اقتصاد۲۴- طی روزهای گذشته دستگاه دیپلماسی ایران تحرکات جدیدی را آغاز کرده است که به نظر میرسد هدف اصلی آن، آب کردن یخ مذاکرات احیای برجام است. واقعیت این است که ایران در طول سالهای گذشته، تا به این حد فشار دیپلماتیک را تحمل نکرده است. مجموعه رخدادهایی که طی چهار ماه گذشته به وقوع پیوستهاند، موجب ایجاد بلوک دیپلماتیک قدرتمندی در مقابل ایران شده که فشارهایش بهصورت مداوم و منظم بر ایران وارد میشود. در مردادماه و پس از ارائه پیشنویس نهایی مذاکرات وین از سوی اتحادیه اروپا به ایران و آمریکا، در نهایت نظرات طرفین به هم نزدیک نشد. طرف ایرانی اعتقاد داشت که برخی ملاحظات تهران باید در این پیشنویس لحاظ شود تا ایران بتواند آن را بپذیرد. اما آنطور که طرف آمریکایی اعلام کرده، ملاحظات مدنظر ایران غیربرجامی هستند و آمریکا نمیتواند این ملاحظات را بپذیرد. در نهایت در داخل ایران برخی از چهرهها و جریانهایی که دل خوشی از برجام نداشتند، سخن از صبر استراتژیک به میان آوردند و این ایده را مطرح کردند که اگر ایران بیشتر صبر کند، طرف مقابل در نهایت مجبور خواهد شد به خواستههای ایران تن در دهد.
روزنامه کیهان به صراحت این بحث را مطرح کرد که کافی است ایران فقط چند ماه دیگر صبر کند تا اروپا به واسطه بحران انرژی که جنگ اوکراین موجباتش را فراهم آورده، گرفتار سرمای سخت زمستان شود و آنوقت است که اروپا برای رفع نیاز خود و دریافت انرژی از ایران مجبور خواهد شد به ملاحظات ایران تن بدهد. البته کاملا مشخص نیست که آیا دستگاه دیپلماسی ایران این تحلیل را که نهتنها از سوی کیهان بلکه از سوی برخی دیگر از چهرههای نظامی نیز مطرح شده بود، مبنا قرار داده یا خیر. اما در هر حال آخرین تلاش اتحادیه اروپا برای میانجیگری و به سرانجام رساندن احیای برجام نتیجه نداد. پس از آن انتخابات میاندورهای ماه نوامبر آمریکا در پیش بود و بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که آمریکا با توجه به برگزاری انتخابات کنگره و سنا، تمایلی به مذاکرات برجامی ندارد و ترجیح میدهد که این مذاکرات بعد از برگزاری انتخابات انجام شود.
اما در همین زمان، دو اتفاق مهم رخ داد؛ نخست اینکه، اخبار و ادعاهایی که درباره ارسال پهپاد از سوی ایران به روسیه مطرح شده بود، بیشتر و بیشتر شد. دولت اوکراین نیز پای پیش نهاد و مستقیما ایران را متهم کرد که در جنگ روسیه با اوکراین، به مسکو کمک تسلیحاتی ارائه کرده است. به یکباره مطبوعات و رسانههای غربی گزارشها و تصاویری درباره پرواز پهپاد ایرانی شاهد ۱۳۶ بر فراز آسمان اوکراین را منتشر کردند. ایران که در ابتدا این ادعاها را تکذیب میکرد، در نهایت باید تصمیمی میگرفت و موضعی نهایی در خصوص این ادعا ارائه میکرد. اینجا بود که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه ایران در یک کنفرانس خبری اصل ادعاها را تائید کرده و اعلام کرد، ایران تعداد معدودی پهپاد در اختیار روسیه قرار داده و این کار را چند ماه قبل ازحمله روسیه به اوکراین و در راستای همکاریهای دفاعی میان تهران و مسکو صورت داده است. اما کاملا مشخص بود که این موضع امیرعبداللهیان قرار نبود غائله را بخواباند. پس از آن، اخبار دیگری درباره همکاریهای موشکی ایران و روسیه مطرح شد. ادعا شد که ایران در نظر دارد موشکهایی را در اختیار روسیه قرار دهد. پس از آن گزارشهایی درباره همکاریهای بیشتر میان دو کشور منتشر شد و برخی رسانهها این ادعا را مطرح کردند که مسکو قصد دارد در ازای دریافت پهپاد از سوی ایران، جنگندههایی از نوع سوخو ۳۵ به ایران ارسال کند و حتی این بحث مطرح شد که برخی از خلبانان ایرانی در روسیه هستند و مشغول آموزش پرواز با جنگندههای سوخو ۳۵ هستند.
از همین زمان بود که مختصات روابط ایران، اروپا و آمریکا تغییر کرد و فضای جدیدی بر مناسبات حاکم شد. از اینجا به بعد، غرب به ایران بهعنوان کشور حامی روسیه در جنگ اوکراین نگریست. این نگرش در حالی ایجاد شد که ایران از همان ابتدا اعلام کرده بود، در جنگ اوکراین موضع بیطرف اتخاذ کرده است. اما این موضع بیطرف صرفا به دلیل ارسال پهپاد به روسیه، که اصل خبرش از سوی وزیر خارجه تائید شد، کمرنگ شد. آمریکا و اروپا از این نقطه به بعد طوری با ایران رفتار کردند که گویی با کشوری طرف هستند که در بلوک روسیه ایستاده و علیه اوکراین و ناتو و تمام تلاشهای غرب برای مهار روسیه موضع میگیرد. این تحولات ضربه بسیار سنگینی به مذاکرات برجام وارد کرد. چه اینکه اروپا و آمریکا براساس تحلیلی که ارائه کرده بودند باید تصمیم میگرفتند که آیا حالا زمان مذاکره با ایران است یا خیر؟ آیا مذاکره با ایران در بازه زمانی فعلی با تلاشهایشان برای شکست روسیه در اوکراین در تناقض نیست؟ مذاکرات با ایران و امضای توافق در این شرایط خاص، چه بازخوردی در افکار عمومی و رسانهها خواهد داشت و واکنش مخالفان برجام در کشورهایشان چه خواهد بود؟
و درست در چنین شرایطی بود که اعتراضات داخلی در ایران به واسطه مرگ مهسا امینی به وقوع پیوست. شرایطی که اعتراضات در چارچوب آن پیش رفت و رخدادهای تلخی که طی آن اتفاق افتاد و جانهایی که از دست رفت، بهانه کافی و لازم را به اروپا و آمریکا داد تا انواع و اقسام فشارهای دیپلماتیک را بر ایران وارد آورند. این فشارها بیشتر در قالب مسائل حقوق بشری و «حمایت از آزادی و معترضان ایرانی» اعمال شد، اما دامنه این فشارها، نوع آن و کشورهایی که در آن دخیل بودند، انقدر گسترده شد که این تحلیل را تقویت کرد که مسائل حقوق بشری اصل ماجرا نیست و ایران به واسطه نزدیک شدن به روسیه و همکاری تسلیحاتی با این کشور مجازات میشود. در چارچوب این فشارها، رفتارها و مواضع برخی کشورها نظیر آلمان و فرانسه که طی دو سال گذشته تلاش بسیار زیادی برای احیای برجام صورت داده بودند، بسیار قابل توجه بود.
برجام تنها گزینه است
بهرغم همه این فشارها، واقعیت این است که برجام، هم برای ایران و هم برای اروپا و آمریکا تنها گزینه باقی مانده است. این سخن، صرفا یک ادعا نیست. این سخنی است که هم از سوی مقامات ایرانی و هم از سوی مقامات آمریکا و اروپایی مطرح میشود. جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برجام را تنها گزینه باقیمانده در خصوص برنامه هستهای ایران دانسته است. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز روز گذشته اعلام کرده که آمریکا مسیر دیپلماتیک در خصوص ایران را ترجیح میدهد. رفتار و کنشهای اخیر مسئولان دستگاه سیاست خارجی نیز نشان میدهد ایران هم برجام را تنها گزینه و آخرین بهانه برای بهبود روابط با غرب میداند.
وقتی که روابط میان دو طرف در مسیری قرار میگیرد که بهشدت به سمت تنش پیش میرود و طرفین شدیدترین مواضع را علیه یکدیگر اتخاذ میکنند، مسلما برای بازگشت از مسیر رفته و پشت سر گذاشتن خصومتها نیاز به بهانهای برای گفتگو دارند. این بهانه در حال حاضر، برجام است؛ بهانهای که هیچکدام از طرفین تمایلی به صرفنظر کردن از آن را ندارند. جو بایدن در ویدئویی که اخیرا منتشرشده بهرغم اینکه گفته «برجام مرده است»، اما تاکید کرد که آمریکا نمیتواند رسما مرگ برجام را اعلام کند. کشورهای اروپایی نیز هیچکدام حاضر به اعلام رسمی مرگ برجام نیستند. چه اینکه به محض اعلام مرگ برجام، مجبور خواهند شد که گزینه جایگزین آن را نیز اعلام کنند. اما به قول بسیاری از تحلیلگران، گزینه جایگزینی برای برجام وجود ندارد و هیچیک از دولتهای امضاکننده برجام تمایلی ندارند در شرایط فعلی به آن فکر کنند.
بیشتر بخوانید: برجام وارونه؛ چرا طرفین خوانشی دوگانه از توافق دارند؟
شاید به همین دلیل بود که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حاشیه نشست اردن با حسین امیرعبداللهیان و علی باقری دیدار کرد؛ هرچند این دیدار را، دیداری سخت توصیف کرد. مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در یادداشتی پیرامون نتایج سفرش به اردن برای شرکت در کنفرانس بغداد ۲ تاکید کرد: «با وزیر خارجه ایران، در مورد تحولات غیرقابل قبول داخل ایران، حمایت نظامی بسیار نگرانکننده این کشور از روسیه و برجام تبادلنظر سختی داشتیم. اتحادیه اروپا از نزدیک نحوه برخورد مقامات ایرانی با اعتراضات اخیر را دنبال میکنند.
ما از حاکمیت ایران میخواهیم که اعدام افراد دستگیرشده و برخورد با معترضان مسالمتجو و تحویل هواپیماهای بدون سرنشین و همکاری نظامی با روسیه که حمایت از جنگ تجاوزکارانه غیرقانونی علیه اوکراین محسوب میشود را متوقف کند.» بورل گفت: «تهران از جنایات جنگی روسیه که زیرساختهای غیرنظامی را هدف قرار میدهد، آگاه است. ایران در حال ارتکاب یک اشتباه استراتژیک بزرگ است؛ تهران وقتی وانمود میکند که در این جنگ جانبداری نمیکند، راه اشتباهی را انتخاب میکند و اعتبار خود را از بین میبرد. در اینجا یادآور میشوم که وزیر خارجه ایران در واکنش به تاکید من بر این موضوع، ارائه پهپادهای ایران به روسیه را قاطعانه تکذیب کرد و مدعی شد که چنین تحویلی فقط قبل از حمله روسیه صورت گرفته است. با این حال، جانبداری از روسیه و سرکوب غیرقابل قبول اعتراضات نمیتواند بدون عواقب باشد. به همین دلیل است که شورای روابط خارجی هفته گذشته تحریمهای جدیدی را علیه ایران در واکنش به تحویل هواپیماهای بدون سرنشین این کشور به روسیه و همچنین به دلیل نقض حقوق بشر تصویب کرد.» سخنان بورل نشان از استراتژی اتحادیه اروپا در قبال ایران دارد و آن چیزی نیست جز فشار حقوق بشری بر ایران و به موازات آن، فشار بر ایران برای منصرف کردن تهران از همکاری تسلیحاتی با مسکو. اما بدیهی است که مورد دوم برای اروپا بسیار مهمتر از مورد اول است و حتی شاید مورد نخست اهرم فشاری باشد برای تحقق مورد دوم.
بورل در عین حال اهمیت برجام را نیز متذکر شد و تاکید کرد: «با این وجود، من همچنان معتقدم که وقتی صحبت از عدم اشاعه هستهای میشود، هیچ جایگزینی برای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) وجود ندارد. کسانی که غیر از این فکر میکنند به سادگی خودشان را گول میزنند. به همین دلیل است که من بهعنوان هماهنگکننده، به کار در جهت احیای برجام براساس نتایج مذاکرات وین ادامه میدهم. در این مورد با امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران صحبت کردم. همچنین تاکید کردم که احیای برجام در خلاء استراتژیک اتفاق نمیافتد. این بخش، بخش کلیدی، از یک تصویر گستردهتر است. ایران به جای برخورد، باید به حرف شهروندان خود گوش دهد. ایران باید فورا حمایت نظامی خود از روسیه را متوقف کند. در همین راستا، من از وزیر خارجه ایران خواستم تا به گفتوگوی مستقیم با همتایان اوکراینی خود درباره انتقال تجهیزات نظامی به روسیه ادامه دهد.». اشاره بورل به خلاء استراتژیک نشان از این دارد که به اعتقاد اروپا فاصله بین منافع ایران و اروپا آنقدر دور شده که حتی برجام نیز به خودی خود نمیتواند آن را پر کند.
جالب این است که سه روز بعد از دیدار امیرعبداللهیان و بورل، ولودیمیر زلنسکی، در سفرش به آمریکا و طی سخنرانیاش در کنگره آمریکا، شدیدترین اتهامات را علیه ایران مطرح کرد. او در بخشی از سخنرانی خود گفت: «وقتی روسیه نمیتواند به شهرهای ما با توپخانه برسد، سعی میکند آنها را با حملات موشکی نابود کند. علاوه بر این روسیه در این سیاست، یک متحد هم پیدا کرده و آن ایران است. پهپادهای مرگبار ایرانی که صدها فروند آن به روسیه فرستاده شده، تهدیدی برای زیرساختهای حیاتی ما شدهاند. اگر ما همین حالا آنها را متوقف نکنیم، حتما در آینده آنها به سایر متحدان شما حمله خواهند کرد. ما باید این کار را انجام دهیم.»
این یخ آب میشود؟
اروپاییها همواره رویکردی چندبعدی در قبال ایران اتخاذ کردهاند که برجام مهمترین بخش این رویکرد بوده است. در همین راستا این کشورها به دنبال پیگیری مکانیزمی بودند تا طی آن، از گسترش سلاحهای هستهای در سراسر خاورمیانه جلوگیری کنند. کمال خرازی، در سخنانی که اخیرا ایراد کرده دقیقا همین نگرانی کشورهای اروپایی را هدف قرار داده است. خرازی گفته است، ایران به خوبی آگاه است که اگر به دنبال ساخت سلاحهستهای برود، دیگر کشورهای خاورمیانه نیز ممکن است دست به چنین کاری بزنند و این مسئله خطر اشاعه هستهای در منطقه را به دنبال خواهد داشت و ایران که خود سالها مخالف اشاعه هستهای بوده است، بهرغم اینکه توان ساخت سلاح هستهای را دارد، اما هرگز به این سمت گام برنخواهد داشت. این سخنان به نوعی یادآوری هدف اصلی اروپاییها به بروکسل بوده است. چراکه بهزعم اروپاییها، تهدید ثبات منطقهای که با واسطه یک ایرانِ مجهز به سلاح هستهای حاصل میشود، بسیار خطرناک و معنادار است. از این جهت، از نظر لندن، برلین، پاریس و بروکسل، برجام تنها ابزار برای مهار این تهدید و جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای محسوب میشود.
اما از سال ۲۰۱۵ که برجام امضا شد، رخدادهای بسیاری رخ داده است که به نظر میرسد همه طرفهای امضاکننده برجام به این نتیجه رسیدهاند تفکیک موضوع هستهای از دیگر مسائل و بیتوجهی به معادلات امنیتی در خلیجفارس، مضرات قابلتوجهی به دنبال دارد. این مضرات از زاویه ادراک تهدیدات در حال شکلگیری، موقعیت استراتژیک و قابلیتهای متعارف کشورها قابلتوجه است.
فقدان هیچ محملی برای گفتوگوی قدرتهای منطقهای و شرکای جهانی آنها با یکدیگر، مطمئنا یکی از دلایل شکست برجامی بود که در سال ۲۰۱۵ امضا شد. مذاکرات برجام در فضایی به پایان رسید که در آن نگرانیها در مورد نقش امنیتی منطقهای ایران در حال افزایش بود. کشورهای منطقه به وضوح از برجام میترسیدند و معتقد بودند، برجام بالانس قدرت در خاورمیانه را به نفع ایران بر هم میزند. در آن سو ایران نیز رفتار ناهماهنگی در تنشزدایی با غرب و نوع تحرکات منطقهای خود داشت. دلیل اصلی این ناهماهنگی، نبود گفتگوهای جامع منطقهای بین ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس بود. امروزه، اهداف اروپا برای جلوگیری از اشاعه هستهای و ایجاد اعتماد بین کشورهای منطقه تا حد زیادی بدون تغییر باقی مانده است. هر چند هر دو هدف، به شدت در معرض خطر هستند. اگر اظهارات تند مقامات اروپایی در خصوص اعتراضات داخلی ایران را کنار بگذاریم، کشورهای اروپایی همچنان هیچ حمله تندی علیه برجام صورت ندادهاند. تمرکز این کشورها این است که تا حد امکان، برجام حفظ شود.
اما در این سمت نیز باید اقداماتی از سوی ایران صورت پذیرد؛ این اقدامات، هم در عرصه سیاست داخلی و هم در عرصه سیاست خارجی باید صورت پذیرد. در عرصه سیاست خارجی لازم است تا تغییراتی معنادار صورت پذیرد که در راستای برخی از مطالبات مردم ناراضی باشد. ایران در این مقطع خاص بهشدت نیازمند اصلاح تصویری است که از آن در غرب شکل گرفته است.
شنیدن مطالبات منطقی در داخل، گام نخست است. در گام بعدی دستگاه سیاست خارجی ایران باید تمهیداتی را در راستای رفع نگرانیها در خصوص ادعای نقشآفرینی ایران در جنگ اوکراین صورت دهد. روند فعلی نزدیک شدن ایران به روسیه خلاف توازن قوا در سیاست خارجی است و در صورتی که جنگ در اوکراین در ماههای آینده ادامه داشته باشد، میتواند مشکلات زیادی را برای ایران ایجاد کند. مذاکرات با دولت اوکراین با هدف رفع نگرانی آنها و گفتگو با طرف روسیه برای حل این مشکل ضروری بهنظر میرسد. در گام بعدی دستگاه دیپلماسی ایران نیاز دارد تا صدایی واحد را به خارج از کشور مخابره کند. مذاکره حسین امیرعبداللهیان در اردن با وزیر خارجه عربستان، گامی معنادار و درست بود، اما وقتی درست یک روز بعد از این دیدار و اعلام وزیر خارجه مبنی بر تمایل ایران برای گشایش سفارت عربستان در ایران در صورت آمادگی ریاض، سخنانی تند علیه عربستان سعودی مطرح میشود، طرف خارجی نوعی دوگانگی در سیاست خارجی را مشاهده میکند. مشکلات ایران با عربستان سعودی اظهرمنالشمس است و در بسیاری موارد این عربستان بوده که به این مشکلات دامن زده است. اما وقتی که عربستان بازی دوگانه در پیش گرفته است و سعی دارد از فضای ضدایرانی بهوجودآمده استفاده کرده و چهرهای اهل گفتگو از خود تصویر کند، ایران نیز باید به مقتضی شرایط سیاستی در خور را در پیش بگیرد.
در خصوص برجام نیز همین انتظار از دستگاه سیاست خارجی و دولت میرود. اگر برجام مهمترین پرونده سیاست خارجی ایران باشد که هست، نیاز است صدای واحدی از سوی دولت و دستگاه سیاست خارجی در خصوص ادامه مذاکرات، شیوههای حلوفصل اختلافات با غرب و ارائه عزم جدی ایران برای حل مسئله شنیده شود. تنها در این صورت است که یخ مذاکرات برجام میتواند آب شود.