اقتصاد۲۴-نام گروه ملی فولاد ایران (اهواز) در سالهای اخیر بارها شنیده شده است. کارگرانی که دستمزدهای معوقه آنها در کمتر از ۳ سال پیش تیتر اخبار و رسانهها شد. در خبرها مشخص شد که مشکلات تولید در شرکت چندین کارگر را به اعتراض واداشته است. اما در همان روزها در عمل کارگران بسیار آموخته و روایات و خاطرات مهمی از مطالبهگری در آن دوران دارند. کارگران این واحد صنفی اذعان دارند که همفکری منظم آنها بوده که موجب شده دوباره شرکت به مدار تولید بازگردد و دستمزدها به کارگران پرداخت شود.
کاظم حیدری، فعال صنفی کارگری گروه ملی فولاد ایران (اهواز) در گفتگو با اقتصاد ۲۴ به مسیر فعالیت کارگران این واحد تولیدی در سالهای اخیر برای حقوقشان اشاره کرده است که در ادامه میخوانید.
بیشتر بخوانید: یک دهه مبارزه کارگران چادرملو برای ایجاد تشکل صنفی/ چرا با زور و پول و قدرت مقابل کارگران میایستند؟
*مشکلات کارگران گروه ملی فولاد ایران (اهواز) در سالها اخیر در خبرها دیده شده است. عمده مشکلات و خواستهای کارگران در چند سال اخیر چه بوده و کارگران در طی تلاشها و مطالبهگریها چه دستاوردهایی داشتهاند؟
_بعد از اختلاس ۳ هزار میلیاردی مهآفرید امیرخسروی، کارفرمای شرکت گروه ملی فولاد ایران این کارخانه عملاً رو به سرازیری و افول رفت. بخشی از هزینههای شرکت توسط بانک و بخشی هم توسط دادگاه متوقف شد. این مسله موجب شد تا ورود مواد اولیه به شرکت روز به روز کمتر شود که این مساوی با کاهش تولید شد که منجر به فرسودگی قطعات میشد. به هر حال برخی از قطعات باید همیشه در چرخه تولید باشند. تا اینکه مجموعه این شرایط باعثث عقب افتادن حقوقها شد. کارگران دست به کار شدند و در سال ۹۵ درهای شرکت را بستند تا اجازه ندهند مدیرانی که مسبب اوضاع بودند، به شرکت ورود کنند. چراکه آنها را مسئول این اتفاقات میدانستند. به هر حال مدیران باید به کارگران بابت اوضاع و احوال شرکت پاسخگو میشدند.
این شرایط و مشکلات معیشتی کارگران در آن دوره موجب شد تا بحث تشکلهای کارگری، اعتراضات و پیگیری مطالبات بین کارگران داغ شود. در ابتدا ۲۰ تا ۲۵ روز درهای شرکت بسته شد و مطالبهگریها ادامه داشت و همین امر موجب شد تا بخشی از دستمزد عقب افتاده کارگران پرداخت شود. پرسنل به علت شرایط بد معیشتی کوتاه آمدند و قبول کردند تا با همان پرداخت حقوقها در چرخه تولید مشارکت کنند. اما از آنجا که با عدم ورود مواد اولیه به کارخانه رو به رو بودیم، بیشتر خطوط تولید تعطیل بودند و هر سه تا چهار ماه اعتراضات کارگری در گروه ملی فولاد ایران (اهواز) فعال میشد که در این زمان همگی در داخل محوطه شرکت اتفاق میافتاد.
در آن دوران زمانی پیش میآمد که ۴ تا ۵ ماه حقوق عقب افتاده داشتیم و این موجب مشکلات خانوادگی و معیشتی برای کارگران شده بود. با فشار آوردن به مدیران شرکت سعی میکردیم آنها را مجبور کنیم تا دستمزد معوقمان را پرداخت کنند. در بحبوحه این اعتراضات در بین کارگران این مسئله مطرح شد که ما باید به فکر احیای شرکت باشیم و برای رسیدن به هدف تشکل ایجاد کنیم. تا زمانی که تولیدی در کار نباشد، نمیتوانیم حقوق بگیریم. سازمانها و ارگانها در طی این اعتراضات چند وقت یکبار حقوق قطرهچکانی به حساب کارگران واریز میکردند که واقعاً جوابگوی مشکلات ما هم نبود. باز هم خیلی وقتها کارگران به اعتراضات خاتمه میدادند، اما چند وقت بعد که دوباره جیب کارگر خالی میشد، اعتراضات کارگری هم از سر گرفته میشد و این شرایط همچنان ادامه داشت.
در این بین کارگران احساس کردند که نیاز به همفکری بیشتر دارند و باید امکاناتی را فراهم کنیم تا درباره شرایطمان تصمیمات درست بگیریم. نیاز به تشکلی داشتیم تا اگر قرار بر اعتراض باشد، کم و کیف و اداره اعتراض را برنامهریزی کند؛ معضلات و مشکلات تولیدی شرکت را بررسی کند؛ شرایط کارگران در گفتگو با مسئولان را مطرح کند؛ با ارتباط برقرار کردن با نمایندگان استاندار و فرمانداری و حتی با مراجعه کردن به مرکز تمام نقاط ضعف شرکت را اعلام کند.
در دورهای که خطوط تولید متوقف میشود یا مواد اولیه به شرکت وارد نمیشود و حقوق درستی نداریم، کارگر هم روحیه و انگیزه ندارد. حتی همین مشکلات روحانی در اثنای وضعیت بد مالی کارگران گاهی اوقات باعث میشد حواس کارگری به قطعات و ماشین آلات و کارش نباشد. همین امر موجب فرسودگی دستگاهها و لطمه به خطوط تولید میشد.
*چه اتفاقی افتاد که اعتراض مجدد کارگران شکل گرفت؟
_ کارگران گروه ملی فولاد از مرحله مطالبه حقوق فراتر رفته و خواستار احیای شرکت شدند. شعار نه به خصوصی سازی و سپردن شرکت به دولت در آن زمان مطرح شد. در همان همفکریها به این نتیجه رسیدیم. حتی گفتیم حاضریم از مسئله حقوقها کوتاه بیاییم، اما باید وضعیت شرکت سر و سامان بگیرد. کارگران، دیگر قبول نکردند با یک حقوق به اعتراض پایان دهند و به طور جدی مطالبه خود را مطرح کردند. درعینحال آن زمان با بحث تشکل کارگری از طریق توان چانه زنی که از اعتراضات پیدا کرده بودیم، روحیه میگرفتیم.
*بحث تشکل چطور شکل گرفت و وظایف و ویژگیهای نمایندگان از نگاه کارگران در آن دوره چه بود؟
_از بدنه اتحادی که آن روزها شکل گرفت، تعدادی از کارگران مسئولیت پیگیری امورات مسائل آن زمان را برعهده گرفتند. ویژگی اصلی این افراد قابل اعتماد بودنشان برای کارگران بود و آنها را به شدت قبول داشتند.
در اعتراضات سال ۹۶ که مقابل بانک ملی شکل گرفت و اعتراضات زمستان سال ۹۷ که فکر میکنم ۳۴ روزه بود، کارگران برای مطالبهگری ایستادگی کردند. شعار کارگران در این اعتراض ادامه اعتراض تا زمان حل مشکلات بود. چون آنزمان خیلیها به ما تعهد دادند که حقوقتان را پرداخت میکنیم. در واقع در آن روزها اگر جمعی فکر و عمل نمیکردیم، شاید ناامید میشدیم، چون روزهای اعتراض طولانی شده بود.
در دورهای بعد از اینکه متوجه شدیم نیاز مبرمی به همفکری داریم، جلساتی را به صورت مجمع عمومی یعنی اجماعی از همه کارگران برگزار کردیم. این جلسات چالشها و ضعفهای خودش را داشت، اما آنزمان نیاز داشتیم که در مورد استمرار اعتراض، و تعیین شعارها و رویکردمان در خصوص راه اندازی تولید تصمیم بگیریم. هر بار پس از پایان اعتراض پرسنل وارد شرکت میشدند تا مجمع عمومیشان را داشته باشند. اولویت کارگران آنزمان راه اندازی مجدد شرکت بود و درباره این مباحث حرف میزدیم که فکر میکردیم با ایجاد شوراهای کارگری است که میتوانیم این وضعیت را محقق کنیم. از آرزوهای کارگران همیشه ایجاد شورای کارگری بوده که واقعاً برآمده از مطالبات کارگران باشد.
ما در سال ۹۷ توانستیم حمایت و اتحاد دیگر واحدهای تولیدی را هم داشته باشیم. در آن دوران آموختیم چطور به نفع کارگران و مستقل عمل کنیم. کارگران گروه ملی فولاد حتی موفق شدند، دستمزدهای عقب افتاده خود را بگیرند. اتحاد کارگران مسئله بسیار مهمی است که میتواند خیلی از مشکلات را از راه کارگران بردارد.
آیا در این راه موانعی هم داشتید؟
مطالبه گری کارگران همیشه با موانع سختی رو به رو بوده است و ما نیز این موانع را دیدیم. ما همواره حقوق خود را طلب میکردیم، اما کارفرما و مدیران با کاهش و توقف تولید، عملاً مخل امنیت کارگران شدند. با اینحال نوک پیکان برخوردها به سمت کارگران نشانه میرفت. اخراجها در واقع اهرم کارفرماها برای متوقف کردن کارگران است.
*این اقدامات کارگران دستاوردی هم داشت؟ آیا شرایط از آن دوران تغییر کرد؟
بله. ما معتقدیم همان مطالبهگری ما بود که باعث شد مجدداً شرکت سرپا شود. شرکت از طرف دولت ورشکسته اعلام شد. این کارگران بودند که خون دل خوردند و پیگیری کردند تا آن را احیا کردند. کارگران حتی موفق شدند مدیران نالایق و ناکارآمد را از شرکت بیرون کنند.
کارفرمایان همیشه سعی کردهاند، بین کارگران تفرقه بیاندازند و با عناوین عرب و عجم، حواس کارگران را از مطالباتشان پرت میکردند. در حالیکه کارگران در مطالبهگری همیشه در کنار یکدیگر و بدون هیچ اختلافی تلاش کردهاند، به خواستههایشان برسند. خوشبختانه با هوشیاری کارگران در گروه ملی فولاد موفق نشدند بین کارگران تفرقه بیاندازند.
متاسفانه با سنگ اندازی برخی از مدیران مسئله خیلی از دستاوردها و اتفاقات مثبت آن دوران از جمله جلسات همفکری در آمفی تئاتر شرکت نتوانست ادامه پیدا کند. این مسئله که باید همفکری کنیم، همیشه مدنظر کارگران بوده است. آن قبلاً خودمان کلید تالار اجتماعات را داشتیم و تریبون آزاد برگزار میکردیم که خروجی مثبتی هم داشت. الان متاسفانه این موضوع به صورت تعلیق درآمده است، اما همچنان داشتن تشکل کارگری برای کارگران خیلی مهم است.