اقتصاد ۲۴ - شرایط عادی اقتصادی چه شکلی است؟ آیا در جوامع پیشرفته هم با یک توییت، اظهارنظر یا پستی در شبکه مجازی، شاخصهای اقتصادی تغییرات گستردهای میکند و انتظارات تورمی برای مدت نامحدودی نیز بالاتر میرود؟ آیا در همه جوامع قوانینی که مستقیما بر زندگی افراد تاثیر میگذارند، پشت درهای بسته به تصویب میرسند یا همه نهادهای اجتماعی، سیاسی، مدنی و فعالان آن حوزه در خصوص آن نظر میدهند؟
تفاوت کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه با نهادهای مدنی توسعه نیافته چیست؟ شاید بتوان مهمترین دلیل تفاوت میان کشورها را در «اثر ملکه سرخ» خلاصه کرد؛ اثری که به موجب آن یک کشور در سایه تلاش، همکاری و همراهی میان مجموعه حاکمیت و جامعه میتواند توسعه یابد و اگر خلاف این باشد، از وضعیت «کنونی» اش خارج نمیشود.
در واقع هر دو بعد تشکیلدهنده یک کشور در کنار یکدیگر «میدوند» تا بتواند منافع به همه افراد برسد و نه به درصدی خاص. این اثر که برگرفته از دیالوگ شخصیت معروف ملکه سرخ در کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» است، نشان میدهد که چرا هر اقدامی از سوی سیاستمداران در نهایت به واکنشی از سوی جامعه میانجامد. زمانی که سرعت جامعه در همه ابعاد زندگی از سیاستمداران بیشتر باشد و مردم یک قدم از سیاستمداران جلوتر باشند، هر تصمیمی که در دولتها گرفته میشود، با واکنشهایی همراه است.
آنچه بر کشور در سالهای اخیر گذشت، به خوبی نشان میدهد که سرعت جامعه در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... از سرعت سیاستمداران بیشتر است؛ به عنوان مثال مردم به خوبی میدانند که تورم معلول چیست و اقدامات سیاستمداران بر آن تاثیر دارد یا خیر. افراد با مشاهده روند متغیرهای کلان اقتصادی میتوانند تا سالها فضای آینده کسب و کار خود را پیشبینی کنند. حال آنکه سیاستمداران نسبت به این پیشبینیها اگر بیتوجه نباشند، دقت کافی ندارند.
ملکه سرخ در رمان لوئیس کارول میگوید: «یا باید بدوی یا در جای سابقت بمانی و بدون تکامل یافتن به زندگی ادامه دهی که در واقع حفظ وضع موجود است.» آنچه در این مدت میان جامعه و حاکمیت گذشت، عدم تلاش جدی از سوی حاکمیت برای پایان دادن به مشکلات مردم بود. مدعای آن نیز سایه تورم ونزوئلایی بر سر اقتصاد ایران آن هم در شرایطی است که نقدینگی تا پایان خرداد به ۳۷۰۵ هزار میلیارد تومان و تورم سالانه در تیر ماه نیز به ۴۴.۲ درصد رسیده است.
بیشتر بخوانید: چگونه یکی از کالاهای اساسی از سفرههای برخی دهکهای پایین جامعه پر کشید؟
چرا هر اقدام از سوی سیاستمداران، با واکنش شدید بازارها یا شهروندان همراه است؟ چرا شهروندان به سیاستمداران اعتماد ندارند؟ البته که این بیاعتمادی از اقدامات سیاستمداران برای حل بحرانها به وجود آمده است؛ اهم اقدام برای حل مشکلات چه بالا رفتن قیمت در بازارها یا تورم باشد، چه نوسان شدید نرخ دلار و چه فعالیت استخراجکنندگان رمزارز، شامل تعیین دستوری قیمتها، ممنوعیت فعالیت یا شعار «نخرید تا ارزان شود» بوده و به نظر میرسد تا مدتی نیز رویه همین باشد.
نمونه این گزارهها را میتوان آنچه پس از تصویب طرح «صیانت از کاربران در فضای مجازی» در مجلس رخ داد، مشاهده کرد که هر لحظه در شبکههای اجتماعی کارزاری علیه آن در جریان است. اگرچه که بیاعتمادی به سیاستمداران محدود به طرحهای مجلس نمیشود و اصولا هر توصیهای برای آرام کردن بازار نیز نشنیده یا نادیده گرفته میشود؛ «نخرید تا ارزان شود» مهمترین رویکرد و البته راهکار استفاده شده توسط وزیر اسبق راه و شهرسازی در واکنش به افزایش قیمت شدید مسکن بود. تغییر قیمت متوسط هر مترمربع واحد مسکونی در پایتخت از تیر سال ۹۸ که برای اولینبار این گزاره از زبان محمد اسلامی بیان شد تا تیرسال جاری حدود ۱۲۴ درصد افزایش داشته و از متری ۱۳ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان به ۳۰ میلیون تومان رسیده است.
در این میان هر رویکردی برای بهتر شدن بازار نه تنها موثر واقع نشد، بلکه به تعداد افراد در رویای خانهدار شدن همچنین سالهای در انتظار صاحب خانه شدن، اضافه شد. نباید از این موضوع به راحتی گذر کرد که انتقاد به وضعیت فعلی و عدم تغییر موضع و سیاستها به دلیل بیشتر بودن سرعت جامعه نسبت به مجموعه حاکمیت در کشور است. به همین دلیل هر طرحی که مصوب یا اجرایی میشود، در نهایت به بیاعتمادی و انتقاد بیشتر میانجامد.
سرعت فعالان اقتصادی در دستیابی به دانش و آگاهی در کشور بیشتر از سیاستمداران است. به همین دلیل است که تغییر قیمت در برخی بازارها پس از یک توییت یا انتخاب فردی برای یک پست خاص، نوعی واکنش «پیشنگرانه» به رخدادهایی در آینده یا آن چیزهایی است که حتی در حد «زمزمه» مطرحند. این رخداد را میتوان در افزایش بیست هزار واحدی شاخص بورس در روز گذشته و رسیدن دلار به کانال ۲۶ هزار تومان یا افزایش قیمت داروهای اکتمرا و تمزیوا پس از کمیابی رمدسیویر از نرخ مصوب ۸۰۰ هزار تومان به ۱۵ میلیون تومان مشاهده کرد، چراکه افراد عقیده دارند با ادامهدار شدن روند فعلی بیماری و واکسیناسیون، نیاز به این داروها بیشتر خواهد شد.
از سوی دیگر گزارش شاخصهای اقتصاد کلان تا پایان خرداد سال جاری و رشد ۳۹.۴ درصدی نقدینگی در یکسال منتهی به خرداد نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر واکنشهای پیشنگرانه بازارهاست. تغییر قیمت دارو یا شاخص بورس نمونههای کوچکی است از آنچه به عنوان سیگنالدهی به بازار مطرح میشود. اگرچه نبود برنامههای میانمدت و بلندمدت برای بهبود شرایط نیز بر روند صعودی شاخصها بیتاثیر نخواهد بود.
«اکنون، اینجا تا جایی که میتوانی باید بدوی که در جای سابقت باقی بمانی» این جمله معروف ملکه سرخ در کتاب آلیس در سرزمین عجایب است که علاوه بر اینکه بر یک نظریه تکاملی تاکید داشته، در اقتصاد نیز کاربرد دارد و میتواند توضیحی از تفاوت میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه باشد. این اثر به صورت مفصلی در کتاب «دالان باریک آزادی» اثر عجم اوغلو و رابینسون نیز پرداخته شده که به صورت مختصر بدین معناست که هر کشور برای بهتر شدن شرایطش باید شاهد توازن میان جامعه و حکومت باشد.
توازن زمانی به دست میآید که علاوه بر حکومت، جامعه نیز هوشیارتر و قدرتمندتر باشد. هوشیاری حکومت نیز زمانی ایجاد میشود که هر لحظه برای مقابله با چالش جدید آماده باشد تا از این طریق بتواند ظرفیت خود را بالا ببرد. این مهم نیز با تغییر افراد حاصل نمیشود و راه رسیدنش، تغییر رویههاست، مانند آنچه بیژن زنگنه، وزیر اسبق نفت و کسی که بیشتر از هر شخص دیگری سابقه وزارت در پرونده خود دارد، در یازدهم مرداد سال جاری گفت.
به باور او: «تجربه نشان داده که با تغییر دولتها، تغییری در وضعیت زندگی مردم ایجاد نمیشود مگر آنکه در رویهها تغییر حاصل شود.» تغییر رویههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... در واقع به مثابه همان دویدن منتها از جانب مجموعه تصمیمگیران و سیاستمداران است. با عدم پذیرش تغییرها، نمیتوان جامعهای را به سمت پیشرفت و توسعه هدایت کرد. به عنوان مثال با ممنوعیت فعالیت پیامرسانهای خارجی در کشور یا محدودیت در دسترسی به آنها، نه تنها سرمایههای اجتماعی ریزش میکنند، بلکه اقتصاد کشور نیز با چالش جدید روبهرو خواهد بود.
تورم بیش از ۴۴ درصد است و نرخ ارز هم تا زمان نگارش این گزارش (ساعت ۱۹ روز سهشنبه) به ۲۶ هزار و ۳۰۰ تومان رسیده و با توجه به اخبار مخابره شده از مذاکرات وین همچنین آنچه بانک مرکزی در گزارش فصلی خود در خصوص شاخصهای اقتصادی به آن پرداخت، انتظار نمیرود که تغییر محسوسی در شرایط ایجاد شود.
اما تداوم این شرایط افراد را به دو دسته زیر خط فقر و بالای خط فقر، مالک یا مستاجر و در نهایت دو گروه فقیر و ثروتمند تبدیل میکند. در واقع، شرایط به وجود آمده اقتصادی به گونهای است که افراد زیر خط فقر هر قدر که «میدوند» سرعت کافی برای جبران «تورم مزمن» ندارند، بنابراین عقب میافتند. این «عقبافتادگی» با شوکهای قیمتی در کالاهای سرمایهای شدت میگیرد و سرانجام بازی «برنده» شدن برای آنهایی است که از تورم سود میبرند.
به نظر میرسد شرایط پیش روی دولت جدید بسیار خطیر و شکننده است؛ از یک سو ۶۰ میلیون نفر واجد شرایط یارانه معیشتی هستند و از سوی دیگر با هر تکانه قیمتی در هر بازاری، از خوراکی تا مسکن و حتی نرخ ارز، افراد بیشتری را به گروهی که واجد دریافت کمکهای نقدی و غیرنقدی هستند، سوق میدهد. راه چاره چیست؟ تغییر رویههای نادرست سیاسی و اقتصادی. اولین گام چیست؟ بازگرداندن ثبات و اطمینان به بازارها. چرا اولین گام مهم است؟ تا انتظارهای تورمی کاهش یابد.