به گزارش جامعه ۲۴- چندی پیش معلمان مدارس خارج از کشور مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش تجمع کردند و خواستار رسیدگی به وضعیت معیشتی، حقوق، حق مسکن و… خود بودند.
به گفته این معلمان برخی از آنها حدود سه سال است که حقوق نگرفتهاند و مجبور به پیدا کردن شغل دوم در کشور محل خدمت بودند تا بتوانند صرفا کرایه خانه را تامین کنند. بعد از آن سرپرست مرکز امور بین الملل و مدارس خارج از کشور در واکنش به تعویق در پرداخت دستمزد معلمان ایرانی خارج از کشور اعلام کرد که؛ رایزنیهای لازم با سازمان برنامه و بودجه کشور به منظور دریافت تنخواه و تأمین اعتبار مورد نیاز برای تسویه مطالبات معلمان خارج از کشور در دستور کار معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش قرار دارد.
اما اظهارات تازه معلمان نشان از آن دارد که مشکل هنوز حل نشده و معلمان گرفتار شدیدترین مسائل معیشتی شدهاند.
مزروعی، یکی از معلمانی که چند سال در کشور بلاروس به عنوان معلم مشغول به خدمت بوده است درباره آخرین وضعیت پرداخت معوقات این معلمان میگوید: در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تلاش شد تا دلار از مبادلات ارزی ایران حذف شود و اولین جایی که زورشان رسید همین مامورین خارج از کشور بود که قرار شد حقوقشان را به جای دلار با یورو پرداخت کنند.
وی افزود: در این ماجرا اتفاقی که افتاد این بود که بقیه سازمانها درست اجرا کردند، اما وزارت آموزش و پرورش ضریبی که باید در تبدیل دلار به یورو انجام میداد متاسفانه ضریب بالا را گرفتند و باعث شد که ۲۵ درصد حقوق هر نیروی مامور خارج از کشور در آن بازه زمانی متاسفانه حذف و به آنها پرداخت نشود. تا سال ۹۵ که وقتی همکاران به خارج از کشور رفتند و حکمهای حقوقشان زده شد، دوستان یک دفعه متوجه این ماجرا شدند. البته ناگفته نماند حسابدار دفتر آموزش و پرورش خارج از کشور دقیقا در سال ۸۶ متولی این ماجرا میشود. آقای شمامی به رئیس وقت آن زمان ماجرا را عنوان میکند، اما این قضیه محرمانه میماند و میگوید «ولش کن»، حالا که نیروها در جریان نیستند بگذار با همان شرایط پیش رفته و حقوقشان پرداخت شود.
بیشتر بخوانید: یک دهه انتظار معلمان برای رتبه بندی
مزروعی ادامه میدهد: تا اینکه در سال ۹۵ همکاران فهمیدند و پیگیری کردند و به هر حال بعد از نزدیک به ۵ سال دیوان عدالت اداری حکم به محق بودن همکاران فرهنگی داد و آموزش و پرورش محکوم به پرداخت به نرخ یوم الادا شد؛ یعنی هر روزی که بخواهند سند برای پرداخت بزنند، نرخ یورو هر چقدر که باشد باید به همان نرخ پرداخت و معادل ریالی آن را به حساب همکاران آموزش و پرورش واریز کنند.
این معلم بازنشسته اضافه میکند: در زمان آقای نوبخت، همکاران چند جلسه با ایشان داشتند و در نهایت ایشان قانع شدند و تصمیم به پرداخت گرفته شد. ناگفته نماند که برای این کار مجلس هم بودجه تصویب کرد که این مبلغ در بودجه گنجانده و پرداخت شود؛ اما الان که آقای میرکاظمی آمدند متاسفانه مسوولان سازمان برنامه و بودجه بهراحتی آمدند و میگویند که نخیر، شما حقی در رابطه با این ماجرا ندارید و این را ما پرداخت نمیکنیم.
او ادامه داد: ما دیروز صبح هم دیوان بودیم و آقای میرمحمدی در دیوان گفتند که ما با سازمان برنامه و بودجه صحبت میکنیم و فعلا قرار بر این شده که به دلیل احتمال مسدود شدن حسابهای آموزش و پرورش چند نفری پرداخت شوند و باقی همکاران بمانند برای بعد. حالا این بعدش مهم است که چه زمانی باشد، خدا میداند! و این ماجرا هم مربوط به یک نفر یا دو نفر نیست؛ بلکه ۳۸۰۰ نفر هستیم که حدود ۳۰۰ نفرمان خانمهایی هستیم که نیروهای تبعی هستیم، چون تا سال ۸۸ به نیروهای تبعی هم حقوقهای یورویی پرداخت میکردند.
مزروعی در توضیح شرایط نیروهای تبعی میگوید: مثلا من و همسرم هر دو معلم بودیم؛ اما آموزش و پرورش برای اینکه حقوق دو تا مامور را ندهد یعنی به هر کدامشان در ماه چیزی نزدیک به ۲۴۰۰ یورو ندهد، آمد چه کار کرد؟ مثلا همسر من را قبولی اصلی اعلام کرد و من را هم گفت این هم معلمی است که به تبع شوهرش باید برود. بعد حقوقی که به من دادند یک چهارم حقوق همسرم بود؛ یعنی به من ۷۳۶ یورو به جای ۲۴۰۰ یورو دادند! دقیقا از مهر ۸۸ گفتند نیروهای تبعی با حقوق ریالی ایران و به ساعات کاری ایران باید در مدارس خارج از کشور کار کنند که حالا آنجا حق همکارانمان هم ضایع شد، اما خب همکاران اقدامی نکردند و قبول کردند که با همان شرایط حقوق ریالی ایران کار بکنند.
این معلم بازنشسته ادامه میدهد: ما ۳۵۰۰ خانواده هستیم که درگیر این ماجرا هستیم. این پول هم مثلا ۱۰ میلیون یا ۲۰ میلیون نیست؛ بهعنوان مثال مبلغی که برای منِ نیروی تبعی برآورد شده ۵۷۲۶ یورو است؛ یعنی یک چیزی معادل با نرخ یوروی امروز در نظر بگیریم چیزی نزدیک به ۱۷۰ میلیون تومان است. حالا همسر من که نیروی تبعی بوده و ۱۷۰۰۰ یورو طلبکار است. شما ببینید ۱۷۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ تومان یک چیزی نزدیک به ۴۰۰-۵۰۰ میلیون تومان میشود. در این بازه بیارزش شدن پول، این پول را اگر آن زمان به ما میدادند شاید ۱۰-۱۵ میلیون تومان بود، ولی شما ۱۰-۱۵ میلیون تومان سال ۸۸ را در نظر بگیرید و ۱۵۰ میلیون الان. ببینید الان آیا واقعا این به اندازه آن کارآیی دارد یا نه! من آن زمان با ۵۰ میلیون تومان میتوانستم آپارتمان بخرم، اما الان با یک میلیارد نمیشود آپارتمان خرید.
مزروعی اضافه میکند: من الان ۷ سال است که بازنشست شدهام، بچههایم بزرگ شدند، خرج دارم، ازدواج دارند، تحصیل دارند، خانه و زندگی میخواهند و میدانید این پول چقدر برای ماها واقعا کارساز است، ولی متاسفانه این وسط به راحتی فقط و فقط حق معلمها دارد ضایع میشود. الان بچه خود من به کبد نیاز دارد، ۳۰۰ میلیون هزینه آن است. خب این پول را بدهند، من به راحتی بدون اینکه بخواهم خانهام یا ماشین زیر پایم را بفروشم، میتوانم این پول را بدهم برای پسر ۲۹ سالهام کبد بخرم که فردا وقتی بچهاش به دنیا میآید یتیم نباشد. اما متاسفانه مسوولان بزرگوار ما اینها را ندید میگیرند و برای ما ایجاد مشکل کردهاند.
این معلم بازنشسته و فعال صنفی میگوید: ما همکاری داریم که از زمانی که از خارج برگشته دچار بیماری آرپی شده است. خانهاش را فروخته، ماشینش را فروخته و همه آنچه که از خارج از کشور جمع کرده را هزینه کرده و این آقا همین هفته پیش دربهدر دنبال خانه میگشت که با یک مبلغ پایین در همین تهران بتواند خانه رهن کند. برای چه؟ برای اینکه بیمار است. خب شما فکر کنید این ۵۰۰ میلیون تومان برای آن آقا چه کمک عظیمی است!