به گزارش جامعه ۲۴، دو روز پیش بود که خبر عجیب و شوکهکننده درباره ابلاغ بخشنامهای جدیدی در اردیبهشت ماه از سوی آموزش و پرورش به مدارس اعلام شد که بنا بر آن به مدارس مدارس سپرده شده بود که پرونده و کارنامه دانش آموزان را تنها میتوانند به پدر دانش آموزان تحویل دهند و مادران «ضمن احترام» نمیتوانند این مدارک را دریافت کنند. در این گزارش با مادرانی که زمان دریافت کارنامه فرزندانشان چنین تجربهای داشتند صحبت شده بود.
این خبر بازتاب گستردهای داشت و واکنش منفی مردم و بهویژه زنان را برانگیخت. این واکنش مردم باعث شد که آموزش و پرورش با سرعت نسبت به این خبر واکنش نشان داده و ضمن تکذیب آن توضیحاتی در این زمینه ارائه کند.
محمدحسین کفراشی مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش در اینباره گفته بود: «هیچ ممنوعیتی برای گرفتن کارنامه توسط مادر نداریم و همواره اعلام کردهایم «اولیای دانش آموز» که شامل پدر و مادر و همچنین قیم قانونی هستند، میتوانند مدارک تحصیلی اعم از کارنامه و پرونده تحصیلی دانش آموز را دریافت کنند.»
بیشتر بخوانید: واکنش آموزش و پرورش به ندادن کارنامه دانشآموز به مادر
وی تاکید کرده بود: «در صورتی پدر یا مادر نمیتوانند مدارک تحصیلی را از مدرسه بگیرند که جدا شده باشند و دادگاه حضانت را به یک نفر از آنها داده باشد. به عنوان مثال ممکن است از لحاظ قانونی پدر حضانت را گرفته باشد و به مدرسه اعلام کند که پرونده و مدارک را فقط به خودم بدهید. اگر پدر و مادر با هم زندگی میکنند و اختلافی با یکدیگر ندارند، منعی تاکنون وجود نداشته و ندارد.»
درباره صدور بخشنامه جدید مبنی بر عدم ارائه کارنامه به مادران سخنان، ضد و نقیض است و برخی از مسئولان موضوع را تکذیب و برخی دیگر خبر از وجود چنین بخشنامهای میدهند، اما درباره ارائه پرونده تحصیلی به مادر دانشآموزان با وجود سخنان کفراشی مبنی بر ارائه این پرونده به مادر در شرایط عادی، اما تجربه زیسته مادران خلاف این مدعا را اثبات میکند، مسالهای که یا نشان از برخورد سلیقهای مسئولان مدارس با حقوق مادران نسبت به تحصیل فرزندانشان دارد یا اینکه قانونی است که به دلیل ناهنجار و نادرست بودن آن آموزش و پرورش روی اعتراف به آن را ندارد.
نسرین محمد باقری، معلم و دبیر ریاضی مقطع متوسطه است، تجربه تلخ او در سال ۹۸ رقم میخورد وقتی برای گرفتن پرونده تحصیلی فرزندش به مدرسه مراجعه میکند، اما به او گفته میشود به جرم مادر بودن حق داشتن این پرونده را ندارد و پرونده تنها به پدر داده میشود.
او ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «من یک مادر شاغل و دارای ۲ فرزند دختر هستم که یکی دبیرستانی و دیگری ابتدایی است. تمام کارهای تحصیلی بچهها از یافتن مدرسه مناسب تا ثبت نام و حضور در جلسات مجلس تا پیگیری شرایط درسی بچهها و نظارت بر رفت و آمد آنها در مدرسه بر عهده من است. من همواره شرایط کاریام را به نحوی تنظیم میکنم که بتوانم فرزندانم را به مدرسه رسانده و از مدرسه بازگردانم.»
«با این حال اگر من که زندگی عادی داشته و با همسرم زندگی میکنم و در طول سال تحصیلی هم تمام امور مربوط به مدرسه فرزندان را انجام میدهم بخواهم پرونده تحصیلی آنها را از مدرسه بگیرم این حق را به من نمیدهند.»
«وقتی زمان آن رسید که فرزندم را در کلاس دهم ثبت نام کنم مدرسهای را برایش انتخاب کردم که اتفاقا شرایط ثبتنام در آن بسیار سخت بود به این دلیل که در محدوده منزل ما نبود. طی آن تابستان چندین بار به مدرسه رفت و آمد کردم و با سختی بسیار سرانجام توانستم دخترم را در آن مدرسه ثبت نام کنم. روز اول مهر در همان مدرسه شرایطی برای فرزندم پیش آمد که به شدت ناراحت شد و ما صلاح دیدیم که مدرسه او را تغییر بدهیم. وقتی برای گرفتن پرونده به مدرسه مراجعه کردم به من گفته شد که ما نمیتوانیم پرونده را به شما تحویل بدهیم و طبق بخشنامه باید پرونده را به پدر بدهیم.»
«حقیقتا به من برخورد و گفتم شما شاهد هستید که طی تابستان این من بودم که برای ثبت نام اقدام میکردم و شما حتی یک بار هم همسر من را ندیدهاید که برای ثبت نام دخترمان مراجعه کند، حالا به چه علت است که پرونده تحصیلی فرزندم را به من نمیدهید. باز هم گفتند طبق قوانین و بخشنامه پرونده تنها به پدر داده میشود.»
«من از همکاران و مدیر مدرسه فرزندم سوال کردم و ایشان هم تایید کردند که در حالت عادی پرونده تحصیلی تنها به پدر ارائه میشود، اما در شرایطی که والدین متارکه کرده باشند پرونده به فردی داده میشود که حضانت فرزند را بر عهده داشته باشد. حدود ۱۰ سال پیش یکی از دوستانم که از همسرش جدا شده بود در همین زمینه با مشکل مواجه شد. قرار بود فرزندش تا ۷ سالگی کنار او باشد و بعد توسط پدرش نگهداری شود، اما خانواده همسر بعد از این مدت سراغ او نرفتند، او هم نمیخواست بار دیگر با آن خانواده برخورد کند. به یاد دارم که وقتی میخواست پرونده فرزندش را گرفته و او را در مقطع راهنمایی ثبت نام کند با مشکلات بسیاری مواجه شد.»
«با اینکه این خانم در اداره آموزش و پرورش کار میکرد، اما چند ماه دوندگی کرد تا توانست پرونده فرزندش را از ابتدایی گرفته و او را در مقطع راهنمایی ثبت نام کند. جالب آنکه فرزند او امروز دانشجو است، اما پدرش هنوز هم سراغی از او نگرفته است. اما موضوع کارنامه بعید میدانم صحت داشته باشد. همیشه خودم کارنامه فرزندم را گرفتهام و دوستانم که معاون مدرسه هستند هم گفتند چنین بخشنامهای وجود ندارد و فرقی نمیکند که کارنامه را چه کسی بگیرد حتی وقتی نمره دانشآموز خوب است کارنامهاش را به خودش میدهند. اگر بخشنامه جدید هم در زمینه کارنامه باشد باز هم مربوط به موردی است که والدین متارکه کرده باشند.»
(نظر شما به عنوان یک معلم و یک مادر درباره اینکه پرونده تحصیلی به مادر داده نمیشود چیست و این نوع برخورد با مادر چه تبعات تربیتی میتواند بر فرزندان داشته باشد؟): «حقیقت آن است که ما در جامعهای مردسالار زندگی میکنیم. صراحتا در قانون گفته شده که ریاست خانواده با مرد بوده و در امور فرزندان نظر پدر مهم است.»
«من سعی میکنم به دخترانم آموزش بدهم که مستقل و نیرومند باشند، اما وقتی آنها مشاهده میکنند که در شرایط عادی و بدون وجود طلاق حتی پروندهاش را به من مادر نمیدهند دچار یاس میشود. او فکر میکند که آیا جامعه این امکان را میدهد که زنانی مستقل داشته باشیم. شعار میدهند بهشت زیر پای مادران است، اما ما میخواهیم که در همین دنیا حقوق اولیهمان را از ما نگیرند. این رفتارها برخورنده است. شرایط به گونهای است که اگر همسر من به هر دلیلی در دسترس نباشد و فرزند من نیاز به یک جراحی فوری داشته باشد من مادر نمیتوانم چنین اجازهای بدهم و یا باید پدر از قبل به من چنین وکالتی داده باشد که عملا ممکن نیست به این دلیل که ما نمیدانیم چنین قانونی وجود دارد و باید وکالتنامهای از همسرم داشته باشم برای چنین موارد فوری یا اینکه جد پدری را بیاورم و سوال این است که در این شرایط من برای تصمیمگیری درباره فرزندم اصلح هستم یا پدربزرگ او.»
«این نوع رفتارها بسیار توهینکننده بوده و شان و جایگاه مادر تنها یک شعار در جامعه ماست چرا که در عمل مشاهده میکنیم حق تصمیمگیری مادر برای فرزندش از او سلب شده است. در چنین جامعهای و با این نوع رفتارها فرزندان پسر هم یاد میگیرند که برای زن و مادر ارزش زیادی قائل نباشند. وقتی مشاهده میکنند که مادرانشان در جامعه جدی گرفته نمیشوند و هر قدر هم از نظر تحصیلات و ... قدرتمند بوده یا از همسرشان در موارد مختلف شایستهتر باشند این پدر است که باید برای فرزند تصمیم بگیرد ناخودآگاه آن پسر هم آموزش میبیند که احترام به زن در جامعه کمرنگ است پس این احترام در او هم کمرنگ میشود و روزی که ازدواج کند با نگاهی مردسالارانه و قلدرمآبانه گمان میکند که حقوقی دارند که خاص خودشان است و قانون بیهیچ تلاشی از سوی آنها این حقوق را به آنها از لحظه تولد داده است. پسری که در چنین جامعهای متولد میشود قطعا نگاه درستی به زنان نخواهد داشت.»
«من در کلاسهایم به دانشآموزانم آموزش میدهم که حق خودشان را بگیرند و مستقل باشند، اما در عمل محدودیتهای زیادی برای زنان وجود دارد که این آموزشها را ممکن است کمرنگ کند. من امیدوارم قوانین مورد بازنگری قرار بگیرند. من به لحاظ مذهبی فردی مقید هستم و نمیخواهم بگویم قوانین اسلامی نادیده گرفته شود، اما فکر میکنم باید قوانین با توجه به شرایط روز جامعه تدوین شده و شایستهسالاری در موضوع فرزندان در نظر گرفته شود اینکه پدر به دلیل مرد بودن دارای حقوق خاصی است واقعا توهینآمیز است. اینکه بدون در نظر گرفتن این موارد ریاست با مرد است اصلا جالب نیست.»
محمدرضا نیکنژاد، معلم و عضو کانون صنفی معلمان درباره آثار این قوانین بر تربیت دانشآموزان میگوید: «این مسائل نیز مانند مساله ممنوعالخروج شدن زنان ورزشکار توسط همسرانشان میتواند تبعات منفی به دنبال داشته باشد با این تفاوت که آثار کوتاه مدت و بلند مدت قوانینی مانند عدم ارائه پرونده به مادر بیشتر است. نکته آن است که این موضوع گستردهتر است به این معنا که تعداد افرادی که وارد تیمهای ملی ورزشی شده و به خارج از کشور سفر میکنند کمتر است، اما این عدد را اگر با آمار ۱۵.۵ میلیون نفری دانشآموزان مقایسه کنید که بخش قابل توجهی از آنها شاهد پیگیری مادر برای امور تحصیلی شان هستند آنوقت گستردگی آثار قوانین آموزش و پرورش مشاهده میشود.»
«من در مدرسه همواره شاهد بودهام که برای دریافت کارنامه مادران مراجعه میکنند، شاید در این موضوع سلیقهای عمل میشود. نکته آن است که والدین قرار است هر دو در تربیت فرزند سهیم باشند. در جامعه ما به دلایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، مادران به دنبال مسائل آموزشی فرزندان هستند. با توجه به این مساله و البته حقوق واقعی مادران، زن باید از اقتدار مادری برخوردار باشد، مانند معلم که باید اقتدار آموزشی داشته باشد؛ لذا باید هم ابزارهای اعمال این اقتدار وجود داشته باشد هم اینکه مادر به لحاظ شخصیت و منش این اقتدار را داشته باشد. این مساله درباره مادر و معلم صدق میکند.»
«مادر باید بتواند اقتدار خود را هر جا که نیاز به تنبیه، تشویق، امتیازدهی و امتیازگیری باشد اعمال کند. وقتی مادر در حوزه آموزش فرزندش به رسمیت شناخته نشود میتواند تبعات منفی به دنبال داشته باشد. در جامعه ما به اشکال مختلف زنان کوچک شمرده میشوند حال اگر وارد حوزه خانواده شده و در آنجا هم اقتدار مادری، آموزشی و پرورشی وی زیر سوال برود در آینده میتواند آسیبزا باشد.»
«وقتی فرزند از سنین کم میبیند که مادر در جامعه به هیچ انگاشته میشود و نسبت به پدر جایگاه بسیار پایینتری دارد و نمیتواند اعمال قدرت کند و نقشههایش را پیش ببرد قطعا این موضوع تاثیر تربیتی منفی بر فرزند خواهد گذاشت. حالا وقتی متارکه صورت بگیرد وضعیت بغرنجتر میشود به این معنا که عموما پسرها و حتی دخترهایی که با مادر زندگی میکنند در خانه زورگویی میکنند. مادر به دلایل مختلف در این موارد کوتاه میآید به این دلیل که حرفش خوانده نمیشود و جامعه هم به او چنین جایگاهی نداده است، مادر به دلیل عاطفهای که دارد و برای حفظ کیان خانواده سکوت میکند و فرزند جریتر میشود؛ این مساله در بلند مدت برای فرزند مضر است.»
«ما در گروه معلمان صحبت کردیم و آنطور که به من گفتند از قدیم هم قانون همین بوده که اگر حضانت با پدر باشد کارنامه و پروندهاش را به او میدهند و در مواردی که به این قانون عمل نشده برای مدرسه دردسرساز شده است.»
«همانطور که گفتم به دلایل مختلف در خانوادهها بیشتر این مادر است که امور مدرسه فرزند را پییگری میکند در نتیجه این مادر است که از کم و کیف آموزش فرزندش مطلع است. در انجمن اولیا و مربیان، بیشتر مادران هستند که حضور دارند و پدران نقش کمتری دارند که این موضوع علل مختلفی میتواند داشته باشد. در این شرایط مادر به عنوان فردی که وقت خود را صرف امور آموزشی فرزند میکند نباید از دریافت کارنامه یا پرونده فرزندش محروم شود. البته من تا به حال به این موضوع برخورد نکردهام و هر جا که لازم بوده همسرم پرونده تحصیلی فرزندم را گرفته است؛ بنابراین اگر بخواهند سختگیری و بگویند حتما پدر برای دریافت مدارک تحصیلی بیاید مشکلات زیادی ایجاد شده و روند آموزش و حتی روند خانوادگی در این حوزه به هم میریزد. من دیدهام که ایجاد تنش میشود مثلا پدر به مدرسه آمده و میگوید مگر همسرم نیست چرا من را به مدرسه کشاندهاید.»
تجربه زیسته زنان درباره عدم دریافت پرونده تحصیلی یا کارنامه فرزند در شرایط عادی و درحالیکه طلاقی صورت گرفته است در کنار تکذیبهای آموزش و پرورش تنها نشان از آن دارد که مدارس در برخورد با مادران دانشآموزان رویکردی سلیقهای داشته و هیچگونه برخوردی هم با آنان نمیشودو از سوی دیگر عدم ارائه پرونده تحصیلی به مادران ولو در شرایط خارج از طلاق بیانگر آن است که صدور بخشنامه جدید درباره عدم ارائه کارنامه دانشآموز به فرزند هم چندان دور از انتظار نبوده و در بلند مدت مشخص میشود که آیا در آینده چنین قانونی تصویب و به صورت گسترده اجرا میشود یا نه.
باید به این نکته توجه کرد که وجود چنین قوانین تحقیرآمیزی نسبت به مادران آنهم در نهادی پراهمیت و تاثیرگذار یعنی آموزش و پرورش تاثیری ژرف بر تداوم جمود فکری و فرهنگی در نسلهای مختلف و تداوم و ترویج نگاه مردسالارانه در کشور دارد. همان نگاهی که زن را وسیلهای برای تولید مثل، اما فاقد هر نوع حقوقی نسبت به فرزند و خانوادهاش میداند.