به گزارش جامعه ۲۴ - آموزش و پرورش به دنبال مصوبهای برای گذراندن کلاسهای زبان خارجی در آموزشگاهها به جای مدارس و پذیرش نمرات آن در کارنامه تحصیلی دانش آموزان است.
هفته گذشته دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش در نشستی خبری، درباره ناتوانی دانش آموزان از مکالمه و سخن گفتن به زبان انگلیسی و عربی پس از فارغالتحصیلی گفته بود: «باید ابتدا بین عربی و انگلیسی تمایز قائل شد. مأموریت آموزش این دو با یکدیگر متفاوت است. مأموریت زبان عربی، زبان ارتباطی نیست، بلکه زبان دین است و دانش آموزان باید بتوانند از متون دینی که میخوانند درک معنایی پیدا کنند، اما درباره زبان انگلیسی، کسب مهارتهای ارتباطی مهم است. در این باب آموزشها هم به زمان و هم به کیفیت نیاز دارند؛ بنابراین رویکرد کنونی برنامه درسی زبان انگلیسی اول و دوم متوسطه که ارتباط محور است و دستور زبان محور نیست، رویکرد صحیحی است؛ اما در کل موافقم که این زمان و حجم آموزش با انتظاری که داریم متفاوت است.»
وی در ادامه با بیان اینکه زبان امری نیمه تجویزی و انتخابی است و باید فضایی را ایجاد کرد که افراد بتوانند با توجه به اقتضائاتشان دست به انتخاب بزنند، گفت: «اخیرا روی مصوبهای مشغول کار هستیم که امکان انتخابگری را به دانش آموز میدهد و حتی دانشآموز میتواند به جای گذراندن زبان در مدرسه، در آموزشگاههای مجاز دوره بگذراند و نمرهاش از سوی مدرسه پذیرش و ثبت شود».
بیشتر بخوانید: افزایش ۱۵ تا ۳۲ درصدی شهریه مهدهای کودک
این سخنان دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش، به این معناست که دانشآموزانی که وقت و هزینه فراگیری زبان انگلیسی در آموزشگاههای خصوصی را دارا هستند، از امتیاز بیشتر و نمرههای بهتر و قابل قبولتری بهرهمند خواهند بود. این امر موجب میشود که آموزش این زبان در مدارس تضعیف شود، زیرا دانش آموزان و خانوادههای آنان ترغیب میشوند برای آموزش زبان به آموزشگاههای خارج از مدرسه مراجعه کنند. در این شرایط طبیعی است خانوادههایی که از وضعیت مالی مناسبی برخوردار هستند، میتوانند فرزندان خود را به آموزشگاههای آزاد بفرستند تا زبان انگلیسی را فرا گیرند و در مقابل افرادی که وضعیت مالی مناسبی ندارند، این امکان را ندارند.
از زمانی که ضرورت ایجاد تحول بنیادین در نظام آموزش عالی کشور مورد تاکید و توجه قرار گرفته است، شاهد تدوین اسناد و سیاست گذاریهایی مانند سند چشمانداز بیست ساله کشور، نقشه جامع علمی کشور و در سطح خردتر نیز سند برنامه درسی ملی و همچنین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هستیم که قرار است زمینهساز تحقق تحول اساسی در عرصه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران شوند. این اسناد بالادستی به مثابه نقشه راه و قطبنمای حرکت نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور شناخته میشوند.
اگرچه که آموزش زبان در تعلیم و تربیت یکی از مکانیزمهای اساسی پیادهسازی اهداف آموزش زبان است، اما تاکنون شرایط علمی، سیاسی و فرهنگی کشور توجه زیادی به این مقوله نداشته و حتی هیچ سند ملی و یا آموزشی در این ارتباط وجود ندارد. در عین حال، برخلاف اهمیت زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی اول و کاربرد آن، هیچ سندی در ارتباط با این زبان وجود ندارد و ما برای درک جهتگیری دولتمردان نسبت به آموزش زبان انگلیسی ناچاریم به اسنادی رجوع کنیم که به اختصار به این موضوع اشاره کردهاند.
همه اینها در شرایطی است که امکانات آموزشی در همهجای کشور به طور یکسان پراکنده نشده، به گونهای که در شهرهای بزرگ آموزشگاههای زبان بیشتری وجود دارد و این مراکز و آموزشگاههای خصوصی در شهرها و مراکز دور از پایتخت کمتر و محدودتر است. در چنین شرایطی دانشآموزان این مناطق با مشکل مواجه خواهند شد.
این اقدام و صحبت از گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی در آموزشگاهها به جای مدرسه، مشابه همان طرحی است که سالها پیش تحت عنوان رفع انحصار آموزش زبان انگلیسی از سوی مجلس شورای اسلامی دنبال میشد که به عقیده کارشناسان مغایر با عدالت آموزشی بود. حال آنکه در اسناد بالادستی و در سند تحول بنیادین بر رعایت عدالت آموزشی تاکید شده است.
آموزش زبانهای خارجی بستر مناسبی را برای درک و دریافت و انتقال میراث فرهنگی و دستاوردهای دانش بشری در قالبهای متنوع زبانی به صورت شفاهی، دیداری و نوشتاری برای مقاصد و مخاطبان گوناگون در مبادلات بین فرهنگی فراهم میکند. اما آیا هدفی که آموزش و پرورش از اقدام فوقالذکر با شعار ارتقای کیفیت آموزش زبان انگلیسی دنبال میکند، حاصل کار کارشناسی و درگیر کردن ذینفعان آن اعم از دانش آموزان و خانوادههاست؟ و یا به دنبال حمایت از ایده خصوصیسازی آموزش زبان و آموزشگاهداران است؟ آیا با این کار پای مافیای آموزش به مدارس دوباره باز نخواهد شد و چنبره آنها بر سیستم آموزشی کشور را تقویت نخواهد کرد؟
بنابراین، آموزش زبانهای خارجی باید از دایره تنگ نظریها، رویکردها و روشهای تدوین شده فراتر رود و به بستری برای تقویت فرهنگ ملی و باورها و ارزشهای خودی در نظر گرفته شود. سیاستهای آموزش زبانهای خارجی باید به طور واضح دیدگاه خود را نسبت به آموزش زبان مشخص کنند. این سیاستها همچنین باید بر اساس جهتگیریها و سیاستهای واضح زبانی باشند که بحث آموزش زبانهای خارجی را در کنار زبان مادری و زبانهای محلی در نظر بگیرند.
از دیگر سو، یکی از اهداف آموزش زبانهای خارجی توانایی خواندن و درک متون ساده تخصصی است. نتایج حاصل از تدریس زبان انگلیسی تخصصی در سطح دانشگاهها مطلوب نیست و برای دستیابی به هدف ذکر شده در مدارس کشور، وضع سیاستهای اصولیتر و افزایش ساعات تدریس زبان انگلیسی در مدارس مورد نیاز است.