اقتصاد۲۴-همزمان، بسیاری از کشورهای توسعهیافته هم برای نیروی کار ماهر و حتی غیرماهرِ خارجی سر و دست میشکنند. به عنوان نمونه، همین چند هفته پیش، رئیس آژانس فدرال کار آلمان اعلام کرد که این کشور در مجموع به ۱٫۲ میلیون نیروی کار نیاز دارد و اکنون، حدود ۷۰ حرفه و رده شغلی در آلمان، با کمبود نیروی کار مواجهاند.
اما آیا جدا از کسانی که با قصد، هدف و هزینه شخصی، مهاجرت شغلی را بر میگزینند، دولتها هم به شکل گسترده در امر اعزام نیروی کار به کشورهای دیگر فعال هستند؟ پاسخ مثبت است و بسیاری از کشورها چنین سیاستهایی دارند و از قضا، شاید این سیاست برای حل معضل بیکاری در ایران امروز، بسیار هم راهگشا باشد.
همین چند روز پیش بود که «حامد فروزان»، مدیر کل امور بینالملل وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی در دیدار با مدیرکل امور بینالملل وزارت امور خارجه فنلاند، از آمادگی ایران برای اعزام نیروی کار به این کشور اروپایی خبر داد.
فروزان گفت: «ما روابط دیرینهای با فنلاند داریم که این پیشینه میتواند فرصت خوبی برای ادامه همکاریهای بین دو کشور فراهم آورد و با مشارکت و همکاری سفیر فنلاند در ایران، تعداد زیادی از متخصصین ایرانی جذب بازار کار فنلاند شوند.»
جالب، اما اینجا است که بر اساس آماری که مدیر کل امور بینالملل وزارت کار در این دیدار ارائه داده، سال گذشته تنها مجوز حضور ۱۷۹ نفر از متقاضیان کار ایرانی در بازار کار فنلاند صادر شده و با این تعداد نیروی اعزامی، ایران از نظر تامین نیازهای بازار کار فنلاند در بین کشورهای خارجی رتبه یازدهم را دارد!
بیشتر بخوانید: به ۲ میلیون کارآفرین در کشور نیاز داریم
این اعداد با توجه به مثالهایی که در ادامه این متن خواهید دید (از جمله در مورد حضور نیروی کار ترکیه در آلمان یا حضور نیروی کار هندی در «امارات متحده عربی»)، شوخی به نظر میرسند. با این همه، ظاهرا ایران سالهاست که تلاش دارد نیروی کاری را که در داخل کشور کار پیدا نمیکند، به خارج از کشور اعزام کند.
در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، چنین نیازی ایران و ژاپن را به هم وصل کرد. ژاپنیها نیروی کار ارزان میخواستند و از آنجا که ایرانیها نیازی به گرفتن ویزا برای حضور در ژاپن نداشتند، سیل درخواستها برای اعزام نیروی کارِ ایرانی به ژاپن شروع شد. (برای این کار حتی قرعهکشی انجام میشد، چرا که تقاضا بیش از ظرفیت بود!)
ژاپن در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی، مقصد مهاجرت شغلی برای برخی از ایرانیها بود.
با این همه، خیلی زود خبرهایی مبنی بر تخلف، فعالیتهای غیرقانونی و رفتارهای خارج از عرف کارگران ایرانیِ مقیم ژاپن به صدر خبرهای رسانههای این کشور آمد و حالا کار به جایی رسیده که با وجود روابط دیپلماتیک به نسبت خوب میان ایران و ژاپن، سفر به این کشور برای دارندگان پاسپورت ایرانی بسیار دشوار شده است.
گشایش در روابط خارجی ایران پس از انعقاد برجام هم وضعیتی مشابه ایجاد کرد. در آن زمان، «علی ربیعی»، وزیر وقت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بود و زمانی که یک هیئت بزرگ از دانمارک برای سرمایهگذاری به ایران آمدند، گفتگوهایی در مورد اعزام گسترده نیروی کار از ایران به دانمارک هم پیش کشیده شد. این گفتگوها البته به جایی نرسیدند و حالا، حتی برجامی هم در کار نیست.
آمارهای وزارت کار نشان میدهند که در ایران اکنون حدود ۱۷۰ کاریابی خارجی وجود دارد که کارکرد آنها، در واقع اعزام نیروی کار به خارج از کشور، از طریق طیکردن فرآیندهای قانونی است. مدیرکل امور بینالملل وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، در دیدار با نماینده فنلاند، این را هم گفته بود که «بیش از یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر مهندس حرفهای، بیش از یک میلیون نفر فارغالتحصیل رشتههای معماری، بیش از یک هزار متخصص جنگلداری و بیش از ۳۵۰ هزار نفر نیز در بخش مرتبط با کشاورزی آماده به کار در ایران وجود دارد.»
حجم نیروی کارِ تحصیلکرده، ولی بیکار، در ایران بسیار بالا است.
بنابراین، ظاهرا مشکل نه در تخصص نیروی کارِ ایرانی و نه حتی در تقاضای طرف خارجی برای جذب این نیرو است. معضل، آموزشهای فرهنگی و زبان را هم میشود خیلی راحت با دورههای آموزشی حل کرد. هر چه هست، احتمالا نگرانیهای امنیتی و موضوعات سیاسی است.
در این میان، نمونههای بسیاری از مهاجرت گروهیِ کارگران برای پیدا کردن فرصتهای شغلی بهتر در کشورهای دیگر در تاریخ وجود دارد. بهترین و نزدیکترین نمونه برای ما ایرانیهای، حضور شهروندان افغانستان در ایران است.
به دنبال چند دهه ناآرامی در افغانستان (جنگ با شوروی، درگیری با طالبان، حمله آمریکا و حالا دوباره حضور طالبان) نیروی کار تحصیلکرده و متخصص و البته نیروی کار ساده، به شکلی گسترده از افغانستان خارج شده و این در حالی است که ایران، برای دههها اصلیترین مقصد این نیروی کار بوده است. (حالا ترکیه و پاکستان جایگزینِ ایران شدهاند.)
کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) تخمین میزند که حدود ۲ و نیم میلیون شهروند افغانستان اکنون در وضعیت پناهندگی رسمی در کشورهای دیگر به سر میبرند. با این همه، دادههای دیگر، این جمعیت را حتی بزرگتر تخمین میزنند.
ترکیهایهای مقیم آلمان حدود ۵ میلیون نفر تخمین زده میشوند و بزرگترین اقلیت خارجی در این کشور هستند.
بر این اساس، برآوردهایی وجود دارد که حدود ۶٫۳ میلیون نفر به دنبال حمله شوروی سابق به افغانستان، از این کشور خارج شدهاند و این یکی از ۵ بحران بزرگ پناهندگی از آغاز قرن بیستم به این سو بوده است.
برآورد میشود که اکنون تنها در آلمان حدود ۲۶۰ هزار تبعه افغانستانی حضور داشته باشند و این آمار در امارات متحده عربی به حدود ۳۰۰ هزار نفر، در ایالات متحده آمریکا به حدود ۱۵۰ هزار نفر و در کانادا به حدود ۹۰ هزار نفر میرسد و واضح است که عمده این جمعیت، نیروی کار متخصص و نیمهمتخصص هستند، چرا که در جوامع مقصد، دوام آوردهاند.
نمونه جالب دیگری هم در مورد آلمان وجود دارد. در دهه ۱۹۶۰ میلادی، به دنبال ناآرامیهای سیاسی در ترکیه از یک سو و نیازِ آلمان غربی به نیروی کار از سوی دیگر، موج مهاجرت نیروی کار از ترکیه به آلمان (که آن زمان دو نیمه غربی و شرقی داشت) کلید خورد.
جمعیت ترکهای مقیم آلمان (از نسلهای اول، دوم، سوم و حتی چهارم و پنجم) حالا حدود ۵ میلیون نفر تخمین زده میشود که با کل جمعیت مهاجر ایران در سرتاسر جهان برابری میکند. در واقع، شهروندان ترکیهای مقیم آلمان، حالا بزرگترین اقلیت مهاجر در این کشور هستند که در ابتدا، صرفا به خاطر کار و درآمد به این کشور آمده بودند.
اما نمونههای دیگری هم هستند. نیاز امارات متحده عربی، قطر و کویت به نیروی کار ساده با دستمزد کم، موجب سیل مهاجرت از کشورهای جنوب آسیا به این شیخنشینهای نفتی در خلیجفارس شده است. سازمان ملل متحد تخمین میزند که همین حالا حدود ۳٫۴ میلیون شهروند هند، تنها در امارات متحده عربی مشغول کار هستند.
برآوردهای «سازمان بینالمللی کار» (International Labour Organization) در سال ۲۰۱۷ میلادی هم نشان میدهد که جمعیت نیروی کار خارجی در کشورهای عربزبان، به حدود ۲۳ میلیون نفر میرسد که عمده آنها از هند، پاکستان، سریلانکا، فیلیپین و بنگلادش مهاجرت کردهاند. (این جمعیت، تقریبا معادل جمعیت کشوری مانند «تایوان» یا کمی کمتر از جمعیت «استرالیا» است.)
اکنون حدود ۱۸ میلیون هندی در خارج از این کشور کار میکنند و عمده آنها، بخشی از درآمد خود را به خانواده خود در هند منتقل میکنند. نشریه «بیزینس استاندارد» تخمین میزند که تنها در سال ۲۰۲۰ میلادی، حدود ۸۳ میلیارد دلار حواله ارزی، از این طریق به هند وارد شده است.
در مورد درآمد نفتی ایران در سال ۱۳۹۹، اعدادی از ۱٫۲ میلیارد دلار، تا ۵ میلیارد دلار و در نهایت ۱۰ میلیارد دلار ذکر شده است. بالاترین درآمد سالانه نفت ایران هم در زمان ریاستجمهوری احمدینژاد (و با نفت ۱۴۰ دلاری) حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بوده است.
ایران را نمیتوان با هند مقایسه کرد، چرا که ۱۸ میلیون نفر نیروی کارِ شاغل در خارج از هند، تنها کمی بیش از تمامِ نیروی کار ایران (حدود ۲۶ میلیون نفر) است. با این همه، میتوان پرسید چرا اولا ایران برای اعزام گسترده نیروی کار به خارج از کشور اقدام نمیکند و دوما چرا نیروی کار ایرانیِ مقیمِ کشورهای خارجی، به ایران ارز حواله نمیکند؟ پاسخ به هر دو پرسش را ظاهرا نه در اقتصاد، که در سیاست و روابط دیپلماتیک ایران با جهان باید جستوجو کرد.