اقتصاد ۲۴- سواد زندگی نوشت: «حتماً تا به حال شنیدهاید که میگویند اگر در مورد هدفت حرف بزنی به آن نخواهی رسید. این تنها باوری عامیانه نیست. مطالعاتی که از سال ۱۹۲۶ تا به امروز انجام شدهاند این ایده را پشتیبانی میکنند. درک سیورز، محقق رفتار انسان، میگوید که صحبتکردن درباره اهدافتان، انگیزهای که شما را برای رسیدن به هدفتان به جلو میراند، از بین میبرد.
در این درس به بررسی دلایل این پدیده عجیب میپردازیم.
هر چند برخی از مردم این را به حساب بدبیاری میگذارند، اما به طرز شگفتانگیزی، شواهدی علمی برای تأیید این ایده وجود دارد که صحبت در مورد اهداف شما، به معنای نرسیدن به آنهاست و این هیچ ربطی به شانس یا سرنوشت یا چیزی در این مایه ندارد. در حقیقت، یک موضوع منطقی وجود دارد که این دو چیز ظاهراً غیر مرتبط را به هم متصل میکند.
درک سیورز، کارآفرین و محقق رفتار انسان است. او اشاره میکند که صحبتکردن در مورد اهدافتان، کلاً به این معنی است که به آنها نمیرسید. او این ادعا را بر اساس مطالعات مختلف پایهگذاری کرده است. اینها، آثار کورت لوین (۱۹۲۶)، ویرا مالر (۱۹۳۳) و پیتر ام گولویتزر (۱۹۸۲ و ۲۰۰۹) هستند.
در همین راستا چند مطالعه جدید نیز نشان میدهد کسانی که اهداف و پروژههای خود را علنی میکنند، احتمال عدم اجرای آنها را افزایش میدهند.
اما چرا این اتفاق میافتد؟ صحبت درباره اهدافتان چه ربطی دارد به عدم دستیابی به آنها؟
به گفته درک سیورز عملکرد مغز انسان دارای اشکالاتی است. علوم اعصاب نیز به این نتیجهگیری اذعان دارد. یکی از مهمترین نقصها این است که مغز همیشه نمیتواند واقعیت را از داستان متمایز کند. به عنوان مثال ممکن است هنگام تماشای فیلمی غمگین گریه کنید، حتی وقتی که میدانید آن فیلم واقعی نیست. به دلیل این سوگیری، مغز اغلب «گفتن» را با «کردن / انجامدادن» اشتباه میگیرد.
هدف، آرزویی تجسمشده است که هنوز به آن نرسیدهاید. با این وجود معتقدید که انگیزه لازم برای رسیدن به آن را دارید. با این حال صحبت زیاد در مورد یک هدف، نوعی توهم ایجاد میکند. در حقیقت وقتی از هدفی که در آرزوی رسیدن به آن هستید، حرف میزنید، مغز شما احساس رسیدن به این هدف را کرده و شروع میکند به پیشبینی لذتبردن از دستیابی به هدف که این، ارزش رسیدن به هدف را کاهش میدهد و شما احساس میکنید که انگار به آن رسیدهاید و از این رو به قدر کافی برای رسیدن به آن تلاش نمیکنید.
مطالعات نشان داده است که به طور کلی مردم دوست دارند در مورد اهداف و مقاصد خود صحبت کنند. آنها این کار را انجام میدهند، زیرا فرصت به اشتراکگذاشتن امیدها و رؤیاهای خود با دیگران، مانند فرصتی برای زندگی با آنهاست. همان ضربالمثل معروف که «وصف العیش نصف العیش.»
بیشتر بخوانید: ۱۴ گام جادویی برای نظم بخشیدن به زندگی با روش کانماری
در واقع به نظر میرسد اغلب مردم ترجیح میدهند اهداف خود را به جای واقعیت، بر رؤیا بنا کنند.
چرا مغز در نهایت، توهمِ موفقیت را ایجاد میکند؟ با توجه به مطالعاتی که در بالا ذکر کردیم، به نظر میرسد این امر تنها در صورتی اتفاق میافتد که در مورد اهداف خود با دیگران صحبت کنید.
در واقع میتوانید در مورد اهداف خود فکر کنید، آنها را بنویسید، آنها را در ذهن خود بررسی کنید یا هر کاری که میخواهید با آنها انجام دهید؛ به شرطی که آنها را با دیگران به اشتراک نگذارید.
این به این دلیل است که صحبت درباره اهدافِ خود با صدای بلند، معمولاً بازخورد ایجاد میکند. به عنوان مثال اگر طرف مقابل، هدف شما را مثبت میداند، احتمالاً به دلیل بیان هدف خود از او تقدیر میکنید. در این صورت شما ممکن است با هدف خود به عنوان یک واقعیت معین رفتار کنید، نه به عنوان یک اقدام پیشنهادی برای آینده.
علاوه بر این وقتی از هدف خود صحبت میکنید، طیف وسیعی از احساسات را تجربه میکنید که تمایل شما را برای رسیدن به هدف از بین میبرد.
گفته میشود که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست» یا «اعمال بلندتر از کلمات صحبت میکنند». این امر بهویژه در مورد اهداف صادق است. در واقع اگر کمتر صحبت کنید و بیشتر کار کنید، به احتمالزیاد انگیزه بالاتری خواهید داشت. همچنین شما از به دام افتادن در سوگیری مغزتان جلوگیری میکنید.
درک سیورز خاطرنشان میکند که وقتی از اهداف خود با دیگران صحبت میکنید، اگر هدف شما باعث تحسین دیگران شود، آن قدر احساس سپاسگزاری میکنید که رسیدن به هدف برای شما اولویت دوم میشود.
او در کتاب HOW TO LIVE (چگونه زندگی کنیم) موارد زیر را توصیه میکند:
۱- اگر قصد دارید در مورد اهداف خود صحبت کنید، این کار را فقط با استفاده از نظرات کلی و تعاریف مبهم انجام دهید. تا زمانی که به آن نرسیدهاید، چیز خاصی را ذکر نکنید.
۲- اگر نمیتوانید در برابر تمایل به صحبت درباره یک هدف یا پروژه مقاومت کنید، ایدههای خود را به گونهای بیان کنید که نشان دهد، هنوز هدفی در آینده است. به صراحت روشن کنید که هنوز به آن نرسیدهاید.
در مورد توصیه اول یک مثال میتواند عبارت زیر باشد: «من برخی از برنامههای ورزشی را برای بهبود سلامتی خود شروع میکنم»، به جای این که دقیقاً هدفتان را مشخص کنید: «میخواهم در باشگاه فلان اسمنویسی کنم.»
در مورد توصیه دوم ممکن است چیزی شبیه به این بگویید: «هدف من این است که ماهی یک کتاب بخوانم. اگر ماه بعد همدیگر را دیدیم و من این کار را نکرده بودم، به من یادآوری کن!»
بیایید امتحان کنید! از امروز راجع به هدفی که در پیش دارید، با کسی صحبت نکنید؛ به همین سادگی و شاید دشواری، اما موثر در تحقق اهداف.»