![قیمت خودروهای سایپا + جدول](/files/fa/news/1403/11/28/798924_722.jpg)
اقتصاد ۲۴- پس از حدود نیم قرن، امروز محمد کردبچه به سازمان برنامه و بودجه نرفت. برای کسانی که از نزدیک با بودجه ریزی آشنا هستند این خبر عجیب است.
در طول این سالها فقط نگهبانان و اندک افرادی شاهد آن بوده اند که او هر روز چه زمانی به سازمان میرفت و چه زمانی آن را ترک میکرد. اکثریتی شنیده اند که کردبچه، گرگ و میش صبحگاهی به سر کار میرسید و در تاریکی هوا وقتی بسیاری از چراغهای سازمان خاموش بود محل کار را ترک میکرد. زندگی کردبچه در این حدود نیم قرن دو بخش داشت کار در سازمان برنامه و بودجه و خواب در منزل.
خودش میگفت عاشق سازمان و بودجه است. عشقی که از ابتدای دهه ۵۰ شروع شد. وقتی برای خواندن اقتصاد به انگلیس رفته بود و پدر روزنامه نگارش برای آنکه فرزند خود را اتفاقات ایران آگاه کند برای او نسخه از جراید ایرانی را پست میکرد. همین اطلاع داشتن از اوضاع ایران، او را علاقهمند به مباحث برنامه و بودجه کرد. در برگشت به ایران با اینکه در وزارت امور خارجه قبول شده بود، اما فرصت حضور در سازمان را بر زرق و برق وزارت خارجه و دیپلمات شدن ترجیح داد. به سازمان برنامه و بودجه رفت و در قسمت امور اقتصاد عمومی شروع به کار کرد. با مدیری سخت گیر و نکته سنج. کسی که خواندن انگلیسی برایش از فارسی راحتتر بود و او را مجبور میکرد تمام گزارشهای خود را به انگلیسی بنویسد. کار او در سازمان برنامه و بودجه با برنامه پنجم شروع شد برنامهای که پس از جهش درآمدهای نفتی در حال تدوین بود و مستی نفت هوش از سر همه ربوده بود.
بیشتر بخوانید: یارانه بنزین برای همه ایرانیان
کردبچه یکی از معدود و شاید تنها مدیر سازمان برنامه در دوره معاصر باشد که هم شاهد سیل درآمدهای نفتی در اقتصاد بود و هم شاهد خشکی منابع در دوران کرونا. در تمامی این نزدیک به نیم قرن او در برنامه و بودجه مملکت حاضر بوده.
زندگی کاری او نیز همانند هر ایرانی از سال ۸۴ دگرگون شد، در دولت محمود احمدی نژاد او را بازنشسته کردند، اما ناچار شدند با او در موقعیت تنظیم کننده بودجه ادامه دهند. در دولت ابراهیم رئیسی کار نیمه تمام را تمام کردند او را کنار گذاشتند تا امروز محمد کردبچه پس از ۴۶ سال و در فصل بودجه به جای رفتن به محل کار، خانه نشین باشد.
یکی از مدیران قدیمی سازمان سالها قبل درباره او نوشته بود: هرگاه روسای جدید سازمان منصوب میشدند قبل از انتخاب معاونان اصلی و همین که از مراسم معارفه فارغ و روانة دفتر کار خود میشدند، محمد کردبچه را به عنوان اولین نفر به دفتر فرا میخواندند تا گزارشی از وضعیت بودجه ارائه کند و او متواضعانه، در حالی که چندین پوشه و گزارش در زیر بغل داشت به سراغ رئیس جدید میرفت تا ضمن ارائه گزارش از وضعیت بودجه، دور جدید کلاس آموزش حین خدمت بودجه ریزی را آغاز کند.
این سنت در دوره اخیر ادامه نیافت، در دوره جدید، انقلاب مدیریتی دامن کردبچه را نیز گرفت. او با اینکه سه ماه بود هیچ دریافتی نداشت و وضعیت قراردادیش نامشخص، از آمدن و رفتن به سازمان دست بر نداشت گزارش اقتصادی سالانه که وظیفه قانونی سازمان است و هر ساله منتشر میشد را با عشق و علاقه تدوین و آماده چاپ کرد. اما روزی که از بودجه رونمایی شد از برنامه خبری نبود برنامه به دستور مقامهای عالی سازمان چاپ نشد. کردبچه شاید حقوق نگرفتن و قرارداد نداشتن را بتواند تحمل کند، اما کنار گذاشتن از بودجه را نه. این بی اعتناییها تیر خلاص به صبر او بود. معروف است او برای آنکه در بودجه ریزی باشد سالهاست با خیلی از مسائل دیگر در سازمان کنار آمده. انعطاف نشان داده و حتی در برابر برخی از مسائل سازمان سکوت کرده تا بتواند بر بودجه تمرکز کند و ایدههای خود را در آن پیاده سازی کند. اما در دولت جدید کارد به استخوان رسید و ترجیح داد پس از نیم قرن از نهادی که به آن عشق میورزید و عمر برای آن گذاشته بود جدا شود.
یک اقتصاددان مشهور درباره او نوشته بود: واقعیت تلخ آن است که برای امثال کردبچه در سازمان برنامه جایگزینی نیست. مسلماً میتوان برای کردبچه در سمت مدیر کل اقتصاد کلان جایگزین پیدا کرد، اما برای کردبچه در موقعیت تنظیم کنندة بودجههای سالانه، مسلماً جایگزینی نیست. او در کنار این دغدغه یک نگرانی دیگر را نیز طرح میکند. " حکایت بودجة بدون کردبچه یک چیز است و حکایت نگران کنندة دیگر، کردبچه بدون بودجه است. " تعبیری که او میکند تعبیر ماهی و برکه است برکه بدون ماهی زیبایی کمتری دارد، اما شرط حیات ماهی زندگی در آب و برکه است.
محمد کردبچه نیم قرن زندگی و عمر خود را برای سازمان برنامه و بودجه گذاشت. کاش حداقل بد بدرقه اش نمیکردیم غریبانه و با دلی چرکین.