اقتصاد۲۴- «سفارش چایی از بهترین سفارشهای مشتریان است و ما که از این سفارش خیلی زیاد استقبال میکنیم» این جملات را نگار میگوید که همراه همسرش کافه ایی بزرگ و دلباز را در حوالی خیابان وصال تهران اداره میکند.
او در ادامه نیز با خنده میگوید چایی با دورچینی که ما برای مشتری ۳۲ هزار تومان فاکتور میکنیم چیزی حدود ۳۰۰ درصد برایمان سود دارد.
حرفهای نگار جالب و شنیدنی است. او از تجربه کافه داری میگوید و این که چطور وام ازدواج را همراه با فروش همه هدیههای سرعقد یکجا برای رهن داده اند و، اما عجیبتر رقمی است که او برای اجاره ساختمان قدیمی و حیاط داری در مرکز شهر بیان میکند. میگوی ماهی ۲۵ میلیون تومان باید اجاره بدهند. رقم را که میشنوم سرم سوت میکشد، متحیر نگاهش میکنم که ۲۵ میلیون از سود را میدهید اجاره، چقدر سود میکنید که این رقم را اجاره میدهید. او میگوید در زمستان سال ۱۳۹۸ که ساختمان را رهن و اجاره کردند، در نهایت مجبور شدند شریک پیدا کنند و به این ترتیب نگار و همسرش با دو نفر دیگر شریک شدند، میگوید وقتی طوفان کرونا رسید حال بسیار بدی داشتند، احساس میکردند همه زندیگیشان ویران شده است و باز و بسته شدنهای متوالی کافه سردرگمشان کرده بود. در نهایت صاحب ملک دو ماه اجاره را به آنها بخشید و پذیرفت که قرارداد ۲ ساله را برای ۵ سال دیگر با آنان تمدید کند.
میگوید صاحب ملک آدم خوبی بوده است که همین را نیز پذیرفته، چون میتوانست اصلا تن به این شرایط ندهد.
نگار میگوید سال ۱۳۹۹ را با بدترین شرایط سپری کرده است و میگوید نبین حالا میخندم و تعریف میکنم، روزهایی بود که در زمان تعطیلی اجباری کرونایی، میآمدم تنها در حیاط کافه مینشستم و زار و زار گریه میکردم از تصور این که چه پیش خواهد آمد.
حالا، اما آن دوران برای نگار و همسر و شرکایشان گذشته و خودش میگوید از ساعت ۸ صبح تا حدود ۱۲ شب در کافه هستیم. با خنده میگوید از صبحانه تا شیر آخر شب قبل خواب مشتریان.
حرفهای نگار شاید وصف حال و اوضاع بسیاری از صاحبان کافههای تهران در دوران کرونا باشد. دورانی که این صنف روی لبه تیز تیغ کرونا ایستاد تا به سلامت از این گردنه عبور کند.
بیشتر بخوانید: در رستورانهای لاکچری تهران چه خبر است؟ / از استیک با روکش طلا تا دیزاینهای چند صدهزارتومانی غذا در لیست منو
تهران حالا به شهر کافههای کوچک و بزرگ تبدیل شده است. شهری پر از کافههای رنگارنگ که از جنوب تا شمال این شهر را فتح کرده اند و در یک تغییر سبک آشکار در مدل زیست شهری شهروندان، انواع خیابانی این کافهها که پیاده روها را نیز زیر سلطه دارند در حال افزایش هستند.
شاید روزگاری اگر کسی میگفت که خیابانهای تهران از نظر فراوانی و مدل کافهها شباهتهایی به پراگ زیبا و افسانهای خواهد یافت، کمتر کسی آن را باور میکرد، اما به نظر میرسد عوامل بسیاری موجب افزایش تاسیس کافههای رنگ به رنگ شده است.
گسترش تاسیس کافه، اما مختص تهران نیست و حالا در بیشتر کلان شهرها و حتی شهرهای کوچکتر راه به فرهنگ فراگیر شهری یافته است. شهرهای مشهد، اصفهان، شیراز، رشت، تبریز، اهواز، گرگان، بوشهر و ... پس از تهران بیشترین کافههای شهری را به خود اختصاص داده اند و به نظر میرسد نسبت به ضریب جمعیت با رشد زیادی فراگیری تفریح یا فراغتی به نام کافه نشینی در حال افزایش است.
به نظر میرسد که در فقدان مدام محیطهای شهری مناسب برای جوانان و هم چنین نبود تفریحات مناسب برای مقاطع سنی نوجوانان و جوانان، کافه به محلی برای پر کردن همه کمبودهای ممکن تبدیل شده است. حالا کافه محلی برای دور هم بودن، قرارهای فردی و گروهی، مکانی برای جشن تولد و مکانی برای تنهایی، قرارهای عاطفی و کاری است. در بسیاری از کافههای مشهور در شهرهای مختلف مکانهای ویژه برای حتی بازی مافیا یا مهمانی در نظر گرفته شده است و با پرداخت هزینه مشتریان میتوانند از این فضاها استفاده کنند.
در سرزمینی که لیست ممنوعها و غیرمجازها برای نسلهای مختلف آن بسیار بلندتر از فهرست مجازها است دیگر عجیب نیست که مفهومی به نام کافه جایگزین فقدان محیطهای دیگر شود.
اما تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران همانطور که میدانید با قهوه خانهها شروع شد. قهوه خانه در ایران برای نخستین بار در دوره صفویان و سلطنت شاه عباس اول در شهر اصفهان، پدید آمد. در این دوره با روی کار آمدن حکومت صفویه، دگرگونیهای بنیادینی در بسیاری از عرصههای مذهبی، سیاسی، ادبی و… رخ داد که باید این برهه را در تاریخ ایران کم نظیر دانست.
با مرکزیت یافتن مجدد اصفهان، این شهر کانون توجهات گوناگون و محل تجمع شاعران بزرگ شد. تشکیل مجالس و محافل ادبی در این شهر، موجب شد که شاعران این دوره طرز جدیدی را در سرودن شعر پیش بگیرند که تا پیش از این در ادب فارسی سابقهای نداشت که در این میان نباید نقش و تاثیر قهوه خانهها را در توسعه و ترویج این سبک و عمومی کردن شعر نادیده گرفت. در واقع از جاهایی که این گونه محفلهای انس شاعران در آن بسیار تشکیل میشد قهوه خانه بود. لازم به ذکر است سبک اصفهان (هندی) از تاثیر همین جلسات قهوه خانهای رشد و نمو پیدا کرد.
قهوه خانههای اصفهان از عهد شاه عباس اول تا پایان دوره صفوی، متعدد و محل اجتماع طبقات مختلف بود. معماری قهوه خانههای آن زمان در شهرهای گوناگون ایران متاثر از ویژگیهای ساختمانها و فرهنگ ساکنان آن شهر و نیازهای آنها بوده است.
در تهران، قهوه خانهها یک فضای سر باز با حوض و باغچه داشتند که آب جوی خیابان یا قنات در آن جاری بود. قهوه خانهها محل نشست و برخواست اشخاص گوناگون به خصوص اهل فرهنگ و شاعران، اشراف و صرف غذاهایی مانند آبگوشت بود. نقالی، شاهنامه خوانی، شعرخوانی، غزل خوانی، مشاعره، قصه گویی، مناقب خوانی، مدایح خوانی، و سخنوری، ترنا بازی، بازی شاه و وزیر و فال حافظ و در برخی از قهوه خانهها مانند زائرآباد تهران، برنامه موسیقی و رقص و آواز و نمایش روحوضی نیز از دیگر برنامههای سرگرم کننده در قهوه خانه بود.
تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران در اینجا یک نقطه عطف دارد. یعنی زمانی که پس از دوره صفوی و کم کم با اشغال غیرمستقیم ایران توسط غربی ها، قهوه خانهها دچار تغییرات اساسی شد. غربیها شکل و شمایل قهوه خانههای ایرانی را به غرب هدیه بردند و بعد به قهوه خانههای ایران شکل و شمایل جدید ترکی/ عربی دادند.
کافهها در زمان پهلوی و قبلاز آن بیشتر برای استعمال دخانیاتی همچون قلیان و خوردن چای یا کمی هم نوشیدن قهوه مورد استفاده قرار میگرفتند و موضوع اصلی مباحث در کافهها موضوعات سیاسی و اجتماعی روز بود.
اما اینموضوع در کشورهای غربی کمی متفاوت بود چراکه بیشتر مباحث مطرحشده در کافهها جزو امورات فرهنگی بودند و بیشتر به تئاتر، سینما، هنرهای نمایشی و تجسمی معطوف میشدند.
البته ناگفته نماند که در آن دوره هم در مورد سیاست و مباحث اجتماعی در کافهها بحث میشد، اما میزان آن نسبتبه کشورهای شرقی بسیار کمتر بود.
بیشتر بخوانید: مجوزهای شکار چندهزاردلاری از کجا صادر میشود؟ / گوشت شکار چندصدهزارتومانی روی میز رستورانهای لاکچری
انگلیسیها با وارد کردن چای، ایرانیان قهوه خور را چای خور کردند و کم کم قهوه خانه تبدیل شد به محلی که در آن با چای، قلیان، دیزی و غذاهای ساده از مشتریان پذیرایی میشد. میتوان گفت از آن نقش اثرگذار فرهنگی و هنری دیگر اثر چندانی برجای نمانده بود. پس از این تهی شدگی با وقفهای زمانی از حدود ۱۳۲۰ به بعد دوباره کافه و کافه نشینی با کارکردهای فرهنگی، هنری و اجتماعی رواج یافت. در این سالها تعداد کافهها بسیار محدود بود و عمدتا در شهرهای تهران و سپس تبریز و رشت بودند.
برخلاف امروز که صدها کافه مدرن در خیابانها و مناطق بالای شهر تهران دایر شده اند، کافههای ادبی و روشنفکری ایران در سالهای دهه بیست، سی و چهل، بیشتر در مرکز شهر تهران و حوالی خیابانهای نادری، استانبول و لاله زار دایر شده بودند. پس از کودتای ۲۸ مرداد و بسته شدن فضای سیاسی کشور و حاکمیت استبداد، کافههای روشنفکری و معروف مثل کافه نادری، کافه فیروز، کافه نوشین، کافه کریستال، کافه مرمر و کافه فردوسی، به تنها مکانها و محفلهای روشنفکران ایرانی تبدیل شدند.
در حقیقت در دوران سیاه پس از کودتا این کافههای تهران بودند که فقدان وجود و حضور گعدههای سیاسی را پر میکردند و این دورانی بود که کافههای تهران روزهای درخشانی از حضور شاعران و سیاستمداران را پشت میز و صندلیهای لهستانی خود به یاد میآورند.
در این سالها تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران به دوران شکوفایی ادبی خود میرسد. زمانی که چهرههای سرشناس ادبی و روشنفکری ایران مثل نیما یوشیج، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، صادق چوبک، سیمین دانشور، جلال آل احمد، یدالله رویایی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، رضا براهنی، هوشنگ ابتهاج، محمدعلی سپانلو و بسیاری دیگر در این کافهها و به خصوص کافه نادری دور هم جمع شده و در مورد مسائل مختلف ادبی، هنری و سیاسی با هم بحث میکردند و البته آثار به یاد ماندنی نیز در همان جا خلق میکردند.
دکتر «نعمت الله فاضلی» در کتابی با عنوان «کافیشاپ و زندگی شهری» به چیستی نقش کافی شاپها در زندگی شهری میپردازد. در این متن، اما «کافه» با «کافیشاپ» متفاوت است. شاید بتوان گفت که کافه نسبت به کافی شاپ محیطی است دنج تر، پیوند خوردهتر با فرهنگ خواص و مصارف روشنفکری و به همین علت، حاشیه ایتر نیز محسوب میشده است.
در واقع کافیشاپ شکل مدرن و امروزی کافههای نوستالژیک دهههای ۳۰ و ۴۰ است که البته امروز نیز کم و بیش وجود دارند. پس از دوران جنگ تحمیلی و به خصوص از سالهای دهه ۱۳۸۰ به بعد کافهها عمدتا به شکل کافی شاپهای مدرن تاسیس شده اند و اکثرا در برگیرنده نسل جوانی هستند که امروز بیشترین جمعیت ما را تشکیل میدهند. به علاوه، این کافهها در سراسر کشور پراکنده هستند و تعداد آنها بسیار بیشتر از گذشته است. پس از دوران اوج کافی شاپها در اوایل دهه ۸۰، اما گویا شکل گیری کافه با مفهوم تازه و امروزی آن از پس ذوق زدگی اولیه خود را به رخ میکشید. کافههایی با تعریف نزدیک به آن چه بسیاری در پاریس و نیویورک و پراگ در نظر داشتند از اواخر دهه ۸۰ بود که خود را بیش از همیشه به رخ کشید.
اما نقطه عطف بعدی در تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران و به خصوص از حیث اقتصادی آن، از دهه ۹۰ شروع میشود. زمانی که کافهها رشد قارچ گونه پیدا کردند و به یکباره در همه شهرها زیاد شدند. یکی از دلایل این رشد زیاد اقتصاد کافه و به قول معروف سودی بود که برای صاحب کافه داشت. به عبارتی دیگر، تا قبل از این اتفاق، عمده کسانی که کافه تاسیس میکردند به این کار علاقه داشتند. اما بسیاری از کافههای دهه ۹۰ به این سمت تنها برای سودآوری دایر شده اند. به عبارتی تاریخچه کافه و کافه نشینی در ایران از این سالها رنگ و بوی پول گرفت و برای همین دیگر از آن شور و شوق ادبی و فرهنگی در کافهها خیلی خبری نیست.
به خصوص با آمدن کافه-رستورانهای بزرگ و مجلل که تنها برای قشر طبقه بالای اقتصادی ساخته شده اند و عملا هیچ روح فرهنگی خاصی ندارند.
کافههای تهران حالا بیشتر یک محیط فرهنگی هستند و پاتوقی برای جوانان تلقی میشوند. به همین دلیل است که کافهداری برای بسیاری از جوانها وسوسهکننده است.
بیشتر بخوانید: اقتصاد ایران به سمت سائوپائولویی شدن پیش میرود/ هرج و مرج محصول نابرابری اقتصادی است
در گزارشی که شهروند در سال ۱۳۹۸ و پیش از شیوع کرونا منتشر کرد تاکید شده بود که کافههای تهران طی١٠سال تا ٧٠درصد رشد داشتهاند. این موضوع را اسکندر آزموده، رئیس اتحادیه فروشندگان بستنی، آبمیوه و کافیشاپها در همان زمان توضیح میدهد و میگوید که چیزی حدود ٢٥٠ کافه در تهران فعالیت میکنند که اگر بخواهیم کافههای سیار خودرویی را به این مجموعه اضافه کنیم میتوانیم بگوییم حدود ٣٠٠ کافه در تهران فعالیت میکنند. او میگوید کافی شاپ جزو معدود صنفهایی است که واحد غیرمجاز ندارد و همه کافههای تهران مجوز دارند.
در فاصله سالهای ۹۶ تا ۹۸ و پیش از کرونا و همزمان با روی کار آمدن شورای شهر اصلاح طلبان فراوانی کافههای سیار نیز در تهران به شکل چشم گیری افزایش یافت. افزایشی که حتی شیوع ویروس کرونا نیز نه تنها از اقبال به آنان کم نکرد بلکه با توجه به نوع فعالیت ویروس کرونا که در محیطهای بسته امکان شیوع آن بیشتر بود، این کافههای سیار حتی وضعیت بهتری نیز نسبت به سایر مدل کافههای تهران داشتند.
در این میان باید به این مساله نیز توجه کرد که به شهادت خود کافه داران، درآمد کافهداری نیز بد نیست و بسیاری از کافهداران تهرانی میگویند اگر هزینهها را از درآمدمان کم کنیم چیزی حدود ٢٠ تا ٣٠ میلیون تومان در ماه دستمان را میگیرد.
روایتی است که میگویند کافه داری سود کم و ۵۰ یا ۶۰ درصدی نیست. کافه داری شغلی است که هر محصول را با ۱۰۰ درصد سود و گاه حتی بیشتر میفروشند و هر چه فروش و مشتری بیشتر، یعنی سود بزرگ تر. حتی گاه از رقم درآمد ماهانه بین ٦٠ تا ٧٠میلیون تومان برای این صنف سخن گفته میشود، اما باید به یاد سپرد که درامد با سود خالص متفاوت است.
اصلیترین دغدغه و مساله در تاسیس کافه محل مورد نظر است. اگر تا همین دو سال پیش با رقمی حدود ۵۰ تومان میشد محل کافه را تهیه کرد حالا برای تاسیس یک کافه به رقمی حدود ۲۰۰ میلیون تومان فقط برای رهن نیاز است. شاید به دلیل همین بالا رفتن هزینه رهن و اجاره و افزایش هزینههای اولیه ایجاد کافه است که دیگر کمتر کسی به راحتی و به صورت فردی کافه تاسیس میکند و بیشتر به صورت شریکی و جمعی است که کافهای تاسیس میشود.
از سوی دیگر با فراگیری کافههای با فضای باز در دوران کرونا هزینه رهن و اجاره نیز افزایش چشمگیر یافته است.
سیاوش در خیابان ایتالیا یک ساختمان قدیمی سه طبقه با حیاطی دلباز در اختیار دارد و زمانی که از او درباره هزینه میپرسیم میگوید یک میلیارد تومان پول پیش داده است و اجاره آن نیز ماهیانه ۱۰ میلیون تومان است. او میگوید برای دو سال این مکان را اجاره کرده و امسال باید تمدید کند و برآورد وی این است که اجاره تا ۳۰ میلیون تومان افزایش خواهد یافت.
حال تصور کنید با چنین رهن و اجاره و البته دکوراسیونی که او برای کافه آرایی خود انتخاب کرده است انتظار چه رقم سودی از کافه خود را دارد و در ادامه نیز قابل حدس است که در کافه او با چه ارقامی مواجه خواهیم شد.
نیما کافه دار دیگری است که میگوید ۵۰۰ میلیون تومان پول پیش برای اجاره محل کافه اش در ایرانشهر پرداخت کرده است و میگوید من مرکز شهر کافه دارم و تا حدی میتوانم روی محصولات افزایش قیمت محاسبه کنم و نمیدانم با این افزایش اجارهها باید چه بکنم؟
حقیقت این است که فارغ از دیزاین متفاوت غذاها و نوشیدنیها در کافهها و هم چنین کافه آراییهای متفاوت، یکی از عوامل تفاوت قیمتها در کافههای تهران نه مساله کیفیت خوراکیها بلکه مکان کافه است. این مساله اکنون از همیشه نیز چشمگیرتر است چرا که افزایش قیمت اجاره بها و محل کافههای مختلف از شمال تا مرکز و جنوب و غرب و شرق تهران از همیشه خود را بیشتر به رخ میکشد.
برای مثال چایی با سرویس در یک کافه حوالی کارگر جنوبی ۱۵ هزار تومان، حوالی ولیعصر و هفت تیر حدود ۳۰ هزار تومان و در کافهای در فرشته گاه تا ۷۰ هزار تومان قیمت گذاری میشود.
هم چنین قهوه لته در کافهای در خیابان وصال ۴۵ هزار تومان و در کافهای در فرمانیه ۹۰ هزار تومان یعنی تا دو برابر گرانتر قیمت گذاری شده است.
چای ماسالا در کافهای در خیابان ایرانشهر ۴۲ هزار تومان و در کافهای در مرکز خرید گاندی ۸۰ هزار تومان قیمت گذاری شده است.
این تفاوت قیمت در مورد انواع غذاها نیز وجود دارد. پاستا پنه در کافهای حوالی انقلاب ۷۰ هزار تومان و در کافهای دیگر حوالی میرداماد ۱۱۰ هزار تومان و همبرگر در همین کافهها به ترتیب ۹۵ هزار و ۱۴۵ هزار تومان قیمت گذاری شده اند.
در بیشتر این موارد نیز تقریبا خوراک و یا نوشیدنی مشابه با مدلهای مختلف سرو ارائه میشود.
البته در مراکز شهر تهران نیز کافههای گران قیمتی وجود دارد. برای مثال کافهای در خیابان سمیه، املت معمولی برالی صبحانه را در پرسهای یک نفره ۸۰ هزارتومان سرو میکند. در همان منطقه، اما پرس املت یک نفره به همراه چای و نان با قیمتهای متفاوت ۶۰ و ۴۵ هزار تومان عرضه میشود.
بیشتر بخوانید: شکاف طبقاتی فعلی منجر به بحران سیاسی خواهد شد/ در کشورهای غربی هم با چنین نمایشی از تجمل گرایی مواجه نیستیم
به نظر میرسد که تقریبا هیچ سازوکار و قیمت گذاری در حوزه مواد غذایی وجود ندارد. حتی درجه بندی نیز در این صنف مبنی بر کلاس بندی کافهها دیده نمیشود. در واقع شهروندان باید خودشان تصمیم بگیرند که بنا به منو و محل نمایشگاه و موجودی جیب و حساب بانکیشان کدام کافه را برای ساعتی انتخاب کنند.
این تنوع قیمتها با بیشتر شدن تعداد کافه رستورانها محسوستر نیز شده است. ارقامی که گاه برخی کافه رستورانها که از نام عمارت تا قصر و باغچه را بر خود گذاشته اند کاملا بنا بر سلیقه خود آنان است.
برای مثال در این کافه رستورانها، استیک به همراه دورچین از ۱۳۰ هزار تومان تا ۸۵۰ هزار تومان قیمت گذاری شده است. در کافه رستورانی در خیابان مطهری استیک با قیمت ۱۵۰ هزار تومان و در کافه رستورانی در زعفرانیه استیکی تقریبا مشابه را باید با قیمت ۸۵۰ هزار تومان سفارش بدهید.
این تنوع قیمت را میتوان در بسیاری از موارد دیگر نیز مشاهده کرد. برای مثال سالاد سزار در کافهای حوالی میدان پونک ۷۵ هزار تومان قیمت گذاری شده است و در کافهای در میرداماد رقمی حدود ۱۰۵ هزار تومان برای سالاد سزار باید پرداخت کنید.
در هر حال به نظر میرسد برای رفتن به کافه و هزینهای که قصد دارید بپردازید بنا به محل زندگی و موجودی کارت بانکیتان گزینههای بسیاری وجود دارد.
تهران حالا شهر هزار کافه است. شهری که میخواست شبیه قصههای هزار و یک شب باشد بیشتر حالا به کافههای بسیارش شاید شناخته میشود. حالا در این شهر میتوانید از کافهای که میتوانید در آن یک چای سفارش بدهید و ۱۵ هزار تومان هزینه کنید تا کافههای فرشته و زعفرانیه و نیاوران میتوانید بنا به سفارش هایتان از ۳۰۰ تا، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان برای یک کافه رفتن هزینه کنید.
کافههای تهران اتفاقا شاید هنوز از آن جاهایی است که از لاکچری تا متوسط و مناسب طبقه متوسط را شامل میشود.