اقتصاد۲۴- تخریب جنگلها به عنوان یکی از دلایل اصلی تصویب بند ف ماده ۳۸ قانون برنامه چهارم موسوم به تنفس یا استراحت جنگل یاد شده است. به موجب این قانون، سازمان منابع طبیعی موظف شده است طی مدت سه سال طرح جایگزین را به منظور احیای این منابع تهیه، تصویب و به اجرا گذارد. سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور علیرغم گذشت حدود شش سال از تصویب این طرح همچنان سر در گریبان و مردد است. یکی از دلایل مهم عدم تصمیمگیری در مورد احیای جنگلها هزینههای سنگین عملیات احیایی است که در شرایط فعلی به صورت معضلی بزرگ پیش روی سازمان قرار گرفته است.
برای اجرای هرگونه طرح جنگلداری توجه به دو موضوع مهم ضروری است. اول اینکه هزینههای اجرایی طرح به حداقل ممکن تقلیل داده شوند؛ ثانیا درآمدهای کوتاه و بلندمدت طرح به حداکثر ارتقا پیدا کنند. کارشناسان اجرایی معتقدند هزینه احیای یک هکتار از جنگل حدود ۵ برابر هزینه ساخت جاده مورد نیاز در هر هکتار است. مهمترین هزینه احیای یک طرح جنگلداری علاوه بر هزینههای جاری هزینههای تامین بذر، نهال، نهالستان، عملیات جنگل کاری، حصارکشی و دخالتهای پرورشی است.
به طور کلی جنگل کاری امری انسانی و ساخته و پرداخته دست انسانها است در حالی که طبیعت این کار را به طور طبیعی و بدون مصرف هزینههای اقتصادی انجام میدهد. در طبیعت امری به عنوان جنگل کاری وجود ندارد. جنگلها منابع زنده و پویایی هستند که با قدمت بیش از میلیونها سال به طور طبیعی تجدید حیات کرده و درختان آنها مراحل مختلف نوجوانی، میانسالی و پیری را گذرانده و به تدریج مرگ را تجربه میکنند. سیکل رویشی آنها بدون نیاز به کمکهای انسانها در گردش است.
بیشتر بخوانید: قاچاقچیان چوب به جان جنگلبانان افتادند
فقدان دانش پیشرفته جنگلشناسی توام با سایر دخالتهای نابجای انسانی مانع از استقرار زادآوری طبیعی در عرصههای جنگلی میشوند و ظاهرا نیاز به جنگل کاری را اجتناب ناپذیر میسازند.
به کار گیری شیوههای صحیح جنگلشناسی زمینههای مساعد را به منظور استقرار زادآوری طبیعی فراهم میکنند. در به کارگیری از این شیوهها عملا کار طبیعت به طبیعت واگذار میشود و از هر گونه هزینههای نابجا ممانعت به عمل میآید.
جنگلهایی که در جهان به شیوه کلاسیک اداره میشوند در اکثر موارد عملیات جنگل کاری در آنها موضوعی الزامی است. اکثر این منابع جنگلهای یک اشکوبه، هم سال و تک گونهای ناپایداری هستند که با هزینههای سنگین اقتصادی سر پا نگه داشته میشوند. محصول به دست آمده این قبیل جنگلها مخصوصا در سوزنیبرگان درختانی هستند که تنه اکثر درختان آنها از شاخههای جانبی پوشیده شده که باعث پایین آمدن کیفیت چوب است. برای از میان برداشتن این عیب معمولا عملیات شاخهزنی در آنها موضوعی ضروری است که هزینههایی با خود به همراه دارد. نمونه بارز این نوع جنگل کاریها را میتوان در شمال کشور مخصوصا با گونههای کاشته شده سوزنی برگان مشاهده کرد.
به طور کلی این قبیل جنگل کاریها در مقابل تغییرات عوامل زنده و غیرزنده بسیار ناپایدار هستند و در اثر طوفانهای شدید، برفهای سنگین و یا تغییرات اقلیمی به آسانی درهم ریخته میشوند. جنگلهایی که از طریق استقرار زادآوری طبیعی لکهای به شیوه جنگلهای همگام با طبیعت احیا میشوند معمولا هزینههای جنگل کاری در آنها وجود ندارد و تنوع گونه در آنها به حداکثر ممکن ارتقا مییابد. نهالهای مستقر شده دارای ریشههای عمیق هستند که امکان مقاومت آنها را در مقابل کمبود آب و خشکسالی افزایش میدهند. اکثر درختان و درختچههای حاصل از این نوع زاداوریها ناهمسال و حاصل رشد آنها جنگلی چند اشکوبه است. عملیات شاخه افتادگی (شاخهزنی) در آنها به طریقی کاملا طبیعی و بدون دخالت انسانی صورت میگیرد. این قبیل جنگلها با توجه به ساختاری بودن از مقاومت بالایی در مقابل حوادث طبیعی و غیر طبیعی برخوردارند. در این نوع جنگلها از برداشت درختان جوان ممانعت به عمل میآید و رویش جنگل به سمت و سوی تولید درختان قطور سوق داده میشود. این امر مخصوصا در جنگلهای پهن برگ از اهمیت اقتصادی زیادی برخوردار است. قیمت گرده بینه در پهن برگان بر اساس قطر متوسط گرده بینه تعیین میشود، هرچه گرده بینه یک درخت پهن برگ قطورتر باشد به همان نسبت هم قیمت هر متر مکعب چوب آن بیشتر است.
بیشتر بخوانید: پرونده ویژه گوزنهای گمشده قرمز در جنگل قرق
از آن جایی که تولید چوب در افزایش درآمدها و اقتصاد طرحهای جنگلداری نقش عمده و اساسی را ایفا میکند لذا اساس طرحهای جنگلداری بر اصل تولید بیشتر چوب یعنی افزایش رویش سالیانه درختان جنگل استوار است. تنها افزایش رشد کمی سالانه جنگل نیست که از اهمیت زیادی برخوردار است بلکه کیفیت رویش سالانه تعیینکننده درآمدها است. هر افزایش کمی رشد به معنای افزایش کیفی رشد محسوب نمیشود. محصول یک جنگل میتواند چوب هیزمی باشد یا اینکه بهترین درختان تنومند صنعتی با بالاترین ارزش اقتصادی. این هنر و کاردانی یک جنگلشناس است که با توجه به علم جنگلداری روز بهترین گزینهها را با توجه به علوم اکولوژی و اکونومی و حتی سوسیولوژی در عرصه جنگلها انتخاب و به کار گیرد. هر چقدر ارزش اقتصادی یک متر مکعب چوب تولید شده در جنگل (اعم از جنگلهای دست کاشت و یا غیر دست کاشت) بیشتر و هم زمان مقدار هزینه تولید و برداشت آنها کمتر باشد به همان نسبت درآمدزایی اقتصادی جنگل نیز بیشتر است.
نکته جالب توجه در این مطلب نهفته است که هرچه قیمت چوب پایینتر باشد مقدار برداشت چوب سالانه از جنگل بیشتر و هرچقدر قیمت چوب افزایش پیدا میکند به همان نسبت برداشت سالانه کمتر است. در مواقعی که ارزش اقتصادی چوب در بازار مصرف بالاست تولید کننده با مقدار برداشت کمتر چوب قادر به تامین هزینههای جاری خود است و نیازی به برداشت بیشتر از منابع زنده ندارد.
اینکه جنگلبان چگونه جنگلی را اداره کند که از یک طرف نیازی به جنگل کاری نداشته باشد و از طرف دیگر با کم کردن مقدار برداشت سالانه ضمن کم کردن هزینههای برداشت، قیمت چوب را نیز در حد مناسب نگه دارد (تعادل عرضه و تقاضا) لازم است به نکات اساسی شیوه جنگلشناسی دقت کافی داشته باشد.
به طور کلی محصول جنگلهای طبیعی دست نخورده بیشتر درختان قطور با تاجهای گسترده هستند. هرچه گردبینههای حاصل از بهرهبرداری قطورتر باشند به همان نسبت هزینه خارج کردن آنها از عرصه کمتر و قیمت هر مترمکعب آنها در بازار فروش بیشتر است. در جنگلشناسی کلاسیک با توجه به فلسفه تولید و برداشت انبوه و امر راسیونالیزاسیون، قطر هدف (سوزنی برگان) رقمی حدود ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر است. قیمت هر متر مکعب این قبیل گردبینهها در بازار جهانی رقم چشمگیری را به خود اختصاص نمیدهند. اجرای صحیح یک شیوه جنگلشناسی هم جنگل را از اقدامات جنگلکاری و عملیات پرورشی بینیاز میکند هم زمان مانع برداشت درختان جوان و کم قطر میشود و تولید چوب را به سمت و سوی درختان قطور با ارزش اقتصادی زیاد سوق میدهد اتفاقی که همیشه در جنگلهای طبیعی دست نخورده رخ میدهد.
منبع: پیام ما