اقتصاد۲۴- پس از وقفهای طولانی، این روزها دوباره مذاکرات هستهای به تیتر یک اخبار سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل شده است. از زمان آغاز مذاکرات در دولت سیزدهم، در هر دور از مذاکرات موجی از اخبار ضد و نقیض در رسانهها منتشر میشود. هر بار امیدواری برای نهایی شدن توافق به اوج میرسد، ولی در عمل آنچه که پس از یک سال شاهد هستیم، ادامه شرایط برزخی است. در این میان بورس یکی از بازارهایی است که بیشترین تاثیر را از نتیجه مذاکرات میبیند. در این گزارش دیدگاه کارشناسان را در خصوص واکنش بازار به توافق احتمالی بررسی میکنیم و هچنین مروری به روند تغییرات شاخص کل به اخبار و رویدادهای مهم برجامی در دولت یازدهم و دوازهم میکنیم.
طی یک سال گذشته نه شکست رسمی مذاکرات اعلام میشود و نه توافقی بدست میآید. دقیقا مشکل هم همینجاست؛ تا متغیرهای اقتصادی به تعادل خود نزدیک میشوند، دوباره شوک جدید مذاکرات همه چیز را عوض میکند و نا اطمینانی از آینده اقتصاد را تشدید میکند. این شرایطی برزخی اقتصاد است که بیش از شکست یا دستیابی به توافق به اقتصاد ایران لطمه وارد کرده و امکان برنامه ریزی را از فعالان اقتصادی گرفته است.
در این میان یکی از بازارهایی که بیشترین تاثیر را از مذاکرات هستهای میبیند، بورس است. بازاری که طی چند ماه گذشته با انبوهی از ریسکهای سیستماتیک روبرو است؛ نااطمینانی از رکود اقتصاد جهانی و شرایط بازارهای کامودیتی، سیاستهای اقتصادی دولت و البته برجام. همین موضوع یکی از شدیدترین دوران رکودی را به بازار تحمیل کرده و ارزش معاملات خرد را به کمترین میزان طی سالهای گذشته رسانده است.
حالا دوباره با آغاز دور جدید مذاکرات، برجام به متغیر اصلی بازار تبدیل شده است؛ موضوعی که در معاملات روز شنبه به وضوح نمایان بود. جاییکه با سنگین شدن کفه اخبار مثبت بر اخبار منفی شاهد افزایش تقاضا در نمادهای برجامی بازار بودیم. به طور مشخص نمادهای خودرویی و بانکی به صف خرید کشیده شدند و نمادهای دلاری و کامودیتی محور به ویژه پالایشیها تقریبا معاملات منفی را پشت سر گذاشتند.
هرچند نمادهای بانکی و خودرویی برنده قطعی توافق احتمالی خواهند بود، اما تحلیلگران در خصوص اثر کلی دستیابی به توافق هستهای بر روی سایر صنایع به ویژه صنایع کامودیتی و کلیت بازار، اتفاق نظر ندارند و به طور مشخص دو فرضیه از سوی تحلیلگران عنوان میشود.
بیشتر بخوانید: عقب نشینی مرموز بورس از تامین کسری دولت
گروه اول بر این باورند که دستیابی به توافق احتمالی اثر منفی بر کلیت بازار ندارد؛ بر اساس این ایده اولاً بورس نسبت به رشد قیمت دلار و تورم به ویژه طی چند ماه گذشته عقب مانده و عملاً اصلاح احتمالی ناشی از تعدیل قیمت دلار را پیشخور کرده است. ثانیاً آنچه که برای بازار و سودآوری شرکتهای صادرات محور اهمیت دارد، نرخ نیمایی است که در حال حاضر فاصله زیادی با نرخ بازار آزاد دارد و بعید به نظر میرسد که در صورت دستیابی به توافق احتمالی، نرخ بازار آزاد به کمتر از نرخ دلار نیمایی برسد.
همچنین دستیابی به توافق، هزینه بسیاری از شرکتها را کاهشی میکند و با کم شدن محدودیتهای تجارت خارجی، عملاً فروش شرکتها بیشتر و هزینه دور زدن تحریمها کمتر میشود؛ بنابراین این گروه از تحلیلگران بر این باورند که دستیابی به توافق نه تنها بازار را کاهشی نمیکند بلکه به عنوان عاملی برای بازگشت به روند صعودی در نظر گرفته میشود.
در نقطه مقابل، گروهی دیگری از کارشناسان قرار دارند که هر چند استدلالهای گروه اول را درست میدانند، اما معتقدند که این تفکر در بازار وجود دارد که احیای برجام منجر به ریزش بازار خواهد شد. استدلال دیگر این گروه کاهش قیمت بازارهای کامودیتی با بازگشت ایران به بازارهای جهانی است. به ویژه در شرایطی که بسیاری از بازارهای جهانی به دلیل ترس از رکود، در شرایط اصلاحی قرار دارند. بر اساس نظر این گروه از تحلیلگران، هر چند در میان مدت دستیابی به توافق منجر به بهبود شرایط بازار میشود، اما انتظارات معامله گران، اصلاح کوتاه مدت بازار را به همراه خواهد داشت.
در نمودار زیر واکنش بازار بر اساس تغییرات شاخص کل را به اتفاقات برجامی طی سالهای ۱۳۹۲ تا خروج آمریکا از برجام را نشان میدهد. هر چند که متغییرهای بسیاری بر روی بازار طی این مدت اثرگذار بودند (همچون تغییر نرخ خوراک پتروشیمی ها، قیمتهای جهانی و ...)، اما به نظر میرسد که در این مدت بورس واکنش منفی به توافق هستهای داشته است. حالا باید دید که در شرایط کنونی آیا دستیابی به توافق هستهای سناریو دوم را محقق میکند یا آینده متفاوتی در انتظار بازار است.