اقتصاد۲۴- آخرین آمار منتشر شده، توسط مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش نشان میدهد، در سال تحصیلی ۱۴۰۰_۱۴۰۱، حدود ۵۶۰ هزار دانشآموز مهاجر در مدارس ایران درس خواندهاند. اما بعد از به قدرت رسیدن طالبان تعداد خانوادههایی که از ترس جانشان به ایران مهاجرت کردند، افزایش یافت. این خانوادهها امید داشتند که بعد از مهاجرت، فرزندانشان میتوانند به راحتى در مدارس ایران، درس بخوانند. رقم دقیقی از تعداد کودکان در سن تحصیل وجود ندارد، اما طبق برآورد مرکز امور بینالملل وزارت آموزش و پرورش، امسال باید تعداد ثبتنام دانشآموزان افغانستان باید به حدود ۶۶۰ یا ۶۷۰ هزار نفر برسد. اما شنیدهها حاکی از این است که بسیاری از کودکان مهاجری که به تازگی وارد ایران شدهاند، نتوانستهاند در مدارس دولتی ثبتنام کنند.
پیمان حقیقتطلب، مدیر پژوهش انجمن دیاران در این زمینه گفت: «کسانی که در یک سال اخیر وارد ایران شدهاند، نتوانستهاند در مدارس دولتی ثبتنام کنند. یعنی هر کسی که تا به حال از دانشآموزان اتباع و مهاجر توانسته در مدرسهای ثبتنام کند جزء گروهی بوده که یا سالهای گذشته در ایران مشغول به تحصیل بود یا مدرک قانونی اقامت و حضور در ایران دارد.» او همچنین درباره تعداد کودکان مهاجر در سن تحصیل افزود: «حدود ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر در سرشماری خرداد و تیرماه امسال وزارت کشور شرکت کردهاند، اما از این تعداد مشخص نیست چه تعداد کودک و در سن مدرسه هستند. پیشبینی میشود جمعیت کودکان بازمانده از تحصیل حداقل ۱۰۰ هزارنفری و حداکثر ۲۰۰ هزارنفری باشند.»
باید توجه داشت تحصیل صرفا با ثبتنام در مدرسه تکمیل نمیشود، بلکه زمانی معنا پیدا میکند که دانشآموز دسترسی آسانی به کتابدرسی داشته باشد، در کلاسها و امتحانات به طور منظم شرکت کند و بتواند با دریافت کارنامه به پایههای بالاتر آموزشی برود. اگرچه با اصلاح آییننامه نحوه ثبتنام و آموزش اتباع خارجی، کودکان افغانستانی از پرداخت شهریه معاف شدند، اما به دلیل تصمیم آموزش و پرورش برای خودگردانی مالی مدارس، دانشآموزان باید هزینههایی را به عنوان «کمک به مدرسه» پرداخت کنند. حتی برخی مدارس دولتی، دریافت کارنامه را مشروط به تسویه حساب گذاشتهاند، اما بسیاری از کودکان افغانستانی که از خانوادههای کمدرآمد هستند، توان پرداخت این هزینه را ندارند، نمیتوانند کارنامه بگیرند در نتیجه به پایه بالاتر نمیروند و از تحصیل باز میمانند.
درمورد پرداخت شهریه یا کمک به مدرسه حقیقتطلب افزود: «اگر چه در شیوهنامهای که اداره اتباع به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ میکند این جمله درج میشود که: در مورد پرداخت کمک هزینه کمک به مدرسه، همانطور که با دانشآموزان ایرانی رفتار میشود با این دانشآموزان هم رفتار شود. اما هیچ پروتکل استانداردی درباره این موضوع وجود ندارد و همه چیز بسته به سلیقه مدیر مدرسه است."
پیمان حقیقتطلب درباره تحصیل کودکان افغان معتقد است:" در مورد تحصیل کودکان مهاجر هیچ استاندارد مشخص وجود ندارد. هیچ کارگروه ویژهای در آموزشوپرورش تشکیل نشده تا مدیران مدارس و معلمان ایرانی بدانند باید با دانشآموزان مهاجر چگونه رفتار کنند. از مهرماه سال ۱۴۰۰ مشخص بود که ایران با یک موج جدید مهاجرتی مواجه خواهد شد و قابل پیشبینی بود که سال تحصیلی بعدی، تعداد زیادی از دانشآموزان مهاجر هستند که میخواهند در ایران درس بخوانند. خصوصا دانشآموزان دختری که طالبان درس خواندن آنها را ممنوع کرده و دلیل اصلی مهاجرت خانوادهها تحصیل دخترانش بود. اما از آن زمان تا حالا که نیمه دوم شهریور است هیچ تدبیری اتخاذ نشده است.»
بیشتر بخوانید: هشدار نسبت به تبعات افزایش شمار کودکانی که به مدرسه نمیروند
اگرچه آموزش همیشه جزء پرهزینهترین مخارج دولتهاست، اما سوال اینجاست که چرا کشورها برای مهاجران خود خدمات آموزشی مشخصی در نظر میگیرند؟ حقیقت طلب در پاسخ به این سئوال مى گوید:"نتایج آموزش به خود کشور برمیگردد؛ وجود شهروندانی باسواد بهتر از بودن شهروندانی بیسواد است، همچنین در درازمدت هزینههای زندگی در آن جامعه کاهش پیدا میکند، جرم و جنایت کمتر شده و امکان رشد و شکوفایی بیشتر میشود. اما بیسواد ماندن مهاجران در بلندمدت یک تهدید خواهد بود و هزینهی گزیرناپذیر دارد.»
پیمان حقیقتطلب نقش دولت در زمینه کاهش کودکان مهاجر بازمانده از تحصیل را حائز اهمیت میداند و میگوید: « دلیل اینکه تعداد زیادی از دانشآموزان اتباع و مهاجر نمیتوانند در مدارس ثبتنام کنند، تمرکز مهاجران تازهوارد در استان تهران و البرز و خراسان رضوی است که باعث تکمیل ظرفیت مدارس در این مناطق میشود. همچنین میتوان مدارس دو نوبتی را دوباره راهاندازی کرد و مدارسی که ظرفیت آنها تکمیل شده را دوشیفته کرد.
سومین مورد، بحث نیروی کار است، از زمان حضور طالبان در حکومت افغانستان، تعداد زیادی از اساتید دانشگاه و معلمان مدارس افغانستان که اتفاقا بسیاری از آنها در سیستم آموزشی ایران تحصیل کردهاند به ایران مهاجرت کردهاند که میتوان از ظریفیت آنها برای آموزش دانشآموزان مهاجر در مقاطع پایین استفاده کرد. مورد چهارم، ظرفیت مدارس خودگردان است.»