اقتصاد۲۴ - ریحانه طباطبایی - با گذشت نزدیک به یک ماه از جان باختن تلخ مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله در مقر پلیس امنیت اخلاقی در تهران، همچنان ابهامات مختلفی درخصوص نحوه مرگ او در افکار عمومی وجود داشته و گزارش پزشکی قانونی هم نتوانسته این ابهامات را برطرف کند. همچنین شکایت خانواده او از عوامل گشت ارشاد در روز این حادثه در جریان است.
صالح نیکبخت، حقوقدان و وکیل خانواده مهسا (ژینا) امینی در گفتگو با امتداد ضمن اشاره به ابعاد مختلف مطرح شده در خصوص پرونده پزشکی مهسا و موضع پدر وی در این خصوص، موارد و جزئیات مهمی را مورد اشاره قرار داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
جناب نیکبخت در این مدت از بیماری مهسا امینی در کودکی و عمل جراحی او گفته شده است، در گزارش پزشک قانونی نیز به آن اشاره شده است. مساله این بیماری در کودکی چه بوده؟
من به عنوان وکیل، از پدر مهسا سوال کردم که آیا شما اینگونه مطرح کردی که مهسا، جز برای یک سرماخوردگی ساده، مراجعهای به پزشک نداشته است؟ ایشان پاسخ داد؛ بله.
علت را جویا شدم و در جواب گفت؛ جریان مراجعه ما به پزشک متخصص مغز و اعصاب و جراحی وی، این بود که به علت وجود یک خال روی چشم دخترم موضوع را پیگیری کردیم. آقای دکتر شیروانی، دستور سیتیاسکن، امآرآی و دیگر بررسیها را صادر کرد.
پس از این اقدامات پزشک معالج گفت: "روی چشم مهسا، یک تومور خوشخیم یا به اصطلاح پزشکی؛ "نودول سرد" وجود دارد که هیچ ضرر و آسیبی برای سلامت او نخواهد داشت، اما، چون احتمال تاثیر این تومور بر بینایی دخترتان هست، اگر عمل جراحی شود بهتر است، ولی این مساله بر سلامتی مهسا اثری نخواهد داشت. "
این تومور، اولا خوش خیم بوده و در ثانی در نقطهای که بتواند برای سلامتی او ایجاد مشکل کند، قرار نداشت. دکتر شیروانی در این زمینه تاکید کرده که این تومور، هیچ تاثیری در سلامت مهسا نخواهد داشت، منتها برای اینکه مبادا در آینده مشکلی برای بینایی او پیش آید، دست به عمل جراحی زد.
پدر مهسا به من صراحتا گفت علت آنکه عنوان کرده، دخترم هیچ بیماری که سلامت او را تهدید کند نداشته، همین مسئله بوده و هیچ دلیل دیگری نیز نداشته است. این مسئله را مستند میکنم به تائید دکتر شیروانی در جلسه کمیسیون پزشکی قانونی در روز نهم مهرماه سال جاری که همین مسائل در آن جلسه مطرح شد.
بله در برنامه خبری ۲۰:۳۰ هم جلسهای را نشان دادند که شما با تعدادی از پزشکان بودید جریان آن چه بود؟
بدون آن که قبلا گفته شود که جلسه در مورد تشخیص علت فوت مهسا است، حوالی غروب پنجشنبه ۷ مهر ماه پدر مهسا را برای جلسهای در پزشکی قانونی دعوت می کنند. او به ما وکلا گفت مرا برای جلسه روز شنبه در پزشکی قانونی دعوت کردهاند، ولی به دلیل نبودن در تهران امکان حضورندارد. با اصرار ما وکلای پرونده، قبول کرد که در این جلسه شرکت کند. این جلسه یک هفته قبل از انتشار بیانیه پزشکی قانونی در صدا و سیما بود. ما در ساعات ابتدایی صبح به دادسرای جنایی برای مطالعه پرونده مراجعه کردیم. رئیس دادسرای جنایی و بازپرس ویژه قتل رسیدگی کننده به این پرونده حضور نداشتند. ما در ساعت مقرر به پزشکی قانونی مراجعه کردیم. پس از تفتیش بدنی اجازه ورود به ساختمان را دادند.
بیشتر بخوانید: روایت تازه والدین از اتفاقات مدرسه شاهد اردبیل
پس از یک ساعت انتظار هنگامی که ما میخواستیم خارج شویم یکی از مسئولان از ما پوزش خواست و گفت به علت جلسه مهمی ورود شما در جلسه به تاخیر افتاد. در بدو حضور در جلسه متوجه شدیم حدود ۲۰ نفر در این جلسه حضور دارند و در حال قرائت گزارش پرونده بودند. اشاره شد دیگر گزارش را نخوانند. از پدر مهسا سوال شد؛ آقای امینی! آیا شما گفتی دختر من عمل نشده است؟ ایشان در پاسخ، همان مساله را توضیح داده و گفت ما به دکتر شیروانی در بیمارستان میلاد، مراجعه کردیم و عین ماوقع را توضیح داد.
پدر مهسا در ادامه از دکتر شیروانی سوال کرد که آقای دکتر! غیر از این بود؟ ایشان در پاسخ گفت؛ خیر. دکتر شیروانی در مصاحبهای که پیشتر از ایشان منتشر شده بود به این مساله اشاره کرده و گفته بود که عمل تومور مغزی مهسا، هیچ تاثیری در مرگ او نداشته، مگر اینکه، چون نامبرده، قرصهای هورمونی مصرف میکرده است، با لحاظ شرایط بازداشت دچار شرایط غیرعادی شده باشد.
البته دکتر شیروانی اعلام کرد من برای ایشان هیچ قرص هورمونی تجویز نکردم و او تحت نظر متخصص غدد بود.
البته اضافه میکنم که مهسا بیماری تیروئید نیز داشت.
خب! این بیماری است که خیلی از افراد درگیر آن هستند.
بله، بسیاری از اشخاص امروز درگیر بیماری تیروئید هستند. حتی یکی از متخصصین تیروئید هم شروع به صحبت کرده و همین موارد را گفت. سوال شد که (مهسا) چه قرصی مصرف میکرده و دوز آن چه میزان بوده که پدر او در پاسخ به اندازه و نوع آن اشاره کرد.
در آن جلسه دوربین نصب بود؟
نمیدانم، ولی فکر میکنم فیلمبرداری میشد.
دوربین صدا و سیما یا دوربین عادی؟
فکر میکنم دوربین داخلی پزشکی قانونی نصب بود.
تصاویر همین دوربین در اختیار صدا و سیما قرار گرفته است؟
احتمالا همین فیلم در اختیار صدا و سیما قرار داده شده است. در آن جلسه، متخصص غدد پرسید که دوز این قرص را مرتبا و بخصوص در سنین کودکی تا سن ۱۸ سالگی مصرف میکردند یا خیر. سوال شد که آیا دوز این قرص عوض میشده و در اختیار مهسا قرار میگرفت یا خیر؟ پدر مهسا اینگونه پاسخ داد: بله؛ مرتب قرصش را مصرف میکرد و به موجب آخرین آزمایشی که پزشک متخصص غدد مهسا (که از اساتید برجسته دانشگاه تبریز است) دستور داده بود، اعلام کرد در نتیجه آزمایش هیچ مشکلی وجود نداشته و روند درمان را به همان شکل سابق پیش ببرید. این آزمایش، متعلق به ۲۲ مردادماه (۳۰ روز قبل از حادثه) بوده و بر اساس آن، دکتر غدد نیز، صراحتا گفت این بیماری به تنهایی هیچ تاثیری بر مرگ مهسا نداشته است. وقتی ما این گزارش پزشکی قانونی را از صداو سیما شنیدیم، چند اشکال در آن به چشم میخورد. اولا اینکه باید قبل از انتشار بیانیه پزشکی قانونی، اقدام به تقدیم گزارش به مقام قضائی میکردند.
این نحوه انتشار برای ما عجیب بود. این که در سومین روز تعطیلی (جمعه) هفته گذشته این گزارش در فضای رسانهای منتشر میشود، درحالی که نه به وکلای پرونده و اولیای دم ابلاغ شده و نه حتی به دست مسوول رسیدگی کننده به پرونده رسیده بود.
این مساله از نکاتی است که پیگیری آن را از ریاست محترم قوه که دستور رسیدگی ویژه صادر فرموده بودند، تقاضا میکنیم. چرا که شخص ایشان گفته که به این پرونده، رسیدگی ویژه خواهد شد. تا زمانی که نظریه پزشکی قانونی در صدا و سیما و برخی از رسانهها منتشر نشده بود، ما وکلا هیچ سخنی درباره آن موضوع نگفته بودیم. اولا در این گزارش که بعدا مکتوب آن توسط مطبوعات نیز منتشر شد، اشاره به این مهم نشده که آیا بیماری قبلی مهسا (عمل تومور مغزی) در مرگ او اثرگذار بوده یا خیر؟ اینها گفتهاند که این سابقه هم وجود دارد. اما به این نکته اشاره نشده که این سابقه در مرگ مهسا اثر داشته یا خیر؟ نظریه کارشناس بر اساس قانون، باید صریح، منجز و بدون قید و شرط باشد. این مهم است که آیا مشکل تیروئید مهسا یا عمل جراحی که درباره تومور خوشخیم او بوده در مرگ او اثر داشته است یا خیر؟
در این گزارش آمده که ضربه مغزی منجر به مرگ نشده است. سوال اینکه آیا اساسا ضربه مغزی بوده که منجر به مرگ نشده یا اگر نبوده، اساسا چرا در این گزارش قید شده است؟
بحث ما روی همین مساله است! در نظریه پزشکی قانونی آمده که مهسا چنین سوابقی داشته و بعد، اعلام میکنند که هیچ گونه عامل خارجی از جمله ضربهای به او وارد نشده که منجر به مرگ گردد. وظیفه کارشناسی پزشکی قانونی این نیست که بگوید؛ ضربه خارجی وجود نداشته است، بلکه در گزارش باید علت یا علل مرگ را تعیین کنند.
بنابراین، اصلا صحبت ما هم همین است. ما که ادعای وارد شدن ضربه را نکرده بودیم! ما تنها گفتیم که خواهان آنیم که تمام دوربینها؛ چه در درون ون و چه در درون مقر پلیس امنیت اخلاقی بررسی شود و نیز تاکید داشتیم اگر حادثهای به وجود آمده باشد، احتمالا باید در آن محل اولیه (داخل ون) باشد.
برای این مسئله من دلیل اخلاقی و عقلانی دارم. اینکه ما اصلا چیزی درباره درون ستاد پلیس امنیت اخلاقی نشنیدیم، اما درباره درون ون شنیدهایم. به لحاظ منطقی هم، محل سالن پلیس امنیت اخلاقی که دستگیرشدگان را به آن منتقل میکنند، جایی است که ممکن است عده زیادی در آن جا باشند. خودشان عنوان میکنند که ما افراد را برای برگزاری کلاس توجیهی نگه میداریم و نکته اینکه کلاس توجیهی باید قاعدتا یک سالن یا کلاس مشخصی باشد که در آن قاعدتا دوربین نصب است. ضمن اینکه اگر کسی بخواهد چنین برخوردی داشته باشد در حضور این جمع و این تعداد افراد دست به این کار نمیزند.
علاوه بر اینها؛ اینکه فردی مدعی شده که من از پنجره نگاه میکردم و دیدم که فلانی این ضربه را زده؛ ما اصلا چنین ادعایی را مطرح نکرده و اساسا منفی تلقی میکنیم. وانگهی هیچ وقت هم نگفتیم که علم غیب داریم و در انجا هیچ اتفاقی نیفتاده است.
ولی بالاخره نمیدانید که در ون چه اتفاقی افتاده است؟
بله ما گفتیم که باید روی آن زمانی که مهسا سوار ون میشود تا هنگام رسیدن به مقر پلیس امنیت اخلاقی متمرکز شویم. ضمن اینکه اگر ضربهای هم وارد شده باشد، لحظهای عمل نمیکند و این کل بحث ما بوده است]حالا میگوییم در جلسهای که تشکیل شد، دو نفر از پزشکانی که یکی متخصص غدد بوده و دیگری عمل جراحی تومور خوش خیم مهسا را انجام داده بود، صراحتا گفتند این دو مورد، هیچ تاثیری بر مرگ او نداشته و بنابراین، باید علت مرگ وی احراز شود.
روز جمعه در تمام جهان برای مسلمانان تعطیل بوده و دادگستری در شهر تهران نیز در روز پنجشنبه تعطیل است. روز قبل از آن (چهارشنبه) هم روز تعطیل رسمی بوده است. این مسئله برای من خیلی عجیب و غریب بوده؛ چرا که همکار من (دکتر علی رضایی) در روز چهارم (دوشنبه) مهرماه در جلسهای با حضور بازپرس و پدر و برادر مهسا از سرپرست محترم دادسرا خواست که هرگونه اقدام از طریق مرجع قضایی (دادسرای جنایی تهران) پیگیری و انجام شود. این قضیه تنها از طریق دادسرا پیگیری شود، چرا که پیشتر از این خانواده از سوی نهادهایی نظیر حفظ حقوق شهروندی، مجلس شورای اسلامی و دیگر ارگانها دعوت شده بودند. آنها نیز در پاسخ گفته بودند ما اگر در جایی هم حاضر شویم، تنها به همراه وکلا خواهد بود. دکتر علی رضایی وکیل دیگر اولیای دم هم در جلسه این موضوع را مطرح کرد و تقاضا کردیم از تمام افراد و کسانی که در دستگیری مهسا مشارکت داشتند، تحقیق بعمل آمده و در ضمن برادر مهسا و دختر خاله اش که در آن صحنه حضور داشتند مواجهه حضوری شوند تا مشخص شود که همان افراد هستند یا خیر.
از سوی دیگر با توجه به اینکه ما (وکلا) و خانواده امینی از مسائل تخصصی پزشکی سررشتهای نداریم، تقاضا کردیم اگر جلسهای تشکیل شد، از پزشکان معتمدی که خانواده امینی اعلام میکنند دعوت شود تا در جلسه شرکت کنند. ما نگفتیم؛ نظری را قبول داریم که نظر پزشکان ما باشد بلکه گفتهایم پزشکان مورد اعتماد خانواده امینی در جلسه بررسی علت فوت حضور داشته باشند. متاسفانه در برخی از رسانهها آمده بود که من گفته ام؛ تنها نظر پزشکان مورد اعتماد خود را قبول داریم! این موضوع از پایه بی اساس است
همینطور که در بیانیه خانواده مهسا هم آمده بود که جلسه با حضور تعدادی از پزشکان معتمد برگزار شود. مسالهای که کاملا عرفی و قانونی هم به نظر میرسد.
در جلسه دوشنبه، چهارم مهرماه؛ دکتر شهریاری و همچنین بازپرس پرونده در حضور پدر مهسا قول دادند که ما از نظرات پزشکان معتمد خانواده امینی هم استفاده میکنیم و شما نیز میتوانید آنها را در جلسه رسیدگی به علت فوت حاضر کنید. در جلسه چهارم، نهم و دهم مهرماه، آقای دکتر شهریاری در دادسرای جنایی تهران گفت که اشکالی ندارد؛ شما میتوانید این پزشکان را در جلسه بعدی دعوت کنید. اگر نظریه پزشکی قانونی همانی باشد که در رسانهها منتشر شد ما پس از ابلاغ به این نظریه پزشکی قانونی اعتراض خواهیم کرد و تقاضا داریم این اعتراض در کمیسیونی دیگر و با دعوت از برخی پزشکان معتمد اولیای دم مورد رسیدگی قرار گیرد.
آنچه پدر مهسا در روزهای اول گفته بود از این قرار بود که مهسا خیلی سریع به پزشکی قانونی منتقل شده و از حضور آقای امینی هم ممانعت کردهاند. با توجه به تمام تناقضات موجود، آیا امکان درخواست نبش قبر و انجام آزمایشات مجدد وجود دارد؟
امکان نبش قبر با لحاظ مقررات شرعی و قانونی بسیار محدود است، ولی اصولی تحت عنوان اصول عملیه وجود دارد که مستند ما بوده است. اصول عملیه، زمانی مورد استناد قرار میگیرند که دلیل دیگری وجود نداشته باشد. یکی از این اصول عملیه، استصحاب است. این اصل، تصریح میکند که وضع پیشین باید مورد قبول قرار گیرد. پس وقتی مهسا به تهران آمد و تا زمانی که به مقر پلیس منتقل شود، هم سالم بوده، هم مشکلی از نظر پزشک متخصص غدد نداشته و هم بنا بر اظهار نظر دکتر شیروانی (جراح وی)، عمل جراح قبلی در مرگ او موثر نبوده است. ضمن اینکه سردار رحیمی هم گفته وقتی مهسا به داخل ون منتقل میشد، حتی بذلهگویی میکرده است! پس تا اینجا مهسا هم سالم بوده و دچار استرس و ناراحتی نشده است. پس، اصل بر سلامت کامل جسمی و روانی او تا لحظه بازداشت است.
بیشتر بخوانید: حوالی میدان عالیقاپو برای اسرا پناهی چه اتفاقی رخ داد؟
ما به لحاظ اصل استصحاب، وضع جسمی او را تا لحظه بازداشت سالم میدانیم.
اصل دیگری به نام اصل تاخر حادث وجود دارد که اگر حادثهای به وجود بیاید، اصل بر این است که این حادثه، نسبت به حادثه پیشتر که اصل استصحاب بوده، موخر است. از این به بعد، اگر حادثه یا وضعیتی به وجود بیاید که موجب مرگ مهسا شده باشد، این مسئله بر وضع سابق که دال بر سلامت کامل او بوده، موخر است. بنابراین، ما به این دو اصل استناد کرده و میگوییم که اولا، هر مرگی، علت یا دلیلی دارد، وقتی هر مرگی علتی دارد، شما میتوانید بگویید که موفق به احراز آن دلیل یا دلایل نشدهاید، اما نمیتوانید بگویید از این بابت نبوده است! چرا که وقتی بگویید از این بابت نبوده، باید بگویید پس از چه بابت بوده است؟
هر مسئله عقلی و علمی، یک دلیل و علت دارد و تمام بحث ما بر همین نقطه است که باید علت این مرگ روشن شود.
حتی اگر فرض را بر بیماری مهسا گذاشته و تصور کنیم که اصلا مورد ضرب و شتم قرار نگرفته، سوال در این جاست که نهاد بازداشت کننده به لحاظ قانونی در قبال سلامت جانی او مسئول بوده است؟
گفته میشود در این حادثه، کسی مقصر نبوده و علت مرگ، سکته قلبی، مغزی یا موارد دیگر بوده است! من در این مورد با پزشکان مختلف صحبت کردهام که میگویند؛ نه سکته قلبی، نه سکته مغزی، نه از کار افتادن ریه و هر دو کلیه ایشان و همچنین، ورود خون به ریه، هیچ یک موجب مرگ فوری و آنی نمیشود.
پیشزمینه ناراحتی قلبی در مهسا وجود نداشته و حتما باید دلیل دیگری وجود داشته باشد. این موضوع موجب شده که خانواده امینی، روی این مسئله شکایت کنند. طرف ما هم برای شکایت، کلیت نیروی انتظامی نیست. بلکه اشخاصی است که مبادرت به این دستگیری و انتقال مهسا به مقر خ وزرا نموده اند.
شما به عنوان وکیل خانواده، شاهدان را ملاقات نکردهاید؟
نخیر! ملاقاتی نداشتیم و حتی اسمشان را هم نمیدانیم. ما خواهان این هستیم که کیارش امینی (برادر مهسا) و دختر خاله او با این شاهدان مواجه شوند.
شما آن چهار نفر ماموران را در شکایت مدنظر دارید؟
بله ما آن افراد را در شکایت خود مدنظر داریم. باید علت فوت روشن شود.
و شما به عنوان وکیل خانواده نمیخواهید، تقاضای بررسی مجدد برای نبش قبر و ... داشته باشید؟
این نظریه، باید در اختیار ما قرار بگیرد. از سوی دیگر، هم درخواست تشکیل هیئت مجدد داریم. آقایانی که مدام عنوان میکنند که تشکیل هیات دیگر، لازم نیست، رفتار شرکگونه دارند! چرا که وقتی عنوان میکنند که چنین مسالهای لازم نیست، یعنی اعضای هیات پزشکی قانونی، بری از خطا هستند! مضاف بر این که این رویهای است که من بارها و بارها انجام داده و با اعتراض به نظریه پزشکی قانونی در پروندههای مختلف، قاضی پرونده، آن را مجددا برای بررسی ارسال کرده است. همین که این نظریه را به ما بدهند، حتما به آن اعتراض خواهیم کرد. مضاف بر این که رئیس دادسرای جنایی در جلسهای که داشتیم، صراحتا عنوان کرد که شما حق اعتراض دارید و ما هیئت دیگری در این زمینه تشکیل خواهیم داد.
به نظر میرسد که جریانی سعی دارد با طرح موضوع درخواست انتقالی امجد امینی، مسئله را از یک کار قضائی و پزشکی خارج و آن را لوث کند؟
یکی از این موارد، نامه درخواست انتقالی است که به آقای امجد امینی به دلیل بیماری دخترش از محل کار نامبرده منتسب شده است. با این همه، پدر مهسا صراحتا گفته که هر نامهای دال بر درخواست انتقالی من برای درمان دخترم مطرح شود، اساسا مورد قبولم نیست.
منبع: امتداد