چه شد که حبابها از قیمتها پیشی گرفتند؟/ تعادل را به اقتصاد بازگردانیم
این روزها پدیدهای عجیب و نامبارک در اقتصاد کشور ظهور کرده که اغلب بازارها و قیمتها را به کنترل خود درآورده است.
اقتصاد24 - «حباب»؛ واژهای که این روزها در اغلب اظهارنظرهای کارشناسان و فعالان اقتصادی به گوش میخورد. حباب قیمت سکه، حباب قیمت خودرو، حباب مسکن، حباب ارز و حباب نرخ پیاز و ... اما این حبابها از آن دست حبابهایی که یک روز بالاخره میترکند نیستند. بلکه این حبابها بسیار مقاوم بوده و به سرعت به کالاهای مختلف سرایت می کنند.
چسبندگی و رشد نامعقول این حبابها بهقدری بالا رفته که در برهههایی از زمان حجم حباب از اندازه قیمت واقعی کالا یا خدمات نیز بزرگتر شده و در بررسی قیمتها تنها حباب است که به چشم میخورد.
افزایش حجم و ابعاد این حبابها دیگر از کنترل خارجشده است. دولت و نهادهای نظارتی و قضایی برای کنترل قیمتها اقدامات پیشگیرانه، نظارتی و یا تعزیراتی در پیشگرفتهاند اما قدرت «حبابها» و یا در اصل قدرت «حبابسازان پنهان» این روزها بسیار بیشتر از دولت و عوامل کنترل قیمت است.
برای ریشهیابی و آسیبشناسی ظهور و رشد حبابها در اقتصاد کشور با حیدر مستخدمین حسینی اقتصاددان و کارشناس مدیریت گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
برای شناسایی عوامل ظهور «حباب» در اقتصاد ایران از کجا باید شروع کنیم؟
آسیبشناسی در خصوص حبابها به مبانی اقتصاد بازمیگردد. ماهیت اقتصاد و آنچه در حوزه اقتصاد باید موردتوجه قرار بگیرد از بسترهایی است که باید در آن به جستجو پرداخت. علم اقتصاد بر پایه سیستم میتواند حرکت کرده و به نتیجه موردنظر برسد.
مفهوم سیستم را همه در دوران تحصیل آموختهایم. سیستم مجموعهای از اجزای بههمپیوسته است که باهم در تعامل هستند و چنانچه یک بخش یا عضو دچار آسیب شود کل سیستم را دچار ناکارآمدی و اختلال میکند. پس ابتدا باید به علم اقتصاد نگاه سیستمی داشته باشیم تا بتوانیم عضو یا جزء آسیبدیده را شناسایی کنیم.
اجزای سیستم اقتصاد با این تعریف چه هستند؟
اجزای اصلی یک اقتصاد سیستماتیک در اصل بازارهای مختلف هستند. بازارهای مالی، بازار سرمایه، بازار ارز، خودرو، مسکن، بازار کالا و امثالهم. با این تعریف اگر هر یک از این بازارها فعالیت خود را بهدرستی انجام ندهد تأثیر آن را در سایر بازارها خواهیم دید و اختلال در یک بازار بهطور کل عملکرد اقتصاد را مختل خواهد کرد.
پس برای پیشگیری از تولید حباب در اصل باید تعادل را به بازارها بازگردانیم؟
بله. البته باید بگویم ما درواقع در علم اقتصاد به دنبال ایجاد تعادلها هستیم. وقتی میگوییم بازارها باید با یکدیگر در تناسب و تعادل باشند مفهوم آن این است که خود اقتصاد بهطور کل باید متعادل بوده و مانند ضربان قلب دقیق و منظم کارکرده و از سلامت کامل برخوردار باشد. متأسفانه طی سالهای اخیر طراحی که برای علم اقتصاد انجام دادهاند توسط دولت و مجلس با در نظر گرفتن اقتصاد سیستماتیک نیست. بلکه بهصورت دستوری است. فکر میکنیم هر آنچه ما دستور بدهیم اقتصاد مطیع آن خواهد بود و نتیجه دستورات ما در جایگاهی که انتظار داریم قرار میگیرد. اگر نگاهی به نرخ قیمت ارز و سکه و طلا و سایر کالاها و خدمات بیندازید متوجه میشوید که هیچیک از قیمتها سر جای خود قرار ندارند. این ناهماهنگی یکی دیگر از عوامل تولید «حباب» است.
حباب ها ابتدا کدام کالاها را درگیر کردند و شاید بهتر است بپرسم کدام کالاها بیشتر مبتلا به حباب شدند؟
تمام کالاها، کالاهای مصرفی، سرمایهای و حتی کالای واسطهای برای بخش صنعت و تولید درگیر حباب شدهاند. شما قیمت هر کالایی اعم از پیاز و مرغ و گوشت تا مواد اولیه کارخانهها را بپرسید تعجب میکنید. واقعاً اولین نکتهای که در ذهن همه ایجاد میشود بعد از شنیدن قیمتها این است که «یعنی چه؟»
پس تا اینجا عدم هماهنگی و بالا رفتن قیمتها در یک بازار و درنهایت بازارهای دیگر از عوامل تولید حباب است. عامل دیگری هم در این مورد دخیل است؟
بله. بگذارید مثالی بزنم. ما میشنویم که یکی از کارشناسان به مجلس توصیه کرده بود که دل آقای رئیسجمهور را نشکنید و وزارت بازرگانی را تشکیل دهید و یا یکی دیگر از مقامات اعلام کرده بود که اگر با وزارت بازرگانی موافقت نشود ما معاونت بازرگانی را در ریاست جمهوری تشکیل خواهیم داد.
این موارد همان نکاتی است که در یک اقتصاد سیستمی پاسخ نخواهد داد. پس باید مطمئن باشیم که ما چه میخواهیم و بعد فرامین خود را به اقتصاد تحمیل کنیم. تشکیل وزارتخانهای که چند سال پیش با دلایلی ادغامشده از مواردی است که باید بامطالعه و دلایل کافی به سمت آن برویم؛ اما اگر برنامه دقیق و درستی نداشته باشیم منجر به عدم تعادل در اقتصاد خواهد شد. ما در کشور باید یک اصل، یک مکتب یا یک فرمان دقیق اقتصادی را مدنظر داشته باشیم و بر مبنای آن اقتصاد کشور را مدیریت کنیم که بستر شکلگیری و ایجاد حباب را ایجاد نکنیم. اگر با صدور یک فرمان اقتصاد از مسیر خود خارج شود به زمان و انرژی نیاز خواهد بود تا دوباره به تعادل بازگردد. پس قطعاً میبایست سازوکارهای اجزای اصلی اقتصاد با یکدیگر بهتناسب رسیده و اهداف و عملکرد دقیقی برای آنها تعریف شود.
مثال دیگری میزنم شما ببینید با تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومان برای دلار و تخصیص ارز به متقاضیان چه میزان از منابع ارزی کشور از بین رفت؟ کسانی که دستاندرکار بودند مانند دولت و بانک مرکزی هیچ مشکلی پیدا نکردند اما اتفاقات ناگواری در اثر صدور این فرمان برای افراد جامعه افتاد. هم افرادی که از این بستر موجود استفاده کردند و هم آحاد مردم. پس میتوان گفت ارز ۴۲۰۰ تومانی خود منشأ اصلی تولید حباب در اقتصاد بود. کسانی که این ارز را برای واردات دریافت کردند اما کالاهای وارداتی را باقیمت روز به بازارها تزریق کردند. همه میدانیم سال گذشته در بازار کالاها چه اتفاقاتی افتاد. پس واردات کالا با ارز ۴۲۰۰ تومانی هم عامل رشد حبابها بود.
درباره صدمات ناشی از حباب طرف عرضه یا تقاضا؟ کدامیک بیشتر متضرر خواهند شد؟
ما در اقتصاد واژهای داریم با عنوان «اطلاعات نامتقارن» که اغلب دانشجویان بهعنوان پایاننامه روی آن کار میکنند. معنی واژه اطلاعات نامتقارن این است که آیا طرفین عرضه و تقاضا اطلاعات بازار را بهطور یکسان در اختیاردارند یا خیر؟ افشای این اطلاعات وظیفه اصلی دولت است که زمینه را فراهم کند که اطلاعات سمت عرضهکننده و اطلاعات سمت متقاضی یکسان باشد.
یعنی عدم شفافیت هم به تولید و توسعه حباب در قیمتها دامن میزند؟
بله قطعاً. این اطلاعات نامتقارن شکلگیری حباب را در اقتصاد رقم خواهد زد؛ بنابراین موضعی که نشات گرفته از اطلاعات نامتقارن است با عنوان شفافیت در اقتصاد مطرحشده است. دولت، نمایندگان مجلس و سایر مسئولین همواره آن را مطرح میکنند اما در عمل پایبند به چارچوب این شفافیت نیستند. عدم شفافیت هم موجب شکلگیری حبابها در اقتصاد کشور میشود و با این عدم پایبندی اعتماد مردم به برنامههای اقتصادی از بین میرود و این بیاعتمادی خود به افزایش حبابها در قیمتها دامن میزند؛ و درنهایت این رابطه بیمار منجر به خسارات غیرقابل جبرانی در طرف تقاضا میشود. آنچه همواره مسئولین و نظریهپردازان باید از آن مراقبت کنند اعتماد مردم و جامعه به تصمیمات اقتصادی است. در غیر این صورت وقتی برای مقابله با حبابها توصیه میکنیم مردم کالای گران را نخرند کسی اعتماد نمیکند و همین باعث بروز مشکلات بزرگتر بعدی میشود.
و در نهایت چه باید کرد؟
از بین بردن این حبابها زمان، انرژی و هزینه های بسیار بالایی دارد. هم برای دولت و هم برای مردم. این موضوعی است که بیشتر باید بر پیشگیری آن دقت کرد در غیر این صورت برای ترکاندن این حبابها بخش های بسیاری از جامعه متضرر خواهند شد.