اقتصاد۲۴- زنان ایرانی بیش از یک قرن است که برای حق و حقوقشان میجنگند. یعنی از همان سالهای آغاز عصر مشروطه که کنشگری را برای رسیدن به حقوق اولیه تحصیل زنان شروع کردند تا امروز از پا ننشستهاند. با این حال هنوز وقتی صحبت از حضور و فعالیت آنها در جامعه به عنوان نیمی از جمعیت کشور میشود، بعضی انگار اولین بار است که نام زنان را شنیدهاند و گروهی دیگر تصور میکنند یا برایشان میصرفد که پیشینه فعالیت زنان در جامعه مدنی و دستاوردهای آنها را نادیده بگیرند. این گروه دوم که سبک و سیاقشان در جوامع غربی و بین شرقشناسان هم بسیار رواج داشته و دارد به طور مداوم در تلاش برای نشان دادن تصویری غیرواقعی از زنان خاورمیانهای هستند. زنانی که دست کم صد و هفده سال است که برای رسیدن به حقوقشان در میانه میدان بوده و هستند. در نشستی که موسسه «رحمان» برگزار کرد، مریم دژمخوی، باستانشناس جنسیت و فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان؛ حضور زنان در جامعه مدنی و موانع پیش روی فعالیتهای آنها را بررسی کردند.
همگام با شکلگیری جنبش مشروطه، زنان نقش کلیدی را در رشد و شکوفایی حوزه عمومی به عهده گرفتند. این نقش کلیدی و کانونی، اما به ناگهان ایجاد نشد و زنان در سالهای منتهی به انقلاب مشروطه فرازهای بسیار تاثیرگذاری را تجربه کردند. چنانکه وقتی مورگان شوستر از مستشاران آمریکایی که برای اصلاح امور مالیاتی در همان سالها به ایران آمده بود و در کتاب «اختناق ایران» نوشت که از حضور گسترده زنان ایرانی در جنبش مشروطه شگفتزده شده و مینویسد: «زنان ایرانی از سال ۱۹۰۷ به بعد با یک جهش، مترقیترین زنان جهان شدند. زنان پردهنشین ایرانی که تجربه سیاسی و اجتماعی چندانی نداشتند، یک شبه ره صد ساله رفتند و به کارهایی، چون معلمی، روزنامهنویسی و تاسیس دانشگاه زنان و مبارزات سیاسی روی آوردند.»، اما آیا زنان ایرانی یک شبه به چنین دستاوردهای مهمی دست پیدا کردند؟ این سوال که البته مشخصا پاسخش منفی است، اما فقط در صد سال پیش مطرح نبود و امروز هم جوامع غربی و بهویژه رسانهها از ارائه تصویری که تلاش زنان خاورمیانه برای احقاق حقوقشان را نشان دهد؛ سر باز میزنند. پررنگترین حضور زنان در مجموعه اعتراضاتی اقتصادی به کمبود نان پیش از جنبش مشروطه مشهور به «بلواییان» بود. در آن زمان زنان با حضور پررنگ و سازماندهی جدی این حرکتها به بهای نان اعتراض میکنند و کار تا جایی بالا میگیرد که کلانتر تهران به دستور ناصرالدین شاه دار زده میشود تا قیمت نان کاهش پیدا کند. این استناد تاریخی نشان میدهد که اعتراضات زنان همیشه جدی و پر اهمیت بوده و آنها عاملیت اساسی در تغییرات اجتماعی داشتهاند.
بیشتر بخوانید: بهخاطر یک مشت رای؛ تاثیر سرنوشت لایحه حجاب بر چیدمان مجلس آتی و آینده اصولگرایی
زن قاجاری بر خلاف کلیشههای زن منفعل و پردهنشین طبق اسناد تاریخی در جامعه فعالیت اقتصادی داشتند. در آن سالها مشاجرات زناشویی، خودکشی آنها و… به پلیس گزارش میشد که این نشان میدهد که واقعیت حضور زنان در جامعه همواره برخلاف ایده زنان منفعل و فرودست بوده است. بی بی خانم استرآبادی یکی از زنان مترقی عصر ناصری که از اشرافزادگان قاجار بود از نگاه فرودستانه به زنان در ادبیات به عنوان معشوقه و عفریته انتقاد و نسبت به حاشیه راندن زنان معترض بود. همان زمانها هم بود که بی بی خانم با نوشتن کتابی گفت که: «این کتاب را نوشتم که مردان بدانند در جامعه ایران هنوز هم زنان مطلع وجود دارند.» این اشارات تاریخی نشان میدهد که زنان ایرانی آگاه بوده و از ابتدای آغاز عصر مشروطه زنان از طیف مردم عادی به این جنبش پیوستند و در جامعه حضور داشتند. بهعلاوه انجمنهای متعدد به دست زنان پایهگذاری شد و مدارس دختران توسط زنان بنیانگذاری کردند و فرزندان خانوادههای فرودست را رایگان آموزش دادند. در این نقطه بود که زنان به روزنامهها پیوستند و به مسائلی مثل تربیت فرزند، بهداشت، مبارزه با اعتیاد و روسپیگری و مسائل خردی که پایه توسعه بود نگاه ویژهای انداختند. زنان ایرانی در این دوران در مسائل اقتصادی نیز نگاه منحصر به فردی داشتند. در روزگاری که اقتصاد ایران در حال فروپاشی بود، این زنان بودند که بازار را تشویق به استفاده از کالاهای وطنی و ارائه کالاهای باکیفیت کردند و انجمنها و کارگاههای بافندگی را ایجاد کردند و جامعه را به تدبیر منزل ترغیب کردند. در واقع زنان در این دوره مشابه یک اپوزیسیون که خارج از قدرت نهادی هستند، فعالیت دارند. آنها باب گفتگو را در روزنامههایشان باز میکنند و به تدریج به شکلگیری حوزه عمومی یاری میرسانند و از مردان میخواهند که با آنها همراه شوند. آنها خود را شهروندی مسئول برای آینده ایران میدانستند. به این ترتیب فعالیت زنان در این دوره، آرمان جنبش مشروطه را که داشتن حقوقی برابر فارغ از جنسیت، قوم، زبان به عنوان یک شهروند و نه رعیت بود را هرچند برای دوره کوتاهی؛ محقق کرد؛ بنابراین ما برای ردیابی کنشگری زنان در تاریخ نیازمند بررسی مقاومت روزمره زنان، نیازمند فهم استراتژی آنها که تبدیل کردن امر شخصی به امر سیاسی در حوزه عمومی بود؛ هستیم. چرا که جنبش زنان در عصر مشروطه، جنبشی متکثر برای همه شهروندان به نفع توسعه و استقلال ایران بوده است.
بر اساس آخرین گزارش مجمع جهانی اقتصاد از شکاف جنسیتی، ایران رتبه ۱۴۳ را از بین ۱۴۶ کشور کسب کرده است. ارزیابی این گزارش بر اساس دسترسی به امکان تحصیل، بهداشت، شرکت در امور اقتصادی و مشارکت سیاسی و اجتماعی منتشر شده است. با توجه به این آمار لازم است بدانیم که جامعه مدنی در سپهر عمومی شکل میگیرد و اگر حوزه عمومی وجود نداشته باشد، نهادهای مدنی به عنوان ابزار تحقق این حوزه عمومی امکان حضور پیدا نمیکنند؛ بنابراین مقدمه حضور این نهادهای مدنی این است که زنان از بخش اندرونی به بخش عمومی راه پیدا کنند و بتوانند عرصههایی را برای حضور و فعالیت اشغال کنند. شکلگیری جامعه مدنی یک میراث بشری است و شکاف بین دولت و مردم را پر میکند. به بیان دیگر سپهر عمومی، دنباله جامعه مدنی برای زنده نگهداشتن آن است و وظیفه سر پا نگه داشتن آن به عهده تمام اعضای جامعه است. اهمیت وجود سازمانهای مدنی، ایجاد وفاق جمعی است که بدون وجود آنها تحقق آنها ممکن نیست و توزیع متوازن قدرت به نفع اجتماع بدون حضور این نهادها امکان پذیر نیست.
در جامعه ما در عصر معاصر سه دورههای طلایی شکل گیری جامعه مدنی داشتیم از جمله جنبش مشروطه، انقلاب ۵۷ و دوره اصلاحات در سالها ۷۶ تا ۸۴ که به سازمانهای مدنی زیادی از جمله نهادهای مدنی زنان شکل گرفت و از سوی دولت مورد حمایت قرار گرفتند و وجهه قانونی پیدا کردند. هرچند این دوره نهادهای مدنی بسیار پررنگ بودند، اما متاسفانه حضور آنها پس از دوره دوم آقای خاتمی در جامعه به مرور خطرناک تفسیر شد. اما چرا؟ چه موانعی وجود داشت؟ در حالی که نقش زنان در سراسر جهان در شکل گیری جوامع مدنی، بهبود سلامت اجتماعی، مشارکت مدنی و حفاظت محیط زیست همواره حضور مثبتی بوده است. زنان در ایران و جهان از دهه ۷۰ میلادی بر برابر حقوق، رفع نابرابریهای جنسیتی و ستم جنسی مبارزه کردهاند و این محورها به نفع عاملیت زنان، توانمندسازی آنها، کسب رفاه و فائق آمدن بر تبعیض به تعمیق نظریات توسعه با حضور زنان انجامیده است. در اواخر دوره اصلاحات، اما به تدریج قدرت زنان در نهادهای مدنی کمرنگ شد و از تاثیرگذاری مشارکت اجتماعی آنها کاسته شد.
بیشتر بخوانید: جزییات لایحه نهایی شده حجاب در دولت؛ افزایش جریمه بیحجابی و برهنگی
آمارها آن دوره نشان میدهند میزان مشارکت زنان در مسائل انقلابی ۱.۹۳ درصد، در مسائل مدنی ۱.۱۱ درصد، در حوزه حمایتی ۱.۶ درصد در حوزههای فرهنگی و تفریحی ۲.۷۹ درصد و در مسائل محلی ۳.۱۳ و در مسائل مذهبی و خیریهای ۴ درصد بوده است. این آمار که از دوره اصلاحات و الگوی مشارکت زنان منتشر شده نشان میدهد که مشارکت زنان بیش از حضور در الگوی مشارکت اجتماعی و سیاسی در بخشهای مذهبی وخیریهای بوده است. بر این اساس آنچه مانع فعالیت زنان شده به نظر نگاه تابویی و سنتی به حضور زنان و موانع عرفی است که حضور زنان در جامعه را نوعی تهدید تصور میکند. همچنین موانع درونی زنان در کنار ساختارهای تبعیضآمیز به کاهش مشارکت آنها دامن میزند. استنباط من این است تا زمانی که این نگاه منفی رفع نشود، این وضعیت به نفع زنان بهبود پیدا نخواهد کرد.