اقتصاد۲۴-سیاستورزی در ایران، تقریبا به زمین سخت خورده است. خودم در این دوره جدید (جبهه اصلاحات)، حضور ندارم و از حزبمان نمایندهای معرفی کردیم تا در آنجا حضور داشته باشد زیرا راهکاری برای خارج کردن اصلاحات از بنبست سیاسی امروزی که در آن حاضر هستیم، نداشتم.
تجربه من در انتخابات مجلس پنجم، مشابه شرایط امروز اصلاحطلبان است. از نتایجی که برای اولینبار تحتتاثیر نظارت استصوابی در انتخابات مجلس چهارم به دست آمد و جناح چپ که متوجه تغییرات سیاسی بعد از رحلت امام نشده بود، به دلیل رد صلاحیت و تغییر فضای سیاسی شکست خورد و یک فضای بسیار ناامیدی و یأس بر جناح چپ حاکم شد.
با تشکیل حزب کارگزاران، شوک سنگینی در فضای سیاسی ایران به وجود آمد و نتیجه این شوک آن بود که مجلس پنجمی بسیار متفاوتتر از مجلس چهارم شکل گرفت و امیدی در عرصه سیاسی به وجود آمد که در ادامه منجر به پیروزی آقای خاتمی در انتخابات ۷۶ شد. تمام دوران سیاستورزی در جناح ما مبارزه بود. یعنی کار ما در هیچ مقطعی ساده نبود. این مبارزه با رقیب دایمی بوده که حالا دسترسی آنها به نهادهای حاکمیتی بیشتر از ما بود، اما نفوذ ما در جامعه از آنها بیشتر بوده.
از نظر من در دو انتخابات اخیر مجلس ۹۸ و ریاستجمهوری و شوراهای ۱۴۰۰، اصلاحطلبان در همان زمینی بازی کردند که شورای نگهبان، نهادهای حاکمیتی و نظام میپسندید. یعنی آنها علاقهمند بودند تا اصلاحطلبان در نهادهای قدرت نباشند و به دنبال دولت و حکومت یکپارچه و یکدست بودند. اصلاحطلبان هم از این موضوع استقبال کردند. به نظرم ما اصلاحطلبان هم با آنها همراهی کردیم یعنی در همان زمینی بازی کردیم که آنها میخواستند و این دو موضوع باهم همافزایی پیدا کردند. خواست حاکمان و هم اشتباه اصلاحطلبان، برای بازی در آن زمینی که صاحبان قدرت میپسندید، همافزایی ایجاد شد و ما را به نقطهای رساند که همه موقعیتهای رسمی در نظام سیاسی را از دست بدهیم.
بیشتر بخوانید: آیا «حاکمیت یکدست» محافظهکاران را کامروا میکند؟
اگر راهکار این است که میخواهیم با اپوزیسیون خارج از کشور همراهی کنیم و به دنبال براندازی برویم، اطمینانی وجود دارد که وضعیت ایران بهتر شود؟ یعنی براندازی یا تغییر کلی نظام سیاسی جمهوری اسلامی، در شرایطی که اجماع ملی درباره آن وجود ندارد.
اگر در مورد نبودن جمهوری اسلامی اجماع ملی وجود دارد حتما نمیتوان گفت در مورد آن، جایگزین وجود دارد یا نه. در اعتراضات سال گذشته که شکل گرفت، بخشی از نیروهایی که به میدان آمدند آنچنان علیه مقدساتی که مردم به آنها اعتقاد دارند، تند رفتند که خیلی از مردم با آنها همراهی نکردند. الان جایگزین جمهوری اسلامی به چه شکل میخواهد جلو بیاید؟ چیزی که در حال حاضر با همه مشکلاتش داریم، نتیجه انقلاب کاملا مردمی، حضور امام، مراجع ثلاثه قم، تمام سیاسیون، از موتلفه اسلامی در سمت راست گرفته تا حزب توده، فداییان خلق در سمت چپ است. همه جریانهای سیاسی در صحنه حاضر بودند که نتیجه آن انقلاب اسلامی شده است.
حالا در شرایطی که هیچ رهبری مشخصی با ایدههای معینی که خواستههای قشرهای مختلف جامعه که اعتراضی هم به جمهوری اسلامی دارند، نیست تا با آن همراهی کنند و آن را پوشش دهند، در شرایط امروز چه چیزی میتواند جایگزین جمهوری اسلامی شود؟
اگر آحاد ملت، سیاسیون و غیر سیاسیون یک مقدار احساسات را کنترل کنیم، ببینیم که بین این دو: ۱-ادامه وضع موجود که حتما روز به روز چند اتفاق مهم پشت سر هم میافتد و همچنان فشار اقتصادی بر مردم تشدید شده، مهاجرت افزایش پیدا میکند، ناکارآمدی در سیستمهای اداری و سیاسی تشدید میشود، هر روز قشریگری و فاصله گرفتن از محتواهای واقعی قویتر میشود یا ۲- سیاهچالهای به نام براندازی است که نمیدانیم بعد از آن چه کسی میخواهد ایران را جمع کند؟ بین این دو موضوع، عقلای قوم، سیاسیون، مردم و بزرگان مملکت نمیتوانند راهحلی پیدا کنند؟
مردم ایران! سیاست شما را رها نمیکند و تعطیل نمیشود. سیاست جریان دارد و تمام ابعاد زندگی شما را تحتتاثیر قرار میدهد. اگر خودتان در صحنه نباشید و سیاست را مدیریت و کنترل نکنید و به سیاستمداران شلاق نزنید، زندگیتان درست نمیشود.
در انتخابات مجلس پنجم، مردم تهران، خانم فائزه هاشمی را به صدر لیست میبرند ولی در انتخابات مجلس ششم احوال او را نمیپرسند و نفر هفتادم میشود. آقای رضا خاتمی، آقای نبوی و کروبی، در انتخابات مجلس ششم، بقیه را با یک میلیون و ۷۰۰ هزار رای به مجلس میفرستد. در انتهای مجلس ششم وقتی ۱۲۰ نماینده مجلس در مجلس تحصن کردند؛ از آن تعدادی که به آنهایی رای دادند، مردم به مجلس رفتند تا از نمایندگان حمایت کنند؟ خیر.
سیاست مبارزه، زدن و خوردن است. تا خوردی که نباید به خانه بروی و بنشینی. باید بیایید و محکمتر بزنید. کسی که نتواند بفهمد سیاست، مبارزه است که نمیتواند کار سیاسی کند. راهحل مسائل کشور، پذیرفتن این موضوع است که سیاست، میدان مبارزه با نهادهایی است که ممکن است علاقهمند باشند تا خارج از اختیارات قانونیشان اعمال حاکمیت کنند. باید رفت، آنها را به چالش کشید و مردم را توجیه کرد.
جامعه و مردم ایران فقط طرفداران پروپاقرص حاکمیت و به قول قدیمیها، مریدهای تنوری نیستند. فقط جمعیتی که امام، رهبری، اسلام و انقلاب را صددرصد قبول دارند نیست، ملت ایران متنوع و متکثر است. اگر امروز کسی به فکر دفاع از اسلام و ایران، اگر دلسوز مردم ایران، دلسوز توسعه و عزت ایران در خاورمیانه و جهان است، باید به جامعیت این جامعه توجه کند. ما باید تفکر انحصارگرایانه و نگاه به یک گروه خاص از طرفداران حاکمیت را تغییر دهیم و باید همه ملت را درگیر کنیم.
ما یک انقلاب ۵۷ داشتیم که ممکن است ۸۰ درصد مردم را پوشش دهد. امروز آنهایی که انقلابی هستند، حداکثر ۱۵درصد از جامعه با آنها همکاری میکنند.
قبل از اینکه با افکار، اندیشهها، راهکارهای ایدئولوژیک و مذهبی نگاه کنیم و در کوره مذهبی کردن کشور، بدمیم که نتیجهاش میشود فاصله گرفتن مردم از مذهب، کشور به یک گرایش کاملا ملیگرایانه نیاز دارد. یعنی ایدئولوژی امروز کشور باید ملیگرایی باشد. ملیگرایی باید جایگزین نگاههای افراطی اسلامگرایانه شود. مگر میشود در کشوری، اکثریت مردم ناراضی باشند و آن کشور در آرامش زندگی کند؟ ما خیلی به سرعت در چرخش نیاز داریم و این چرخش را باید مدیریت کنیم و برویم به سمت آنکه کاری کنیم تا ملت به صحنه برگشته و تاثیرگذار باشند.
بیشتر بخوانید: حسین مرعشی: رئیسی میتواند برجام را احیا کند
در سیاست خارجی که بنیان خیلی از سیاستهای کشور است، باید به سمت سیاست متعادل پیش برویم و باید حتما روابطمان با کشورهای مختلف براساس منافع ملی باشد و نه غیر از آن. باید حتما با چین، اروپا، امریکا، روسیه و تمام دنیا کار کرده و متناسب با منافع ملی روابط مناسب داشته باشیم.
اگر آقای بنسلمان متحد امریکا است، آیا منافع ملی خود را زیرپا میگذارد؟ خیلی راحت با پوتین هماهنگ کرده و قیمت نفت را تحتتاثیر قرار داده و قیمت آن را بالا میبرد. چون از آن نفع میبرد. چه دلیلی دارد که در دنیا فکر کنیم، باید دست به انتخاب بزنیم؟ مگر کشورهای دیگر را ما تعیین میکنیم که قدرت و جایگاهشان چقدر باشد؟ اینها وجود دارند و ما باید متناسب با منافع ملی سیاست خارجیمان را تنظیم کنیم.من امیدی به سیاسیون ایران ندارم؛ به مردم امید دارم که صحنه را تغییر دهند.
برخی در حاکمیت علاقهمند به محو ما بودند و ما خودمان در همان مسیر قدم زدیم. ما همان کاری را کردیم که آنها میخواستند. وقتی همه ما باهم و بدون شکاف در انتخابات شوراها، شرکت کردیم در تهران سه هزار رای آوردیم. مردمی که چهار سال قبل از آن یک میلیون و ۷۵۰ هزار رای به آقای محسن هاشمی دادند، تصمیم گرفتند رای ندهند. در شورای شهر ۱۳۹۶، ۲۱ عضو شورای شهر تهران، از اصلاحطلبان انتخاب شدند. ۴ سال تهران در اختیار ما بود، آیا شما در این ۴ سال حس کردید که اقدام خاصی انجام دادیم؟ اگر ملت فرصتی به شما میدهد و شما از آن فرصت استفاده نمیکنید، انتظار دارید دوباره ملت به شما فرصت بدهد؟
اگر ما در تهران، شهردار انتخاب میکردیم که در آخر دوره، شما احساس میکردید اصلاحطلبان برای تهران کار مهمی کردند، آیا انتخابات همین وضع را پیدا میکرد؟ وقتی در مجلس نهم فراکسیون معتبری نداشتیم، اما در مجلس دهم فراکسیون ۱۲۰ نفره به ریاست آقای عارف تشکیل شد و آقای روحانی هم رییسجمهور بود، آیا از فرصت تاریخی استفاده کردیم یا نکردیم؟
اگر اصلاحطلبان یا اصولگرایانی مانند آقای لاریجانی انتظار دارند تا شورای محترم نگهبان، جبهه پایداری، نهادهای نظامی برای آنان فرش قرمز پهن کنند، آوانس بدهند و فرصت مبارزه عادلانه بدهند معنایش این است که اصلا سیاست را نشناختند.
(برای انتخابات) مجلس دهم گفتیم جبهه پایداری تصمیم دارد حداقل ۱۸۰ کرسی در انتخابات داشته باشد. ما جبهه پایداری را به ۶۰ کرسی رساندیم. در مقابل آقای ذوالنور در قم، از آقای لاریجانی حمایت کردیم. آیا مفهوم این حرکت این بود که آقای لاریجانی اصلاحطلب بوده و قرار است زیر دست آقای عارف بنشیند؟ این درست نیست.
همه دوستانی که میگویند در انتخابات شرکت نکنید، باید بگویند چه کار کنیم؟ باید یک راهحلی هم وجود داشته باشد که به آن فکر کنیم. مثلا میگوییم جمهوری اسلامی الان از بین میرود و نابود میشود، سال دیگر جمهوری اسلامی به یک جمهوری شیک و مرتب ملی تبدیل شده است؟ چنین اتفاقی در راه است؟ قاعدتا پاسخش منفی است. میخواهید بگویید جمهوری اسلامی از تحریمهایی که علیه من، شما و خانم هاشمی میکنند میترسد و با ما فوری وارد گفتگو میشود؟ خیر. با ترک صحنه انتخابات حاکمیت یکدست شده، همه مسائل حل میشود، آب و نان به دست مردم میرسد و زندگی مردم مرتب میشود؟ خیر. پاسخ همه این سوالات منفی است.
تحریم انتخابات هم میتواند یکی از راهحلها باشد، اما همه راهحلها نیست. برای شما ممکن است در یک مقطع، توسط حزب و جناحی به دلایل روشن مطرح شود و بگوید اگر این دوره انتخابات را تحریم کنیم، بهتر است. باید محاسبه عقلانی کنیم که اگر تحریم کنیم بهتر است، سپس تحریم کنیم.