چرا کشاورزی سنتی ما باید به سمت نوآوری برود؟/ از «دره غذا» در هلند چه میدانید؟
یک کارشناس ترویج آموزش کشاورزی گفت: ورود استارتآپها به حوزه کشاورزی ضروری است چون بهرهوری مزارع ما پایین است و با ورود فناوری این بهرهوری میتواند بالا برود. ورود استارتآپها به بحرانهایی مثل خشکسالی هم میتواند این بحرانها را کاهش دهد.
امیرحسین احمدی، شقایق صفیخانی، اقتصاد24- دکتر الهام فهام کارشناس ترویج آموزش کشاورزی است که درباره استارتآپ های بخش کشاورزی و فعالیت های آنان در دنیا تحقیقات زیادی کرده است. بخش اول گفتوگوی وی با اقتصاد24 پیش از این منتشر شده بود.
هماکنون مشروح بخش دوم مصاحبه وی درباره کسب و کارهای نوین کشاورزی را میخوانید.
** آیا دانشآموختگان کشاورزی با توجه به شناختی که از زیستبوم و فرهنگ منطقه خود دارند میتوانند به ترویج دانش امروز کشاورزی بپردازند؟
این بحث، بحث خوبی است؛ دانشآموختگان حوزه کشاورزی هم با زیستبوم منطقه خود آشنا هستند و هم از دانش فنی برخوردارند و مهمتر از همه فرهنگ منطقه خود را میشناسند. میتوان از این ظرفیت برای مباحث ترویج فناوری استفاده نمود اما انتظاری که از دانشآموخته کشاورزی میرود این است که خود به فضای کسبوکار فناورانه وارد شود و ایدههای را با توجه به نیازی که وجود دارد مطرح کند و رشد دهد چرا که دانشآموختگان کشاورزی فقط در تهران مستقر نیستند بلکه در اکثر نقاط کشور حضور دارند که نیازهایی متفاوت در بخش کشاورزی دارند.
اگر بتوانیم دانشآموختگان را توانمند کنیم و با دورههای آموزشی و تجربی آنها را با فضای استارتآپی و مهارتهای نرم(Soft Skills) آشنا سازیم، ورود استارتآپها به بخش کشاورزی تخصصیتر و بیشتر مبتنی بر فناوری خواهد شد اما باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که این راهکارها باید طوری اعمال شود که رشد قارچگونه صورت نگیرد یعنی کسی که واقعا ظرفیت و ایده کار استارتآپی را دارد و از منطقه خودش اطلاعات کافی دارد وارد این فضا شود.
** در سطح کشور کشاورزانی داریم که تجربه بسیار زیادی در حوزه کشاورزی دارند و از علم کشاورزی هم بهرهمندند و همچنین با روند تغییرات روز کشاورزی در جهان آشنا هستند؛ برای معرفی و حتی ایجاد یک فناوری میتوان از آن ها کمک جُست؟
یکی از روشهای ترویج و آموزش کشاورزی، استفاده از افراد خبره کشاورزی است؛ چون فرد تجربه این کار را دارد و کسی که تجربه دارد میداند مشکلات چه چیزهایی هست و راهحلها چه میتواند باشد و وقتی هم که حرفی در این موارد بزند، کشاورز عادی حرف او را به راحتی میپذیرد. میتوانیم از این افراد برای معرفی یک فناوری استفاده کنیم و اگر افرادی وجود داشته باشند که در سطح بینالمللی فعالیت کرده باشند میتوانند در زمینه تخصصی خود، برای پذیرش فناوری نقش مهمی ایفا کنند و به عنوان افراد خبره بخش کشاورزی به معرفی فناوری بپردازند.
** در سطح کشور ما تعدادی استارتآپ هستند که خدمات مشاورهای ارائه میدهند؛ وقتی کشاورز معیشتی توانایی توسعه ابزار و ادوات خود را برای رونق کشت ندارد، آیا ممکن است که برای مشاوره پول بپردازد؟
در حال حاضر در کشورهای مختلف تعدادی از استارتآپهای کشاورزی ماهیت مشاورهای و ترویجی دارند و کشاورزان برای گرفتن مشاوره، پول میپردازند. به عنوان مثال، وقتی کشاورز زودتر از وضعیت آبوهوایی مطلع شود و بداند که چه زمانی باید محصولش را برداشت کند تا از گزند مسائل طبیعی در امان بماند و او را دچار ضرر بزرگتر نکند، این کار را انجام میدهد و این برای کشاورز خیلی ارزشمند است و به همین دلیل بساری از استارت آپهای خارج از کشور در این زمینه وارد شدهاند. زمانی که کشاورز برای مسالهای که با آن مواجه شده است سریعا مشاوره دریافت کند و آن را استفاده کرده و نتیجه مثبت آن برایش ملموس شود، مثلا نتایجی از قبیل بهبود وضعیت خاک، افزایش محصول، دفع و یا پیشگیری از آفات و غیره، در این صورت برای این مشاوره هزینه خواهد نمود.
* برخی ابزارهای کشاورزی نوین، مثل کمباین پنبه قیمت بسیار بالایی دارند و استفاده از آنها هم فقط برای یک کار خاص است که در سال بیشتر از ۵ روز طول نمیکشد؛ حالا فرض می کنیم شرکتی می خواهد یک فناوری اینچنینی را تولید کند اما این پذیرش به خاطر هزینه بالا صورت نخواهد گرفت و کشاورز ترجیح میدهد با روش سنتی کار خود را انجام دهد؛ برای این مسئله چه راه حلی وجود دارد؟
– یک نکته در بحث نوآوریها در بخش کشاورزی وجود دارد و آن، “نوآوری در زمینههای کسب و کار” است، در زمینه نوآوری در کسب و کار برای چنین مسئلهای که گفتید یکی از راهکارها، “اشتراک نهاده” یا دارایی است یعنی استارتآپی میتواند وارد فعالیتی پر هزینه شود و فناوری های مختص جامعه کشاورز منطقه ای خاص را ابداع کند و به گونهای برنامه ریزی کند که کشاورزان بیایند و آن ماشین یا هر چیز دیگر را از او کرایه کنند، استفاده کنند و سپس تحویل دهند.
**ماهیت استارتآپهای کشاورزی در کشورهای دیگر چگونه است؟
اگر نوع و ماهیت استارتآپهای کشاورزی را در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته بررسی کنیم، به نکته جالبی میرسیم که در کشورهای در حال توسعه استارتآپهایی که مبتنی بر خدمات آنلاین هستند سهم بسیار بالاتری دارند به این دلیل که ارزانتر هستند و رشد سریعتری دارند ولی استارتآپهایی که فناوریهای پیچیده تولید میکنند در کشورهای توسعه یافته مثل هلند بیشتر فعالیت دارند،در کشوری مثل هلند، دغدغه "پذیرش فناوری" از اساس مطرح نیست؛ یعنی فناوری تولید میشود و به راحتی به فروش میرسد. هلندیها درهای به نام "دره غذا" دارند که استارتآپهای حوزه کشاورزی در آن فعالیت میکنند؛ این دره نزدیک دانشگاه واخنینگن هلند است و تعامل سازندهای میان این دانشگاه و استارتآپها وجود دارد. حتی دفتری دارند که دانشآموختههای کشاورزی را به آنجا معرفی میکنند. "دره غذا" یک اکوسیستم استارتآپی کشاورزی است؛ سرمایهگذاران، خود در آنجا وجود دارند و هر یک از بازیگران این اکوسیستم میتوانند از مزایای آن بهره برند و وقتی استارتآپی در چنین جایی فعالیت میکند دغدغه پذیرش فناوری خود را ندارد.
در هند روندی شبیه به ایران وجود دارد. در کشورهایی مثل هند و ایران پذیرش فناوری از طرف کشاورزان نیاز به کار بیشتری دارد و به همین دلیل است که ترویج و آموزش کشاورزی در این دو کشور اهمیت بیشتری پیدا میکند.
پیچیدگیهای بحث زیاد است ولی واقعا ظرفیت برای ورود استارتآپهای فناوری محور به بخش کشاورزی وجود دارد و نیاز است که بسترسازی و حمایتی خاص برای آن اعمال شود چون ماهیت این استارتآپها با استارتآپهای موجود که بیشتر خدماتیاند متفاوت است.
**کشاورزی در ایران بیشتر سنتی است و این استارتآپها میخواهند به روش مدرن عمل کنند در این میان چه اتفاقاتی میافتد و چه راه حلی برای نزدیک شدن این دو به هم وجود دارد؟
برای مثال یک استارتآپ در زمینه سنسورها در حوزه کشاورزی وارد میشود؛ یکی از کاربردهای سنسور تشخیص رطوبت خاک است. این فناوری شاید خیلی به اندازه مزرعه و پیچیدگیهای بحث خرد بودن مزارع ارتباط چندانی نداشته باشد و بحث هوشمندسازی مزرعه است که با نرمافزار مدیریت مزرعه و نصب سنسورها و آموزش به کشاورز اتفاق خواهد افتاد اما کشاورزی که سوادش کم است و جزء "نو پذیران" است با این فناوری مشکلی ندارد ولی کشاورزی که سواد پایینی دارد و در پذیرش فناوری جزء اکثریت دیر و دیرپذیران است، از فناوری گریزان است و یکی از دلایل گریز او از فناوری به رابطه فناوری با کاربر باز میگردد که به عوامل مختلفی از جمله احساس راحتی کاربر در کار با فناوری یا عدم نیاز به دانش فنی برای استفاده از فناوری باید توجه شود. بنابراین باید بتوانیم ارتباط کاربر با فناوری را تسهیل کنیم و فناوریها را طوری طراحی کنیم که کشاورز به راحتی بتواند با آنها ارتباط بگیرد.
بر اساس نکتهای که گفتم استارتآپهای کشاورزی به هر حوزهای که بخواهند ورود پیدا کنند باید به دو هزینهای که برایشان ایجاد میشود بسیار دقت کنند؛ یکی هزینه آموزش، یعنی هزینهای که باید برای آموزش فناوری به کشاورز متحمل شوند و دیگری هزینه بازاریابی است. یکی از حمایتهایی که دولت میتواند داشته باشد ارائه کمک هزینه بازاریابی است. به عنوان مثال دولت هند هزینه بازاریابی به استارتآپها میدهد.
**آیا صنایع فرآوری محصولات کشاورزی برای ورود استارتآپها ظرفیت دارد؟ و اگر بله در کشور ما کسی به این حوزه ورود کرده است؟
در اکثر کشورهایی که دارای اکوسیستم فعال استارتآپی کشاورزی هستند، دو واژه "کشاورزی" و "غذا" با هم و در کنار هم قرار میگیرند. این امر بیانگر آن است که ظرفیت ورود استارتآپها به این بخش جهت ایجاد ارزش افزوده برای محصولات کشاورزی فراهم است. در خصوص سوال دوم، در حال حاضر اطلاعات دستهبندی شده و منسجمی از تعداد و ماهیت استارتآپهای فعال و شکستخورده بخش کشاورزی در کشور وجود ندارد و این امر بحث تدوین سیاستهای حمایتی را برای این بخش را سخت میکند. بنابراین، در گام اول نیاز به یک پایگاه داده در خصوص این استارتآپها میباشد که
دادههایی از قبیل زمان ورود استارتآپ، محصول، مشتریان، جذب سرمایه، پایان فعالیت و حتی نحوه خروج در آن ثبت شود.
** درکشاورزی کشور ما، هر محصول چالشهای خاص خود را دارد که ارائه راهکار برای این چالشها باید تخصصی باشد. به نظر شما بهتر نیست استارتآپها را در یک فضای تخصصی وارد کنیم و با توجه به محصول هر منطقه، در هر نقطه کشور استارتآپهای متناسب با آن نقطه داشته باشیم؟
میتوانیم مزیت نسبی هر استان را معرفی کنیم تا استارتآپها چالشهای مرتبط با تولید یا توزیع یا فناوری مرتبط با این محصولات را پیدا کنند و اگر ایدهای دارند وارد عمل شوند. در این مورد میتوان از راهکار "چالش نوآوری" استفاده کرد که چالشهای کشاورزی بیان میشود و استارتآپها ایدههای خود یا حتی محصولات خود را راجع به آن چالشها مطرح میکنند و پس از ارزیابی مورد بهرهبرداری و فعالیت قرار میگیرند.
** اگر استارتآپهای کشاورزی که فعال هستند را رصد کنیم میبینیم که اکثرا در سال 95 ایجاد شدهاند. این امر علت خاصی دارد؟
یکی از دلایل این اتفاق میتواند به شناخته شدن حوزه کشاورزی به عنوان حوزه دارای ظرفیت ورود استارتآپها باز گردد که در پنج سال گذشته در جهان رشد بالایی داشته است که به طور حتم این موج به کشور ما هم رسید. در بخش کشاورزی، سهم جهانی استارتآپها شش دهم درصد است ولی آمار جالب این است که میزان رشد سالانه تشکیل استارتآپهای فناورانه کشاورزی از سال 2008 تا 2016 سالانه 14.3درصد بوده است در صورتی که میانگین جهانی رشد استارتآپها به طور کلی، چهار و نیم درصد بوده است. یعنی رشد استارتآپهای کشاورزی بیش از میانگین جهانی رشد استارتآپها بوده است. از سوی دیگر، تمایل سرمایهگذار نیز زیاد شده و رشد ارزش تأمین مالی به طور کلی 143 درصد بوده است و این یعنی ظرفیت ورود استارتآپها به کشاورزی در حال شناخته شدن و افزایش است.
** امروز میتوانیم بگوییم در کشور ما آینده شرکتهای نوپا امیدوارکننده است؟
در این شکی نیست که ورود استارتآپهای فناوری محور به بخش کشاورزی جهت افزایش بهرهوری و ارزش افزوده ضروری است. اما استارتآپهای این بخش برای موفق بودن نیاز به حمایت دارند. بنابراین، نیاز به این مهم میرود که ابزارها و
برنامههای سیاستی برای حمایت از آنها شناسایی، تعریف و پیادهسازی شود.