اقتصاد۲۴-در سال ۲۰۱۳، کیپتاون بارندگی بسیار شدیدی را تجربه کرد و در نتیجه آن، مخازن سدها پر شدند. ادامه بارندگیها در سال ۲۰۱۴، شش مخزن اصلی تأمینکننده آب شهر کیپتاون را تا ۹۷ درصد پر کرد. این روند سبب شد تا مسئولان شهر اعلام کنند که نیازی به افزایش ظرفیت تأمین آب تا سال ۲۰۲۰ نیست. با این همه، از سال ۲۰۱۵، کیپتاون با سه سال خشکسالی متوالی دست و پنجه نرم کرد. تراز مخزن در سال ۲۰۱۵ به ۷۱ درصد و در سال ۲۰۱۶ به ۶۰ درصد ظرفیت کاهش یافت. در سال ۲۰۱۷، زمانی که تراز مخزن در آستانه تابستان گرم تنها ۳۸ درصد ظرفیت بود، شهروندان از تمامشدن آب به هراس افتادند.
مسئولان از شهروندان خواستند تا مصرف روزانه آب را به طور چشمگیر، از ۲۰۰ لیتر به تنها ۵۰ لیتر (بهازای هر نفر) کاهش دهند. این امر مستلزم تغییراتی مانند کاهش استفاده آب در باغها، دوشگرفتن با آب کمتر و کاهش فلاشینگ توالت بود. در مجموع، مصرف روزانه شهر با بیش از نیمی کاهش، به ۵۰۰ میلیون لیتر در روز رسید و بدین ترتیب از تمامشدن آب یا رسیدن به «روز صفر» پیشگیری شد.
از سال ۲۰۱۵، کیپتاون با سه سال خشکسالی متوالی دست و پنجه نرم کرد. تراز مخزن در سال ۲۰۱۵ به ۷۱ درصد و در سال ۲۰۱۶ به ۶۰ درصد ظرفیت کاهش یافت. در سال ۲۰۱۷، زمانی که تراز مخزن در آستانه تابستان گرم تنها ۳۸ درصد ظرفیت بود، شهروندان از تمامشدن آب به هراس افتادند
شهرهای دیگر جهان مانند سائوپائولو و بارسلون نیز در سالهای اخیر با این تهدید روبرو بودهاند. سائوپائولو در بحران خشکسالی، تنها دو روز در هفته میتوانست آب را از شبکه توزیع دریافت کند. پس از خشکشدن مخازن، بارسلون مجبور شد از فرانسه آب وارد کند. استرالیا میلیاردها دلار برای ساخت تأسیسات شیرینسازی در دوره طولانی خشکسالی موسوم به «خشکسالی هزاره» هزینه کرد، البته پس از آن، از آنها استفاده نشده است.
درسآموزی از آنچه در کیپتاون اتفاق افتاد مهم است تا از رخداد بحرانهای مشابه در دیگر شهرها جلوگیری شود. رشد جمعیت شهری، شهرهای بیشتری را در تنگنای تأمین آب قرار خواهد داد. شهرهای بزرگ باید برنامهریزی بلندمدت گستردهای را آغاز کنند تا ریسکهای ناشی از نوسان کنونی اقلیم را به حداقل برسانند. تغییر اقلیم، عدم قطعیتهای بیشتری را بر این چالشها میافزاید.
بحران کیپتاون عمدتاً ناشی از تضعیف مدیریت علمی آب و مبتنی بر ارزیابی ریسک، و جولان رویکردهای پوپولیستیتر بوده است. از دهه ۱۹۸۰، شهرهای بزرگ آفریقای جنوبی از مدلهای سیستمی برای هدایت برنامهریزی و مدیریت آب استفاده میکردند. این مدلها در زمره پیشرفتهترین مدلهای جهانی قرار داشتند و منابع و مصارف آب را به طور دقیق پیشبینی میکنند.
بیشتر بخوانید: تهران صدرنشین خشکسالی و کمآبی قرار گرفت!
حدود دو دهه، مدیران و برنامهریزان از راهنمایی مدلها پیروی میکردند. این مدلها به تصمیمگیری درباره اینکه که چهزمانی و کجا سدهای جدید بسازند و ظرفیتها را برای پاسخگویی به تقاضای رو به رشد افزایش دهند کمک کرده بود. اما ساخت سد در دهه ۲۰۰۰ به دلیل مخالفت گروههای محیطزیستی که خواهان تمرکز بیشتر بر کاهش مصرف بودند متوقف شد. برای نمونه با مخالفت دوستداران محیطزیست، تکمیل سد بِرگ (Berg) شش سال به تأخیر افتاد. سرانجام در سال ۲۰۰۹ به پایان رسید و نقش مهمی در تابستان سال ۲۰۱۸ ایفا کرد.
در سال ۲۰۰۹، مدلهای کامپیوتری پیشبینی کرده بودند که کیپتاون پس از سال ۲۰۱۵ به تامین آب بیشتری نیاز دارد. اما مسئولان، این توصیه را نادیده گرفتند، چرا که احتمال میدادند این سرمایهگذاری ضرورت نداشته باشد و تصمیم گرفتند این پول را خرج اولویتهای دیگر کنند. آنها به نوسانات طبیعی آب و روندها و الگوهای مصرف آب توجه نداشتند. به بیانی دیگر، فرض را بر این گذاشتند که تقاضا ثابت است. سه سال خشکسالی متوالی طول کشید تا کیپتاون متوجه شد که در چندقدمی بحران قرار دارد.
مسئولان تلاش کردهاند تقصیر این بحران را به گردن تغییراقلیم و شرایط پیشبینیناپذیر ناشی از آن بیندازند. اما بررسی علمی نشان نمیدهد که میزان بارندگی در کیپتاون در مقایسه با الگوهای تاریخی تغییر اساسی کرده باشد. به بیانی دیگر، کیپتاون نتوانست خود برای دوره خشکی و نوسان معمول که در مدلها در نظر گرفته میشد آماده شود.
سائوپائولو و بارسلونا نیز هشدارها درباره ریسک خشکسالی را نادیده گرفتند و تصمیمات سیاسی آنها، شرایط بحرانی را بدتر کرد. در سائوپائولو، با اینکه مدلسازی علمی ریسک انجام شده بود، اختلافها میان سطوح مختلف دولت، اقدام عملی را یک دهه به تعویق انداخت. در بارسلونا، حزب سیاسی منتخب، پروژههای زیرساختی برنامهریزیشده را متوقف کرد و در نتیجه، ظرفیت ذخیره آب افزایش نیافت. در مقابل، چین توانسته است با پروژههای زیرساختی عظیم و برنامهریزی ملی، پاسخگوی کمبود آب در شهرهای بزرگ باشد که به سرعت در حال رشد هستند. این پروژهها شامل سدها، مخازن و انتقال آب است.
از آنچه گفته شد نباید چنین برداشت کرد که افزایش ذخیره باید گزینه بیچون و چرا و مسلم در تصمیمگیری برای رفع کمبودها قلمداد شود و چشمبسته و غیر شفاف، دست به کار پروژههای زیرساختی شد. لازم است شرایط گستردهتر اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی و نیز نگاه استراتژیک، شالوده برنامهریزی و تصمیمگیری را شکل دهد. اینک مسئولان، پروژههای آبی را در دستور کار قرار دادهاند که سالها پیش توصیه شده بود، اما نادیده گرفته شد. بحران کیپتاون نشان میدهد که برای مقابله با چالشهای تأمین و پیشگیری از بحران، باید برنامهریزی بلندمدت بهتر و دقیقتری صورت گیرد.
غالباً بزرگترین چالش برای مدیران آب شهری این است که رهبران سیاسی را وادارند به موقع تصمیم بگیرند و تصمیمات از حمایت عمومی برخوردار باشد. پرواضح است که در مکانهای مختلف به رویکردهای متفاوتی نیاز است. اما بهبود همکاری میان دستگاههای دولتی، ارتقای جایگاه مباحث علمی در تصمیمگیریهای سیاسی و تعامل صادقانه با مردم از عوامل مهم به شمار میآیند. نقش متخصصان علوم اجتماعی را نیز نباید در طراحی سیاستها و جلب حمایت عمومی فراموش کرد. حضور مؤثر آنها میتواند به برقراری توازن میان گزینههای فنی و ملاحظات اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی کمک کند.
مدیران آب، همان گونه که به زیرساختهای فیزیکی و مسائل هیدرولوژیکی توجه دارند، باید رفتارها و باورهای مردم را درباره آب و مصرف آب بشناسند و به آنها اهمیت دهند. همچنین در برنامهریزی باید نگاه بلندمدت داشته باشند. درخواست سادهای مانند «آب کمتری استفاده کنید» چندان کارساز نیست: تغییر رفتار و کاهش تقاضا، ظرافتهای بیشتری میطلبد.