اقتصاد۲۴- محمد آیتی: خضر شخصیتی است که در قرآن به عنوان بنده صالح خداوند و دارای حکمت یا دانش عرفانی معرفی شده است. در روایات مختلف اسلامی و غیراسلامی، خضر به عنوان پیامبر یا فرستاده خدا توصیف شده است که از دریا محافظت میکند، دانش پنهانی را آموزش میدهد و به کسانی که دچار دردسر شدهاند، کمک میکند.
براساس گفتهها یکی از اولاد سام بن نوح و پسرخاله ذوالقرنین، خضر نام داشت. بسیاری از مفسرین اعتقاد دارند که همراه موسی و یوشیع بن نون در داستان سوره کهف، خضر است.
خضر ملیت ایرانی دارد و پیامبر عصر زمان او، حضرت موسی (ع) بود. شخصیت خضر، شخصیتی ساخته و پرداخته ادوار و اقوام مختلف است و در طول زمان با عناصر گوناگون دیگری مانند هوم و سروش ایرانی، ژنرال سارگیس، سنت جورج در آسیای صغیر، سمائیل در یهودیت، یحیی و عثمان مروندی در سند و پنجاب در جنوب آسیا درآمیخته است.
از معجزاتی که برای حضرت خضر مطرح میکنند، این است که روی هر زمین خشکی مینشست، زمین، سبز و خرم میشد و دلیل نامش، (خضر: سبز) نیز همین است.
زندگی خضر، از قبل از زمان موسی تا زمان حاضر، و ادامه زندگیاش تا آخرالزمان، مورد اتفاق مسلمانان است. به باور مسلمانان، خضر، طولانیترین عمر را در میان فرزندان آدم دارد.
در روایتهای مختلف، خضر را با ذوالقرنین مرتبط میدانند. درباره کیستیِ ذوالقرنین نیز حدس و گمانهای گوناگونی وجود دارد؛ مشخص نیست که کوروش هخامنشی است یا اینکه صعب پادشاه حمیری یا فرد دیگر.
در یک روایت، خضر و ذوالقرنین از سرزمین تاریکی عبور میکنند تا آب زندگانی را بیابند. ذوالقرنین در جستجوی چشمه گم میشود، اما خضر آن را مییابد و از آن مینوشد و حیات جاودان مییابد.
همچنین نسخههای مختلفی از زمان اسکندر وجود دارد که در آن خضر به عنوان خدمتکار اسکندر مقدونی ظاهر میشود. در اسکندرنامه که نویسندهاش ناشناس است، ذوالقرنین از خضر خواسته تا او و سپاهیانش را به سوی حیات هدایت کند. خضر موافقت میکند و سرانجام به تنهایی به آب حیات میرسد.
شخصیت خضر ممکن است از طریق اختلاط فرهنگها در طول جنگهای صلیبی وارد ادبیات اروپایی شده باشد. در بخشهایی از هندوستان، خضر به نام خواجه خضر و روح رودخانهها و چاهها شناخته میشود. در اسکندرنامه از او به عنوان قدیسى که بر چشمه آب حیات نظارت دارد، یاد شده است و هندوها و مسلمانان او را محترم مىشمارند. گاهی به صورت پیرمردی با لباس سبز به تصویر کشیده میشود و اعتقاد بر این است که سوار بر ماهی است. زیارتگاه اصلی او در جزیرهای از رودخانه سند در کنار بکار در پنجاب پاکستان است.
داستان خضر در قرآن آمده است، اما براساس روایات و تفاسیر گفته میشود این شخص خضر است. داستان خضر در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف در قرآن است.
حضرت خضر، یکی از اولیای الهی که برخی او را پیامبر نیز دانستهاند. نامش به صراحت در قرآن نیامده، ولی بر اساس برخی احادیث او همان شخصی است که داستان موسی و خضر با او در سوره کهف آمده است. در این آیات خضر دارای علم لدنی توصیف شده است.
خضر را از نوادگان اسحاق نبی دانستهاند. طبق روایات، حضرت خضر مثل حضرت عیسی (ع) زنده است. در کتابهای شیعه احادیث متعددی درباره شخصیت خضر، ماجرای دیدارش با حضرت موسی و نیز حضورش نزد حضرت محمد (ص) و امامان نقل شده است. مطابق روایتی او مونس امام عصر در زمان غیبت است. خضر در ادبیات صوفیانه و اشعار فارسی مرشد و راهنما و دارای مقام ولایت است و به سرچشمه حیات دست یافته است.
داستان خضر و موسی داستانی قرآنی در مورد ملاقات و همراهی موسی (ع) با خضر است. این همراهی به درخواست و اصرار حضرت موسی (ع) بود. خضر با وجود مخالفت اولیه، با این شرط که موسی (ع) هیچ سوالی از او نپرسد، همراهی را قبول میکند. در این همراهی سه عملِ سوراخ کردن کشتی، کشتن نوجوان و تجدید بنای دیوار توسط حضرت خضر رخ داد. موسی (ع) در هر سه مورد اعتراض کرده و همین، سبب جدایی این دو میشود. خضر در انتهاء علت کارهایی که انجام داد را گفت. این داستان یک بار در قرآن نقل شده و میان مفسران و متکلمان گفتوگوهای بسیاری در مورد این داستان وجود داشته و دارد.
مسئله نبوت خضر از جمله مسائل اختلافی در میان مفسران است. از اینرو، فخر رازی شش دلیلی که مفسران برای اثبات نبوت خضر آوردهاند را رد کرده است.
شیخ طوسی از ابو علی جبائی و رمّانی نقل میکند که خضر پیامبر است و از ابن اخشید رای مخالف این نظر را نقل میکند، اما خود هیچ اظهارنظری در این باره ندارد. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز در جمعبندی آیات و روایات درباره حضرت خضر، ایشان را پیامبر خدا میداند که عمر طولانی کرده و هنوز زنده است. بغوی معتقد است که خدا از طریق الهام، علم باطنی را به خضر عطا کرده است و نزد بیشتر اهل علم او پیامبر نیست.
در شعر و کتب ادب عرب نیز، گاه در طرح مفاهیمی، چون دسترسی به آب حیات و گاه در مقام استمداد و هدایتجویی، نام خضر برده شده است. گذشته از این، ابوالعلاء معرّی در قصیدهای صریحاً نشان داده است که به زندگی جاودانی خضر اعتقادی ندارد. وی در این قصیده از حیات خضر در آن زمانه با طعنه یاد کرده است و کسانی را که چنین خبری را به دیگران دادهاند، دروغگو خوانده است.
همچنین جاحظ، به نقل از مقاتل بن سلیمان، گفتوگویی مجعول را آورده که در آن موسی علیهالسلام از خضر درباره اینکه کدام حیوان را بیشتر دوست دارد سؤال کرده و خضر به تفصیل به او پاسخ داده است.
از میان شاعران فارسی زبان، وقار شیرازی فرزند ارشد وصال شیرازی، مثنوی مفصلی به نام خضر و موسی سروده است. اشعار وی به شیوه مثنوی مولوی است و آیات قرآن و احادیث و اقوال مفسران درباره خضر، به طور صریح یا به اشاره، در آن آمده است.
به خضر و مسائل مرتبط با او در تألیفات معاصر نیز توجه شده از جمله اینکه مسئله نبی یا، ولی بودن او بحثهایی در پی داشته است. برخی بحثهای تطبیقی نیز درباره شخصیت خضر صورت گرفته است. در ایران نیز در سالهای اخیر کتابهایی در اینباره منتشر شده است، از جمله: خضر و موسی در فرهنگ اسلامی، تألیف قدرتالله مرادی، رساله درباره خضر علیهالسلام، تألیف احمد مهدوی دامغانی، العبدالعالم، المنهج و الحیاة، تألیف عماد هلالی. همچنین کتابی به زبان آلمانی، نوشته پاتریک فرانکه با عنوان ملاقات با خضر به چاپ رسیده است.
جایگاههای مختلفی در سرزمینهای اسلامی به خضر منسوب است. یکی از مقامات مسجد کوفه، مقام خضر است. در ضلع جنوبی مسجد سهله نیز مقام خضر قرار دارد. در روایتی این مسجد، محل دیدار موسی و خضر بوده است. در عراق مکانهای بسیاری به مقام خضر مشهورند و گاهی بیش از ۱۵۰ مقام برای خضر شناخته شده است. در بغداد هم مکانی مشهور در کنار دجله نزدیک پل باب المعظم به نام مقام خضر الیاس معروف است. در مصر، اردن، فلسطین، سوریه نیز مقامهایی به نام خضر معروف است. داعش پس از تصرف برخی از مناطق سوریه و عراق، برخی از اماکن تاریخی و مذهبی را تخریب کردند و در این میان مقام خضر در ادلب و تلعفر ویران شد.
در کنار شهر قم، کوهی وجود دارد که از فراز آن میتوان همه شهر را با یک نگاه طی کرد. این کوه با قدمت سه هزار سال به حضرت خضر (ع) منسوب است.