اقتصاد۲۴- اگرچه روابط دوجانبه ایالات متحده امریکا و عربستان سعودی در حال بهبود است، ابهامات و ماهیت معامله گونه پیمان نفت در برابر امنیت ۱۹۴۵ بی اعتمادی و تنشهای متقابل را موجب شده است. به هر حال، تلاش برای رفع یا تثبیت رابطه یک مسئولیت مشترک است و عربستان به نوبه خود، باید تلاش جدی و قابل اثبات را برای رفع نگرانیهای مشروع امریکا از جمله حقوق بشر، سیاست تولید نفت، مراودات امنیتی با پکن و جنگ در یمن، انجام دهد.
در همین حال، امریکا باید چارچوب امنیتی خود را با این پادشاهی بازسازی و آن را در برابر تهدیدات چندوجهی ناشی از ایران کارآمدتر کند. عامل امنیتی در روابط میان امریکا و عربستان – اگرچه یکی از ارکان کلیدی آن است – مورد تحلیل قرار نگرفته و حتی با سوء برداشت مواجه شده است.
از نظر سعودی ها، حفاظت و حمایت خارجی بزرگترین دغدغه اصلی آنها در روابط با واشنگتن است. بنابراین، درک کاملتر این نگرانی و مهمتر از آن، چگونگی توجه به آن، میتواند در خدمت اهداف امریکا باشد.
در حالی که میان مقامات و ناظران آمریکا و عربستان در لزوم ارتقای بیشتر روابط دفاعی دو کشور اجماع وجود دارد، هیچ بحث جدی در مورد چگونگی دستیابی به این امر در سطح راهبردی تر، دیده نمیشود.
زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن و ریاض روابط امنیتی خود را مطابق با اولویتهای تازه ژئوپلیتیکی امریکا و الزامات دفاعی تازه عربستان، تنظیم کنند.
یکی از مهمترین اولویتها و چالشهای واشنگتن در عربستان سعودی کمک به پادشاهی برای تامین امنیت خود است. دکترین کارتر ۱۹۸۰ در زمان صدور خود بسیار مهم بود، اما مفهومی ناقص برای همکاری امنیتی آینده میان امریکا و عربستان دارد، زیرا همچنان یک خیابان یک طرفه است.
عربستان با وجود کاهش اعتقاد به تمایل آمریکا برای محافظت از آن، همچنان برای افزایش مشارکت امنیتی با امریکا ارزش قائل است.
روابط دیپلماتیک امریکا و عربستان به سال ۱۹۳۳ بازمی گردد، ولی در سال ۱۹۴۵ با دیدار مخفی فرانکلین روزولت و ملک عبدالعزیز در رزمناو امریکا در کانال سوئز، هر چه بیشتر تقویت شد. آشکارترین ابراز حمایت امنیتی امریکا از عربستان سعودی (و سایر کشورهای عربی خلیج فارس) تنها سه دهه و نیم بعد از طریق دکترین کارتر رخ داد. جیمی کارتر که نگران تهاجم احتمالی اتحاد شوروی به خلیج نفت خیز فارس پس از حمله آن به افغانستان در سال ۱۹۷۹ بود، در ۲۳ ژانویه ۱۹۸۰ در سخنرانی خود اعلام کرد که امریکا در صورت لزوم از منابع نظامی خود برای حفظ منافع آمریکا استفاده خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: چرائی تعمیق روابط آذربایجان و اسرائیل؛ تقویت توان دفاعی یا مقابله با لابی ارمنی؟
بزرگترین آزمون دکترین کارتر در ماه اوت ۱۹۹۰ و زمانی بود که صدام حسین کویت را تصرف کند. امریکا از آن جهت تصمیم به مداخله گرفت که دریافت خطر اجازه دادن به دیکتاتور عراق برای تسلط بر منابع عظیم انرژی خلیج فارس بسیار زیاد است. سعودیها در این تصمیم گیری واشنگتن مشارکت داشتند. برای امریکا، تامین امنیت عربستان سعودی و آزادسازی کویت در خدمت هدف راهبردی گسترده تری از جمله حفظ نظم منطقهای این دوست امریکا بود. به بیان کمتر دیپلماتیک، ایالات متحده هیچ وابستگی یا تعهد قانونی خاصی در قبال سعودیها یا کویتیها نداشت. اگر صدام اهداف کمتر حداکثری را انتخاب و اقدامات کمتر افراطی را دنبال میکرد شاید واشنگتن به این شدت مداخله یا حتی از زور استفاده نمیکرد.
علت این که من این سناریوی فرضی را مطرح میکنم این است که عربستان در سال ۱۹۹۶ در وضعیت مشابهی قرار گرفت که در سال ۲۰۱۹ مهلکتر شد. در سال ۱۹۹۶، عوامل سعودی که ادعا شد توسط حزبالله لبنان آموزش دیده بودند و برای ایرانیها کار میکردند، مجتمع مسکونی الخبر را منفجر کردند که به کشته شدن ۱۹ نفر از کارکنان نیروی هوایی آمریکایی و زخمی شدن صدها نفر دیگر از جمله شهروندان سعودی منجر شد. بیل کلینتون تصمیم گرفت که علیه ایرانیها وارد عمل نشود. سعودیها نه انتظار داشتند و نه میخواستند که امریکا وارد جنگ شود.
البته، میان امنیت فیزیکی عربستان سعودی (یا هر شریک دیگر) و منافع امریکا ارتباط وجود دارد. به عنوان مثال، اگر سعودیها نتوانند به علت ضربه ایران به زیرساختهای آن، به اندازه کافی نفت پمپاژ کنند این موضوع بر منافع انرژی امریکا و اقتصاد آن تأثیر میگذارد. اما این رابطه مستقیم نیست و موارد احتمالی پیچیده در آن نقش دارد. ایرانیها میتوانند از اشکال مختلف خشونت در سطوح پایینتر علیه عربستان در تعقیب اهداف خود استفاده و در نتیجه، سیاست امنیتی ایالات متحده را نمایانتر کنند.
حملات ایران به عربستان یک سوال کلیدی را در رابطه با آینده روابط امنیتی امریکا و عربستان ایجاد میکند: در یک محیط راهبردی که در آن تهدید امنیت عربستان – در درجه اول توسط ایران و عوامل نیابتی منطقهای آن – بسیار پیچیدهتر از گذشته است و در جایی که منافع امریکا در خاورمیانه و اولویتها آن در سراسر جهان به طور قابل توجهی تغییر کرده، چه چیزی از دکترین کارتر باقی مانده است؟
این تردید وجود دارد که امریکا روابط امنیتی خود با عربستان را به یک اتحاد ارتقا دهد. در میان مردم آمریکا و اکثر نخبگان آمریکایی هیچ تمایلی برای ایجاد یک اتحاد رسمی با سلطنت مطلقهای مانند عربستان سعودی وجود ندارد.
امریکا در زمانی که تمرکزش بر جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک قدرت سلطه در آسیاست، به سادگی نمیتواند با همه یا حتی برخی از این کشورها اتحاد برقرار کند و منابع نظامی بیشتری را به خاورمیانه اختصاص دهد.
مارتین ایندایک و استیون کوک در گزارشی، مورد قانعکنندهای را برای پیمان راهبردی تازه و گسترده میان امریکا و عربستان سعودی مطرح میکنند که به موجب آن، امریکا به تقویت روابط دفاعی با عربستان متعهد میشود و در مقابل، پادشاهی به همکاری در زمینه اصلاحات داخلی، حقوق بشر، سیاست نفتی، جنگ در یمن و عادی سازی روابط با اسرائیل متمایل خواهد شد. این نویسندگان استدلال میکنند که قدرت، نزدیکی و تکامل روابط دفاعی امریکا و عربستان سعودی به سطح همکاری واشنگتن از ریاض در مورد این موضوعات بستگی دارد. ایندایک و کوک توصیه میکنند که امریکا بر دکترین کارتر تأکید کند، یک توافق چارچوب استراتژیک ایجاد و مکانیسمهای مشورتی رسمی، تمرینهای نظامی مشترک، دفاع یکپارچه، و دیگر مظاهر قدرت سخت تعهد آمریکا به امنیت عربستان را ایجاد کند. آنها میافزایند که سیاست انعطاف پذیرتر فروش تسلیحات امریکا به عربستان توصیه میشود.
همکاری امنیتی امریکا در عربستان، خاورمیانه و احتمالاً نقاط دیگر باید تکامل یابد و از نظر اهداف، بلندپروازانهتر شود. دیگر برای واشنگتن کافی نیست که از این ابزار حیاتی برای دسترسی نظامی و پایگاه در منطقه، فروش تسلیحات، توسعه روابط سیاسی با رهبری محلی، یا حفظ توافقات صلح اعراب و اسرائیل استفاده کند. امروز، همکاری امنیتی امریکا، طبق تعریف خود وزارت دفاع، باید به دنبال ایجاد انگیزه موثرتر و توانمندسازی شرکای منطقهای برای تامین امنیت خود باشد و در صورت لزوم، در عملیات مشترک مشترک به رهبری امریکا در تعقیب منافع امنیت جمعی شرکت کنند.
عربستان سعودی به امریکا به عنوان بزرگترین و مهمترین تامین کننده امنیت و تسلیحات خود نیاز دارد. امریکا نیز به عربستان سعودی نیاز دارد، زیرا تا زمانی که ایران به برنامه هستهای مشکوک خود از نگاه غرب و امریکا، ادامه دهد و تهدیدگر باشد، این احتمال وجود دارد که امریکا مجبور شود دوباره در منطقه بجنگد. با این حال، تفاوت اساسی در جنگ احتمالی بعدی این است که واشنگتن نمیخواهد به تنهایی بجنگد و به متحد منطقهای خود نیاز دارد.
توجه به مدیریت دفاعی سعودی برای مدیریت، بکارگیری و حفظ آن تسلیحات حیاتی است. در واقع، مقامات امریکا و عربستان سعودی بر دستیابی و آموزش تجهیزات آمریکایی تمرکز کرده اند. این همکاری امنیتی تاکتیکی و عملیاتی امریکا به عربستان سعودی منحصر نیست. این همان کاری است که امریکا به مدت ۲۰ سال در افغانستان انجام داد و در سراسر خاورمیانه و سایر مناطق در حال توسعه انجام داده است. این یک دستورالعمل برای شکست با هر شریکی است که ابتداییترین ظرفیت دفاعی را ندارد.
سعودیها باید تواناییهایی برای اتخاذ راهبرد، سازماندهی وظایف، برنامه ریزی و مدیریت داشته باشند که همه اینها به سرمایه گذاری در ساختن نهادهای دفاعی در حوزههای متعدد، از جمله دکترین، برنامه ریزی، مدیریت منابع و توسعه سرمایه انسانی نیاز دارد.
عملیات توفان صحرا بی شک لحظهای تعیین کننده در روابط امنیتی امریکا و عربستان بود و تا به امروز، رهبران دو کشور سالگرد روابط تاریخی میان خود را با نمایش کلیپهایی از نیروهای آمریکایی که امنیت عربستان و کویت را تضمین میکنند، جشن میگیرند ولی، این موضوع به سه دهه پیش مربوط بود و در دورهای بسیار متفاوت در سیاست خارجی امریکا و در یک زمینه منطقهای و بین المللی بسیار متفاوت روی داد. از آن زمان، منافع واشگتن در منطقه به طور قابل توجهی تغییر کرده و تهدیدهایی برای این منافع وجود دارد و اگر خروج این کشور از افغانستان در اوت ۲۰۲۱ نشانهای باشد، تمایل آمریکا برای جنگ دوباره در خاورمیانه از بین رفته است.
یکی از مهمترین اولویتها و چالشهای واشنگتن در عربستان کمک به پادشاهی برای تامین امنیت خود است. هرچه عربستان سعودی بهتر بتواند در برابر حمله احتمالی ایران از خود دفاع کند، امریکا کمتر باید در این ماموریتها مشارکت داشته باشد، بنابراین این فرصت را به آن میدهد تا بیشتر منابع نظامی خود در منطقه را به اقیانوس هند و اقیانوس آرام منتقل کند.
کمک به سعودیها برای رسیدن به این اهداف مستلزم نگاهی اساسی به همکاری امنیتی با امریکا و کمکهای نظامی و برنامه آموزشی در این پادشاهی است. مسلح کردن سعودیها و آموزش آنها در مورد چگونگی تیراندازی مهم است، اما کافی نیست. امریکا باید به سعودیها کمک کند تا توجه بیشتری به ساختار دفاعی داشته باشند و روی آن سرمایه گذاری کنند.
منبع: اندیشکده موسسه خاورمیانه (امای آی) / دیپلماسی ایرانی