اقتصاد۲۴- مریم آیتی: الکساندر گراهام بل (Alexander Graham Bell) یک محقق مشهور اسکاتلندی است که مردم دنیا او را بیشتر بهعلت اختراع تلفن میشناسند. درباره اینکه بل پیشگام واقعی تلفن باشد، اختلاف نظر وجود دارد، اما این اختراع در سال ۱۸۷۶ میلادی به نام این بزرگمرد ثبت شد.
الکساندر گراهام بل، در سوم مارس سال ۱۸۴۷ میلادی در شهر «ادینبرو یا ادینبورگ» (Edinburgh)، واقع در کشور اسکاتلند، چشم به جهان گشود. او ابتدا مدتی به مدرسه نرفت، اما بعد از ورود به مقطع ابتدایی، از شاگردان ممتاز مدرسه شد. بل تا پایان مقطع راهنمایی را با درجه ممتازی به پایان رساند، اما تحصیلات کالج نداشت.
پدرش «الکساندر ملویل بل» (Alexander Melville Bell)، متخصص فیزیولوژی صدا، معلم و نویسنده آثاری دراینباره بود. همچنین او را خالق «گفتار قابلمشاهده» دانستهاند که برای کمک به ناشنوایان در یادگیری تکلم استفاده میشد.
مادر بل، «الیزا گریس سیموندز» (Eliza Grace Symonds)، نام داشت که در ۱۲ سالگی بل در اثر بیماری ناشنوا شده بود. او و ملویل سه فرزند پسر داشتند که بل دومین آنها بود. وضعیت خانوادگی بل در انتخاب شغل او بهعنوان معلم ناشنوایان تاثیر بسیار داشت. او از ابتدا به شغل پدر علاقهمند شد و تصمیم گرفت آن را برای امرار معاش انتخاب کند.
الکساندر تا سن ۱۰ سالگی با نام الکساندر بل شناخته میشد، او در این سن از پدرش خواست مانند دو پسر دیگر خانواده، برای او نیز نام میانی انتخاب کند. پدر الکساندر در تولد ۱۱ سالگی او، نام «گراهام» (Graham)، را بهعنوان نام وسط، برای الکساندر برگزید.
گراهام از بیماران پدر بل و جزو دوستان خانوادگی آنها محسوب میشد.
بل در سن ۱۱ سالگی به دبیرستان سلطنتی در ادینبورگ رفت، اما برنامه درسی اجباری برایش لذتبخش نبود و در ۱۴ یا ۱۵ سالگی بدون اینکه فارغ التحصیل شود، مدرسه را ترک کرد.
گفته میشود الکساندر گراهام بل در ۱۴ سالگی ماشینی را اختراع کرد تا به یک کشاورز محلی کمک کند دانههای گندم مزرعهاش را پوست بکند و کارآیی آسیاب خود را افزایش دهد.
این وسیله کشاورزی ساده، با هدف از بین بردن پوسته گندم ساخته شد که شامل یک برس ناخن بود که با میخ به چرخ برسزنی چرخشی متصل میشد. این دستگاه، زمان و کار لازم برای پوسته کردن گندم را کاهش داد. او این دستگاه را با همکاری دوست خود ساخت.
موسیقی
بل به هنر و موسیقی علاقه بسیار داشت و با تشویق مادر خود، بدون هیچ آموزش رسمی، به پیانو مسلط شد.
خانواده بل در سال ۱۸۶۵ میلادی، وقتی بل ۱۸ سال داشت به لندن نقل مکان کردند. بل در سال ۱۸۶۸ میلادی در امتحانات ورودی کالج لندن ثبت نام کرد؛ اما بهعلت مهاجرت ناگهانی خانوادهاش به کانادا در سال ۱۸۷۰ میلادی، در آنجا هم موفق به تکمیل تحصیلات خود نشد.
فوت برادرها
زمانی که الکساندر با خانوادهاش در لندن بود، دو برادر او که یکی کوچکتر و دیگری بزرگتر از او بودند، در اثر ابتلا به سل از دنیا رفتند. بل نیز به سل دچار شد؛ اما جان سالم به در برد. به این جهت خانوادهاش به کانادا مهاجرت کردند.
معلمی ناشنوایان
خانواده بل در شهر «برنتفورد» (Brentford)، واقع در در «استان انتاریو» (Ontario)، مستقر شدند و او یک سال از دوره نقاهت خود را در آنجا گذراند؛ سپس در آوریل ۱۸۷۱ میلادی بهتنهایی به بوستون در آمریکا نقل مکان کرد. بل نامهای را از «سارا فلور» (Sarah Flore)، مدیر آموزشگاه بوستون، دریافت کرد که از او خواسته بود معلمی آموزشگاه را بهعهده بگیرد. بل درخواست فلور را قبول کرد. او هرروز به کلاس درس میرفت و از روشهایی که از پدرش آموخته بود، برای ناشنوایان استفاده میکرد؛ سپس اوقات بعد از مدرسه را به مطالعه و تحقیق میپرداخت.
الکساندر گراهام بل کتابهایی از «هرمان فون هلمهولتز» (Hermann Ludwig Ferdinand von Helmholtz)، فیزیکدان مشهور آلمانی، درباره درک بصری از فضا و صدا را میخواند. در سال ۱۸۷۲ میلادی الکساندر در کارگاه برق «چارلز ویلیامز» (Charles Williams)، که جایگاه بسیاری از مخترعان بود، با «توماس جان واتسون» (Thomas John Watson)، سرمایهدار معروف آمریکایی آشنا شد.
واتسون در آن زمان ۲۰ سال داشت. او از ۱۲ سالگی مدرسه را ترک کرده و به شغل آزاد مشغول بود؛ اما علاقهاش به برق، او را جذب کارگاه چارلز کرد. او از هوش بسیاری برخوردار بود و در نمونهسازی، مهارتی کمنظیر داشت. بل و واتسون در آنجا یکدیگر را شناختند و بل با او درباره کار دیاپازنها صحبت کرد و از واتسون خواست به او کمک کند. واتسون پذیرفت و بعد از آن هر دو آزمایشهای خود را دنبال کردند.
الکساندر علاوه بر بوستون در مدارس شهرهای «نورث همپتون» (Northampton)، دیگر شهرهای «ماساچوست» (Massachusetts) و «مدرسه آمریکایی هارتفورد» (hartford)، نیز تدریس کرد. او یک سال بعد در سال ۱۸۷۳ میلادی بهعنوان پروفسور کلامی دانشگاه بوستون مشغول کار شد.
«مابل هوبارد» (Mabel Hubbard)، دختر «گاردینر گرین هوبارد» (Gardiner Greene Hubbard)، بنیانگذار «مدرسه خصوصی کلارک» (Clark)، از شاگردان الکساندر محسوب میشد. او در پنج سالگی در اثر ابتلا به تب مخملک، شنوایی خود را از دست داده بود. بل در سال ۱۸۷۳، زمانی که مابل ۱۵ ساله بود، کار با او را آغاز کرد و بهرغم اختلاف سنی ۱۰ ساله، آنها عاشق هم شدند.
بل بعد از آشنایی با مابل، به علم اکوستیک (دانش اصوات) علاقهمند و به یک متخصص در آن زمینه تبدیل شد. او توسعه ایدههای خود برای چگونگی استفاده از صدا برای برقراری ارتباط را آغاز کرد و فعالیت خود را بر پایه انتقال امواج صوتی از طریق سیم بنیان گذاشت.
در سال ۱۸۶۸ «جوزف برکر استرنز» (Joseph Barker Stearns)، مخترع سیستم دوبلکس تلگراف، سیستمی را اختراع کرد که دو پیام را بهطور همزمان از طریق یک سیم مخابره میکرد. شرکت «وسترن یونیون تلگراف» (Western Union Telegraph)، شرکت مسلط در صنعت، حقوق این سیستم را بهدست آورد و «توماس ادیسون» (Thomas Edison)، مخترع مشهور را استخدام کرد تا روشهای انتقال چندگانه را ابداع و از استفاده رقبا جلوگیری کند.
بل و رقیب سرسخت او «الیشا گری» (Eisha Gray)، طرحهایی را توسعه دادند که میتوانست خط تلگراف را به ۱۰ کانال یا بیشتر تقسیم کند. این تلگرافهای هارمونیک از نی یا چنگالهای تنظیمی استفاده میکردند که به فرکانسهای صوتی خاص پاسخ میدادند. تلگرافها در آزمایشگاه کار میکردند؛ اما در سرویسدهی، قابلاعتماد نبودند.
گروهی از سرمایهگذاران به رهبری گاردینر هوبارد، قصد کردند با عقد قرارداد با اداره پست برای ارسال تلگرافهای ارزان قیمت، یک شرکت تلگراف فدرال را برای رقابت با شرکت وسترن ویونیون تلگراف، ایجاد کنند. هوبارد از آزمایشهای بل برای ایجاد تلگراف هارمونیک حمایت کرد. سرانجام، او و هوبارد توافق کردند که بل بیشتر وقت خود را به تلگراف هارمونیک اختصاص دهد، اما به توسعه مفهوم تلفن خود نیز بپردازد. تلگرافهای هارمونیک که آهنگهای موسیقی را منتقل میکرد، یک گام کوتاه برای دستیابی بل بهوسیلهای جهت انتقال صدای انسان بود.
الکساندر در سال ۱۸۷۱ میلادی بعد از نقل مکان به بوستون، کار روی دستگاه تلگراف مبنی بر فرکانس و ارسال پیام را آغاز کرد. او سالهای ۱۸۷۳ و ۱۸۷۴ میلادی تمام وقتش را روی مطالعه دستگاه تلگراف گذاشت و در همین دوره بود که ایده انتقال صدای انسان از طریق سیم به ذهنش رسید.
بل با واتسون درباره بهتر کار کردن دیاپازنها و فرستادن چند پیام در آن واحد با یک رشته سیم، مشورت کرد. توماس واتسون شیفته ایده وی شد و قول داد بل را یاری کند.
یک شب هنگام کار، باتری از دست بل افتاد و سولفوریک را روی لباسهای خود ریخت. او عصبانی شد و واتسون را که مدتها با هم دوست بودند، صدا زد؛ اما صدایش به او نمیرسید. یک سیم تلگراف که بل برای انتقال نوتهای پیانو ساخته بود، از کارگاه زیر شیروانی به اتاق خواب گراهام بل در طبقه پایین میرفت. وجود این سیم، سبب شد واتسون، صدای او را بشنود.
بل و واتسون با تجربه انتقال صدا از طریق سیم تلگراف، به آزمایش تلگراف هارمونیک دست زدند و بعد از آن جرقه ساخت تلفن به مغز بل خطور کرد. بل از الگوی کار با ناشنوایان و مطالعه دقیق درباره چگونگی انتقال صدای انسان بهره برد و آن را بهسمت اختراع تلفن سوق داد.
بل سوزن را با سیم به باتری و باتری را نیز با سیم دیگری به گیرنده متصل کرد. وقتی بل در انتهای باز دستگاه حرف میزد، صدای او سوزن را به لرزش درمیآورد. سپس ارتعاشات در طول سیم به جریان الکتریکی تبدیل شدند و به گیرنده رسیدند.
توسعه طرح بل، نیازمند هزینه بسیار بود و بل و واتسون این موضوع را میدانستند؛ به این جهت بل مشخصات تلگراف خود را به واشنگتن برد. او اختراع خود را در هفتم مارس سال ۱۸۷۶ میلادی ثبت کرد و امتیاز اولین تلفن را گرفت.
اولین جملهای که با تلفن رد و بدل شد، سه روز بعد، در ۱۰ مارس، بود. الکساندر گراهام بل پشت یک میز نشسته و با تلفن صحبت میکرد؛ او در محاصره مدیران تجاری و خبرنگاران متعددی قرار داشت که شاهد یک رویداد تاریخی بودند.
سرانجام بل در ۱۴ فوریه سال ۱۸۷۶ میلادی موفق به اختراع تلفن شد و اظهارنامه درخواست ثبت حق انحصاری اختراع خود را در فوریه همان سال، تحویل دفتر ثبت اختراعات کرد و چند هفته بعد، امتیاز ثبت را گرفت.
طبق گزارشها، الیشا گری نیز همان روز، دو ساعت بعد از بل، اظهارنامه ثبت اختراعی مشابه را به مقامات مربوطه داد. اگر الیشا یک ساعت پیش از الکساندر به دفتر ثبت اختراعات میرسید، نامش بهعنوان مخترع تلفن ثبت میشد. اکنون نام الیشا بهعنوان مخترع اولین ساز الکترونیکی در تاریخ ثبت است.
بل بعد از دریافت امتیاز ثبت اختراع، دستگاه تلفن خود را در سالن نمایشگاه «سنتنیال» (Centennial)، در شهر «فیلادلفیا» (Philadelphia)، واقع در آمریکا، نمایش داد.
«دوم پدرو دوم» (Dom Pedro II)، امپراتور برزیل، و «ویلیام تامسون» (William Thomson)، فیزیکدان برجسته بریتانیایی، نیز حضور داشتند.
امپراتور با شنیدن صدای تلفن فریاد زد: خدای من! صحبت میکند!
تامسون تلفن را بهعنوان «تلگراف الکتریکی شگفتانگیز» توصیف کرد.
اختراع بل با استقبال بسیاری روبهرو شد. بعد از مدتی این دستگاه را به کمیته جوایز برق توصیه کردند و بل مدال طلای تجهیزات الکتریکی را گرفت. او همچنین سفارش ۱۰۰ تلفن را از امپراتور پدرو برای کشورش گرفت.
بل در آگوست همان سال، اولین تماس از راه دور یک طرفه از شهر «برنتفورد» (Brentford)، در کانادا به پاریس را از طریق سیم تلگراف مخابره کرد.
ابتدا حق بهرهبرداری از دستگاه اختراعی بل با مبلغ ۱۰۰،۰۰۰ دلار به شرکت وسترن ویونیون تلگراف داده شد؛ اما شرکت آن را نخرید. بل و هوبارد در ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی شرکتی را تاسیس کردند که بعدها به کمپانی «تلفن و تلگراف آمریکا» یا (AT & T)، امروزی تبدیل شد. اکنون این شرکت، بزرگترین شرکت خصوصی مخابراتی جهان از نظر درآمد و سومین ارائهدهنده خدمات تلفن همراه در آمریکا است.
الکساندر و مابل بعد از سه سال آشنایی، در سال ۱۸۷۷ میلادی با هم ازدواج کردند؛ سپس به یک سفر ماه عسل یک ساله در اروپا رفتند. بل و همسرش یک سال بعد از بوستون به «واشنگتن دیسی» (Washington DC)، نقل مکان کردند. آنها بعدها صاحب دو پسر و دو دختر شدند که پسرانشان در نوزادی از دنیا رفتند. دو دختر بل نیز «السی» (Elsie)، و «ماریان» (Marian)، نام داشتند.
بل در سال ۱۸۷۷ میلادی به عضویت آکادمی علوم و هنر آمریکا درآمد و در همین سال، مدال نقره جیمز وات را نیز برای اختراع تلفن از انجمن پلی تکنیک سلطنتی کورنوال دریافت کرد. انجمن هنر لندن، اولین مدال سلطنتی نقره آلبرت را برای مقالهای که بل درباره تلفن نوشته بود، به او داد.
در سال ۱۸۷۸ نیز در سومین نمایشگاه جهانی پاریس، که نمایشگاه جهانی نیز نامیده میشود، به بل، الیشا گری و توماس ادیسون جایزه بزرگ تلفن اهدا شد.
بل بعد از ثبت اختراع تلفن با شکایتهای مختلفی روبهرو شد که مهمترین آنها شرکت وسترن یونیون بود. این شرکت در سال ۱۸۷۸ میلادی مدعی مالکیت امتیاز تلفن شد. دعوای این شرکت با بل به دادگاه کشیده شد؛ اما دفاعیات بل در دادگاه ثابت شد و موفقیت را برای او به ارمغان آورد. سرانجام امتیاز تلفن به بل تعلق گرفت و واتسون در همان سال، نخستین آگهی اعطای تلفن را چاپ کرد. مردم با مشاهده آگهیها به فکر تهیه و استفاده از تلفن افتادند.
الکساندر و همسرش در سال ۱۸۷۹ میلادی حدود ۱۵ درصد از سهام شرکت تلفن را داشتند. آنها که تصور نمیکردند شرکتشان به سوددهی فوقالعادهای دست یابد، در طول چند ماه، سهام خود را به بهای متوسط هر سهم ۲۵۰ دلار فروختند، اما تا ماه نوامبر ارزش سهام در شرکت به ۱۰۰۰ دلار رسید.
علت فروش سهام شرکت توسط بل، این بود که او علاقهاش را به تلفن از دست داده و به سوی کار با برق و روشنایی گرایش پیدا کرده بود. علاقهمندی او به برق سبب شد که در سال ۱۸۸۰ موفق به اختراع دستگاه «فوتوفن» (Photofan)، شود.
بل در سال ۱۸۸۰ میلادی «جایزه ولتا» (Volta Award)، را که ۵۰،۰۰۰ فرانک بود، از طرف دولت فرانسه دریافت کرد. دولت فرانسه این جایزه را که معادل ۱۰،۰۰۰ دلار بود، برای موفقیت بل در علم برق به او داد. مبلغ جایزه توسط بل صرف تاسیس یک مرکز مختص اکتشافات علمی به نام «آزمایشگاه ولتا» در واشنگتن دیسی شد. این موسسه که به مطالعه ناشنوایی و بهبود زندگی ناشنوایان اختصاص داشت، به دستگاهها و کتابخانههای غنی مجهز بود.
الکساندر و همسرش در سال ۱۸۸۱ میلادی بهطور شگفتآوری یک سوم از سهام باقیمانده خود را هم فروختند. با این وجود ثروت خانواده بل در سال ۱۸۸۳ میلادی بیش از ۱،۰۰۰،۰۰۰ دلار شد. الکساندر با وجود اینکه در آن زمان مردی ثروتمند بود، همچنان تحقیقاتش را ادمه داد و چند وسیله مفید، اما کماهمیتتر از تلفن را ابداع کرد.
بل پس از اختراع تلفن، به آزمایشهای خود در زمینه ارتباطات ادامه داد. او در سال ۱۸۸۱ انتقال صدا از طریق فوتوفون روی پرتویی از نور را توسعه داد؛ همچنین با کار روی تحقیقات پزشکی، تکنیکهایی را برای آموزش گفتار به ناشنوایان ابداع کرد.
بل از سال ۱۸۸۳ میلادی به بعد، تکنیکهایی که برای کمک به آموزش گفتار به ناشنوایان اختراع کرده بود را به کار گرفت.
در سال ۱۸۸۷ میلادی کاپیتان «آرتور کلر» (Arthur Clair)، از آلاباما، به ملاقات بل در واشنگتن رفت. او از بل خواست به دختر شش سالهاش «هلن آدامز کلر» (Helen Adams Keller)، که در سن ۱۹ ماهگی در اثر مخملک نابینا و لال شده بود کمک کند.
بل آنها را به «مدرسه نابینایان پرکینز» (Perkins School for the Blind)، در بوستون هدایت کرد. آنها در آنجا، «آن سالیوان» (Anne Sullivan)، فارغالتحصیل همان مدرسه و معلم معجزهگر را ملاقات کردند که به هلن نوشتن، صحبت کردن و خواندن خط بریل را آموزش میداد.
سالیوان علامتها را با انگشتان دست خود، بهعنوان حروف، بر کف دست هلن فشار میداد و از این طریق با او ارتباط برقرار میکرد. هلن با این شیوه در عرض چندماه یاد گرفت اشیا را لمس و آنها را هجی کند. هلن همچنین با لمس کارتهایی که حروف برجسته روی آنها نوشته شده بود، جملههایی را خواند و با کنار هم چیدن حروف در یک لوح، جمله ساخت. کلر در فاصله سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۰ میلادی زمستانها را در پرکینز ماند و خط بریل را آموخت. بعد از آن زیر نظر «سارا فولر» در بوستون صحبت کردن را نیز آموخت.
هلن بعدها نویسندهای معروف شد. او زندگینامه خود را نوشت و آن را به بل تقدیم کرد. بل با همکاری خانواده کلر، مجله «Science» را راهاندازی و در آن به ترویج علم روز پرداخت. حوزه مطالعاتی او وسیع بود و در تحقیقات خود با نگاهی نو به مسائل جهان مینگریست. او همواره بهدنبال حل معضلات بود.
در سپتامبر ۱۸۸۵ میلادی، خانواده بل تعطیلات خود را در «نوااسکوشیا» (Nova Scotia)، واقع در کشور کانادا، گذراندند و عاشق آب و هوا و مناظر طبیعی آن منطقه شدند. سال بعد، بل ۵۰ هکتار زمین در نزدیکی «دهکده بادک» (Badak village)، در جزیره «کیپ برتون» (Cape Breton)، خرید و شروع به ساخت ملکی در آنجا کرد. او خانه خود را «Beinn Bhreagh» بهمعنای «کوه زیبا» نام گذاشت.
بل متولد اسکاتلند و از سال ۱۸۸۲ میلادی شهروند آمریکا بود، اما خانهاش در کانادا به محل اقامت تابستانی خانواده و سپس به خانه دائمی آنها تبدیل شد.
بل در طول زندگی، بیشتر وقت خود را صرف تقویت و پیشرفت دانش علمی کرد. او در سال ۱۸۸۸ میلادی که «انجمن نشنال جئوگرافیک» (National Geographic Society) تاسیس شد، جزو پایهگذاران اصلی آن بود. ابتدا پدر زنش، گاردنیر هوبارد، ریاست انجمن را به عهده داشت. بعد از او بل از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۳ میلادی رئیس انجمن شد.
در سال ۱۹۰۳ میلادی «گیلبرت هوی گروسونور» (Gilbert Hovey Grosvenor)، داماد بل، سردبیری مجله نشنال جئوگرافیک را به عهده گرفت. بل گروسونور را تشویق میکرد با عکسهای بیشتر و مقالات علمی کمتر، مجله را به یک نشریه محبوبتر تبدیل کند.
گروسونور بعدها به «پدر عکاسی خبری» مشهور شد. بل در سال ۱۸۹۲ میلادی خط تلفن نیویورک به شیکاگو را بهطور تشریفاتی افتتاح کرد.
بل در دهه ۱۸۹۰ میلادی توجه خود را به پروازهای سنگین (با تعداد سرنشین بیشتر) معطوف کرد. او از سال ۱۸۹۱ میلادی با الهام از تحقیقات «ساموئل پیرپونت لانگلی» (Samuel Pierpont Langley)، اخترشناس و هوانورد آمریکایی، با اشکال بالها و طرحهای تیغه پروانه آشنا شد و آنها را آزمایش کرد.
با وجود اینکه «برادران رایت» پرواز موفقیتآمیز موتوری و کنترل کننده خود را در سال ۱۹۰۳ میلادی انجام دادند، بل همچنان آزمایشهای خود را روی پرواز ادامه داد.
بل در سال ۱۹۰۷ سازمانی تشکیل داد که شامل گروهی از هوانوردان و طراحان جوان بود. او این سازمان را که «انجمن آزمایشهای هوایی» (Aerial Experiment Associatio) نام داشت، با هدف توسعه ماشینهای سنگین پرنده بنا گذاشت و به مدت بیشتر از یک سال (۱۵ ماه)، هزینههای آن را تامین کرد. اعضای این سازمان در طول فعالیت خود یک هواپیماها دوباله با موتورهای کرتیس ساختند. این هواپیما که «سرخ بال» (Red Wing)، نام داشت در ۱۲ مارس ۱۹۰۸ میلادی اولین پرواز خود را روی سطح یخزده «دریاچه کئوکا» (Keuka)، از دریاچههای آمریکا، انجام داد.
اعضای جوان انجمن، هواپیمای دیگری با نام «سفید بال» (White Wing)، ساختند و در مجموع از ۱۷ تا ۲۳ مه ۱۹۰۸ میلادی، پنج پرواز با آن انجام دادند که طول بهترین پرواز آنها حدود ۳۱۰ متر بود. «کرتیس» (creates)، سازنده موتورسیکلت، که یکی از اعضای این سازمان بود، با طول پرواز بیشتر از یک کیلومتر، در چهارم ژوئیه ۱۹۰۸ جایزه «ساینتیفیک امریکن» (Scientific American)، را گرفت.
«مککوردی» (J. A. D. McCurdy) اولین پروازهای سنگین را در ۲۳ تا ۲۴ فوریه ۱۹۰۹ میلادی در کانادا انجام داد و با خلبانی هواپیمای «دارت نقرهای» (Silver Dart) در یک سفر هوایی، ۲٫۷ کیلومتر پرواز کرد.
علاوه بر این دستاوردها، اعضای سازمان (AEA) یک نسخه از طرح بادبادک مورد علاقه بل را آزمایش کردند. بل در پایان ژانویه ۱۹۰۹ میلادی پیشنهاد داد کار سازمان را ادامه دهند؛ با این وجود بهعلت مرگ یکی از خلبانان و پراکنده شدن اعضای گروه، این سازمان در ۱۳ مارس سال ۱۹۰۹ میلادی به کار خود پایان داد.
سازمان (AEA) با وجود عمر کوتاه، تاثیر عمدهای بر تاریخ اولیه پرواز داشت و برای هریک از اعضای بازمانده خود پایه و اساس مستحکمی از تجربه در طراحی، تولید و بهرهبرداری هواپیما فراهم کرد.
«فردریک بالدوین» (Frederick w.baldwin)، و مککوردی (J.A.D. McCurdy)، از مهندسان سازمان، بعد از فروپاشی شرکت بل، با ترکیب نیروها، اولین شرکت هواپیماسازی کانادا را تشکیل دادند. آنها اولین کسانی بودند که یک هواپیمای موفق در کانادا ساختند و اولین کاناداییهایی بودند که هواپیما صادر کردند.
بل علاوه بر تلفن، اختراعات دیگری را نیز بهطور مستقل در زمینههای تلفن، تلگراف، دستگاههای شنوایی، وسایل پزشکی کمک به شنوایی، قایق و هواپیما به ثبت رسانید.
او در سالهای پایانی تحقیقات خود به این حقیقت دست یافت که با زبالههای مزرعه در کارخانهها میتوان گاز متان تولید کرد. بل در آخرین گفتگوهای خود به طرح استفاده از پنل خورشیدی برای گرم کردن خانهها نیز اشاره کرده است.
برخی از «یادداشتها و گزارشهای علمی الکساندر گراهام بل» (Alexander Graham Bell Family Papers)، در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشوند. بخشی از این اسناد نیز در موسسه علمی این مخترع در دانشگاه کیپ برتون در نوااسکوشیا هستند.
مزرعه، کالسکهخانه و ساختمان اصلی خانه ملویل، در سال ۱۹۰۹ توسط انجمن یادبود تلفن بل، از آخرین مالک خصوصی آن، خریداری شد. دفتر شرکت تلفن کانادا که در سال ۱۸۷۷ افتتاح شده بود، از محل اصلی خود در مرکز شهر برانتفورد به این خانه منتقل شد. انجمن یادبود بل، این خانه را به موزه تبدیل و آن را در سال ۱۹۱۰ افتتاح کردند. اکنون، انجمن خانه بل، موزه را اداره میکند و موزه بهعنوان یک مکان تاریخی ملی در کانادا شناخته میشود.
بل در سال ۱۹۱۵ برای افتتاح اولین خط تلفن بین قارهای آمریکا دعوت شد. او در سال ۱۹۱۷ مدرسه الکساندر گراهام بل را در شهر شیکاگو افتتاح کرد؛ این مدرسه که در آن زمان بزرگترین مدرسه دولتی شیکاگو محسوب میشد، ۲۴ کلاس درس برای دانشآموزان شنوا و ۱۵ کلاس برای ناشنوایان داشت.
بل در آخرین سفر خود به اروپا در سال ۱۹۲۰ میلادی به زادگاه خود، ادینبورگ رفت و آنجا در مراسم تقدیری که از او صورت گرفت، جایزه «آزادی ادینبورگ» به وی اهدا شد. در این سفر همسر بل، گروسونور و نوهاش او را همراهی کردند.
الکساندر بعد از ثبت اختراع خود، به شهرت قابلملاحظهای دست یافت و جوایز و افتخارات متعددی نصیب او شد. مدالها و مدارک افتخاری که از سوی دانشگاههای معتبر جهان برای بل ارسال شدند، بسیار زیاد بودند.
بل علاوه بر اختراع تلفن، تحقیقات زیادی روی پروژههای دیگر نیز انجام داد و اختراعاتی را در زمینههای مختلف ثبت کرد. تعداد اختراعات مستقل او را ۱۸ عنوان میدانند. برخی از مهمترین اختراعات او عبارتاند از:
تلگراف هارمونیک
فوتوفن
گرافیفون
فلزیاب
دستگاه شنواییسنج
قایق تندرو
بادبادک چهارجهتی
هواپیمای بل
الکساندر گراهام بل بهعلت عوارض ناشی از دیابت در دوم اوت سال ۱۹۲۲ میلادی در سن ۷۵ سالگی در منزلش در نوا اسکوشیای کانادا درگذشت. او را در نزدیکی خانه تابستانی خود در نوااسکوشیا به خاک سپردند. دو روز بعد از مرگ بل و در هنگام خاکسپاری او، تلفنهای آمریکا و کانادا بهمدت یک دقیقه به حالت تعلیق درآمدند؛ در این روز یک بسیج همگانی متشکل از ۶۰،۰۰۰ اپراتور تلفن برای احترام به او یک دقیقه سکوت کردند و آن روز هیچ تماس تلفنی وصل نشد. آنها در این روز ۱۳،۰۰۰،۰۰۰ میلیون تلفن را بهمدت یک دقیقه از کار انداختند.
مجسمهها و یادگاریهای زیادی از بل در سراسر جهان ساخته و نصب شدند. یکی از یادبودها به نام «یادبود تلفن بل» مشهور است که در شهر برنتفورد در استان اونتاریو، اولین اقامتگاه خانواده بل در آمریکای شمالی ساخته شد.
بل، علاوه بر اختراع تلفن و دستاوردهای دیگری که داشت، سخنان و نوشتههایی را از خود بهجای گذاشت که بعد از او شهرت یافتند.
• بزرگترین افتخار در زندگی این نیست که هرگز زمین نخوریم؛ بلکه این است که هربار که زمین میخوریم، برخیزیم.
• راه شروع این است که حرف زدن را کنار بگذارید و انجام دهید.
• زمان شما محدود است؛ پس آن را با زندگی دیگران هدر ندهید.
• اگر زندگی قابل پیشبینی بود، دیگر معنی نداشت و بیمزه میشد.
• هنگامی که دری بسته میشود، دری دیگر باز میشود؛ اما ما اغلب آنقدر طولانی و با تاسف به در بسته خیره میشویم که درهای باز را نمیبینیم.
• آمادهسازی، کلید موفقیت است.
• تمام افکار خود را روی کارتان متمرکز کنید؛ پرتوهای خورشید تا زمانی که متمرکز نشوند، نمیسوزند.
• اکتشافات و پیشرفتهای بزرگ، همکاری ذهنهای بسیاری را میطلبد.
• در نهایت، موفقترین مردان کسانی هستند که موفقیت آنها نتیجه پشتکار مداوم است.
• تفاوت بین موفقیت و شکست، توانایی انجام کار است.
• شما نمیتوانید ایدهها را مجبور به موفقیت کنید. ایدههای موفق نتیجه رشد آهسته هستند.
• مخترع وقتی به دنیا مینگرد، از چیزهایی که در آن هستند، راضی نیست؛ او میخواهد هرچه را میبیند، بهتر کند؛ میخواهد به دنیا سود برساند؛ او توسط یک ایده تسخیر میشود و بهدنبال تحقق آن میرود.
نکته جالب
آنچه درباره شخصیت بل جالب به نظر میرسد، این است که او تلفن را مزاحم شغل اصلی خود، یعنی تحقیقات میدانست و هرگز در اتاق مطالعه خود از تلفن استفاده نمیکرد.
به گزارش سایت جنی geni، وبسایت تبارشناسی تجاری و شبکههای اجتماعی آمریکایی ضریب هوشی الکساندر گراهام بل ۱۸۰ بود.
بدون کمک سایر دانشمندان و مخترعان پیشگام، الکساندر گراهام بل نمیتوانست سال ۱۸۷۶ تلفن را طراحی کند. عاملان کلیدی مختلفی با نامهای اِلیشا گرِی و آنتونیو موچی و یوهان فیلیپ ریس، قبل از گراهام بل آمدند و آنها نیز در مجموع برای اختراع تلفن مستحق اعتبار هستند.