اقتصاد۲۴- مریم آیتی: «ابوریحان بیرونی» دانشمند بزرگ و ریاضیدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس و تاریخنگار ایرانی است که او را پدر علم انسانشناسی و جغرافیای نوین میدانند؛ او نخستین کسی بود که همانند دانش امروزی جغرافیا را بررسی کرد. ابوریحان بیرونی در بیشتر زمینههای علمی نخبه بود و در دوران سامانی و غزنوی میزیسته است.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی در ۱۴ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۲۹ ذیقعده ۳۶۲ قمری برابر ۵ سپتامبر ۹۷۳ میلادی) در شهر کاث یکی از شهرهای ولایت خوارزم به دنیا آمد. پدر ابوریحان، ابوجعفر احمد بن علی اندیجانی، اخترشناس دربار خوارزمشاه و مادر او ماما بود.
نقل قول اول:
یاقوت حموی و سمعانی «بیرونی» را نام روستایی در خارج از خوارزم آوردهاند و این شهرت را برگرفته از این روستا که ابوریحان در آن به دنیا آمده میدانند.
نقل قول دوم:
به دلیل حسادت و بدگویی، پدر ابوریحان را از دربار اخراج کردند به همین خاطر او در یک روستا در اطراف خوارزم ساکن گردید و، چون برای مردم روستا بیگانه بودند، مردم آنها را بیرونی مینامیدند.
نقل قول سوم:
مشهور است لقب بیرونی به سبب کثرت سفرها به وی داده شده است.
ابوریحان بیرونی از همان کودکی علاقه زیادی به کسب دانش داشت پس شروع به یاد گیری علوم مختلف کرد. او پس از آشنایی با امیرنصر منصور بن علی بن عراق ریاضیدان و ستاره شناس مشهور آن زمان وارد دربار خوارزمشاه شد و به مدرسه سلطانی خوارزم رفت و به فراگیری علوم مختلف مشغول شد.
ابوریحان در سن ۱۷ سالگی شروع به فعالیت در اخترشناسی کرد. او با استفاده از حلقهای درجه دار (حلقهی شاهیه) ارتفاع نصف النهاری خورشید در کاث را به دست آورد و موفق شد انقلاب تابستانی را در یک روستا در نزدیکی کاث رصد کند.
بیشتر بخوانید: پدر علم کویرشناسی ایران کیست؟
ابوریحان قبل از سن ۲۲ سالگی، تحقیق و نگارش کتابی با نام نقشه کشی را آغاز کرد و به بررسی نقشههای جغرافیایی و ترسیم نیم کره زمین پرداخت. ابوریحان در هفتم خرداد ماه سال ۳۸۷ قمری، خورشید گرفتگی را رصد نمود. در زمینه اختر شناسی ابوالوفای بوزجانی نیز با ابو ریحان بیرونی همکاری نمود و او خورشید گرفتگی را به صورت همزمان با ابو ریحان از شهر بغداد رصد کرد و ابوریحان از روی مشاهده اختلاف زمانی، اختلاف جغرافیایی آن دو شهر را به دست آورد. نوشتههایی از بیرونی در دست است که به وضوح در آنها از گردش زمین به دور خودش نام برده میشود.
بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبه شعاع زمین ارائه میکند (بوسیله افت افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتاب «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد. اندازه گیری ِاو یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آوردهاست که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسب واحدهای امروزی) به دست میآید که تا حد خوبی به مقدارِ صحیحِ آن نزدیک است.
خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برد.
به گزارش اقتصاد۲۴ ابوریحان بیرونی دقت خویش را مدیون مطالعات فلسفی بود، امّا او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی آن روش که به وسیله کندی و فارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده بود، نبود؛ بلکه به باورهای ویژه و روش جداگانه و ایرادات خود بر ارسطو ممتاز است، وی همچنین آثار فلسفی هندوان کتبی، چون «شامل» را به عربی ترجمه کرد.
ابوریحان اپیکتوگرام یعنی چگال سنج آلت برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک را نیز اختراع کرد که با آن وزن مخصوص چیزها تعیین میشود.
بیرونی در فصل ۴۷ کتاب تحقیق ماللهند تلاش میکند که از دید یک طبیعیدان به توضیح این که چرا نزاعهای مهاباراتا «باید رخ میداد» بپردازد. او در آن کتاب به توضیح روندهای طبیعی و از جمله نظرات زیست شناختی مربوط به تکامل (فرگشت) میپردازد.
برخی از اندیشمندان نظرات بیرونی را با داروینیسم و انتخاب طبیعی قابل قیاس میدانند. یکی از این نظرات مشابه با نظریه بنیادین مالتوس درباره عدم تناسب میان نسبت تولید مثل و نیازهای ابتدایی حیات است.
بیرونی میگوید «حیات جهان بستگی به دانه افشانی و زاد و ولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این فرایندها افزایش مییابند. این افزایش نامحدود است حال آنکه جهان محدود است.»
او سپس به این اصل موجودات زنده اشاره میکند؛ «هنگامی که گروهی از گیاهان یا جانوران دیگر تغییری در ساختمانشان رخ ندهد و گونه ویژه نامیرایی را بوجود آورند، اگر یکایک اعضای این گونهها به جای آنکه تنها بدنیا بیایند و از بین بروند، به زاد و ولد بپردازند و چندین بار، چندین موجود همانند خود را بوجود آورند، بزودی تمام دنیا از همان یک گونه گیاهی یا جانوری پر خواهد گشت و آنها هر قلمرویی که بیابند تسخیر خواهند کرد.»
بیرونی سپس به تشریح انتخاب مصنوعی میپردازد. «کشاورز ذرت خود را بر میگزیند و تا جایی که میخواهد به کشت و ذرع آن میپردازد و آنچه را که نمیخواهد ریشه کن میکند. جنگل دار شاخههایی که به نظرش برگزیده هستند را نگه میدارد و سایر شاخهها را میبرد. زنبورها افرادی از گروه را که تنها میخورند، ولی کاری برای کندویشان نمیکنند، میکشند.»
ابوریحان بیرونی برای فراگیری و تحقیق علوم مختلف در بیست و پنج سالگی از خوارزم به خراسان و از آنجا به ری و طبرستان و جرجان شهری نزدیک گنبد قابوس سفر کرد و گرچه در جرجان قابوس بن وشمگیر ابوریحان را به وزیر علوم دربار دعوت کرد، اما او نپذیرفت و چند سال بعد به خوارزم بازگشت.
رفتن ابوریحان به خوارزم مصادف با روی کار آمدن ابوالعباس مامون بود. ابوریحان بیرونی در دربار آل مامون ارج و قرب زیادی داشت و هفت سال مشاور ابوالعباس مامون بود و آن قدر معتمد او شده بود که امیر وی را به سفرهای سیاسی میفرستاد، اما او علاقه زیادی به سیاست نداشت.
بعد از حمله محمود غزنوی به خوارزم، محمود غزنوی از دربار خوارزم خواست که دانشمندان را به دربار غزنه بفرستد. ابن سینا و جرجانی، دانشمندان هم عصر ابوریحان، به گرگان رفتند، اما ابوریحان بیرونی طبق گفته برخی منابع تاریخی بعد از فتح خوارزم توسط غزنویان، به عنوان اسیر به غزنه برده شد. زندگی ابوریحان بیرونی با حکومت سامانیان، غزنویان و صفاریان همزمان بود.
یکی از ویژگیهای بارز ابوریحان، کنجکاوی و علاقه به تجربه شخصی مسایل بوده است. در زمان نوجوانیِ ابوریحان، شایع بود که الماس، سنگی سمّی است و هر کس آن را در دست بگیرد، بیدرنگ میمیرد. بنابراین، مردم آن سامان، از الماس دوری میکردند و به آن دست نمیزدند.
یک روز ابوریحان، قطعه الماسی را پیدا کرد. مادرش با دیدن آن الماس، شروع به شیون و زاری کرده، او را مجبور کرد تا الماس را به دور اندازد، ولی ابوریحان آن الماس را مخفی کرد.
پس از چند سال، این دانشمند بزرگ، آن الماس را خرد کرد و به تکّه گوشتی مالید و در انظار عمومی، آن را به حیوانی خورانْد. همه مردم گمان میکردند که آن حیوان خواهد مرد، ولی چندی گذشت و آن حیوان سالم بود. بدین ترتیب، ابوریحان باآزمایش خود، به یک شایعه بی اساس پایان داد.
اغلب آثار ابوریحان بیرونی از بین رفته و تنها کمتر از یک پنجم از آنها باقی مانده است. ابوریحان در زمان حضور خود در شهر جرجان کتاب «آثارالباقیه» را در سن ۲۸ سالگی نوشت. پس از ورود ابوریحان بیرونی به غزنه او باقی عمر خود را در دربار غزنه زیست؛ اما نتوانست با سلطان محمود ارتباط نزدیکی برقرار نکرد. او به اسارت خود در دربار غزنوی در مقدمه کتاب «تحدید نهایات الاماکن» اشاره کرده است.
ابوریحان در لشکرکشی سلطان محمود به هند، راهی هند شد و به فرهنگ این کشور علاقهمند شد و سانسکریت و علوم هندی را در هند آموخت و آثار هندوان را به طور مستقیم مطالعه نمود و پس از هفت سال تحقیق، کتاب «تهدید النهایات الاماکن» را که در آن نوشته، چگونه در هند با استفاده از اسطرلاب به اندازه گیری قطر زمین پرداخته است را به پایان رساند.
سن بالای ابوریحان و نابینایی وی در پایان عمر سبب شد او برای نوشتن از دستیار استفاده کند. ابوریحان بیرونی بیش از ۱۵۳ اثر گردآوری کرد، اما متاسفانه تنها ۳۵ اثر از ابوریحان بیرونی به جا مانده است که مهمترین آثار ابوریحان بیرونی عبارت اند از:
• آثار الباقیه (الاثار الباقیه عن قرون الخالیه)
• اسطرلاب (کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صنعه الاصطرلاب)
• سدس (حکایه الاله الموسمومه بالسدس الفخری)
• تحدید (تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن)
• چگالیها (مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم)
• سایهها (افراد المقال فی امر الاظلال)
• وترها (استخراج الاوتار فی الدائره)
• التفهیم (التفهیم لاوائل صناعه التنجیم)
• ماللهند (تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فی العقل او مرذوله)
• قره الزیجات
• قانون مسعودی
• ممرها (تمهید المستقر لتحقیق معنی الممر)
• الجماهر (الجماهر فی معرفه الجواهر)
• تسطیح (تسطیح الصور و تبطیح الکور)
• مغالید (مغالید علم الهیئه مایحدث فی سطح بسیط الکره)
• صیدله (کتاب الصیدله فی الطب)
ابوریحان بیرونی که بر زبانهای یونانی، هندی و عربی هم چیره بود، کتب و رسالات بسیار که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ گزارش کردهاند نوشت که جمع سطور آنها بالغ بر ۱۳ هزار است. مهمترین آثار او «التفهیم» درباره ریاضیات و نجوم است. «آثار الباقیه» درباره تاریخ و جغرافیا است.
«قانون مسعودی» که نوعی دانشنامه در زمینه نجوم و تقویم است شامل یازده بخش مربوط به مثلثات کروی و نیز زمین و ابعاد آن و خورشید و ماه و سیارات موجود است.
کتاب «تحقیق ماللهند» درباره اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن است. این کتاب با موضوع مذهب و عادات و رسوم هندوان و نیز گزارشی از سفر به هند است.
از دیگر آثار وی میتوان به کتاب «الصیدنه فی الطب» اشاره کرد که کتابی درباره گیاهان دارویی و خواص و طرز تهیه آنهاست. ابوریحان بیرونی کتاب «دانشنامه» خود را به نام سلطان مسعود غزنوی، حاکم وقت کرد.
او در جریان لشکرکشیهای محمود غزنوی به هند (پاکستان امروز بخشی از آن است) امکان یافت که به این سرزمین برود، زبان هندی فرا گیرد و درباره اوضاع هند پژوهش کند که فراوردهٔ این پژوهش، کتاب «هندشناسی» اوست.
بیرونی کتاب «الجماهر فی معرفة الجواهر» را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تألیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصاً جواهرات مختلف است.
ابوریحان در این کتاب فلزات را بررسی کرده است. او نظریات و گفتههای دانشمندانی مانند ارسطو اسحاق الکندی را درباره حدود سیصد نوع ماده معدنی ذکر کرده است.
وی در این کتاب به شرح فلزها و جواهرهای قارههای آسیا، اروپا و آفریقا میپردازد و ویژگیهای فیزیکی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود ۳۰۰ نوع کانی و مواد دیگر را شرح میدهد.
کتاب «الآثار الباقیة عن القرون الخالیة» در رابطه با مبدأ تاریخها و گاهشماری اقوام مختلف نیز از کتابهای دیگر ابوریحان است. از جمله این اقوام را ایرانیها، یونانیها، یهودیها و مسیحیها عربهای زمان جاهلیت و عربهای مسلمان نام برده و درباره اعیاد هر یک به تفصیل سخن گفته است. این کتاب را میتوان نوعی تاریخ ادیان دانست.
بیرونی بر اثر سفرهای بسیار به هند به زبانهای هندی و همچنین سانسکریت چیره بود و کتابهای مختلفی نظیر سیدهانتا، الموالید الصغیر، کلبیاره را نیز از هندی به عربی ترجمه کرد. او همچنین داستانهایی را از پارسی به عربی ترجمه کردهاست، از جمله این داستانها میتوان شادبهر (حدیث قسیم السرور)، عین الحیات، داستان اورمزدیار و مهریار و همچنین داستان سرخبت و خنگبت (حدیث صنمی البامیان) را نام برد.
«استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» در باب ارائه روشهای مختلف ساخت انواع اسطرلاب است.
• ترازویی برای اندازه گیری وزن مخصوص جامدات
• چگالی سنج
• به دست آوردن جَیب یک درجه
• قاعدهی تسطیح کُره و ترسیم نقشههای جغرافیایی
• چاه آرتزین
• حرکت خاصه وسطی خورشید
• خاصیت فیزیک الماس و زمرد
• جزر و مد رودها و نهرها
• چشمههای متناوب
• اشکال هندسی گُلها و شکوفهها
• امکان خلأ
• کیفیت و چگونگی ساختن عسل توسط زنبور عسل
• رصد خسوف و کسوف
• مقدار حرکت دوری ثوابت
• تحقیق در تأسیس دولت ساسانیان
• اطلاعات دقیق و کشف سلسلهی هخامنشیان
• تصاعیف خانههای شطرنج
• ساختن کره جغرافیایی
• ساختن آلات و افزارهای رصدی همانند سه میله، شاغول و ...
• طرح نظریاتی دربارهی وجودِ قاره آمریکا
• قاعدهی یافتن سمت قبله و ساختن محراب مساجد
ابوریحان بیرونی یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی در زمینههای مختلف علمی بوده است و نزد ایرانیان جایگاه والایی دارد تا جایی که جلال الدین همایی بر این عقیده است که از صدر اسلام تاکنون، هیچ دانشمند و نابغهای در دنیا، از لحاظ علمی به پای ابوریحان بیرونی نرسیده است. ابوریحان بیرونی در نزد اروپاییها نیز از احترام بسیار زیادی در طول تاریخ برخوردار بوده است. ادوارد زاخو نیز درباره این حکیم برجسته میگوید: ابوریحان بیرونی، بزرگترین نابغه ای است که تاریخ به خود دیده است.
ابوریحان در دوره شاهی سلطان محمود، مسعود، مودود و حتی عبدالرشید زیست. علت درگذشت ابوریحان بیرونی کهولت سن بوده است؛ ابوریحان بیرونی در هنگام مرگ بیشتر از ۸۰ سال عمر داشت.
ابوریحان بیرونی در تاریخ ۲۲ آذر ۴۲۷ خورشیدی (۲۷ جمادیالثانی ۴۴۰ قمری برابر ۱۳ دسامبر ۱۰۴۸ میلادی) در غزنه در اوان انقلاب سلجوقیان و پادشاهی مسعود بن محمود غزنوی درگذشت.
مقبره ابوریحان بیرونی در منطقه موسوم به باغ بهلول در جنوب شرقی شهر غزنی افغانستان واقع شده است. این مقبره ترکیبی از معماری عصر غزنوی با شاخصههایی از طرحهای اسلامی است که به صورت یک ستاره هشت ضلعی طراحی شده است. مقبره ابوریحان بیرونی یکی از غریبترین مزارهای دانشمندان درگذشته و فراموش شده این دیار است که توجه زیادی به آن نمیشود.