اقتصاد۲۴- هنوز هیچ خبر رسمی از حضور او و یارانش نیست. اما گویا دوباره عزمش را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری جزم کرده و همین زمزمهها نگرانیهای بسیاری را برانگیخته است. سخن از سعید جلیلی است؛ مرد در سایه که البته ابایی از اینکه خود را در سایه بخواند ندارد و حتی تشکیلاتی به نام «دولت در سایه» را نیز مدیریت میکند و برادرش وحید جلیلی هم در سایه صداوسیما را تحت اداره خود دارد. مردی با مواضع و افکاری که به قول محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا، حتی در دهه ۶۰ نیز «ارتجاعی» محسوب میشد. او به عنوان نزدیکترین نماینده به جبهه پایداری در دو دوره یعنی ۹۲ و ۱۴۰۰، بخت خود را برای رسیدن به پاستور امتحان کرده است و هر دو بار مردود شده. سال ۹۲ با حدود ۴ میلیون رای رقابت را به حسن روحانی که از حمایت اصلاحطلبان برخوردار بود واگذار کرد و در سال ۱۴۰۰ در شرایطی که امیدی به پیروزی او وجود نداشت از کارزار انتخابات کنار کشید.
با این همه فعالیتهای جبهه پایداری و سعید جلیلی در تمام این سالها نه تنها متوقف نشده بلکه گستردهتر نیز شده است. تا جایی که برخی چهرههای مطرح سیاسی مثل علی لاریجانی از جریان «خالصسازی» یاد میکنند که قدمبهقدم نهادهای مختلف را در اختیار گرفته است.
برخی میگویند که با توجه به درگذشت سید ابراهیم رییسی، پیروزی جلیلی آخرین برگی که میتواند همچنان دستبالای نیروهای نزدیک به جبهه پایداری در دولت و نهادهای تصمیمساز را تضمین کند. چهرههایی، چون محمدجواد ساداتینژاد وزیر پیشین کشاورزی دولت سیزدهم که اکنون به ۳ سال حبس به دلیل فساد اقتصادی محکوم شده، یکی از افراد نزدیک به جلیلی و جریان پایداری محسوب میشد. ساداتینژاد در نخستین روزهای وزارت نشستی با دولت در سایه جلیلی تشکیل داد تا نشان با چه رویکردی قرار است سکان هدایت وزارت جهاد کشاورزی را به دست بگیرد. علی باقری دیگر چهره نزدیک به جلیلی معاون پیشین و سرپرست فعلی وزارت خارجه است که در سال ۹۲ رییس ستاد جلیلی و در مذاکرات بینتیجه جلیلی بین سالهای ۸۶ تا ۹۲ نیز عضوی از گروه جلیلی بوده است. البته فهرست دولتمردان نزدیک به جریان پایداری در دولت که حالا موقعیت خود را متزلزل میبینند محدود به همینها نیست.
در یک دهه اخیر اجماع گستردهای میان صاحبنظران درباره اقتصادی بودن کلان چالشهای کشور به وجود آمده است. در این میان رویکرد اقتصادی طیف پایداری که جلیلی آنها را نمایندگی میکند انتقادهای بسیاری را برانگیخته است. جلیلی در انتخابات ۱۴۰۰ صراحتا از تهاتر به عنوان راهی برای اداره اقتصاد ایران صحبت کرد. او در توییتی نوشت: «در همین تبادلات بانکی، یک راه تهاتر است. حالا به تهاتر میگویند پوست بز! باید انتخاب کنیم که چهارسال آینده با یک نگاه حداقلی انفعالی دوباره کشور معطل میشود یا این که میخواهیم #جهش کنیم و از فرصتهایی همچون جوانان متخصص؛ صاحب نظر و مبتکر استفاده کنیم؟!» علی لاریجانی که در آن مقطع هنوز رد صلاحیت نشده بود، اما در پاسخ به جلیلی نوشت: «اگر شما توانستید یک ماه زندگی شخصی خود را با تهاتر اداره کنید، نسخه آن را برای کشور هم بپیچید. برخی مواضع خطرناک را آنچنان با اعتماد به نفس بیان میکنید که هر انسان عاقلی متعجب میشود. مملکت داری با تهاتر پوست بره و بز محال است آقا ... محال! برگشتن به ۳ هزار سال پیش که افتخار ندارد». او حتی در توییت دیگری مواضع جلیلی را «خطرناک» دانست.
بیشتر بخوانید: رقابت از بهارستان تا پاستور؛ سایه سنگین انتخاب رئیس مجلس بر سر انتخابات ریاستجمهوری
به نظر میرسد که جلیلی و طیف پایداری در دهههای اخیر به دنبال توسعه گفتمان اقتصاد اسلامی و پیادهسازی آن در شئون مختلف اقتصادی هستند. حتی در پایگاه اطلاعرسانی جلیلی نیز آشکارا مطالبی در این زمینه وجود دارد. مهدی زریباف که از او به عنوان استاد اقتصاد دانشگاه یاد شده در مصاحبهای در این سایت گفته که «دکتر جلیلی به دنبال اجرای اصول اقتصاد اسلامی است». این در حالی است که بسیاری از اقتصاددانهای از جمله موسی غنینژاد در مناظره با پدر معنوی جریان اقتصاد اسلامی بسیاری از اصول آن را زیر سوال بردهاند. با این همه طیف پایداری و جلیلی همچنان مواضع خود را در نهاد مختلف پیرامون اقتصاد اسلامی دنبال کردهاند.
کارنامه جلیلی و طیف پایداری در دیپلماسی نیز از نقاط ضعف این جریان به حساب میآید. او بین سالهای ۸۶ تا ۹۲ چهره اصلی مذاکرات پرونده هستهای ایران با غرب بود. اما مذاکرات بدون هیچ نتیجهای به دولت حسن روحانی رسید. البته جلیلی بدون دستاورد هم نبود و چند قطعنامه فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای همهجانبه علیه ایران از دستاوردهای او محسوب میشود. رویکرد جلیلی در مذاکرات حتی باعث انتقاد علی اکبر ولایتی اصولگرای نامزد ریاست جمهوری ۹۲ شد. ولایتی در یکی از مناظرهها خطاب به جلیلی گفت: «دیپلماسی این نیست که انسان برود در برابر کشورهای دیگر خطابه بخواند و مطلبی را بیان کند؛ دیپلماسی این نیست که ما یک طرف بنشینیم و طرف مقابل هم بنشیند و ما یک حرف مشخصی را بزنیم بدون اینکه اقدامات دیگری خارج از اینها انجام دهیم.» جلیلی با وجود چنین کارنامهای، پس از توافق هستهای در دولت روحانی یکی از منتقدان سرسخت برجام شد. در سال ۱۴۰۰ با روی کار آمدن سید ابراهیم رییسی و قرار گرفتن یکی از چهرههای اصلی نزدیک به جلیلی یعنی علی باقری در راس مذاکرات با غرب، بار دیگر دیپلماسی بینتیجه جلیلی و یاران او اثبات شد. تاجایی که پس از ۳ سال هیچ پیشرفتی در مذاکرات ایران با غرب درباره رفع تحریمها حاصل نشده است.
مواضع اجتماعی طیف پایداری دیگر دلیل واهمه از احتمال نامزدی و نشستن او بر مسند ریاست جمهوری است. این طیف نقش تعیینکننده در قوانین مرتبط با حجاب و صیانت از فضای مجازی داشته و در تریبونهای علنی نیز از مواضع خود دفاع کرده است. جلیلی حتی در سال ۹۲ یعنی ۱۱ سال قبل نیز در مناظرههای تلویزیونی بر نقش مادری زنان به عنوان «شغل اول» تاکید کرد. جلیلی حجاب را برای حضور زنان در جامعه میداند و این مواضع خود را در چارچوب «تمدنسازی» تبیین میکند.
با قراردادن پازل مواضع و عملکرد طیف پایداری و نمایندگان آن یعنی سعید جلیلی در کنار یکدیگر، مشخص میشود که علت واهمه و نگرانی از نام او به عنوان رییسجمهوری چیست. او حتی در میان اصولگرایان نیز مخالفان جدی دارد و ادوار پیشین انتخابات نیز نشان داده که اجماع روی او در میان اصولگرایان بعید به نظر میرسد. با این همه ممکن است افراد نزدیک به این جریان مثل پرویز فتاح نیز درصدد نقشآفرینی در انتخابات باشند. باید دید که گعدههای اصولگرایان و جبهه پایداری در روزهای آینده به چه نتایجی خواهد رسید.
چقدر دروغ می بندید پشت یه فرد کار آمد فقط چون در جبهه شما نیست و قرار نیست منافع احزاب رو بر مردم ترجیح بده