اقتصاد۲۴-بر اساس منابع تاریخی، کاروان امام حسین علیه السلام در روز هفتم محرم شاهد آغاز رسمی قطع آب در کربلا بودند. فشارها برای تسلیم امام حسین (ع) بیشتر و بیشتر میشد. آنها میخواستند از ناتوانی کودکان و بیتابی زنان برای تسلیم امام بهره گیری کنند.
روز هفتم محرم، تمام ورودیهای آب به روی سپاه امام حسین (ع) بسته شد. آرام آرام زمان هرچه بیشتر به نمایانگر شدن جلوههای ایثارگری در صحرای کربلا نزدیک میشد. آب که بسته شد، افرادی از لشکر عمرسعد، نزدیک خیمههای امام حسین (ع) میشدند و با طعنه او را تحت فشار روانی قرار میدادند. در منابع تاریخی تعدادی از این افراد نام برده شده اند.
«عمرو بن حجاج» یکی از این افراد است که پیش رفت و فریاد زد: «ای حسین! این فرات است که سگان و خوکان و گرگان از آن مینوشند، اما تو قطرهای از آن نخواهی نوشید تا آب گداخته جهنم را بنوشی!»
فرد دیگری به نام «عبدالله بن حصین ازدی» در این روز خطاب به امام حسین (ع) پیش رفت و نزدیک امام رسید و گفت: «آیا آب را نمیبینی که به روشنی آسمان است؟ به خدا یک قطره از آن نمیچشی تا از تشنگی کشته شوی.»
این اقدام برای فشار روانی به لشکر امام انجام میشد.
مقاتل نوشته اند که عصر روز هفتم محرم، تشنگی بر همه چیره شده بود. در بعضی منابع نوشته شده پس از چیره شدن تشنگی بر خیمهها و یاران، امام حسین (ع) دستور دادند، پشت خیمههای زنان، حفرههایی در زمین کندند و آبهای اندکی لایههای زمین را گردآوری کردند تا زنان و کودکان از آن بنوشند.
عطش که بر یاران امام حسین (ع) غالب شد، برادرش عباس (س) را خواند و با ۵۰ نفر به همراه ۲۰ مشک به طلب آب فرستاد. وقتی به شریعه رسیدند، عمروبن حجاج سر کرده موکلین آب، فریاد زد شما کیستید.
بیشتر بخوانید:روز ششم محرم ، امام حسین چه کسی را نفرین کرد؟
نافع جواب داد: منم پسر عموی تو، آمدم بیاشامم.
حجاج گفت: بخور گوارا باد.
نافع گفت: وای بر تو! میگوئی من آب بخورم و حسین و اهل بیت اش، تشنه بمیرند.
عمروبن حجاج گفت: راست گفتی، اما به ما دستور داده اند، مانع شویم.
نافع به اصحاب فریاد زد، داخل فرات شوید و عمرو هم فریاد زد، مانع شوید و بجنگید.
اینجا زد و خورد مختصری در روز هفتم شکل گرفت. وقتی اصحاب امام، به درگیری با سربازان مشغول شدند، عدهای مشکها را پر کردند. در این درگیری، کسی از اصحاب امام کشته نشد و آب را به خیام رساندند.
از جمله وقایعی که تاریخ در روز هفتم محرم نوشته است، رسیدن مسلم بن عوسجه به صحرای کربلا و پیوستن او به لشکر امام حسین (ع) است. این اتفاق باعث شادی یاران امام شد.
سلم بن عوسجه، شبانه خود را از کوفه به کربلا رساند و به سپاه آن حضرت ملحق شد.