اقتصاد ۲۴- فارن پالیسی در مقالهای به قلم تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی و سجاد صفایی پژوهشگر از موسسه ماکس پلانک آلمان به وضعیت پیش روی ایالاتمتحده در قبال ایران پرداخته است. پارسی و صفایی معتقدند که بازنگری مجدد توافق هستهای ایران تا پیش از نوامبر و انتخابات ریاستجمهوری در ایالاتمتحده بعید به نظر میرسد. اما این دو تحلیلگر مدعیاند که جو بایدن و مسعود پزشکیان، رییسجمهور جدید ایران باید به دنبال کاهش تنش در منطقه از طریق رسیدن به آتشبس، بهویژه میان اسراییل و حزبالله باشند.
پارسی و صفایی در این مقاله تاکید دارند که مسعود پزشکیان، رییسجمهور منتخب ایران، آمادگی خود را برای ازسرگیری گفتگو با واشنگتن درباره موضوعات هستهای نشان داده است. شخصیتهای ارشد دولت او نیز آمادگی خود را برای مذاکره حتی با رییسجمهور آینده ایالاتمتحده، دونالد ترامپ نشان دادهاند؛ فارغ از اینکه ترامپ مستقیما مسوول فروپاشی برجام است. پارسی و صفایی مدعیاند با نزدیک شدن به انتخابات در ماه نوامبر در امریکا، دولت بایدن نمیتواند به ایران تضمینهای جامعی در مورد موضوعات باقیمانده، مانند توافق هستهای ارائه بدهد. این امر درحالی است که شبح ریاستجمهوری دوم ترامپ سایه سنگینی از عدم اطمینان را در مورد آینده توافق حاکم کرده است. این بدان معناست که اشتها برای دیپلماسی هستهای تا سه ماه و نیم آینده محدود خواهد شد. اما پیروزی پزشکیان ممکن است فرصتی برای یک موضوع فوری و در دسترس ایجاد کند، یعنی منافع مشترک واشنگتن و تهران در جلوگیری از جنگی تمام عیار بین اسراییل و حزبالله در لبنان.
به ادعای این دو تحلیلگر، بعید است که پزشکیان در سیاست خارجی ایران تغییرات شوکآور و شگرفی ایجاد کند. با این حال، با توجه به وعدههای مبارزات انتخاباتی او مبنی بر بهبود اقتصاد از طریق رفع تحریمها و گفتگوهای مستقیم با ایالاتمتحده، برخلاف راهبرد دولت قبلی مبنی بر «خنثیسازی تحریمها» از طریق افزایش تجارت غیردلار با همسایگان ایران، گشایشی وجود دارد که برای طرفین ارزش بررسی دارد. با این حال، این دو تحلیلگر در مقاله خود در فارن پالیسی پرسشهایی را مطرح میکنند: در کوتاهمدت، پرسش اصلی در درجه اول اراده سیاسی است، زیرا دولت بایدن تمایل چندانی برای پاسخ مثبت به گشایش دیپلماتیک در تهران از خود نشان نمیدهد. جان کربی، سخنگوی کاخ سفید در واکنش به انتخاب پزشکیان، ایده تعامل دیپلماتیک با دولت جدید تهران را رد کرد و دلیل ادعایی آن را حمایت ایران از حماس، حزبالله، انصارالله یمن و روسیه در اوکراین دانست.
اما بحرانی در حال وقوع وجود دارد که میتواند یکی از نیروهای جبهه مقاومت متحد ایران را درگیر در جنگی در منطقه کند. این امر برای هر دو طرف تهران و واشنگتن بسیار با اهمیت است و میتوان ثابت کرد این امر رویدادی ژئوپلیتیکی فاجعهباری خواهد بود که میتواند کل خاورمیانه را به آشوب بکشاند، یعنی سرریز شدن جنگ غزه به لبنان و شروع جنگی تمامعیار بین اسراییل و حزبالله. به گفته مرکز تحقیقات و آموزش آلما، جنگ تمام عیار برای هر دوطرف حزبالله و اسراییل فاجعهبار خواهد بود و با توجه به تواناییهای موشکی مهیب حزبالله، احتمالا هزاران نفر در طرف اسراییلی مجروح و کشته خواهند شد و بسیاری از زیرساختهای این بازیگر نابود میشود.
بیشتر بخوانید: ظریف زیر فشارِ سنگین «تندروها» و «مجاهدان شنبه»؛ هزینه ایستادگی ظریف مقابل غنیمت بگیران از کابینه چهاردهم
بهزعم پارسی و صفایی، در اینجا پیروزی پزشکیان فرصتی غیرمنتظره برای نزدیکی ایران و امریکا فراهم میکند. جنگی در چنین مقیاسی، عدم مداخله نظامی در حمایت از اسراییل را برای ایالاتمتحده بسیار دشوار خواهد کرد. در واقع، چند روز پس از حمله حماس در ۷ اکتبر به اسراییل، بایدن ناو هواپیمابر و کشتیهای دیگر را به شرق مدیترانه منتقل کرد تا حزبالله را از حمله به اسراییل از شمال بازدارد. عملیات نظامی اسراییل در غزه نشان داده است که نیروهای مسلح این کشور بدون دخالت مستقیم ایالاتمتحده در چنین جنگی، آماده نبرد با نیروی جنگی قدرتمندی مانند حزبالله نیستند. با هر مقیاسی که قدرت حزبالله و حماس سنجیده شود، قطعا حزبالله بسیار قدرتمندتر از حماس است و همین امر دستکم ایالاتمتحده را برای دفاع از اسراییل واداشته است. اما دخالت مستقیم نظامی امریکا در جنگ حزبالله و اسراییل، ناگزیر داراییهای نظامی امریکا، از جمله نیروهای امریکایی، را به درگیری مستقیم با حزبالله و متحدانش مانند ایران میکشاند.
رویدادهای اخیر به وضوح آسیبپذیری واشنگتن را برای کشاندن به درگیریها نشان داده است، حتی زمانی که تمایلی به انجام این کار ندارد. این امر در ماه آوریل در جریان رویارویی نظامی کوتاه، اما شدید ایران و اسراییل آشکار شد که با حملات هوایی اسراییل به مجتمع کنسولی ایران در دمشق آغاز شد و با پاسخ بیسابقه ایران مواجه شد. اگر چه اسراییل سامانه دفاع هوایی پیچیده، چند لایه و چند میلیارد دلاری داشت، اما تلاشهایش برای رهگیری رگبار پهپادها، موشکهای بالستیک و کروز ایران، بدون نیروهای فرانسوی، اردنی، بریتانیایی و امریکایی غیرممکن بود.
این کارزار میلیاردها دلار هزینه داشت و بهرغم تمامی کمکها به اسراییل، برخی موشکهای ایرانی همچنان به حریم هوایی سرزمینهای اشغالی نفوذ کرده و به مناطق جنوبی آن ازجمله یک پایگاه هوایی نواتیم رسیدند. این قسمت محدودیتهای دفاعی اسراییل و میزان وابستگی آن به کمک ایالاتمتحده را آشکار کرد. در ماههای پس از این قسمت، حزبالله با موفقیت شکافهای بیشتری را در سامانه دفاع موشکی گنبد آهنین اسراییل آشکار کرد و دخالت مستقیم امریکا برای جبران ضعف زرهی اسراییل در اولین مرحله جنگ احتمالی با حزبالله را بیشتر کرد.
به عقیده پارسی و صفایی، تهران نیز شدیدا با جنگ تمامعیار میان حزبالله و اسراییل مخالف است، به ویژه جنگی که ایالاتمتحده را از نظر نظامی به خاورمیانه بازگرداند. ایران به درستی به این نتیجه رسیده است که در حال حاضر دست برتر را در رقابت با اسراییل دارد و زمان به نفع اوست. وقتی فرماندهان نظامی ایران به اسراییل امروز نگاه میکنند، ماشین جنگی وحشتناکی را نمیبینند که میتوانست به میل خود دست به جنگ بزند، بلکه دشمنی تحقیر شده و منزوی در سطح بینالمللی را میبینند که بیش از ۹ ماه است که در اجرای وعدهاش برای نابودی حماس، نیروی نظامی با تجهیزات و سازمان ساده و نسبتا کوچک شکست خورده است. از دیدگاه ایران، درگیری منطقهای تمامعیار که شامل ایالاتمتحده، ایران، حزبالله و اسراییل میشود، احتمالا به تجهیزات و زیرساختهای حزبالله آسیب وارد خواهد کرد و این مطلوب ایران نیست.
درحالی که ایران و ایالاتمتحده ترجیح میدهند از چنین سناریویی در جنگ اجتناب کنند، به نظر میرسد سران اسراییل عقیده دیگری دارند. روایت حاکم در اسراییل بر این باور است که با توجه به ظرفیت حزبالله برای انجام حمله بسیار مرگبارتر از آنچه حماس در ۷ اکتبر انجام داد، حیات (ادعایی) اسراییل با حزبالله در مرز شمالی سرزمینهای اشغالی به کلی برای شهرکنشینان اسراییلی غیرقابل تحمل شده است. اسراییل به این جمعبندی رسیده که باید با متحد ایران، حزبالله وارد جنگ شود. بنابراین به عقیده پارسی و صفایی، جنگ و درگیری در منطقه تا رسیدن به چشماندازی روشن ادامه دارد. دادههای مکانی و رویدادهای درگیریهای مسلحانه حاکی از آن است که اسراییل مسوول پرتاب ۸۳ درصد از موشکهایی است که روزانه میان دو طرف رد و بدل میشود.
به علاوه، برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسراییل، طولانی شدن جنگ میتواند به او کمک کند تا با تمدید دوره نخستوزیری خود از مواجهه با خشم اسراییلیها علیه خود جلوگیری کند. علاوه بر این، برخی در باب رهبری اسراییل برای تضعیف حزبالله شک دارند. آنها معتقدند که حتی اگر نیاز به حمایت امریکا باشد، باز هم تضعیف شبکه قدرتمند حزبالله، بهویژه با توجه به عملکرد ضعیف ارتش اسراییل در غزه علیه حماس، کار سادهای نخواهد بود. علاوه بر این، تهاجم نظامی اسراییل به لبنان نیز با محدودیتهایی روبهرو است.
بیشتر بخوانید: کابینۀ چهاردهم در تله خشکسالی و بیآبی / بررسی چالشها و مطالبات بخش آب از نگاه کارشناسان
ایالاتمتحده اهرمهای بسیار زیادی بر اسراییل دارد که دولت بایدن تاکنون از آن برای فشار برای آتشبس عادلانه و بادوام در غزه استفاده نکرده است. این عدم تمایل به اعمال فشار باعث شده تا مرگ، رنج و ویرانی عظیمی بر فلسطینیان غزه وارد شود و اسراییل را در انزوا قرار بدهد. هفته گذشته دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) اعلام کرد اشغال سرزمینهای فلسطینی از سوی اسراییل غیرقانونی است و این رژیم موظف به تخلیه تمام شهرکها و پرداخت غرامت است. این تازهترین مورد از مجموعهای از احکام دیوان بینالمللی دادگستری علیه اسراییل است. همچنین، همانطور که تشدید تداوم خصومتها بین حزبالله و ارتش اسراییل در ۹ ماه گذشته نشان داده، دور کردن وضعیت ناآرام در امتداد مرز سرزمینهای اشغالی و لبنان از حمله نظامی مداوم اسراییل به غزه به طور فزایندهای چالشبرانگیز شده است.
تاکنون، عمده تلاشهای غرب برای کاهش تنش در امتداد مرز اسراییل و لبنان، مخابره پیامهای تهدیدآمیز ادعایی اسراییل در مورد بازگرداندن لبنان به عصر حجر و محو آن از روی نقشه بوده است. در واقع، جایگاه ایالاتمتحده به مامور پست حامل نامههای تهدیدآمیز تقلیل یافته است که وظیفه اصلیاش کمک به اسراییل از نظر دیپلماتیک برای دستیابی به چیزی است که از نظر نظامی نتوانسته به دست آورد، یعنی عقب راندن حزبالله به آن سوی رودخانه لیتانی مطابق با قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل. به باور پارسی و صفایی، این جایگاه و عملکرد ایالاتمتحده در شرایط کنونی نمیتواند به آتشبس در منطقه بینجامد و باید در تلاش باشد اقدامی قاطعتر برای مهار آتش جنگ به کار ببندد.
در پایان، این دو تحلیلگر مسائل ایران معتقدند واشنگتن این فرصت را دارد که در دستیابی به منافع حیاتی ایالاتمتحده موثرتر عمل کند و مانع از کشیده شدن امریکا و ارتش آن به جنگی دیگر در خاورمیانه شود. دولت بایدن به جای برخورد غیرمستقیم با حزبالله، باید مستقیما با متحد اصلی حزبالله یعنی تهران صحبت کند. مانورهای دیپلماتیک برای جلوگیری از جنگ منطقهای ویرانگر و بالقوه قریبالوقوع با دیپلماسی جدید هستهای متفاوت است. با این حال، مذاکرات موفقیتآمیز با دولت جدید پزشکیان بر سر لبنان میتواند به ایجاد شرایط بهتر برای دیپلماسی اتمی کمک کند. هیچکس نمیداند که پزشکیان تا چه حد میتواند به وعدههای انتخاباتی خود در مورد مذاکرات مستقیم ایران و امریکا عمل کند. با این حال، دولت بایدن در عدم یافتن راهحلی برای این موضوع، به ویژه در مورد ریسکهای بالا مانند جنگ تمامعیار در منطقه، مسوول شناخته خواهد شد.