اقتصاد ۲۴- یکی از موارد تاثیرگذار بر اتفاقات فرهنگی، مسائل اقتصادیست و نمیتوان آن را نادیده گرفت. همانطور که بحرانی بودن وضعیت معیشت مردم، توان خرید آنها را کاهش داده و در مواقع مهم و اتفاقات فرهنگی سال، میبینیم حجم خریدها و حتی سفرههای آئینی کوچکتر شده است، لذا تاثیر اقتصاد را باید بسیار گستردهتر از اینها بدانیم.
بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط مرکز آمار، ایران در سراشیبی رسیدن به کهنسالیست و دلیل آن عدم تمایل افراد به ازدواج و در ادامه فرزندآوری است. هرچند دولت هر از چندگاهی برنامهها و مشوقهای نهچندان باثبات و تضمینی را برای ازدواج جوانان ارائه میدهد، اما در نهایت هیچ یک از این اتفاقات کارکرد مناسبی نداشتند.
از آخرین اتفاقات صورت گرفته در راستای بهبود وضعیت ازدواج در کشور، ورود وزارت ورزش و جوانان به این مسئله بود. اواخر خرداد ماه سال جاری معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از تدوین نقشه آمایش ازدواج و طلاق در سال ۱۴۰۲ خبر داد. به گفته کارشناسان، این طرحها و حتی بودجههایی که برای اجرای برنامههای اینچنینی تخصیص مییابد، چارهساز مسئله ازدواج نیست؛ چرا که عدم تمایل به ازدواج و حتی بعد از آن فرزندآوری، به خاطر دردهای اقتصادیست. پای اقتصاد از لحظه اولی که یک پسر به خواستگاری دختری میرود وسط است و نباید آن را نادیده گرفت.
مهدیه عشایری، مشاور خانواده و ازدواج در گفتوگو با اقتصاد ۲۴ به کاهش میزان ازدواج در کشور اشاره کرد و گفت: براساس آمار موجود، شاخص نسبت ازدواج در کشور یعنی ازدواجهای ثبت شده به ازای هر هزار نفر جمعیت، طی دو دهه اخیر افت چشمگیری داشته است. این شاخص در سال ۱۳۹۱، ۱۱.۲ درصد بود و در پایان سال ۱۴۰۱ این رقم به ۶.۳ درصد یعنی نصف آن رسید. اگر بخواهیم به دلایل این کاهش بپردازیم، از موارد متعددی میتوانیم بگوییم. به عنوان مثال نخستین چالش، بر سر مهریه است.
بیشتر بخوانید: فیلم/رئیس قوه قضائیه: من هم توان پرداخت ماهی یک سکه برای مهریه را ندارم
وی تصریح کرد: زمانی یک فرد با حقوق پایه دریافتی یک ماه خود میتوانست حتی دو سکه تمام بهار آزادی تهیه کند؛ اما نوسانات نرخ سکه به کنار، رسیدن هر سکه تمام به ۴۳ میلیون تومان و هر نیم سکه ۲۳ میلیون تومان، افراد را در این قضیه دچار چالش کرده است. یک سکه حالا معادل چند ماه کارکرد خالص یک جوان است و به خاطر عدم توافق بر سر مهریه، ازدواج به هم خورده است.
وی ادامه داد: مسئله مهریه را نمیتوان تنها مختص به خانوادههای مرفه و یا اینچنین دانست؛ این روزها خانوادههای قشر مذهبی هم به مهریه بیش از قبل به چشم پشتوانه دختر نگاه میکنند. به نظر میرسد نگرانی بابت طلاق و اتفاقات پس از روند جدایی، در بین تمامی مردم شایع شده و تلاش میکنند تا با مهریه یا زندگی را نگه دارند یا برای خود آیندهای ایمنتر متصور باشند.
این کارشناس ارشد مشاوره خانواده، تصریح کرد: یک زمانی ۵ سکه یا ۱۴ سکه مهریه، جزو پایینترین مهریههایی محسوب میشد که هر فردی توان پرداخت عندالمطالبه آن را داشت، اما الان همین ۱۴ سکه، بیش از ۶۰۰ میلیون ارزش دارد. وقتی هم که از خانواده دختر میپرسیم چرا به ۱۴ سکه راضی نیستی، میگوید: «بعد از طلاق، با ۶۰۰ میلیون چه کاری میتوانم بکنم؟ حتی خانه هم برای خودم نمیتوانم داشته باشم. ننگ طلاق و مطلقه بودن را به دوش بکشم پولی هم آخر سر نداشته باشم؟» بخواهیم منصفانه نگاه کنیم، هر دو طرف راست میگویند. نه پسر در شرایط تورم فعلی توان پرداخت هزینههای ازدواج مثل سرویس طلا و سایر هزینههایی که براساس سنت ما، خرید آن بر عهده داماد است را دارد و نه دختر خود را موظف میداند از خانه امن پدر خود بیرون آمده و با چالشهای اقتصادی شدید در کنار سایر فرازونشیبهای ازدواج کنار بیاید.
وی ادامه داد: ازدواج نکردن و نپرداختن هزینههای آن که برای هر دو خانواده عروس و داماد بسیار سنگین است، بهتر از ازدواج آن هم در شرایط چالشهای فرهنگی امروز و در نهایت پشیمانیست. حال فرض کنید انتهای این پشیمانی به پرداخت میلیاردی مهریه هم منتج شود. این طرز تفکر، رویکرد غالب جوانان در کشور بوده و مسئله مالی، آنها را از ازدواج باز داشته است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، یک پسر کارگر با حقوق پایه ۱۰ میلیون تومان که با فیش حقوقی خود از هیچ بانکی توان وام گرفتن ندارد، آیا قادر به ازدواج است؟ این روزها حتی افراد با حقوق بالای ۲۰ میلیون تومان هم توان پرداخت هزینههای زندگی مشترک و همچنین پسانداز برای سایر هزینهها را ندارند، چه برسد به جوانی که دولت حقوق پایه آن را بدون در نظر گرفتن تورم، اعلام کرده است.
هزینههایی که از نقطه شروع باید فرد بپردازد، به قدری کمرشکن است که نمیتوان آن را تنها منحصر به مهریه و قیمت سکه دانست. سرویس طلا، حلقه، لباس، هزینههای مربوط به مراسمهای مختلف و حتی جهیزیه که بر عهده خانواده عروس است. نهتنها یک جوان ایرانی بلکه همه خانوادهها هم توان پرداخت این مبالغ و کمک به جوانان را ندارند.
به نظر میرسد دولت بهتر است به جای برنامهریزی طرحهای مختلف و تخصیص بودجههایی که معلوم نیست کجا و چگونه خرج میشوند، فکری به حال اقتصاد آشفته و دستمزد افراد کند.