اقتصاد۲۴-با ترور شهید سید حسن نصرالله، تحلیلها درباره معادلات آینده خاورمیانه و پاسخ احتمالی مقاومت لبنان به اسراییل افزایش یافته است. در همین راستا روزنامه اعتمادتلاش داشته تا تحولات پیش رو را از زاویه دید تحلیلگران فارین پالسی، اسپکتاتور و وال استریت ژورنال مورد بررسی قرار دهد.
نشریه فارین پالسی در یادداشتی به قلم دانیل بایمن، کارشناس ارشد مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی و استاد دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون مدعی است اطلاعات دقیق رژیم اسراییل از نحوه برگزاری جلسات فرماندهان و مقامات حزبالله منجر به ترور سید حسن نصرالله و دیگر فرماندهان و مقامات این جنبش شده است. بایمن در ادامه مدعی است اسراییل نگران موضعگیری ایران است، این بازیگر خود را برای رویارویی سنگین با حزبالله آماده کرده و کماکان در غزه در جنگ است.
از نگاه بایمن، به نظر میرسد ارتش اسراییل برای نیل به اهداف (ادعاییاش) بیشتر بر اطلاعات دقیق و دست اولی که کسب میکند متکی است تا به تجهیزات و نیروهای نظامی خود. آنطور که این تحلیلگر امور راهبردی مدعی است، اسراییل طی سالها کار اطلاعاتی توانسته است دادههای دقیقی علیه نیروی قدرتمند حزبالله کسب کند و به نظر ترورهای اخیر در لبنان و حملات تکنولوژیک به پیجرها و بیسیمهای حزبالله نیز در همین راستا ارزیابی میشود. ارتش اسراییل روز شنبه اعلام کرد که نصرالله و دست کم یکی دیگر از شخصیتهای ارشد حزبالله را در حمله هوایی گسترده روز جمعه ترور کرده است.
ترور رهبر حزبالله، ضایعه بزرگی برای این گروه محسوب میشود. نصرالله به مدت ۳۲ سال رهبری حزبالله را در بحرانیترین شرایط لبنان و منطقه برعهده داشت و این گروه را به یک نیروی رزمی مهم تبدیل کرد که علیه اسراییل میجنگید و توانسته بود به همراه متحد قدرتمندش، ایران، به عنوان چتری بر فراز سایر گروههای مقاومت منطقه عمل کند. حزبالله لبنان نیرویی فعال در منطقه قلمداد میشود، و به عقیده بایمن، این امر نتیجه فرماندهی و رهبری سید حسن نصرالله است.
این تحلیلگر امور راهبردی در ادامه مینویسد، ترور نصرالله آخرین مورد از یک رشته ترور و عملیات اطلاعاتی است که در ۳۰ جولای، زمانی آغاز شد که اسراییل فواد شکر، یکی از مقامات ارشد حزبالله و بنیانگذار این سازمان را ترور کرد. به دنبال آن در هفتههای اخیر، چهرههای ارشد دیگر از جمله ابراهیم عقیل، ابراهیم قبیسی، احمد وهبی و دیگر مقامات ارشد این جنبش نیز به شهادت رسیدند. به عقیده بایمن، مجموعه ترورهای رهبران حزبالله پس از آن رخ داد که دستگاههای اطلاعاتی و جاسوسی اسراییل در پیجرها و برنامههای تلویزیونی حزبالله خرابکاری کرد.
بایمن مدعی است حزبالله با کمک ایران دستگاه ضداطلاعاتی قدرتمندی را تعریف کرده است. اما رخنه اطلاعاتی اسراییل در لبنان نیز برای حزبالله هشداردهنده است. ترور بالاترین مقامات حزبالله با لایههای محافظتی و امنیتی نشان میدهد دست کم در شرایط کنونی نفوذ اطلاعاتی اسراییل در حزبالله زیاد است. امری که سید حسن نصرالله نیز در آخرین نطق خود به آن اشاره کرده و خواستار چارهای برای آن شده بود.
بایمن معتقد است سرویسهای جاسوسی اسراییل بیش از حماس، بر حزبالله متمرکز است و به نظر میرسد در قیاس با حماس، عملیاتش در برابر حزبالله موفقتر بوده، چراکه اسراییلیها تهدید حزبالله را بسیار بیشتر از حماس میدانند. اسراییل در ارزیابیهای خود، توان رزمی حزبالله را تهدیدی در حد قوای نظامی یک کشور میداند. چرایی هراس اسراییل از قدرت رزمی حزبالله را باید در سال ۲۰۰۶ و جنگ ۳۴ روزه این بازیگر با حزبالله جستوجو کرد. در آن جنگ، به واسطه مقاومت حزبالله، اسراییل ناچارا مجبور به عقبنشینی شد و این امر البته تلفات و هزینههای هنگفتی برای این رژیم به بار آورد.
بیشتر بخوانید: پیکر مطهر شهید نصرالله از زیر آوار سالم بیرون آورده شده است
مبارزان حزبالله در سال ۲۰۰۶، در جنگی که به نظر میرسید از نظر اطلاعاتی در موضعی بالاتر قرار داشتند، با تمام قوا جنگیدند و بارها اسراییل را با اهرمهای مختلف، چون شبکه تونل وسیعی که به مرز اسراییل (سرزمینهای اشغالی) میرسید، غافلگیر کردند.
ارتش و سرویسهای اطلاعاتی اسراییل در آن جنگ ضرباتی متحمل شدند. اما به نظر هرچه توان رزمی حزبالله در سالهای اخیر بیشتر شده است، از توان ضدجاسوسی این بازیگر در مقابل اسراییل کاسته شده و اسراییل با شبکه اطلاعاتی خود که در نتیجه درس گرفتن از اشتباهاتشان در سال ۲۰۰۶ است، رهبران حزبالله را ترور کرده و رزمندگان این جنبش را از راه دور هدف قرار میدهد. در ادامه بایمن مدعی است تمرکز اطلاعاتی بیش از اندازه اسراییل بر حزبالله، ضربه سخت حماس در اکتبر سال گذشته به بدنه اسراییل را در پی داشت. بایمن مدعی است با وجود اینکه اسراییل اطلاعات دقیق و موثق مبنی بر برنامهریزی حماس برای حمله به دست آورده بود، این دادهها از سوی استراتژیستهای نظامی و اطلاعاتی اسراییل رد شد، شاید که نهادهای اطلاعاتی این بازیگر تصور نمیکردند حماس تحت محاصره چنین قدرت اطلاعاتی و رزمی را داشته باشد که عملیاتی به این پیچیدگی را رهبری کند. در عوض، اسراییل بر ایران تمرکز داشت.
تمرکز اسراییل بر ایران همچنین منجر به تمرکز بیشتر بر حزبالله شد. ایران از نیروهای ضد اسراییلی در سوریه، عراق و یمن و همچنین در کرانه باختری و غزه حمایت میکند. اسراییل نیز مدعی است برنامه هستهای ایران برای هدف قرار دادن اسراییل طراحی و توسعه داده میشود. بنابراین، آماده شدن برای رویارویی با ایران اولویت اصلی اسراییل بود و مقامات این رژیم بر این باور بودند که به راحتی میتوانند حزبالله، متحد ایران را با تمرکز اطلاعاتی و جاسوسی کنترل کنند. امروز همین نفوذ اطلاعاتی (ادعایی) شاید موجب شده تا اسراییل رهبر ارشد حزبالله را ترور کرده و مواضع این بازیگر را هدف قرار دهد.
پل وود در یادداشتی در نشریه اسپکتیتور این پرسش را مطرح میکند که آیا اسراییل قصد دارد ایالاتمتحده را به جنگ با ایران در منطقه بکشاند؟ پل وود با ارجاع به سخن معروف ژنرال دیوید پترائوس در مورد تهاجم به عراق که پرسید: «به من بگو چگونه این جنگ پایان مییابد»، معتقد است اکنون این سوال در حالی مطرح میشود که بمبها و موشکهای اسراییل به لبنان میرسند و موشکهای حزبالله در پاسخ به آن به سمت تلآویو و حیفا پرتاب میشوند. به نظر میرسد با توجه به تحولات چند هفته گذشته، اکنون اسراییل مدعی است که «محور مقاومت» در گیر نوعی سردرگمی است و شاید در روند این محاسبه، فکر میکند شانس بزرگی برای گشودن جبهه شمالی جدید به دست آورده است. این درحالی است که نتانیاهو احتمالا هدف بزرگتری را در سر میپروراند: رودررو قرار دادن تهران و واشنگتن با گشودن جبهههای سهمگینتر در لبنان و احتمالا سوریه و عراق. برخی از مفسران اسراییلی پیشتر این هدف قریبالوقوع اسراییل را جنگ سوم لبنان (پس از جنگهای ۱۹۸۲-۲۰۰۰ و ۲۰۰۶) نامیدند.
با توجه به تعداد شهدای حزبالله، دستکم ۶۰۰ نفر تا زمان نگارش این گزارش، به نظر میرسد جنگ تمام عیار هماکنون هم در حال رخ دادن است، هر چند هنوز اسراییل حمله زمینی به لبنان را کلید نزده است. در ادامه، وود مدعی است پیروزی قانعکننده برای نتانیاهو در جنگ با حزبالله، احتمالا با میانجیگری امریکا جهت ایجاد توافق آتش بس جدیدی با حزبالله محقق میشود، توافقی که به شلیک موشک و راکتهای حزبالله به شمال اسراییل (سرزمینهای اشغالی) پایان میدهد. این تلاشها از سوی آموس هوخشتاین، تاجر سابق امریکایی-اسراییلی رهبری میشود. اما به نظر میرسد تلاشها دست کم تاکنون بینتیجه بوده است.
اسراییل از حزبالله میخواهد که از مرز به کرانه شمالی رودخانه لیتانی عقبنشینی کند. امری که بعید است حزبالله آن را بپذیرید، چراکه خود را مدافع مردم و خاک لبنان در مرز جنوبیاش میداند. با شروع جنگ در غزه، حزبالله به کمک حماس شتافت و عقبنشینی و توقف درگیریها را به منزله اعتراف به شکست «محور مقاومت» میداند. اسراییل مدعی است با طراحی و اجرای عملیات ترور رهبران حزبالله میتواند این بازیگر را از پرتاب راکت و موشک به شهرهای اسراییلی منصرف کند.
اما به نظر میرسد چنین فرضیهای از اساس اشتباه باشد. حزبالله در ساعات پس از تایید خبر شهادت سید حسن نصرالله، شهرهای اسراییلی را با موشکهای بالستیک و راکتهای دوربرد هدف قرار داد. پس به نظر حزبالله همچنان توانایی ناامن کردن شهرهای اسراییل و دفاع از خود در جنگ زمینی را دارد. در چنین شرایطی اگر دولت بایدن پیامی قاطع به رژیم اسراییل داده و بگویدایالات متحده سلاح و بودجه برای جنگ اسراییل علیه حزبالله ارایه نخواهد کرد، شاید جنگ منطقهای متوقف شود. اما بایدن درگیر انفعال است و در این امر به اسراییل فرصتی بینظیر برای آغاز جنگ منطقهای داده است. تاکنون، اقدامات ایران و حزبالله نشان دادهاند که علیرغم اقدامات تحریکآمیز اسراییل، ترجیح میدهند از رویارویی مستقیم اجتناب کنند. مسعود پزشکیان، رییسجمهور ایران و همچنین دیگر مقامات در ایران بارها گفتهاند در «تله» اسراییل برای گسترش جنگ و کشیده شدن پای ایران به آن نخواهند افتاد.
این درحالی است که اسراییل با هدف قرار دادن بالاترین مقام حزبالله، سید حسن نصرالله، تنش را به بالاترین سطح رسانده است. تاکنون، حزبالله نیز بهطور مداوم تلاش کرده از جنگ تمام عیار دور بماند. اما به نظر میرسد هدف اسراییل، چیز دیگری است: رویارویی مستقیم ایران و ایالات متحده در منطقه هدف اصلی اسراییل از گسترش تنشهاست. وود در ادامه هشدار میدهد فرصتی خطرناک در داخل کابینه اسراییل ایجاد شده که میتواند حزبالله را به جنگی بزرگ بکشاند. جنگ بین حزبالله و اسراییل منجر به کشته شدن دهها هزار نفر و ایجاد یک بحران انسانی خواهد شد. این امر همچنین سفارت امریکا در بیروت و امنیت هزاران شهروند امریکایی در لبنان و اسراییل را به خطر خواهد انداخت و میتواند ۸۶ هزار شهروند امریکایی را در لبنان به دام بیندازد و آنچه در سال ۲۰۰۶ در طول جنگ ۳۴ روزه اسراییل با حزبالله رخ داد، تکرار شود.
بیشتر بخوانید:پیام مهدی کروبی در پی شهادت سیدحسن نصرالله
حتی اگر اسراییل بتواند در اقدامی پیشگیرانه بخش عمدهای از زرادخانه موشکی حزبالله را نابود یا رهگیری کند، باز هم با چالش برخورد با توان رزمی و لجستیکی بالای حزبالله مواجه است. در این شرایط، اسراییل دست به دامان ایالاتمتحده خواهد شد. امریکا که پیوندی راهبردی با اسراییل در منطقه دارد، خواه ناخواه به جنگی کشیده میشود که بارها از آن پرهیز کرده است.
از سوی دیگر، بالا بردن تنش در لبنان و سایر نقاط منطقه ممکن است ایران را به واکنش متناسب وادارد. اما در شرایطی که مسعود پزشکیان، رییسجمهور جدید ایران بر تعامل سازنده با غرب تاکید دارد و در نطق مجمع عمومی سازمان ملل از غرب خواست با احترام به ایران بنگرند و راه تعامل را مسدود نکنند، به نظر میرسد تهران درصدد است به شکلی دیگر به اسراییل پاسخ دهد. صبر استراتژیک ایران در شرایط کنونی در همین راستا ارزیابی میشود. آنچه مشخص است، راهبرد اسراییل برای کشیده شدن پای ایالاتمتحده و ایران به میدان جنگ است و به نظر در این راه دست به قمارهای بزرگی همچون ترور اسماعیل هنیه در تهران و سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله در بیروت زده است.
روزنامه وال استریت ژورنال در مقالهای به پیامدهای ترور سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله پرداخته است و معتقد است اکنون تمامی گروههای مقاومت در منطقه در حمایت از حزبالله علیه اسراییل و امریکا بسیج شدهاند. این روزنامه مینویسد، نصرالله از نظر هوادارانش شخصیتی فرهمند و ستایش برانگیز داشت و گروههای مقاومت در منطقه به او وفادار بودند. از نظر دشمنانش، او رهبری جریانی را برعهده داشت که دشمن قسم خورده اسراییل و ایالاتمتحده بود.
فواز گرجس، پژوهشگر امور خاورمیانه و استاد روابط بینالملل در دانشکده اقتصاد لندن به وال استریت ژورنال گفت که «نصرالله قلب تپنده حزبالله» است. نصرالله بیش از سه دهه پیش و در پی ترور سید عباس موسوی، رهبر پیشین این جنبش از سوی اسراییل در سال ۱۹۹۲، رهبری حزبالله را بر عهده گرفت. او حزبالله را از گروه نظامی کوچکی به حزب سیاسی با نفوذی در دولت لبنان بدل کرد و شاخههای آن را در سالهای اخیر به سوریه، عراق، و یمن نیز گسترش داد. بسیاری در سراسر خاورمیانه از او به عنوان رهبر مورد احترام یاد میکنند که دو بار اسراییل را در میدان نبرد متوقف کرده بود؛ یکبار در یک مبارزه چریکی هجده ساله که به اشغال جنوب لبنان از سوی اسراییل پایان داد و سپس در سال ۲۰۰۶ در جنگ با اسراییل که این رژیم را به بن بست کشاند و به عقبنشینی واداشت. وال استریت ژورنال در ادامه مینویسد که اکنون او به عنوان قهرمان مقابله با اشغالگری شناخته میشود و حامیان بسیار سرسختی در منطقه در میان مردم دارد.
یک مقام ارشد اسراییلی که روز جمعه در نیویورک سخنرانی میکرد، مدعی شد ترور نصرالله ضربه بزرگی به حزبالله وارد میکند. او مدعی است رهبری قاطع او در جلب نظر سایر گروهها علیه اسراییل در ماههای اخیر خیرهکننده بوده است. این مقام اسراییل مدعی شد بعضی افراد غیر قابل تعویض هستند، و سید حسن نصرالله نیز از آن جمله رهبران است. حال، که اسراییل به ترور سید حسن نصرالله اقدام کرده است، شاید امید داشته باشد به نوعی حزبالله را در موضع ضعف قرار داده باشد.
اما به نظر میرسد نفوذ معنوی رهبر حزبالله در میان گروههای مقاومت ادامه داشته باشد و تجربه سی ساله رهبری او بر حزبالله نیز به این گروه کمک کند به بازیابی و پرورش فرماندهان میدانی و بازسازی کادر رهبری بپردازد. برخی ناظران معتقدند اصولا در میان گروههای مقاومت خاورمیانه، نفوذ معنوی فراتر از شخص است و با مرگ رهبری، چون نصرالله این نفوذ و تجربه رهبری به حیات خود ادامه میدهد. به نظر میرسد، سهم سید حسن نصرالله در ایجاد «جبههای واحد» علیه اسراییل نقش پررنگی در منطقه ایفا کرده و میکند. تحت رهبری سید حسن نصرالله، این جنبش از همان ابتدا با حماس همصدا شد تا نشان دهد در ایجاد این جبهه واحد پیشقدم است و قادر است آن را رهبری کند. سایر گروههای مقاومت نیز از او تبعیت کردند و در لبنان نیز کادر رهبری و فرماندهی حزبالله نوعی همگرایی و هماهنگی قابل توجهی را تجربه کردند.
مهند هیگه علی، معاون مرکز خاورمیانه مالکوم اچ. کر کارنگی، موسسه تحقیقاتی در بیروت به وال استریت ژورنال گفت که در حال حاضر، حزبالله این رهبری را در سطوح نظامی و امنیتی شکل میدهد. آنها در حال پرورش نسل جدیدی از فرماندهان و رهبران مقاومت هستند. بنابراین، ترور رهبر حزبالله، در بلندمدت، نمیتواند تاثیر ماهوی بر حزبالله داشته باشد. قاسم قصیر، تحلیلگر لبنانی نزدیک به حزبالله نیز به وال استریت ژورنال گفت که البته فقدان تجربه یک عنصر منفی است، اما این حزب کادرهای زیادی دارد. چالشها و فشارهای فوقالعادهای وجود دارد، اما در مورد تواناییهای گروه، اطمینان خاطر وجود دارد که بتواند به سرعت خود را بازیابی کند.