اقتصاد۲۴- بیش از یک هفته از سقوط دمشق و حاکمیت جدید شورشیان بالاخص تحریرالشام بر سوریه میگذرد. فارغ از تمامی تحلیلها در راستای چگونگی سقوط زودهنگام بشار اسد حال سوال اصلی که ذهن ناظران را در شرایط کنونی به خود مشغول کرده، این است که آیا این شورشیان که اکنون در تلاش برای تشکیل یک دولت ملی هستند، میتوانند الگویی که در ادلب، یک منطقه فقیر و کشاورزی با جمعیت نسبتا کم، پیاده کردند را در سراسر سوریه گسترش دهند؟ آنچه تحلیلها در این حوزه را جهتدار میکند، این است که گروهی با پیشینه رادیکال، چون تحریرالشام و همچنین سازمانهای وابسته به آن از سال ۲۰۱۷ به دنبال قدرتیابی بیشتر بودند و توانستند سطحی از ثبات را در ادلب ایجاد کنند. این گروه سعی کردند با عمل گرایی و انضباط حکمرانی خود را در این منطقه حفظ کنند. این درحالی است که این گروه همزمان از طریق یک نهاد غیرنظامی با ۱۱ وزارتخانه حکمرانی میکرد که به آنها اجازه میداد بر بازسازی خود به عنوان یک نیروی سازمان یافتهتر تمرکز کنند، به گونهای که تحریرالشام در ادلب، نیروی امنیتی داخلی قوی را حفظ کرد تا با دیگر گروههای نظامی و منتقدان داخلی مقابله کند. نیویورک تایمز در این راستا گزارشی منتشر کرده و در این باره نوشته تحریرالشام که ریشه هایش به گروههای رادیکالی مانند داعش و القاعده بازمیگردد، از حدود سال ۲۰۱۶ گرایشهای تند خود را تعدیل کرد.
درحالی که این گروه همچنان برخی شیوههای رادیکالی خود را تحمیل میکرد، اما به سختگیریهایی که گروه تروریستی داعش در زمان تسلط بر بخشهایی از سوریه اعمال میکرد، متوسل نشد. با این حال تحریرالشام همچنان به عنوان یک سازمان تروریستی توسط ایالاتمتحده، سازمان ملل، ترکیه و دیگر کشورها شناخته میشود. این گروه روی انواع کالاها و کسب و کارها، ازجمله محصولات کشاورزی، گذرگاههای مرزی، ساخت و سازها، تجارت، فروشگاه داری و صنایع دستی، هزینههایی اعمال کرد. مارک نخل، رییس بخش تحقیقات در شرکت Kharon که به دیگر شرکتها در زمینه رعایت تحریمها علیه گروههای مسلح و دیگر بازیگران متخاصم مشاوره میدهد، گفت: «تحریرالشام نمونهای از سازگاری در اقتصاد جنگ است.»
او مدعی است که شاهد تغییرات استراتژیک تحریرالشام بوده و این تغییرات را به عنوان یک برندسازی استراتژیک توصیف کرده است.
به ادعای نیویورک تایمز این تغییر رویکرد همچنین نشاندهنده توانایی تحریرالشام در انطباق با شرایط جدید و استفاده از منابع داخلی برای حفظ قدرت و کنترل در منطقه است که احتمالا میتواند به آنها کمک کند تا در برابر چالشهای آینده بهتر عمل کنند.
اوروا عجو، دانشجوی دکترای دانشگاه مالمو در سوئد که به مطالعه هیات تحریرالشام پرداخته، به نیویورک تایمز گفت که این گروه همچنین برخی روشهای تروریستی که قبلا استفاده میکرد، مانند بمب گذاریهای انتحاری علیه اهداف نظامی را کنار گذاشته است.
به ادعای گروهی از ناظران این گروه در طول تاریخ خود تحت فشار و کشمکش میان عناصر عملیاتی و سختگیر درون خود قرار داشته است و این تنشها احتمالا با گسترش حکمرانیشان ادامه خواهد یافت. این واقعیت نشاندهنده چالشهای داخلی است که تحریرالشام با آنها مواجه است و چگونگی مدیریت این تنشها میتواند بر آینده و ثبات آن تاثیر بگذارد.
به ادعای تحلیلگران به دلیل تلاشهای دولت مرکزی در دمشق برای ایزوله کردن مناطق تحت کنترل شورشیان در شمال، این مناطق مجبور بودند برای خدمات اساسی مانند آب، برق و ... به ترکیه وابسته باشند.
تحریرالشام نیز شرکتهایی به ظاهر خصوصی را راهاندازی کرد، اما مالکان این شرکتها با اعضای تحریرالشام مرتبط بودند. چنین رویکردی به این گروه این امکان را داد که به طور موثری منابع مالی خود را تامین و در عین حال خدمات ضروری را به ساکنان منطقه ارایه دهد. به ادعای دیگر نشریاتی که به وارسی رویکرد و عملکرد این گروه به بهانه تسلط بر سوریه پرداختهاند، اما با این حال، منبع اصلی درآمد آنها احتمالا عوارض گمرکی و سایر هزینههایی بود که در گذرگاه مرزی باب الهواء که دروازه اصلی به شمال غربی سوریه از ترکیه است، جمعآوری میشد. هر چند که رقم دقیقی منتشر نشده، اما سازمانهای انسانی که در ادلب فعالیت میکنند و دیگر نهادها تخمین میزنند که ممکن است این گروه ماهانه بیش از ۱۵ میلیون دلار درآمد داشته باشد.
ازسوی دیگر در برخی موارد تحریرالشام ساکنان محلی را تشویق کردند تا کسب و کارهایی راهاندازی کنند، این رویکرد نیز به آنها کمک میکند تا به نوعی حس مالکیت و مشارکت در جامعه محلی را تقویت و در عین حال کنترل و نفوذ خود را در اقتصاد محلی حفظ کنند. این استراتژی نشاندهنده تلاشهای تحریرالشام برای ایجاد یک پایه اقتصادی پایدار و تقویت روابط با جامعه محلی است.
بیشتر بخوانید: سرنوشت نامعلوم عمق استراتژیک ایران با سقوط بشار و تحولات سوریه؛ آیا عراق هم در خطر است؟
به گزارش نیویورک تایمز در زمینه استراتژی نظامی نیز احمد حسین الشارع، رهبر تحریرالشام که قبلا با نام مستعار ابومحمد الجولانی شناخته میشد، ایدئولوژی پیشین خود را که براساس آن باید بر تحریک جهان علیه غرب تمرکز کند، کنار گذاشت. به گونهای که او به جای این هدف، بر سقوط دولت سوریه تحت حاکمیت بشار اسد تمرکز کرد؛ هدفی که از سال ۲۰۱۱ با درگیریهایی در سراسر سوریه آغاز شد. الجولانی در سال ۲۰۲۱، یکی از مهمترین اقدامات خود را با تاسیس آنچه دانشگاه نظامی نامیده میشد، انجام داد. افسرانی که از ارتش سوریه جدا شده بودند، به شکلگیری نیروهای خود و دیگر گروههای شبه نظامی از سراسر سوریه کمک کردند تا چیزی شبیه به یک ارتش منظم با زنجیره فرماندهی مشخص ایجاد کنند.
جروم دروان، تحلیلگر ارشد در زمینه جهاد و درگیریهای مدرن در گروه بحران بینالمللی گفت: «آنها به مراتب به یک ارتش نزدیکتر شدند تا یکیک گروه صرفا مسلح. آنها همزمان به مطالعه جزییات دکترین نظامی غربی که توسط نیروهای مسلح مختلف به صورت آنلاین منتشر شده بود، پرداختند و سعی کردند عمدتا از مدل بریتانیایی پیروی کنند.»
به ادعای دیگر نشریات خارجی و به نقل از کارشناسان، تسلیحات اصلی آنها در طول سالها عمدتا از طریق تصرف پایگاههای نظامی سوریه یا در نبردها با دیگر گروهها تامین میشد. همزمان افسران دولتی سوریه نیز به فروش سلاح به این گروه پرداخته و از سوی دیگر ترکیه کامیونها و سلاحهای سبک را به همپیمانان خود در شمال سوریه میرساند. برخی شبه نظامیان تحت حمایت ترکیه در حملهای که منجر به سرنگونی دولت سوریه شد، به تحریرالشام پیوستند. به گفته دروان، به نظر میرسد که ترکیه تاثیر قابلتوجهی بر کمپینهای نظامی این گروه داشته و دستکم ده هزار نیروی نظامی در استان ادلب و تعداد بیشتری نیز در مناطق نزدیکتر مستقر کرده است.
ناظران، اما در مقام قیاس حاکمیت تحریرالشام در ادلب و نیز در سوریه بر این باورند که در ادلب در این زمینه و همچنین روشهای کنترل، شرایطی را فراهم میکرد که در قابش این گروه شورشی معمولا مقامات محلی را در جای خود حفظ کنند، به ویژه در روستاهایی که تحت کنترل اقلیتهای مذهبی بودند. این درحالی است که سوریه یک پازل پیچیده از روستاهای متنوع است. این کشور عمدتا سنی مذهب با بیش از ۲۳ میلیون نفر جمعیت، دارای اقلیتهای قابلتوجهی از شیعیان، مسیحیان و دروزیها و همچنین فرقه علوی است. در ادلب، اما براساس آمار سازمان ملل جمعیت پیش از جنگ ۱.۵ میلیون نفر به ۳.۵ میلیون نفر افزایش یافته است که شامل افراد بی خانمان از سراسر سوریه میشود که عمدتا در کمپهای چادری زندگی میکنند که تحریرالشام از روشهای خشن و وحشیانهای که گروههای افراطیتر به کار میبرند در قبال آنها استفاده نکرد.
به باور گروهی از تحلیلگران که تحولات اخیر سوریه را به دقت رصد میکنند سقوط بشار اسد در سوریه برای چین، به معنای از دست دادن یک شریک دیپلماتیک است، چراکه چین و سوریه توانسته بودند از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱، روابط خود را حفظ کنند، اگرچه این روابط در طول زمان تحت تاثیر تحولات سیاسی و نظامی قرار گرفته است. گفتنی است چین همچنان به طور رسمی در مورد آینده سوریه پس از سقوط بشار اسد، جانبداری خاصی نکرده است. با این حال درحالی که چین مانند ایران و روسیه در جنگ سوریه دخالت نظامی مستقیم نداشته است، رابطه بین دمشق و پکن در زمان حاکمیت بشار اسد بسیار نزدیک و دوستانه بود. چین به عنوان یکی از حامیان اصلی بشار اسد در عرصه بینالمللی عمل کرده و از او در مقابل فشارهای غرب حمایت کرده است. این روابط نیز شامل همکاریهای اقتصادی، سیاسی و تجاری بوده که به چین این امکان را داده تا نفوذ خود را در سوریه و منطقه گسترش دهد.
در ادامه گزارش الجزیره در راستای نحوه تعاملات پکن و دمشق در دوران حاکمیت بشار اسد آمده است که در دهه گذشته، چین کمکهای مالی خود به سوریه را افزایش داده که نشاندهنده حمایت این کشور از دولت سوریه است، به گونهای که در دسامبر ۲۰۱۶، دولت سوریه در نبرد با شورشیان پیروزی بزرگی به دست آورد و شهر حلب را بازپس گرفت. به ادعای ناظران این پیروزی به عنوان یک نقطه عطف در استراتژی کمک چین به سوریه شناخته میشود.
براساس گزارشهای مرکز تحلیل و تحقیقات عملیاتی (COAR)، کمکهای چین به سوریه در سال ۲۰۱۷ به طور چشمگیری افزایش یافت و در سال ۲۰۱۶ به ۵۴ میلیون دلار رسید. این افزایش نشاندهنده تعهد چین به حمایت از دولت بشار اسد و تلاش برای بازسازی کشور پس از جنگ است. چین همچنین سرمایهگذاریهای عمده و بلندمدتی در صنعت نفت و گاز سوریه نیز انجام داده است که مجموع آنها به حدود ۳ میلیارد دلار میرسد. این سرمایهگذاریها به چین این امکان را میدهد که به منابع انرژی سوریه دسترسی پیدا کند و نفوذ خود را در این حوزه افزایش دهد، به ویژه آنکه در سال ۲۰۲۲، سوریه همچنین به ابتکار کمربند و جاده شی جین پینگ، رییسجمهور چین پیوست که شبکهای از بزرگراهها، بندرها و راهآهن هاست که چین در حال ساخت آن برای اتصال آسیا به آفریقا، اروپا و امریکای لاتین است.
بیشتر بخوانید: نبرد کریدوری در خاورمیانه؛ پشت پرده اهداف قدرتهای بزرگ از تغییر چهره منطقه
ویلیام متیوز، پژوهشگر ارشد برنامه آسیا و اقیانوسیه در اندیشکده چتم هاوس مستقر در لندن به الجزیره گفت: در حالی که تحریرالشام به احتمال زیاد تمایلی به همکاری نزدیک با چین نخواهد داشت، اما چین احتمالا سعی خواهد کرد تا با دولت جدید در ارتباط بماند. متیوز در ادامه توضیح داد که تعامل چین با طالبان در افغانستان میتواند مقایسهای بالقوه باشد، اما هنوز خیلی زود است که به طور قطعی در این مورد صحبت کنیم. به ادعای ناظران، اما سقوط بشار اسد برای چین چالشی جدی ایجاد خواهد کرد، چراکه این بازیگر منافع رو به رشدی را در منطقه خاورمیانه داراست و به طور فزایندهای فعالیت خود را در حوزههایی مانند فناوری و دفاع گسترش داده است.
در مارس ۲۰۲۳، چین میانجیگری برای احیای روابط دیپلماتیک میان ایران عربستان را برعهده گرفت. در جولای امسال نیز پکن میزبان گروههای رقیب فلسطینی حماس و فتح به همراه ۱۲ گروه فلسطینی کوچکتر بود. پس از سه روز مذاکرات فشرده، این گروهها توافق وحدت ملی را امضا کردند. به گفته متیوز ریسک سقوط بشار اسد چالش مهم و بزرگی را برای چین و نیز ثبات منطقه ایجاد کرده است، از جمله احتمال سرایت درگیری به کشورهای همسایه.