اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: اورمزد نرسی یا هرمز دوم، یکی از شاهزادگان و فرمانروایان برجسته و توانمند سلسله ساسانی بود که نام او در تاریخ ایران بهویژه در دوران اولیه حکومت این سلسله ذکر شده است. اورمزد نرسی به دلیل فعالیتهای سیاسی و نظامی خود در اداره بخشهایی از امپراتوری ساسانی شهرت دارد. اگرچه نقش او به طور خاص در تاریخ برجسته نشده، اما بخشی از زنجیره حاکمان و شاهزادگانی بود که به استمرار حکومت ساسانیان کمک کردند. با این حال، اطلاعات محدودی درباره جزئیات زندگی و اقدامات او در دسترس است.
اورمزد نرسی یا هرمز دوم ثمره ازدواج نرسی شاپور و شاپوردختک بود. او برخلاف پدرش که سیاست آزادی مذهبی که در دوران دو شاهنشاه نخستین ساسانی، یعنی اردشیر و شاپور، رایج بود را در پیش گرفته بود، هرمز به آزار و اذیت مانویان که پیش از این در دوران نرسه آزادی نسبی داشتند، دست زد. از سنگنگاره هرمز در استان فارس چنین بر میآید که در این دوران شاهنشاهی ایران درگیر جنگهای داخلی بودهاست. هرمز در این سنگنگاره بر روی اسب و درحالی که با نیزه یک سوار دیگر را نقش زمین میکند، به تصویر کشیده شده است. شخص شکست خورده، پاپک نام دارد که در زمان نرسه و بهرام دوم، بیدخش صدراعظم آلبانیا بوده است.
براساس کتب تاریخی بجای مانده از تاریخ ساسانیان اورمزد همسران فراوانی داشته، اما فقط نام ایفرا هرمز همسر یهودی وی نوشته شده است و بیشتر فرزندان اورمزد از این همسر یهودی هستند. فرزندان اورمزد به نامهای آذرنرسه، شاپور دوم، آذرفرازگرد، جاماسپ، شاپور سکانشاه، هرمز، اردشیر دوم، آسایدخت و هرمزدخت بودند.
در سال ۳۰۲ میلادی وقتی نرسی شاه از ارتش روم شکست خورد و متحمل تلفات زیادی شد، از فرط اندوه بیمار شد و بعد از ده سال پادشاهی به سود پسرش اورمزد کنارهگیری کرد، اما اورمزد تا روزی که پدرش زنده بود عنوان شاه را بر روی خود نگذاشت. سرانجام دو ماه بعد از این موضوع نرسی بر اثر همان بیماری ناشی از افسردگی شدید، از پای درآمد و اورمزد به نام «هرمز دوم» تاج بر سر گذاشت.
بیشتر بخوانید: شاپور اردشیر (شاپور اول) کیست؟/درباره دومین پادشاه ساسانی چه میدانیم؟
هرمز دوم که هفت سال و چهار ماه سلطنت کرد، نخستین شاه ایران است که اجازه داد تصویر همسر او - دختر پادشاه کوشان - بر سکه ضرب شود. هرمز دوم که «تاریخ» او را بهعنوان «عادل» مورد قضاوت قرار میدهد، دادگاههای کیفری ایران را دو مرحلهای کرد و دستور داد که احکام اعدام بدون تصویب او اجرا نشوند.
بر اساس گزارشهای سنتی، هرمز زمانی که در سال ۳۰۹ مشغول شکار در یک صحرا بود، توسط نیروهای غسانی به دام افتاد و کشته شد. اما با توجه به رفتار اشراف ایرانی پس از مرگ هرمز که در تلاش بودند تا پسران او را یکی پس از دیگری از پیش روی بردارند، اینگونه که پیداست غسانیان خیلی نقش مهمی در به قتل رسیدن این پادشاه نداشتهاند.
بر اساس رویدادنامهای که در سده یازدهم نوشته شدهاست، هرمز برای انتقام شکست پدرش از رومیان، به امپراتوری روم اعلان جنگ داد. رویدادنامه اربیلا از این میگوید که زمانی که امپراتور روم دست به آزار و اذیت مسیحیان زد، هرمز سپاه بزرگی را جمعآوری کرد و برای انتقام آنان به روم لشکر کشید. با این حال در اعتبار این دو گزارش تردید جدی وجود دارد. شهبازی معتقد است که حمله هرمز به غسانیان در سوریه اینگونه در این دو رویدادنامه قرون وسطایی بازتاب پیدا کرده است.
اورمزد هفت سال سلطنت کرد پس از مرگ او، پسرش آذرنرسه به جای او برتخت نشست. با این حال او پس از تنها چند ماه فرمانروایی توسط وزرای ساسانی برکنار و کشته شد. اشراف سپس پسر دوم هرمز را کور کردند و سومی را که او همنام پدرش هرمز نام داشت، به زندان انداختند. بر اساس افسانهها، پس از اینکه دیگر هیچ شاهزادهای که بتواند بر تخت شاهنشاهی بنشیند، باقی نمانده بود، تاج را بر روی شکم همسر باردار هرمز، ایفرا هرمز قرار دادند و فرزند متولد نشده او را به عنوان شاهنشاه جدید برگزیدند. پسری که چند ماه بعد به دنیا آمد، شاپور نامیده شد و این فرزند هفتاد سال بر ایران فرمان روایی کرد که بالاتر از شاه طهماسب یکم و ناصرالدینشاه، در میان شاهان ایران رکورددار بیشترین سال حکومت است.