اقتصاد۲۴- اختلال چند شخصیتی یا هویت تجزیهای اختلالیست که بر اساس آن دو یا چند شخصیت مجزا کنترل رفتار فرد را در دست میگیرند. این اختلال گونهای شدید از تجزیه و نوعی روند ذهنی است که به عدم ارتباط در افکار، خاطرات، احساسات، اعمال و احساس هویت فرد منجر و بیمار در به یادآوری اطلاعات مهم شخصی خود دچار مشکل میشود.
جالب آنکه هر یک از شخصیتهایی بروز کرده در فرد، ویژگیهایی منحصر به خود دارند؛ یعنی مشخصات آنها اعم از اسم، سن، شخصیت، نگرش، رویاها، توانایی یادگیری، اخلاقیات و حتی هویت جنسی آنها با یکدیگر متمایز بوده و حتی ممکن است ویژگیهای فیزیولوژیکی این شخصیتهابا هویت اصلی فرد نیز در تعارض باشند.
افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی، به آسیبهای روانی دیگر مانند اضطراب، افسردگی، سوءمصرف مواد و اختلالات شخصیت نیز مبتلا هستند به همین علت احتمال خودکشی در این افراد وجود دارد بر اساس برخی آمارها ۷۰ درصد افراد مبتلا به این بیماری خودکشی کردهاند.
همچنین شخصیتهای ایجاد شده در این بیماری به صورت متناوب و با آگاهی یا بدون آگاهی از شخصیت اصلی فرد فعالیت میکنند. وقتی عملکرد این شخصیتها با یکدیگر برخورد کند علائم تجزیهای به صورت خفیف یا شدید ایجاد میشود تا جایی که باعث ایجاد اختلال در زندگی فرد میشود.
برخی متخصصان معتقدند اختلال چند شخصیتی، ممکن است ناشی از ورود ضربهای به بیمار باشد که نتوانسته آن را هضم کند، چرا که تجزیه در زمره سازوکارهای مقابلهای با ضربات روانی است که طی آن شخصیتی اصلی فرد کاملا خاموش شده یا اینکه خود را از موقعیت یا تجربهای که بیش از حد تحمل او تلخ، آسیبزا و دردناک بوده است جدا میکند.
میتوان گفت تجربه سوء استفادههای فیزیکی، عاطفی و جنسی بهویژه در دوره کودکی یا تحمل ضربههای سنگین روحی مانند از دست دادن عزیزان میتواند چنان دردناک باشد که فرد برای فرار از درد روانی و جسمی آن از روش جداسازی کند و با کنار گذاشتن هویت اصلی خود و بروز شخصیتهایی با خاطرات دیگر سعی در فراموشی درد اصلی کند. شواهد نشان میدهد که این افراد قدرت تلقین هیپنوتیزم بالایی دارند به طوری که خود فرد از آن برای جداسازی استفاده میکند. جالب است بدانید میزان شیوع این بیماری در زنان حدودا ۹ برابر مردان است.
همانطور که گفته شد افراد مبتلا به این اختلال به مرور در ادراکی که از خود دارند دچار گسست میشوند. آنها ممکن است هنگام مورد حرف زدن از خود، از ضمایر اول شخص جمع، سوم شخص مفرد و سوم شخص جمع استفاده کنند یا حتی خود را به نام صدا بزنند. برای مثال وقتی فرد میخواهد به جایی برود میگوید: «ما میرویم! یا آنها میروند!» این اختلال همچنین باعث میشود که گاهی فرد در درک دیگران نیز با مشکل مواجه شده و نتواند افراد را به صورت یک شخصیت یکپارچه و منسجم در نظر بگیرد.
بیشتر بخوانید:ویژگیهای اختلال خودشناسی دیجیتال چیست؟
افراد مبتلا به اختلال چند شخصیتی همچنین ممکن است فراموشیهایی را تجربه کند که به صورت مقطعی یا در طول دورههای گریز، گریبانگیر او میشود. دورههای گریز دورههایی است که فرد با ورود به محل یا شهر جدید هویت قبلی خود را فراموش کرده و شخصیت جدیدی را همراه خود میبرد. افرادی که چنین دورههایی را تجربه میکنند، علاوه بر مشکلات مرتبط با فراموشی ممکن است دانش و مهارتهای قبلی خود را نیز از دست داده و از یاد ببرند.
به طور کلی اختلال تجزیه هویت نشانگر ناتوانی در ادغام جنبههای مختلف شخصیت، حافظه و هشیاری است. ویژگیهای شخصیتی این شخصیتها میتواند با یکدیگر متضاد باشد، مثلا یک شخصیت سلطهجو و خشن و شخصیت دیگر آرام و مهربان است. تعداد متوسط شخصیتهای ایجاد شده در این بیماری میتواند بین ۵ تا ۱۰ مورد باشد.
این اختلالات در بزرگسالان با علائم گیجی، احساس از دست دادن زمان، فراموش کردن اطلاعات شخصی مهم و یا یک حادثه تروماتیک، تغییرات خلقی، فراموش کردن بخشهایی از روز و بروز رفتارهایی متفاوت با هویت اصلی فرد همراه است.
همچنین تغییر سطح عملکردفرد، سردرد یا درد شدید در سایر قسمتهای بدن، شخصی سازی به معنای احساس جدا شدن از افکار، احساسات و بدن شخص، غیر واقعی سازی به معنای احساس خارجی بودن، عجیب یا غیر واقعی بودن محیط اطراف، افسردگی، اضطراب، بی نظمی در خوردن و خوابیدن، مشکلات مربوط به عملکرد جنسی، سوء مصرف مواد، توهم دیداری یا شنیداری و خودزنی و خودکشی همراه باشد.
اختلالهای خلقی نظیر افسردگی اساسی، افسردگی، دو قطبی و وسواس فکری- عملی از مهمترین اختلالاتی هستند که با این بیماری همراهند بنابراین لازم است که در کنار درمان اختلال اصلی اختلالهای همراه نیز مورد توجه قرار گرفته و روان درمانی یا دارودرمانی برای آنها مورد استفاده قرار گیرد.
شیوع اختلال چند شخصیتی در میان کودکان بسیار کم است. علت ابتلا به این بیماری در میان کودکان در غالب موارد میتواند ناشی از ابتلای کودک به اختلالاتی مانند اسکیزوفرنی کودکی یا اختلال سلوک باشد. البته باید به این نکته هم توجه کرد که کودکان با توجه به ویژگیهای سنی خود بسیار خیالپرداز بوده و در میان آنها حرف زدن در مورد شخصیتهای مختلف در خود شایع است. این مساله مشکلزا نیست، اما در صورت نگرانی میتوانید با یک روانشناس بالینی کودک برای ارزیابی کودک کمک بگیرید. در نتیجه به جای نگرانی افراطی در این باره از یک روانشناس بالینی کودک برای ارزیابی فرزند خود کمک بگیرید.
به گفته روانشناسان علائم ابتلا به این اختلال به تدریج پیشرفت کرده و در طولانی مدت شدیدتر میشود. اختلال هویت تجزیهای در کودکان با علائمی مانند داشتن رویاها و خاطرات ناراحت کننده، اضطراب زیاد، در زمانهای به یاد آوردن یک حادثه غم انگیز و ناگوار و تغییر در وضعیت غذا، و خواب و سایر فعالیتهای او، همراه است.
تشخیص بیماری اختلال هویت تجزیهای بسیار پیچیده و زمان بر است. براساس برخی تخمینها افراد مبتلا به این اختلال هفت سال پیش از تشخیص به این بیماری مبتلا بودهاند چرا که علائم مشترک بسیاری میان این اختلال و سایر اختلالات روانی وجود دارد.
همچنین جالب است بدانید شخصیتهای متمایزی که فرد بروز میدهد برای کمک به او برای مواجهه با مسائل زندگی نقشهای گوناگونی دارند تا جایی که گاهی هنگام تشخیص اولیه به طور متوسط دو تا چهار شخصیت متناوب وجود دارد. سپس به طور متوسط این تعداد ممکن است به ۱۳ تا ۱۵ شخصیت برسد که در طول دوره درمان شناخته میشوند.
برای کمک به افرادی که به اختلال هویت تجزیهای (چند شخصیتی) مبتلا هستند، ابتدا باید این موضوع را درک کنیم که این اختلال ناشی از تجربههای شدید و معمولاً آسیبزا در کودکی است که به جدایی شخصیتها منجر شده است. بنابراین، برخورد با این افراد نیازمند صبر، همدلی و آگاهی از پیچیدگی شرایط آنهاست. اولین قدم، فراهم کردن محیطی امن و قابل اعتماد است تا فرد احساس کند در مقابل شما نیازی به پنهان کردن احساسات و شخصیتهای مختلف خود ندارد. امنیت و پذیرش شما به او کمک میکند تا با اضطراب کمتری با شرایط خود مواجه شود.
مشاوره روانشناختی تخصصی ضروری است. تشویق فرد به مراجعه به روانشناس یا روانپزشک متخصص در زمینه اختلالات تجزیهای میتواند کمک بزرگی باشد. این درمانها معمولاً شامل تکنیکهایی مثل درمان شناختی-رفتاری (CBT) یا درمانهای مبتنی بر آسیبزدایی و ادغام شخصیتها هستند. مهم است که درمان را به عهده متخصص بگذارید و از ارائه توصیههای غیرحرفهای پرهیز کنید.
حمایت عاطفی و اجتماعی بسیار حیاتی است. فرد ممکن است با احساس گناه، شرم یا ترس از قضاوت دیگران دست و پنجه نرم کند. شنیدن صحبتهای او بدون قضاوت، کمک میکند احساس تنهایی و بیپناهی نکند. سعی کنید نقش شنونده فعال را ایفا کنید و از گفتن جملاتی که احساس نادیده گرفتن یا تحقیر را ایجاد میکند اجتناب کنید.
بیشتر بخوانید:درمان بیماریهای دهان با استفاده از طبیعت
همچنین، شناخت محرکهای استرسزا و اجتناب از آنها بسیار مهم است. این افراد ممکن است در مواجهه با موقعیتهای پرتنش یا تحریککننده، دچار تغییر شخصیت شوند. کمک به مدیریت استرس و ارائه راهکارهای آرامشبخش میتواند به کاهش این تغییرات کمک کند.
اگر فرد بخشی از خانواده یا نزدیکان شماست، بهتر است درباره این اختلال آموزش ببینید. این آگاهی به شما کمک میکند تا بهتر با او ارتباط برقرار کنید و رفتاری مناسبتر داشته باشید. در نهایت، باید توجه داشته باشید که این روند زمانبر است و نباید توقع داشته باشید تغییرات سریع اتفاق بیفتد. صبر، ثبات و مهربانی شما میتواند تأثیر چشمگیری در بهبود کیفیت زندگی این افراد داشته باشد.
درمان این بیماری نیز همانند تشخیص آن زمانبر است هدف از درمان این اختلال تسکین علائم، اطمینان از ایمنی فرد و اطرافیان وی و یکپارچهسازی دوباره شخصیت فرد با متصل کردن شخصیتهای جانبی به شخصیت اصلی است. همچنین بازیابی عملکرد مطلوب در فرد و بهبود روابط او نیز دیگر هدف درمان است.
برای درمان این بیماری از روشهای روانکاوری، رواندرمانی، شناخت درمانی – رفتاری، حساسیتزدایی و پردازش مجدد حرکت چشم برای درمان کابوسهای دائمی، رفتار درمانی دیالکتیک، خانواده درمانی، هنر درمانی، موسیقی درمانی، مراقبه و آرامساز، دارو درمانی و هیپنوتیزمدرمانی استفاده میشود.
یک روش درمانی که آرامش شدید، تمرکز و توجه متمرکز برای دستیابی به یک حالت تغییر یافته هوشیاری را برای بیمار فراهم میکند به او این فرصت را میدهد که آنچه را در ذهن آگاه خود پنهان کرده است کشف کند.