
اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: اردوان اول یکی از شاهان سلسله اشکانیان بود که در حدود سال ۲۱۱ پیش از میلاد به تخت نشست. او پس از پدرش، تیرداد یکم (اشک اول) که بنیانگذار این سلسله بود، حکومت را در دست گرفت. دوران پادشاهی اردوان اول مصادف با مبارزات اشکانیان برای استقلال از سلوکیان (جانشینان اسکندر مقدونی در ایران) بود.
اردوان اول در حدود اواخر قرن سوم پیش از میلاد در یک خاندان جنگجو و اشرافی پارتی متولد شد. او پسر تیرداد یکم (اشک اول) بود که بنیانگذار سلسلهی اشکانی محسوب میشود. او دوران کودکی خود را در مناطق شرقی ایران، بهویژه در سرزمینهای پارت (خراسان امروزی) گذراند. این منطقه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و آداب جنگجویی قبایل پارتی بود. اردوان اول در دورهای متولد شد که پدرش، اشک اول، در حال مبارزه با سلوکیان و تلاش برای ایجاد یک حکومت مستقل بود. این احتمال وجود دارد که جنگها و ناآرامیهای سیاسی بر کودکی او تأثیر گذاشته و باعث شده باشد که از همان دوران جوانی، برای دفاع از سرزمینش آماده شود.
اردوان یکم، فرزند فریاپت (تیرداد اول)، جانشین برادرزادهاش فرهاد دوم در سال ١٢٧ قبل از میلاد شد. اردوان باید در زمان سلطنتش نسبتاً پیر بوده باشد، زیرا پدرش در سال ١٧۶ قبل از میلاد درگذشت. از اوایل قرن دوم پیش از میلاد، اشکانیان شروع به افزودن نشانههای آشکاری در ایدئولوژی سلسلهای خود کردند که بر ارتباط آنها با میراث امپراتوری هخامنشی ایران باستان تأکید داشت. نمونههایی از این نشانهها شامل ادعای ساختگی بود مبنی بر اینکه اولین پادشاه اشکانی، ارشک اول القاب هخامنشی نیز توسط اشکانیان به خود گرفتند. برادر اردوان یکم، مهرداد یکم اولین فرمانروای اشکانی بود که عنوان سابق هخامنشی «شاه شاهان» را برگزید.
بیشتر بخوانید: فریاپت اشکانی کیست؟/سومین شاه اشکانی را بشناسید
اما اردوان اول مانند فرهاد دوم از به کار بردن عنوان «شاه شاهان» خودداری کرد و در عوض از عنوان «شاه بزرگ» استفاده کرد. مانند بقیه پادشاهان اشکانی، او از لقب ارشک در ضرب سکه خود استفاده کرد که نام اولین فرمانروای اشکانی ارشک یکم و برای تقدیر دستاوردهای او بود. علاوه بر این، او همچنین از عنوان فیلهلن «دوستدار یونانیان» استفاده کرد که در زمان سلطنت مهرداد اول بهعنوان بخشی از سیاست حفظ روابط دوستانه با اتباع یونانی خود معرفی شده بود. شاهان اولیه اشکانی با لباس هلنی بر روی سکه هایشان تصویر میشدند. این امر در زمان اردوان اول تغییر کرد که روی سکههایش با لباس مخصوص پارتیان تصویر شده است، که شاهدی بر تداوم احیای ایران در زمان اشکانیان است. اردوان یکم مانند دو شاه پیشین خود، یک دیهیم هلنیستی بر سر دارد، در حالی که ریش بلند او نمایانگر رسم سنتی ایران/خاور نزدیک است.
سلطنت اردوان یکم همراه با دوره انحطاط امپراتوری اشکانی بود. سلف او، فرهاد دوم، در جنگ با عشایر مهاجم در شرق امپراتوری جان باخت. اردوان یکم نیز مجبور شد با کوچ نشینان - ساکا و یوئژی بجنگد و بنا بر گزارشها مجبور به پرداخت خراج به آنها شد. هیسپائوسین که اخیراً اساس خاراسن را در جنوب بین النهرین ایجاد کرده بود، از مشکلات اشکانیان در شرق استفاده نمود و اعلام استقلال از حاکمیت اشکانی نمود. او سپس به مدت کوتاهی بابل را تصرف کرد و بخشهایی از بین النهرین را تحت کنترل درآورد، که ضرب سکههای او نیز این امر را نشان میدهد. اما اردوان یکم برای مقابله با کوچ نشینان که آنها را بیشتر از یک خطر ساده میپنداشت، ماندن در شرق را انتخاب کرد.
۱. مبارزه با سلوکیان و تثبیت حکومت اشکانیان
در آن زمان، سلوکیان هنوز بر بخشهای بزرگی از ایران سلطه داشتند و اشکانیان در حال گسترش قدرت خود بودند. اردوان اول توانست مرزهای حکومت اشکانی را توسعه دهد و تسلط خود را در نواحی شرقی ایران مستحکم کند.
۲. مقابله با آنتیوخوس سوم، پادشاه سلوکی
یکی از مهمترین چالشهای او، تهاجم آنتیوخوس سوم (یکی از قدرتمندترین شاهان سلوکی) بود. آنتیوخوس سوم در تلاش بود تا مناطق از دسترفتهی سلوکیان را بازپس بگیرد و اشکانیان را سرکوب کند. در این جنگها، اردوان اول به مقاومت پرداخت، اما در نهایت، سلوکیان موفق شدند او را شکست دهند و اشکانیان را بهطور موقت تحت سلطه خود درآورند.
۳. ادامه مقاومت اشکانیان و تأثیر حکومت او
با وجود شکست از آنتیوخوس سوم، پایههای حکومت اشکانیان همچنان حفظ شد و این سلسله در سالهای بعد دوباره قدرت گرفت. حکومت اردوان اول نقش مهمی در ادامهی استقلالطلبی اشکانیان ایفا کرد و زمینه را برای گسترش بیشتر این سلسله در دورههای بعدی فراهم ساخت.
اردوان اول نیز مانند فرهاد دوم در جنگ با یوئهچیها زخم برداشت و بر اثر آن زخم درگذشت. پس از او پسرش اردوان دوم به شاهی رسید. در همین زمان صحراگردانی که متشکل از چند قبیله مختلف، شامل سکاها و تخاریها، بودند و در منابع چینی با عنوان «یوئه-چی» شناخته میشوند، به حکومت یونانی بلخ حمله کردند و این سلسله را که آخرین مقاومتگاه یونانیان در شرق محسوب میشد، نابود کردند.