
اقتصاد۲۴- میرا قربانی فر - صبح که زهره از خانه اش در حاشیه اصفهان بیرون آمد، ترک باریکی را دید که از گوشه حیاط تا پای درخت انار کشیده شده بود. استادکار گفت «چیزی نیست، بندکشی میخواهد». سه ماه بعد، ترک آنقدر دهان باز کرد که لوله آب شکافت، دیوار پذیرایی نشست و درِ آهنی دیگر بسته نشد. شوهرش که راننده وانت است، هر هفته یکبار به اداره آب میرود تا شاید مجوز حفر چاه کمعمق بگیرد؛ مأمور میگوید آبخوان خالی است و هر حفاری تازه یعنی فروتر رفتن زمین. در روستای پدری زهره نیز شکافها از کنار مزرعه میگذرند و تا نزدیکی جاده میرسند؛ پیرمردها میگویند «زمین نفسش بریده».
این یک قصه تکاندهنده از هزاران خانوادهای است که حالا دیگر بیصدا زیر پایشان خالی میشود؛ پدیدهای برگشتناپذیر که بارشهای مقطعی هم درمانش نمیکند.
ایران، به دلیل دههها مدیریت نادرست آب و توسعه نامتوازن، امروز در زمره رکوردداران جهانی فرونشست زمین ایستاده است؛ تهدیدی که فقط خانهها و راهها را نمیشکند، بلکه بنیان امنیت سرزمینی، اقتصاد محلی، گردشگری و میراث تاریخی را هم نشانه رفته است.
به گزارش اقتصاد ۲۴ بحران فرونشست زمین حالا دیگر به گلوی ایران رسیده و نفس را بریده است. برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی به عنوان یکی از عوامل به طور جدی فاجعه آفریده است. انبوه چاههای مجاز و غیرمجاز، سالهاست تراز آبخوانها را پایین میبرد؛ جاییکه تغذیه طبیعیشان عقب مانده و حفرههای خاکی زیرزمین فشرده و نازا شدهاند.
کشاورزی پرمصرف و کمبهره تحت پرچم «خودکفایی» نیز بر عمق بحران به طور جدی افزوده است و سیاستهای سالیان، کشتهای پرآببر را به دشتهای خشک و نیمهخشک تحمیل کرده؛ آن هم بدون اصلاح فناوری آبیاری و الگوی کشت.
از سوی دیگر توسعه ناپایدار و جمعیتگذاری خطرناک در اقلیم خشک ایران حالا نتیجه خود را این گونه با فرونشست زمین به رخ کشیده است. جهش جمعیت نیز از حدود ۱۹ میلیون نفر در سال ۱۳۳۵ اکنون به بیش از ۸۵ میلیون نفر رسیده و آن هم به شکلی ناگوار همراه با استقرار صنایع و شهرها در پهنههای کمآب، فشار مضاعفی بر منابع گذاشته است. این افزایش جمعیت در حالی بوده که اساسا برخلاف پهنه گسترده جغرافیایی، ایران هرگز توان تامین آب برای چنین جمعیتی را نداشت و برای تامین آب نیز فکری نشده است.
بیشتر بخوانید:
فیلم/ اصفهان در تله فاجعه فرونشست با ۱۰ متر خلا
خشکسالی پیاپی و تغییرات اقلیمی را باید از جمله عوامل موثر و خطرناک دیگر دانست. کاهش بارش مؤثر، افزایش دمای میانگین و تبخیر، الگوی تغذیه آبخوانها را مختل کرده و بر شدت خشکسالی، برداشت از آبهای زیرزمینی و در نهایت فرونشست زمین افزوده است.
حکمرانی ناپایدار آب در پنج دهه اخیر را نیز نباید از نظر دور داشت؛ از صدور مجوزهای بیمحابا تا ضعف در نظارت و برنامهریزیهای عمرانی و صنعتی که غالباً بیتوجه به «ظرفیت محیط» پیش رفتهاند.
نتیجه مجموعهای از تصمیمات و خطاهای دیده نشده، گستره و سرعت فرونشست زمین را در بخشهایی از کشور، سالانه تا ۴۳ سانتیمتر پیش برده است. به این ترتیب ایران از نظر نرخ فرونشست در رتبههای بالای جهانی و از نظر وسعت مناطق درگیر در ردههای اول تا سوم گزارش شده است.
چنان که پهنههای درگیر در مساله فرونشست اکنون دستکم ۳۰۰ تا ۴۰۰ دشت کشور را فرا گرفته؛ و در همین حال گزارشهایی از درگیری ۲۵ تا ۳۱ استان منتشر شده و گفته میشود حدود نیمی از جمعیت کشور در پهنههای فرونشستی یا مجاور آن زندگی میکنند.
وضعیت در برخی از استانها و دشتهای کشور حالا دیگر بحرانی شده است و برخی از مناطق به شکل زیر گزارش شده است:
البرز و حومه تهران: دشت هشتگرد حدود ۴.۷ سانتیمتر در سال؛ دشت کرج بین ۱۷.۵ تا ۳۰ سانتیمتر در سال (بنا بر دو مطالعه در بازههای ۲۰۱۴–۲۰۲۱ و ۲۰۱۶–۲۰۲۱).
قزوین و قم: حدود ۳ سانتیمتر در سال.
استان مرکزی : شازند حدود ۶ سانتیمتر در سال؛ و اراک: حدود ۱ سانتیمتر در سال.
استان همدان: حدود ۴.۷ سانتیمتر در سال
اصفهان: نرخهای دو رقمی (تا ۱۵ سانتیمتر در سال و بالاتر در برخی نقاط).
تهران: در جنوبغرب پایتخت ارقامی تا حدود ۳۱ سانتیمتر در سال گزارش شده است.
در همین حال استاندار اصفهان نیز هشدار داده که فرونشست دیگر «زلزله خاموش» نیست، بلکه به «آتشفشان فعال» شباهت یافته؛ تعدد شهرهای درگیر، نزدیکی پهنههای نشست به مراکز جمعیتی، میراث تاریخی و زیرساختهای حیاتی، اصفهان را به یکی از بحرانیترین کانونها بدل کرده است.

نگاهی به وضعیت بناهای تاریخی ایران حتی عمق فاجعه را بیشتر به رخ میکشد.
تختجمشید و نقشرستم (دشت مرودشت، فارس): شکافها تا فاصلههای ۳۰۰ الی۵۰۰ متری تختجمشید و حتی ۱۰ متری نقشرستم رسیده و رویت شدهاند و در مرودشت طی سالهای اخیر، نشست تجمعی قابلتوجهی ثبت شده است. بستر سنگی سازههای هخامنشی تا حدی مقاوم است، اما حاشیههای خاکی و اتصالها بهشدت آسیبپذیرند؛ هر ترک، تهدیدی برای میراث جهانی و معیشت گردشگری محلی است و نقش رستم در خطر بحرانی بزرگی است.
آثار تاریخی اصفهان: پهنههای متکثر فرونشست، مجاورت با زیرساختهای شهری، خطوط انتقال، پلهای تاریخی و بناهای شاخص (از میدان نقشجهان تا پلها) کاملا دیده میشود و بهویژه در سالهای کمآبی زایندهرود، خطرِ فشردگی لایههای ریزدانۀ زمین بیشتر شده است. گزارشهای محلی از تخلیه اضطراری چند محدوده در هفتههای اخیر حکایت دارند.
بیشتر بخوانید: فرونشست ایران؛ هر ۵ سال یک متر سقوط/ بحران جدی منابع آب زیرزمینی اصفهان در فاصله سالهای ۱۴۰۹ تا ۱۴۱۶
شیراز و فارس: کشاورزی پرآببر در شمال و شمالشرق شیراز و حوالی مرودشت، همراه با چاههای عمیق، زمین را شکننده کرده؛ در برخی نواحی، شکافهای سطحی معابر و مزارع را بریدهاند.
کرمان: دشتهای پرکشتِ پسته و کشتهای آبطلب، با افت سفرهها و نشستهای محسوس روبهروست؛ تهدید برای زیرساختهای انرژی و خطوط انتقال نیز مطرح است.

به گزارش اقتصاد ۲۴، زیرساختها و داراییهای عمومی کشور اکنون در خطر جدی هستند و ترک در سازههای شهری و روستایی، نشست راهها و ریلها، تغییر شیب و شکست شبکههای آب، فاضلاب، برق و گاز؛ افزایش هزینه نگهداری و تعمیرات دورهای، و ریسک حوادث ثانویه را افزایش میدهد. همزمان اکنون دیگر از تختجمشید و نقشرستم تا پلهای تاریخی اصفهان؛ هر آسیب، زیانی مضاعف شده است و میتواند این روند منجر به از دست رفتن هویت تاریخی و کاهش درآمد گردشگری و اشتغال وابسته به آن نیز شود.
از سوی دیگر تراکم غیرقابلبازگشت خاک و نشست، زمینهای کشاورزی را کمبازده یا ناممکن برای کشت میکند؛ چاهها را میخشکند یا آب را شورتر میشود؛ نتیجه این روند نیز تولید افت کشاورزی است و هزینهها بالا میرود. هم چنین به این روند باید هزینههای مستقیم و غیرمستقیم همچون از بازسازی راه و لوله و مدرسه گرفته تا هزینههای سلامت، مسکن، بیمه، مهاجرت و اشتغال را نیز افزود و بدتر این که شوکهای قیمتی در غذا و خدمات محلی، کاهش ارزش دارایی خانوارها در مناطق درگیر را سبب میشود.
بیشتر بخوانید: بحران آبی و فروپاشی سرزمینی، از نتایج آب مجانی برای کشاورزان است/ خودکفایی به روش ایران و آخرالزمانی شدن منابع آبی کشور
اما باز این همه چهره بحران نیست. امنیت زیستمحیطی و سرزمینی ایران اکنون در خطر جدی است. نابودی تالابها، فرسایش خاک، خالیشدن آبخوانها و شکنندگی خطوط انرژی؛ اختلال در تابآوری سرزمینی در برابر سیلاب و خشکسالی از کمترین تبعات روند فرسایش خاک و فرونشست است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، این روند نیز اکنون در حالی رخ میدهد که عملا در پهنههای فرونشستی، عمر مفید جادهها، ساختمانها و لولهها کاهش مییابد.
هر ۱ سانتیمتر نشست سالانه میتواند هزینه نگهداری برخی داراییها را تا چند درصد بالا ببرد؛ در دشتهایی با نشست دو رقمی، این به معنی چرخه تعمیرات مکرر و بلعیدن بودجههای محلی است.
بیشتر بخوانید: افشاگری عجیب درباره بی آبی و مافیای آب ایران/ مهاب قدس تصمیم ساز مافیای آب و پشت پرده ساخت سد و پروژهای آبی کشور + فیلم
هم چنین در حوزه کشاورزی نیز با تراکم لایهها، نفوذپذیری خاک افت میکند؛ برای تولید همان محصول، آب بیشتری لازم است (که نیست) و بهرهوری آب پایینتر میآید؛ نتیجه: کاهش تولید، افزایش واردات و فشار به تراز غذایی.
از سوی دیگر هر ترک در پیرامون یک بنای جهانی، به ازای هر فصل گردشگری، میتواند میلیونها تومان/دلار درآمد از دسترفته محلی ایجاد کند (اقامت، حملونقل، صنایعدستی).
به گزارش اقتصاد ۲۴، اما شعار خودکفایی در محصولاتی مانند گندم، در بسیاری دشتهای کمآب، به بهای برداشتهای عمیق و تشویق کشتهای پرمصرف پیگیری شد؛ بدون جهش در فناوری آبیاری و اصلاح بذر. امروز نیز اصلاحات ساختاری به اندازه بحران پیش نرفته و الگوی کشت منطقهای، قیمتگذاری آب، بیمه و اعتبارات سبز، و تغییر مشوقها به نفع محصولات کمآببر هنوز عمومی و الزامآور نشده است.

در نتیجه همین روند است که بدهی آبی انباشته به یک سرزمین، افت بهرهوری و تعقیب سراب خودکفایی با هزینههای پنهان برای آبخوانها و اقتصاد ملی اکنون از کمترین بحرانهای پیش روی ایران است. پیامدهای آینده این وضعیت نیز منجر به افت بیشتر کیفیت و کمیت آب شرب و صنعتی؛ بحران تأمین در شهرهای بزرگ و کانونهای صنعتی کشور خواهد شد.
بیشتر بخوانید: فاجعه بحران آب؛ ۲۵۴ پهنه تحت تأثیر فرونشست زمین قرار دارند/ ۳ استان در صدر فرونشستها
هم چنین مهاجرت داخلی از دشتهای فرونشستی به حاشیه کلانشهرها؛ رشد سکونتگاههای غیررسمی، فشار بر خدمات و بازار کار را سبب میشود و همین مهاجرتها در ادامه کاهش تولید کشاورزی و افزایش واردات غذایی و در نتیجه نااطمینانی قیمتی و شوکهای تورمی در سبد خوراکی را سبب میشود.
اما درک بحران شاید زمانی بالاخره پیش روی مسئولان و سیاست ورزان کشور قرار بگیرد که دستکم بداند، وقتی آبخوان تخلیه و لایههای ریزدانه متراکم میشوند، حجم منافذ از دست میرود؛ بازگشت به حالت پیشین حتی با بارشهای خوب، ناممکن یا بسیار کند است. به این ترتیب زمینِ فشرده، دیگر «مخزن» سابق نیست؛ شکافها و فروریزشها نیز مسیرهای تازهای برای اتلاف آب و ناپایداری سازهای میسازند. این یعنی ایران میتواند با ادامه این روند به نقطه بازگشت ناپذیر برسد؛ به نقطهای که دیگر ایران شاید حتی راهی برای بهبود تن دردمند خود نداشته باشد.

از سوی دیگر مهاجرتهای گسترده پس از فروپاشی اقلیمی میتواند منجر به بحران امنیتی جدی شود. در نتیجه ادامه این روند، اقتصاد محلی فرو میریزد و با افت کشاورزی و گردشگری، مشاغل خرد (حملونقل، خدمات، صنایعدستی) از نفس میافتند؛ بانکها با داراییهای منجمد (املاک کمارزششده) مواجه میشوند. به گزارش اقتصاد ۲۴، این یعنی شاید شاهد مهاجرت فشرده به کلانشهرها شویم و با رشد حاشیهنشینی، فشار بر آموزش و سلامت، رقابت فشرده در بازار کار و احتمال افزایش آسیبهای اجتماعی را در کشور شاهد باشیم.
فاجعه دیگر این که این روند خود ریسکهای امنیتی-زیرساختی را تشدید میکند؛ رهاشدگی اراضی و روستاها، کاهش نگهداری خطوط انتقال و آسیبپذیری شبکههای انرژی و آب؛ در شرایط بحران، مدیریت امداد را دشوارتر میکند.
در چنین شرایطی دولت ناچار به حمایت معیشتی، مسکن اضطراری و بازتخصیص بودجه عمرانی خواهد شد؛ همزمان با افت پایههای مالیاتی محلی، کسریها عمیقتر میشود و از طرفی دیگر تمرکز سرمایه و خدمات در چند قطب شهری و تهیشدن پیرامون؛ شکاف توسعهای، تصمیمگیری را سیاسی و پرتنش میکند.
تدوین مقررات ملی ضدفرونشست: توقف برداشت از آبخوانهای بحرانی، مسدودسازی چاههای غیرمجاز، مشروطسازی توسعه صنعتی به «تراز آبی» منطقه.
اصلاح کشاورزی: الگوی کشت منطقهای، تغییر مشوقها به سود محصولات کمآببر، آبیاری قطرهای/هوشمند، بیمه و تسهیلات سبز برای تبدیل فناوری.
قیمتگذاری و مدیریت تقاضا: واقعیسازی تدریجی بهای آب همراه با حمایت هدفمند از دهکهای آسیبپذیر و کشاورزان خرد؛ کاهش تلفات شبکه.
تغذیه مصنوعی آبخوانها و مهار روانآب: پروژههای نفوذپذیرسازی، سدهای تغذیهای خرد، احیای تالابهای کلیدی.
حفاظت میراث و گردشگری: بودجه ویژه مقاومسازی حریم آثار (بهویژه فارس و اصفهان)، سامانه پایش ترکها و نشستها، مدیریت بازدید در فصلهای پرریسک.
بیشتر بخوانید: تهدید فرونشست از تختجمشید تا برج طغرل/ بیش از ۸۰۰ شهر و ۱۶ کلانشهر ایران در معرض خطر فرونشست
برنامهریزی فضایی و صنعتی: انتقال تدریجی صنایع پرآببر از دشتهای بحرانی؛ ممنوعیت توسعه مسکن انبوه در پهنههای نشستپرخطر؛ مشوقهای سرمایهگذاری در مناطق کمریسک آبی.
حکمرانی داده و مشارکت اجتماعی: انتشار نقشههای بهروز فرونشست، داشبورد عمومی پایش، آموزش و مشارکت کشاورزان و شوراهای محلی.
استفاده از ظرفیت برنامه هفتم توسعه: تعریف پروژههای اولویتدار قابل ارزیابی، با نشانگرهای عملکردی، جدول زمانبندی و ضمانتهای اجرایی.
ایران اکنون با بحران فرونشست در مقیاس ملی روبهروست؛ بحرانی که آرام پیش میرود، اما ریشهایترین لایههای اقتصاد، جامعه و میراث را تهدید میکند. از حیاط خانه شهروندی خسته در اصفهان تا مزارع مرودشت و خطوط انتقال کرمان، نشانهها یک چیز میگویند: زمین زیر پای ما دیگر مانند گذشته تابآور نیست.
انتخاب دشوار، اما روشن است؛ یا اکنون با اصلاحات جدی در حکمرانی آب و کشاورزی و با سرمایهگذاری هدفمند برای پایش، مقاومسازی و جابهجاییهای ضروری هزینه کنیم؛ یا فردا چند برابر همین هزینه را بپردازیم، آن هم همراه با از دست رفتن خانهها، مشاغل، آثار جهانی و امنیت سرزمینی.
استاندار ومقامات مسول شهرهای بزرگ درحال بلعیده شدن در عمق زمین است
تنها راه علاج ونجات اصفهان وسایر استانهای بزرگ مثل تهران و ساخت تصفیه خانه تکمیلی واستاندارد کننده پساب فاضلاب به موازات تصفیه خانه های
فاضلاب شهری و انتقال سریع به بالا دست وجریان مصنوعی اب ورودخانه های طبیعی حداقل از ابتدای شهر میباشد
آقایان استاندار زمان درحال از دست رفتن است شاید مکان بعد برای فرونشست بسیار ناخوشایند همه باشد
اگر نمیتوانید سپاه یا قرار گاه خاتم س کمک بطلبید