
اقتصاد۲۴- بیش از بیست سال است که باغهای چای یکی پس از دیگری به ویلا تبدیل میشوند. کشت چای ایرانی دیگر برای کسی نمیصرفد. باغها فرسودهاند و هزینه بهزراعی آنها بسیار بالاست. حالا چایکاران میگویند همه این مشکلات را یکسو بگذارید، انحلال سازمان چای و ادغام آن در وزارت جهادکشاورزی تیشه به ریشه چایکاری در شمال کشور است. چنانکه بیست سال پیش وقتی با دستور «سید محمد خاتمی»، رئیسجمهوری وقت، این سازمان منحل شد، ۷۲ هزار خانوار روستایی از کشت چای روی گرداندند و بازار واردات چای داغ و داغتر شد. همچنین در مدت کوتاهی بالای ۲۰۰ تن چای در انبارهای تهران فاسد شد. وارداتی که نشانی از معیشت جامعه محلی در آن نبود. حالا وزیر جهادکشاورزی دولت چهاردهم میگوید نیازی به سازمان چای نیست و میخواهد آن را به حدود یک ادارهکل تقلیل دهد. چایکاران و کارشناسان میگویند اینبار ۲۲ هزار هکتار باغ چای در گیلان و مازندران از بین خواهد رفت.
«متری ۵۰ میلیون تومان»، حتی اگر قرار باشد یک «چای باغ» ۲۵۰ متری را با این قیمت بفروشی، پولی نزدیک ۱۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون گیرت میآید؛ عددی که «عباس» از چایکاران رامسر میگوید: «هیچوقت با کشت چای چنین پولی بهدست نمیآید. بعد از من هیچکدام از فرزندانم حاضر نیستند روی این چایباغ فرسوده کار کنند، اما وقتی باغم را فروختم سرمایه قابلتوجهی به آنها دادم. من فقط یکسوم از زمینم را فروختم و توانستم چنین سرمایهای فراهم کنم. بعد از مرگم تکلیف باقی زمین را هم خودشان روشن میکنند.»
عباس بیش از ۶۵ سال سن دارد. خودش عدد دقیقی از سنش نمیگوید، اما سن چایباغش را دقیق میداند: «۸۴ سال پیش در این زمین چای کشت شده است. البته حدود ۳۵ سال پیش آخرین باری بود که من زمین را بهزراعی کردم. باید پنج سال قبل هم این کار را انجام میدادم، اما دیگر نمیصرفد.»
عباس بخش چای در کشور را رهاشده میداند: «خیلی عجیب است. اگر بروی پیش هر مسئولی در وزارت جهادکشاورزی بنشینی، با تو همدل است و میگوید چای فقط چای ایرانی؛ همان زمان هم که دارند این حرفها را میزنند، روی میزشان چای کیسهای دبش است. بعد انتظار دارید به فکر توسعه صنعت چای کشور باشند؟ الان هم که دارند سازمان چای را منحل میکنند. این صنعت زمانیکه برای خودش سازمان مستقل داشت، اوضاعش آنقدر نابسامان بود؛ حالا وقتی سازمانش بشود یک ادارهکل، معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا کند. من چایکار ناچارم زمینم را بفروشم خانم؛ چون کسی برای من فکر درستی نمیکند. امسال خشکسالی هم مزید بر علت شد. برگ سبز، آب میخواهد. درست است که در دسته کشتهای دیم قرار میگیرد، اما مقداری باران لازم دارد؛ مقداری کود و رسیدگی. من با کود وانتی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، با کارگر روزی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان، با پرداخت دیرهنگام کارخانههایی که محصولم را خریداری کردهاند، چطور باید به کارم ادامه دهم؟ وقتی سازمان چای بود، در همه مناطق کشور که چای کشت میشد، یک نمایندگی یا یک اداره داشت که، چون عموماً مسئولان شهری و شهرستانی، محلی هستند و مشکلات را از نزدیک میبینند، پیگیر امور هستند. حالا یک ادارهکل در گوشه وزارتخانه چه دردی از ما دوا خواهد کرد؟»
بیشتر بخوانیدعکس/ قیمت چای در داخل ۴ تا ۵ برابر قیمت چای صادراتی
«مصطفی امیدی»، یکی دیگر از چایکاران شمال کشور، با عباس همنظر است. او میگوید: «همهچیز به کنار، همه مشکلاتی را که از گذشته تا امروز وجود داشته است، فراموش کنید؛ انحلال سازمان چای اکنون بزرگترین چالش است. اگر این اتفاق بیفتد، بیش از ۲۲ هزار هکتار باغ چای گیلان و مازندران از بین میروند. مشخص نیست با این انحلال چه سرنوشتی در انتظار صنعت رو به افول چای ایران خواهد بود. این تصمیم دقیقاً بیست سال قبل هم گرفته شد و مشکلات زیادی بههمراه داشت. چرا آن را فراموش کردهاند.
آنچه عباس بهعنوان دغدغه صنف چایکاران در شمال کشور مطرح میکند، یکی از مشکلاتی است که علاوهبر مشکلات گذشته این صنعت، به چالشهای صنعت چای اضافه شده است: «انحلال سازمان چای»؛ طرحی که یک بار پیشتر نیز آزموده شد، اما به نتیجه مطلوبی نرسید.
بیست سال پس از انحلال سازمان چای در دولت هشتم، دولت محمد خاتمی، اینبار دولت چهاردهم، دولت مسعود پزشکیان، قصد دارد بار دیگر این نهاد را منحل کند. علاوهبر اعتراض سندیکاها و اتحادیههای چایکاری، حتی برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از شمال کشور نیز به آن اعتراض کردهاند. بااینحال، وزیر جهادکشاورزی، «غلامرضا نوری قزلجه»، در پاسخ به این اعتراضها اعلام کرد: «مگر قرار است هر محصولی یک سازمان داشته باشد؟ مگر سازمان پرتقال داریم.»
با وجود این طعنههای وزیر، اما صحبتهای کارشناسی در نقد این اقدام ادامه پیدا کرد: «محمد علیجانی»، نماینده شهروندان «رودسر» و «املش» در مجلس شورای اسلامی، میگوید: «تجربه تلخ انحلال سازمان چای در سال ۱۳۸۴ همچنان در ذهن مردم باقی مانده است. تجربهای که باعث کاهش شدید فعالیتهای چایکاری و افزایش واردات چای شد و درنهایت نارضایتی عمومی را در پی داشت. به دولت تذکر میدهیم و میخواهیم از چنین تصمیماتی که امید چایکاران را نشانه میگیرد، پرهیز کند.»
بعد از انقلاب اسلامی، تولید و توزیع چای در انحصار دولت قرار گرفت. سازمان چای تا سال ۱۳۷۰ در اختیار وزارت بازرگانی بود (این وزارتخانه اکنون در وزارت صمت ادغام شده است.) از سال ۱۳۷۰ با شعار سیاست «خودکفایی»، سازمان چای از وزارت بازرگانی جدا و به وزارت کشاورزی ملحق شد. اما وزارت جهادکشاورزی نتوانست در این زمینه موفق عمل کند و با دپوی هزاران تن چای سنواتی در انبارها و برهم خوردن توازن بازار برای چندین سال متوالی، دولت طرح اصلاح ساختار تشکیلاتی چای را در اسفند ۱۳۷۸ تصویب و در سال ۱۳۷۹ اجرا کرد.
بااینحال، سازمان چای در سال ۸۴ با رأی دولت هشتم، منحل شد. این تصمیم ازآندست اقداماتی بود که موج مخالفتها با تصمیم دولت محمد خاتمی را در پی داشت. با انحلال سازمان چای، ۷۲ هزار خانوار روستایی از چایکاری روی برگرداندند و بالای ۲۰۰ تن چای در مدت کوتاهی در انبارهای تهران فاسد شد و از بین رفت. در سال ۱۳۸۸ یعنی در دولت محمود احمدینژاد، سازمان چای کشور مجدداً تشکیل شد.
بیشتر بخوانید:تولید داخلی چای نیاز بازار را تامین نمیکند
«مجتبی حسینی» کارشناس کشاورزی است. او نیز میگوید: «ایجاد سازمان چای در ایران، در بدو ایجاد براساس تجربه کشورهایی بود که بسیار پیشتر از ما این محصول را کشت میکردند. سازمان چای مسئول خرید و پرداخت بهای برگ سبز به چایکاران و تحویل آن به کارخانهدارانی بود که اجرت چایسازی را از سازمان چای میگرفتند و تمامی چای خشک تولیدی را تحویل سازمان چای (دولت) میدادند. اما موضوع مهمی بهنام بهزراعی از این چرخه اقتصادی جا ماند. بهمرور زمان، این کمتوجهیها باعث شد کیفیت چای سیر نزولی پیدا کند. از شروع دهه ۷۰ سازمان چای به وزارت کشاورزی واگذار شد و واردات بیرویه چای خارجی نیز بدون هیچگونه کنترلی افزایش پیدا کرد. دولت برای برونرفت از این وضعیت، در سال ۱۳۸۴ طرحی را بهعنوان اصلاح ساختار چای تنظیم و به اجرا درآورد. این طرح مشکلات بسیار زیادی داشت. یکی از مهمترین این مشکلات نبود زمینه و بستر مناسب برای چایکاران بود. یکی دیگر از این مشکلات به کارخانه دارها برمیگشت. کارخانهدارها عملاً فقط حقالعمل کار بودند و سهمی در تجارت نداشتند؛ چراکه این کار را هم بلد نبودند. نتیجه آن شد بستهشدن کارخانههای چایسازی و رهاسازی باغهای چای و تغییر کاربری نزدیک به ۳۰ درصد از باغهای چای فعال.»
او ادامه میدهد: «بعد از چندسال بهدلیل اعتراض چایکاران و مسئولین استانی و نمایندگان شهرستانهای چای خیز مجدداً سازمان چای در ساختار استانی ایجاد شد. در طول این سالها وزارت جهادکشاورزی هیچگونه برنامهای برای ایجاد بستر مناسب جهت خصوصیسازی چای ارائه نکرده است. حتی توجه به باغهای چای که ماده اولیه یعنی برگ سبز پایه و اساس چای باکیفیت است، در سالهای اخیر بهدلایل مختلف، نظیر افزایش بیرویه هزینههای تولید در بخش کشاورزی، نهادههای کشاورزی و توسعه مکانیزاسیون و غیره، کمرنگ شده است.»
«اردلان بالابندیان» کارشناس چای است. او برای سالهای متوالی رئیس اداره چای در رامسر بود. بالابندیان میگوید: «مشکلات چایکاران بسیار زیاد است. مشکلاتی مانند خریدها و پرداختهای نامنظم فقط بخشی از مشکلات چایکار است. بخشی از این مشکلات مربوط به بخش دولتی و بخشی هم مربوط به بخش خصوصی است. در مورد خرید برگ سبز چای حدود ۷۰ تا ۷۵ درصد مطالبات از سوی بخش خصوصی پرداخت میشود و حدود ۲۵ درصد نیز بهصورت یارانه از سوی دولت در اختیار کشاورز قرار میگیرد. امسال بخش قابلتوجهی از پول پرداخت شده است. در منطقه رامسر میدانم که کارخانجات پرداختهایشان را بهروز کردهاند. مستحضر هستید که بیشترین برداشت مربوط به چین بهاره است. اما امسال چایکاران مشکلات دیگری هم داشتند. ما با گرمسالی و خشکسالی مواجه بودیم. بنابراین، چین محقق نشد. بیش از ۶۰ درصد بوتهها در ارتفاعات است و فقط ۳۵ درصد بوتهها و باغها در مناطق جلگه قرار دارد. در پیک آبیاری متاسفانه آب مورد نیاز را دریافت نکردند. شرایط برای بهار بهتر بود، اما برای تابستان و الان، پاییز، متأسفانه شرایط آبی باغات خوب نیست. درنتیجه، میزان برگ استحصالی بسیار کاهش پیدا کرده است.»
او ادامه میدهد: «در شرایط ایدئال، کشت دیم هفت تن در هکتار محصول میدهد. در شرایط ایدئال آبی این عدد به ۱۵ تا ۱۷ تن میرسد. اما مشکل دیگری هم وجود دارد. کشاورز دیگر توان زراعت ندارد. هزینه کارگر و نهادهها بسیار بالاست. در گذشته از کود حیوانی استفاده میشد، اما الان عملاً کود حیوانی وجود ندارد. چرخه کشت به روش سنتی از بین رفته است، اما چرخه مدرن آن تکمیل نشده است. قیمت همین کود بسیار بالاست. قیمت کارگر هم بسیار زیاد است.»
بالابندیان ادامه میدهد: «صندوق توسعه چای که از سوی دولت تشکیل شده، درحقیقت برای بهزراعی است و دولت از این طریق به کشاورزان وام چهار درصد میدهد. اما موضوع این است که صرفه اقتصادی کشت برای کشاورزی چگونه تعریف میشود. باغهای چای در گیلان و غرب مازندران زمینهای قیمتی هستند. برخی باغها متری ۴۰ تا ۵۰ میلیون تومان به فروش میرسد. مستحضر هستید که عمده باغهای ما بیش از ۳۰ سال قدمت دارد. اما کشاورز دیگر رغبت ندارد. شما در هند زمین زیر پنج هکتار نمیبینید که زیر کشت چای باشد. اما اینجا یک باغ ممکن است از یک هکتار هم کمتر باشد. تغییر کاربری از دیدگاه من و شما یک معضل است، اما برای کشاورز میصرفد. عمده این اراضی هم به غیربومی فروخته میشود؛ چون عمده باغهای چای ما به دریا مشرف است. اینها هم عواملی است که چایباغهای ما را از بین میبرد.»
او کوچک کردن سازمان چای و ادغام آن در وزارت جهادکشاورزی را قوز بالای قوز مشکلات چای میداند: «توجیه وزیر جهادکشاورزی برای این اقدام اصلاً منطقی نیست. ماهیت محصولات با هم فرق میکند. برگ سبز چای با پرتقال و بسیاری محصولات دیگر قابلمقایسه نیست. در غرب مازندران و بهویژه در استان گیلان، چای یک محصول استراتژیک است. در گیلان جز برنج و چای میخواهند چه بکارند؟ در مازندران مرکبات کشت میشود، اما در ارتفاعات گیلان که چای کشت میشود، امکان کشت محصول دیگری وجود ندارد. این محصول نیاز به سازمان مستقل دارد. این تجارب در دنیا وجود دارد. در خود ایران هم ما این موضوع را آزمودهایم، نمیدانم چرا میخوامیم دوباره یک اشتباه را تکرار کنیم.»