تاریخ انتشار: ۰۹:۵۲ - ۰۴ دی ۱۴۰۴

صعود بودجه رسانه ملی به ۳۵ هزار میلیارد؛ سقوط سلیقه مخاطب و ریزش بیننده / آیا رسانه ملی کارایی دارد؟

مطابق آمار‌های رسمی منتشرشده، بودجه صداوسیما در سال ۱۴۰۲ حدود ۸ هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان بوده است؛ رقمی که تنها یک سال بعد، در ۱۴۰۳ به بیش از ۲۲ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد.

رسانه ملی

اقتصاد۲۴- بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۵ نشان می‌دهد سازمان صداوسیما در سال آینده یکی از بالاترین سطوح اعتباری خود نسبت به سایر ارگان‌ها و سازمان‌ها را به خود تخصیص داده است. بر اساس ارقام درج‌شده در این لایحه، مجموع اعتبارات رسانه ملی با رشدی بیش از ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته، به رقمی در حدود ۳۵ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان رسیده است؛ عددی که بار دیگر توجه‌ها را به جایگاه صداوسیما در میان نهاد‌های فرهنگی و رسانه‌ای کشور جلب می‌کند.

این افزایش بودجه، اتفاقی مقطعی یا استثنایی نیست، بلکه ادامه مسیری است که طی چند سال گذشته در ساختار بودجه‌ای رسانه ملی شکل گرفته است. نگاهی به روند اعتبارات صداوسیما از سال ۱۴۰۲ تاکنون نشان می‌دهد این سازمان، هر سال با جهش قابل توجهی در منابع مالی مواجه بوده؛ جهشی که به‌ویژه در مقایسه با سایر نهاد‌های فرهنگی، چشمگیرتر به نظر می‌رسد.

مطابق آمار‌های رسمی منتشرشده، بودجه صداوسیما در سال ۱۴۰۲ حدود ۸ هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان بوده است؛ رقمی که تنها یک سال بعد، در ۱۴۰۳ به بیش از ۲۲ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد. این روند در سال ۱۴۰۴ نیز ادامه یافت و اعتبارات رسانه ملی به حدود ۲۹ هزار و ۶۳۰ میلیارد تومان رسید. حالا در لایحه بودجه ۱۴۰۵، ارقام ارائه‌شده از عددی بین ۳۳.۵ تا ۳۵.۵ هزار میلیارد تومان حکایت دارد؛ اختلافی که ناشی از تجمیع یا تفکیک برخی ردیف‌های بودجه‌ای است، اما در هر صورت، از رشد پرشتاب اعتبارات صداوسیما خبر می‌دهد.

به بیان ساده‌تر، بودجه صداوسیما طی بازه‌ای حدود سه‌ساله، بیش از چهار برابر شده است؛ افزایشی که در میان نهاد‌های فرهنگی و رسانه‌ای کشور، کمتر نمونه مشابهی برای آن می‌توان یافت. چنین رشدی، به‌طور طبیعی این انتظار را ایجاد می‌کند که رسانه ملی، هم‌زمان با افزایش منابع مالی، از نظر کیفیت تولید، تنوع برنامه‌ها، جذب مخاطب و اثرگذاری فرهنگی نیز با تحولی محسوس روبه‌رو شده باشد.

با این حال، همین نقطه، آغاز شکل‌گیری پرسش‌های جدی درباره نسبت «عدد‌های بودجه» و «واقعیت‌های روی آنتن» است؛ پرسش‌هایی که در ادامه این گزارش، با بررسی جزئیات هزینه‌کرد و مقایسه خروجی‌ها، پررنگ‌تر خواهند شد.

سهم تولیدات نمایشی؛ بیشترین عدد روی کاغذ

بررسی جزئیات ردیف‌های هزینه‌ای در لایحه بودجه سال ۱۴۰۵ نشان می‌دهد بیشترین سهم از اعتبارات سازمان صداوسیما، همچنان به بخش تولیدات نمایشی اختصاص یافته است؛ بخشی که سال‌هاست به‌عنوان ویترین اصلی رسانه ملی معرفی می‌شود و انتظار می‌رود موتور محرک جذب مخاطب و ارتقای کیفیت محتوای تلویزیون باشد.

بر اساس ارقام منتشرشده، حدود ۹ هزار میلیارد تومان از بودجه سال آینده صداوسیما برای تولید آثار نمایشی در نظر گرفته شده است؛ رقمی که قرار است صرف ساخت سریال‌ها، مجموعه‌های داستانی و آنچه در ادبیات رسمی شود که با عنوان آثار «فاخر» شناخته می‌شود. این عدد به‌تنهایی از مجموع بودجه بسیاری از نهاد‌های فرهنگی کشور بیشتر است و نشان می‌دهد تولیدات نمایشی، در اولویت نخست تخصیص منابع رسانه ملی قرار دارند.


بیشتر بخوانید:کاهش ۲۶ درصدی بودجه بخش فرهنگ و هنر


چنین رقمی، در مقیاس بودجه فرهنگی کشور، عددی قابل توجه و حتی کم‌سابقه محسوب می‌شود. برای مقایسه، بودجه سالانه برخی سازمان‌ها و مراکز فرهنگی فعال در حوزه هنر، سینما، تئاتر و فعالیت‌های فرهنگی عمومی، به‌مراتب کمتر از این میزان است؛ در حالی که صداوسیما تنها برای یک بخش از فعالیت‌های خود، رقمی چند هزار میلیارد تومانی اختصاص داده است.

در کنار تولیدات نمایشی، حدود ۲ هزار میلیارد تومان نیز تحت عنوان «حمایت فرهنگی» در بودجه صداوسیما پیش‌بینی شده است؛ اعتباری که قرار است صرف کمک به تولید آثار آگاهی‌بخش، برنامه‌های فرهنگی و پروژه‌هایی با هدف افزایش آگاهی عمومی شود. با این حال، جزئیات دقیق نحوه هزینه‌کرد این بخش و شاخص‌های سنجش اثرگذاری آن، در اسناد بودجه‌ای به‌روشنی مشخص نشده است.

علاوه بر این دو ردیف اصلی، بخش قابل توجهی از اعتبارات صداوسیما به هزینه‌های فنی، نوسازی تجهیزات، پشتیبانی اجرایی و ساختار‌های اداری اختصاص یافته است؛ حوزه‌هایی که اگرچه در ظاهر زیرساختی و ضروری به نظر می‌رسند، اما سهم بالای آنها در مجموع هزینه‌ها، همواره یکی از محور‌های انتقاد کارشناسان بوده است.

تمرکز قابل توجه بودجه بر تولیدات نمایشی و هزینه‌های پشتیبانی، این پرسش را پررنگ‌تر می‌کند که آیا اولویت‌های مالی صداوسیما با نیاز‌ها و سلیقه مخاطبان امروز هم‌راستاست یا خیر؛ پرسشی که پاسخ آن، نه در جدول‌های بودجه، بلکه در کیفیت، اثرگذاری و میزان دیده‌شدن خروجی‌های نهایی مشخص خواهد شد.

بودجه رسانه ملی

رشد بودجه، اما سؤال قدیمی: خروجی کجاست؟

افزایش قابل توجه بودجه صداوسیما در لایحه‌های بودجه سال‌های اخیر، در شرایطی رقم خورده که هم‌زمان، بحث درباره کاهش اثرگذاری تلویزیون در میان منتقدان، کارشناسان رسانه و حتی مخاطبان عمومی، بیش از گذشته مطرح شده است.

در واقع، فاصله میان رشد عدد‌های بودجه و تجربه زیسته مخاطبان از تلویزیون، به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های رسانه ملی تبدیل شده است.

در سال‌هایی که بودجه صداوسیما جهش چندبرابری داشته، زیست رسانه‌ای جامعه نیز دستخوش تغییرات اساسی شده است. پلتفرم‌های نمایش خانگی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های آنلاین، سهم قابل توجهی از وقت و توجه مخاطبان را به خود اختصاص داده‌اند؛ تغییری که نه‌تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان رخ داده است. با این حال، انتظار می‌رفت رسانه‌ای با بودجه چند ده هزار میلیارد تومانی، بتواند با این تحولات همراه شود یا دست‌کم بخشی از مرجعیت رسانه‌ای خود را حفظ کند.

پرسش اصلی در این میان ساده، اما بنیادین است: این حجم از بودجه دقیقاً صرف چه خروجی‌ای شده است؟

پرسشی که پاسخ روشن و قابل اندازه‌گیری به آن، دست‌کم در سطح افکار عمومی، ارائه نشده است.

نگاهی به خروجی‌های سال‌های اخیر صداوسیما نشان می‌دهد نه‌تنها آثار نمایشی شاخصی که بتواند بازگشت سرمایه اقتصادی یا حتی موج فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای ایجاد کند، به‌ندرت دیده می‌شود، بلکه در مقایسه با دهه‌های گذشته، تعداد سریال‌ها و برنامه‌هایی که بتوانند به حافظه جمعی جامعه راه پیدا کنند نیز به شکل محسوسی کاهش یافته است.

در دهه‌هایی نه‌چندان دور، بسیاری از تولیدات تلویزیونی، حتی با بودجه‌هایی به‌مراتب کمتر، به رویداد‌های فرهنگی تبدیل می‌شدند؛ آثاری که دیالوگ‌ها، شخصیت‌ها و داستان‌هایشان در ذهن مخاطبان ماندگار می‌ماند. امروز، اما با وجود افزایش چشمگیر منابع مالی، چنین اثرگذاری‌ای کمتر به چشم می‌خورد. هر چند ما در این مقایسه رشد قیمت دلار را نیز در نظر گرفته‌ایم.

همین شکاف میان هزینه‌های بالا و خروجی‌های کم‌اثر، باعث شده بخش قابل توجهی از نقد‌ها متوجه نحوه تخصیص منابع، اولویت‌های محتوایی و سیاست‌گذاری تولید در صداوسیما شود. منتقدان می‌پرسند آیا مسئله اصلی، کمبود بودجه بوده یا فقدان راهبرد روشن برای هزینه‌کرد آن؟

سؤالی که همچنان بی‌پاسخ مانده و هر سال، هم‌زمان با اعلام ارقام جدید بودجه، پررنگ‌تر از قبل مطرح می‌شود.

تعداد کارکنان؛ بودجه کلان در برابر بازده نامعلوم

یکی از ویژگی‌های بارز صداوسیما، اندازه عظیم نیروی انسانی آن است؛ سازمانی که طبق برآورد‌های اخیر حدود ۴۰ هزار نفر در آن مشغول به کار هستند. این رقم اگرچه تخمینی است و ارقام دقیقی درباره تعداد دقیق کارکنان در دسترس نیست، اما نشان می‌دهد بخش عمده‌ای از بودجه کلان صداوسیما صرف حقوق و دستمزد می‌شود؛ که البته همین عدم شفافیت نیروی کار جای بحث مفصل دارد.

برای درک مقیاس، کافی است این عدد را با رسانه‌های بین‌المللی مقایسه کنیم. شبکه الجزیره در قطر، با عملکردی جهانی و تاثیرگذاری منطقه‌ای قابل توجه، تنها حدود ۳ هزار نفر نیرو دارد و حدود ۴۵۰ میلیون مخاطب در جهان دارد این رقم یک دهم تعداد کارکنان صداوسیماست. بی‌بی‌سی که یکی از شناخته‌شده‌ترین رسانه‌های جهان است، حدود ۷ هزار کارمند دارد که ۵۵۰۰ نفر آنها روزنامه‌نگارند و حتی تلویزیون ژاپن (NHK) با گستردگی فعالیت‌هایش، حدود ۱۰ هزار نیرو را به کار گرفته است. حتی شبکه بزرگ اسکای با ۳۲ هزار نیرو، باز هم کمتر از صداوسیماست.

این مقایسه نشان می‌دهد صداوسیما از نظر نیروی انسانی، یکی از فربه‌ترین سازمان‌های رسانه‌ای جهان است، اما سهم آن در اثرگذاری و جریان‌سازی جهانی یا حتی منطقه‌ای قابل قیاس با همین شبکه‌ها نیست. الجزیره با ۳ هزار کارمند، شبکه‌ای چندملیتی و پربیننده در ۱۵۰ کشور است و در ۱۵ سال اخیر توانسته تحولات اجتماعی و سیاسی منطقه را تحت تأثیر قرار دهد، در حالی که صداوسیما با ده‌ها شبکه و هزاران فرستنده، همچنان درگیر برنامه‌های کم‌اثر و کم‌مخاطب داخلی است.

به زبان ساده، رابطه میان تعداد کارکنان و بودجه کلان با خروجی ملموس و اثرگذاری رسانه‌ای، در مورد صداوسیما به وضوح مشکل‌دار است. رشد پرشتاب نیروی انسانی و هزینه‌های جاری، بدون بازنگری در مدل تولید محتوا، شفافیت هزینه‌ها و ارتباط با مخاطب، باعث شده بخش عمده بودجه صرف امور اداری و حقوق کارکنان شود و سهم تولیدات با کیفیت و اثرگذار کمتر از انتظار باشد.

البته این آمار فقط در مورد شبکه‌های ذکر شده نیست، کل رادیو و تلویزیون اسپانیا ۶۵۰۰ نفر نیروی کار دارد و تلویزیون چین ۱۰ هزار نفر نیروی کار دارد.

مقایسه با سال‌های قبل؛ بودجه بالا، اعتماد پایین

بررسی روند بودجه صداوسیما از سال ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۵ تصویری دوگانه از وضعیت رسانه ملی ارائه می‌دهد؛ از یک سو، رشد قابل توجه اعتبارات و افزایش چندبرابری منابع مالی، و از سوی دیگر، تداوم بحث‌ها درباره کاهش مرجعیت و اعتماد رسانه‌ای تلویزیون در میان بخش‌هایی از جامعه.

در این بازه زمانی، بودجه صداوسیما از حدود ۸.۲ هزار میلیارد تومان به بیش از ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است؛ افزایشی چشمگیر که در نگاه نخست می‌توانست نویدبخش ارتقای کیفیت برنامه‌ها، تنوع ژانرها، سرمایه‌گذاری روی ایده‌های تازه و جذب طیف گسترده‌تری از مخاطبان باشد. اما شواهد موجود، دست‌کم از منظر افکار عمومی و کارشناسان حوزه رسانه، تصویر متفاوتی را نشان می‌دهد.

در سال‌هایی که اعتبارات رسانه ملی رشد کرده، بسیاری از مخاطبان از تکرار ساختارها، محدود شدن تنوع محتوایی و کاهش جذابیت برنامه‌ها سخن گفته‌اند. آمار‌های غیررسمی، بازخورد‌های فضای مجازی و حتی واکنش‌های رسانه‌ای، حاکی از آن است که تعداد بینندگان بسیاری از برنامه‌ها و سریال‌ها، نسبت به سال‌های قبل کاهش یافته و تلویزیون بخش قابل توجهی از جایگاه خود را در رقابت با سایر رسانه‌ها از دست داده است.

بودجه رسانه ملی

بودجه‌ای که «برنمی‌گردد»؛ مسئله بازدهی در رسانه ملی

در ارزیابی عملکرد رسانه‌ها، به‌ویژه رسانه‌های عمومی و دولتی، یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها، نسبت هزینه به بازده است؛ معیاری که نشان می‌دهد منابع مالی صرف‌شده، تا چه اندازه به تولید ارزش اقتصادی، فرهنگی یا اجتماعی منجر شده‌اند. این شاخص، سال‌هاست در بسیاری از کشور‌های جهان حتی در رسانه‌هایی که از بودجه دولتی استفاده می‌کنند به‌عنوان یکی از مبنا‌های اصلی ارزیابی عملکرد مطرح است.

با این حال، بررسی عملکرد مالی و محتوایی صداوسیما نشان می‌دهد بخش قابل توجهی از بودجه سالانه این سازمان، بدون آن‌که به بازگشت اقتصادی قابل اندازه‌گیری یا حتی مخاطب‌سازی پایدار منجر شود، هزینه شده است. در واقع، افزایش اعتبارات لزوماً به افزایش بازدهی ختم نشده و شکاف میان هزینه‌ها و دستاوردها، به یکی از نقاط آسیب‌پذیر رسانه ملی تبدیل شده است.

در سال‌هایی که بودجه صداوسیما جهش چندبرابری را تجربه کرده، انتظار می‌رفت دست‌کم بخشی از این منابع، به تولید آثاری منجر شود که بتوانند در بازار‌های داخلی و خارجی عرضه شوند؛ آثاری که از طریق فروش خارجی، صادرات فرمت برنامه‌ها یا حتی مشارکت‌های بین‌المللی حداقل با کشور‌های دوست و همسایه و کشور‌هایی که با آنها ارتباطات فرهنگی داریم، بخشی از هزینه‌های تولید را جبران کنند. با این حال، شواهد موجود نشان می‌دهد چنین اتفاقی، به‌صورت سیستماتیک رخ نداده است.


بیشتر بخوانید:بودجه صداوسیما در سال آینده خبرساز شد


نه‌تنها فروش خارجی آثار نمایشی صداوسیما در مقیاس قابل توجهی گزارش نشده، بلکه در حوزه صادرات فرمت برنامه‌ها که در بسیاری از کشور‌ها به یکی از منابع مهم درآمد رسانه‌های عمومی تبدیل شده نیز نشانه‌های روشنی از موفقیت دیده نمی‌شود. حتی در زمینه جذب تبلیغات مؤثر و پایدار، بسیاری از تولیدات پرهزینه نتوانسته‌اند بازدهی متناسب با هزینه‌های صرف‌شده ایجاد کنند.

نتیجه آن‌که بخش قابل توجهی از تولیدات نمایشی و برنامه‌های پرهزینه، پس از پخش، به‌سرعت از چرخه توجه عمومی خارج شده‌اند؛ بدون آن‌که اثر فرهنگی ماندگار، بازگشت اقتصادی یا حتی استمرار مخاطب برای رسانه ملی به همراه داشته باشند. این وضعیت، بیش از هر چیز، نشان‌دهنده فقدان یک مدل روشن بازدهی در ساختار تولید و پخش صداوسیماست.

در چنین شرایطی، پرسش درباره کارآمدی هزینه‌کرد منابع مالی، به‌طور طبیعی پررنگ‌تر می‌شود؛ پرسشی که پاسخ به آن، تنها با افزایش بودجه ممکن نیست و نیازمند بازنگری جدی در سازوکار‌های تولید، توزیع و ارزیابی عملکرد رسانه ملی است.

 با این بودجه چه کار‌هایی می‌توان کرد؟

نگاهی به عملکرد رسانه‌های دولتی یا نیمه‌دولتی در کشور‌های همسایه، پرسش‌های بیشتری را مطرح می‌کند.

برای مثال: ترکیه با بودجه‌ای قابل مقایسه، موفق به تولید سریال‌هایی شده که نه‌تنها بازار داخلی، بلکه بازار جهانی را نیز تسخیر کرده‌اند. این کشور در حال حاضر در عدد فروش اقتصادی و جریان سازی فرهنگی در حوزه ساخت اثار نمایشی در تلویزیون در رتبه دوم جهان قرار دارد.

آذربایجان و برخی کشور‌های منطقه قفقاز، با بودجه‌های به‌مراتب کمتر، روی تولید محدود، اما هدفمند سرمایه‌گذاری کرده‌اند و ارتباطات تلویزیونی خود را گسترش دادند. حتی برخی شبکه‌های عربی منطقه، با مدیریت محتوا و برندینگ رسانه‌ای، توانسته‌اند اثرگذاری فرامرزی ایجاد کنند.

در مقابل، صداوسیما با بودجه‌ای چند ده هزار میلیارد تومانی، همچنان درگیر تولیدات داخلی کم‌اثر و کم‌مخاطب است و ایده‌ای هم برای خروج از این وضعیت ندارد. این در شرایطی است که شفافیت و پاسخگویی از طرف این رسانه نیز وجود ندارد.

افزایش بودجه؛ بدون تغییر مسیر، بی‌اثر خواهد بود

افزایش بودجه صداوسیما در لایحه ۱۴۰۵، اگرچه از منظر عددی چشمگیر است، اما بدون اصلاح سیاست‌های محتوایی، شفافیت هزینه‌ها و بازنگری در نسبت رسانه با مخاطب، نمی‌تواند به تحول واقعی منجر شود.

رسانه ملی، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند پاسخ به این پرسش است که آیا هدف از افزایش بودجه، صرفاً ادامه وضع موجود است یا تلاشی برای بازگشت به مرجعیت رسانه‌ای؟

پرسشی که پاسخ آن، نه در جدول‌های بودجه، بلکه در خروجی واقعی تلویزیون مشخص خواهد شد.

منبع: خبر آنلاین
ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.
خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار