نعمتی: ارادهای برای واگذاری استقلال و پرسپولیس نمیبینم
عضو هیئترئیسه مجلس گفت: برند استقلال و پرسپولیس است که ارزش دارد وگرنه باشگاهی که یک زمین ندارد، یک ساختمان ندارد، در حسابهای مالی هم خیلی بدهکار است. فقط این برند است که ارزشمند است.
اقتصاد24- اتفاقات روزهای اخیر ورزش، ما را برآن داشت با بهروز نعمتی عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی و سرپرست سابق فدراسیون کشتی درخصوص مسائلی مانند واگذاری استقلال و پرسپولیس به گفتوگو بنشینیم. نعمتی در این گفتوگوی صریح، بیپرده و صمیمانه به سؤالات پاسخ گفت...
گفته میشود، چون وزیر ورزش از استیضاح احساس خطر میکرد، شما را برای همکاری به فدراسیون کشتی آورد. نظرتان در این باره چیست؟
اولاً باید بگویم که موضوع سؤال، تحقیق و تفحص و استیضاح و... یک امر طبیعی در مجلس است و ممکن است یک وزیر در دوران مسئولیتش سه بار استیضاح شود و در صحن مجلس حاضر شود. آقای سلطانیفر هم، چون وزیر است، مورد نقد جامعه، نمایندگان مجلس و اصحاب رسانه است، اما اینکه بهروز نعمتی بخواهد به خاطر این موضوع برود آنجا، اولاً که ما عددی نیستیم که بخواهیم مانع آرای نمایندگان شویم و ثانیاً یک موضوع عادی بود و اصلاً پیچیده نبود. خودم هم اصلاً این حس را نداشته و ندارم. به اعتقاد من این موضوعات بیشتر حاشیهسازی محسوب میشود. من با آقای سلطانیفر رفیق هستم. من واقعاً عاشق ورزش هستم و هیچ موقع دنبال این نبودم که باری باشم روی دوش ورزش
چون وجهه خوبی از نظر ورزشی نزد نمایندگان مجلس دارید، شاید این تصور پیش آمده که برای ممانعت از استیضاح چنین مسئولیتی را به شما دادند. خودتان چنین برداشتی نداشتید؟
نه اصلاً.
ما شنیدیم که خیلی از مشاوران به شما گفتند وارد این گود نشوید و حداقل به فدراسیون کشتی نروید، چرا به این پیشنهاد مشاوران گوش نکردید؟
واقعیت این است که کشتی ورزش اول ماست. خدا میداند در جلساتی که خصوصی یا غیرخصوصی ساعتها با آقارسول مینشستم، نظرم این بود که بتوانیم کمک کنیم به کشتی و اتفاقات جانبی که برای کشتی میافتد را جمع و جور کنیم، اما به هر ترتیب آقارسول تصمیم گرفتند دیگر کنار کشتی نباشند و استعفا دادند. به اعتقاد من مقطع خیلی مهم است. شما ببینید در آن مقطع مسابقات جهانی، آسیایی، جوانان آسیا و جهانی و... در پیش بود، ضمن اینکه یک سال بعد هم المپیک در پیش است. آدم اگر بخواهد دلسوزانه به موضوع نگاه کند، حتماً برای کمک میآید. به رغم اینکه خیلیها بخواهند اذیتش کنند یا با حیثیت ورزشی و حتی با حیثیت سیاسیاش بازی کنند ولی من فکر کردم در آن مقطع حساس باید کسی بیاید که دلسوزی بکند.
نیامدم یک نفر را بکارم کنار محمد بنا و بگویم تو حتماً مواظب محمد بنا باش. یا کنار غلامرضا محمدی یا کنار محمد طلایی یا کنار کادر فنی نوجوانان و جوانان و... روز اول هم به همهشان گفتم من آمدهام که بروم، نیامدم که بمانم و هدفم این است که در این مقطع بار نباشم و یار باشم. خوشبختانه خدا کمک کرد. دوستان هم کمک کردند، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک هم کمک کردند.
من همیشه در کشتی و کنار کشتی هستم. من سالها عضو هیئترئیسه بودم. امروز هر حرفی آدم بزند ممکن است برداشتهای بدی بشود ولی من دوست دارم همیشه به کشتی کمک کنم. من اگر دنبال وسوسه بودم، میتوانستم بمانم، انتخابات را عقب بیندازم یا کارهای دیگری بکنم تا بمانم ولی خدا میداند که اصلاً چنین قصد، نیت و انگیزهای نداشتم.
در ثبت نام انتخابات کشتی، بزرگانی مثل امیررضا خادم، عباس جدیدی، علیرضا حیدری، علیرضا دبیر و خیلیهای دیگر ثبت نام کرده بودند و انتخابات خیلی شلوغی از نظر تعداد نامداران و بزرگان بود. نظرتان بیشتر روی کدام یکی از این قهرمانان بود؟
با امیر خادم واقعاً رفاقت چندین ساله داریم. چه آن زمان که معاون وزیر بود یا آن زمان هم که معاون وزیر نبود، ارتباطات خوبی داریم. با آقای جدیدی رفاقتی خیلی مهربانانه داریم. رفاقتی متفاوت داریم و اصلاً نمیشود آدم نگاهش به عباسآقا نباشد. علیرضا دبیر هم همینطور، خدا شاهد است من قلباً همهشان را دوست دارم. با همه دوستان دیدار داشتم. چندین جلسه با علیرضا حیدری گفتگو کردم. با نصیرزاده جلسه داشتم. همهشان را دوست دارم. بین قهرمانان بینی و بینا... برایم فرقی نمیکرد.
زمانی که سرپرست فدراسیون کشتی بودید، بزرگترین ایراد کشتی ما را چه دیدید؟
فکر میکنم یک ایراد کلی که وجود دارد این است که سخت همدیگر را قبول داریم. کسی که داخل گود است فکر میکند از نظر فنی، مدیریتی و توانمندی خودش بهترین است. کسی که بیرون گود است فکر میکند مدیر داخل گود، بد رفتار میکند، بد عمل میکند. خلاصه این «منیّت» درد کشتی است.
یعنی به اعتقاد شما یک زبان مشترک میان مدیران و اهالی کشتی ما وجود ندارد که بتوانند همدل و متحد کار کنند؟
فکر میکنم، چون طیف گستردهای است شاید نتوانند با همدیگر به خوبی کار کنند. هرچند در زمان قهرمانی اینها در اردوها با هم بودند، رفیق بودند ولی، چون هموزن نبودند یا با هم رقیب نبودند، زیاد مشکل نبوده ولی وقتی رقابت پیش میآید، تحمل یکدیگر مشکل میشود. مثلاً در همین انتخابات اخیر کشتی، چه رفتار ناخوشایندی را شاهد بودیم. من برای جلوگیری از ادامه این روند نامناسب اولین کاری که کردم، این بود هرکس به من فحش داد، جوابش را ندادم.
شما هم وقتی در فدراسیون کشتی بودید، برای جلوگیری از رویارویی بچههای ما با نمایندگان رژیم اشغالگر قدس، تلاشهایی داشتید ولی چه باید کرد با این غده سرطانی؟
ما اسرائیل را رژیمی غاصب میدانیم که حق مردم فلسطین را غصب کرده، هیچ فرقی هم ندارد چه مردم مسلمان یا مردم مسیحی و یهودی فلسطین، و ما اصلاً به رسمیت نمیشناسیم و از این نظر تکلیف روشن است. در ورزش هم ما این توان و پتانسیل را داریم که با مسئولان بینالمللی ورزش این مشکل را حل کنیم. این موضوع هم حتماً وظیفه وزارت امور خارجه و کمیته ملی المپیک است. این حق ماست وقتی این رژیم را به رسمیت نمیشناسیم، مجامع بینالمللی ورزشی هم باید این را بدانند که ما با آنها روبهرو نخواهیم شد. به اعتقاد من، مسئولانی که در مسند و مسئولیت سیاسی هستند، باید بروند و با مجامع بینالمللی ورزشی این موضوع را حل کنند. من خودم که در فدراسیون کشتی بودم، رفتم و خیلی رک و بدون رودربایستی با لالوویچ صحبت کردم و موضوع را مطرح کردم. او هم قبول کرد و گفت میدانم موضوع شما اصلاً یک موضوع ایدئولوژیک است.
راجع به بحث خصوصیسازی در ورزش بهویژه دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نظری ندارید؟
از سال ۷۵ بحث خصوصیسازی به خصوص دو باشگاه استقلال و پرسپولیس مطرح بوده که فکر میکنم فقط سیدرضا صالحی امیری عزمش را جزم کرد برای این کار و هیچکس دیگری عزمی برای این موضوع ندارد. برادرمان آقای سلطانیفر وزیر فعلی ورزش عزمی برای این موضوع ندارند، وزرای قبلی هم نداشتند و وزرای بعدی هم نخواهند داشت. دلیلش هم این است که استقلال و پرسپولیس مجموعههای بزرگی هستند که به سایر مجموعهها شخصیت میدهند. مثلاً وزیر ورزش هیئتمدیره این دو باشگاه را انتخاب و معرفی میکند که ممکن است مورد قبول ۲۰ میلیون نفر قرار بگیرد. خب این موضوع خیلی شیرین است. طرف به استادیوم میرود و چندین هزارنفر تشویقش میکنند. یا از نظر سیاسی امتیاز خیلی قشنگی است که در اختیارشان است و دلشان نمیآید از آن به راحتی بگذرند، لذا این کار انجام نمیشود. چه باید کرد تا این دو باشگاه را خصوصی کرد؟
به اعتقاد من باید دو موضوع را مد نظر قرار دهیم. اولین کار این است به صورت یک مجموعه کوچکتر مثلاً حدود ۳۰ یا ۳۵ درصد را به بورس ببریم و آنها خودشان میدانند چگونه عمل کنند. در آن کمیته این پیشنهاد ما بود که به آن رسیدیم. مجموعهای از هواداران، پیشکسوتان و... صاحب همین درصد پیشنهادی شوند و کمکم به سوی واگذاری کامل برویم. بخش خصوصی چه چیزی را باید بخرد؟! مگر چیزی هم دارند این دو باشگاه؟!
ببینید این برند معتبر این دو باشگاه است که واگذار میشود. برند استقلال و پرسپولیس است که ارزش دارد وگرنه باشگاهی که یک زمین ندارد، یک ساختمان ندارد، در حسابهای مالی هم خیلی بدهکار است. فقط این برند است که ارزشمند است. در دنیا همین است، اما این برند باید کشف قیمت شود. به راحتی میشود کشف قیمت کرد. نمونههای مشابه را در آن مقطع (سرپرستی صالحی امیری در وزارت ورزش) آمدیم برای استخراج قیمت بررسی کردیم.
اصلاً خصوصیسازی به ورزش ما کمک میکند؟
صددرصد. چرا کمک نکند؟! باید قبول کنیم که دولتها در همه زمینهها مجریان خوبی نیستند. اگر امروز در فوتبال، مجموعههای صنعتی و تولیدی فساد وجود دارد، من مقصر اصلی را دولت میدانم، چون دولت وظیفه دارد تسهیلگر و ناظر بر اعمال باشد، اما الان اینطور نیست. دولت خودش هم ناظر است. هم تدارکات است و هم پشتیبان است. خودش هم پول میدهد، هم پول میگیرد. خودش اضافه میکند، خودش کم میکند. این اصلاً معنی ندارد. من ارادهای برای واگذاری این باشگاهها از سوی دولت نمیبینم و منظورم هم فقط این دولت نیست. هیچ فرقی بین دولت آقایان روحانی، احمدینژاد، خاتمی و هاشمی رفسنجانی در این رابطه نیست. باید ورزش را خصوصی کنیم. فدراسیونها را خصوصی کنیم. دولت هم سیاستگذاری و نظارت کند.