اقتصاد۲۴- تا یک سال دیگر ایرانیان آغاز پانزدهمین قرن هجری شمسی را جشن خواهند گرفت؛ قرنی که به باور فردین یزدانی، کارشناس اقتصاد اجتماعی با اجاره نشینی مادام العمر بسیاری از خانوادههای ایرانی مصادف خواهد شد.
وی در توضیح مقصود خود میگوید: از سال ۹۵ تاکنون امکانات مالی خانوارها بیش از پیش ضعیف شده است؛ کاهش قدرت خرید و افزایش قیمت تمام شده مسکن باعث شده است تا در بازار مسکن درهای عمیقی ایجاد شود که در دوسوی آن دو گروه اساسا متفاوت هستند؛ یکسوی این شکاف متقاضیان و سوی دیگر آن عرضه کنندگان قرار دارند.
بیشتر بخوانید: ۲۵ سال است راه را اشتباه میروند
یزدانی با یادآوری اینکه با تغییرات اخیر هرم جمعیتی ایران هر سال نزدیک به ۵۰۰ هزار متقاضی جدید وارد بازار مسکن میشود، ادامه میدهد: به نیاز بیشتر این متقاضیان به علاوه درصد قابل توجهی از متقاضیان قبلی اجاره کردن خانه، پاسخ داده خواهد شد و حتی این احتمال وجود دارد که با ادامه وضع موجود خیلی از خانوادهها هرگز به عمر خود صاحب خانه نشوند.
الگوهایی که تغییر کردند
وی با یادآوری اینکه همین حالا از هر ۱۰۰ خانوار متقاضی مسکن برای تعداد ۷۰ خانوار راهی غیر از اجاره نشینی وجود ندارد، ادامه میدهد: اینکه بازار کنونی برای خانه دار کردن همه متقاضیان آماده نیست به این علت است که همین حالا بخش قابل توجهی از خانهها، خالی نگه داشته شده اند و مشکل، برهم خوردن کف توازن میان فروشندگان و خریداران است.
کارشناس اقتصاد اجتماعی ادامه میدهد: به صورت مشخص سالهاست که ایرانیان به خرید زمین و خانه با دید سرمایه گذاری نگاه میکنند؛ همین رویکرد باعث شده است تا بازار ملک به یکی از بازارهای اصلی اقتصاد ایران تبدیل شود؛ تغییرات این بازار در جهتی بوده که خریداران کم توانتر و قیمت فروشندگان بیشتر شده است.
یزدانی صحبتهای خود را اینطور ادامه میدهد: نتیجه چنین شرایطی چیزی غیر از این نیست که همه به بازار مسکن با دید موتور محرک اقتصاد نگاه کنند، اما وقتی این ساختار اقتصادی با بحران مواجه میشود باز هم تبعات آن برای بازار مسکن بسیار گران خواهد بود و طبیعی است که مصرف کنندگان بیشتر از بقیه چوب این بحران را بخورند.
این کارشناس اقتصاد اجتماعی خاطرنشان میکند: همین نوسانات یک دهه اخیر بازار مسکن، نه تنها باعث برهم خوردن نقشه خیلی از خانوارها برای خانه دار شدنشان شد که حتی موجب شد در الگوی اسکان و اقامت خانوارها هم تغییرات فاحشی ایجاد شود.
وی ادامه میدهد: سابق بر این به دلیل ثبات نسبی شرایط اقتصادی، هر منطقه و محله مستاجران خودش را داشت؛ حتی خانوارها ممکن بود تا چند نوبت حاضر به قبول شرایط جدید صاحبخانه برای تمدید قرار داد بشوند، اما حالا بیشتر مستاجران ناچارند به فکر جای جدیدی باشند که با شرایط اقتصادی آنها منطبق باشد.
یزدانی در ادامه میگوید: به صورت مشخص در شهری مثل تهران تغییر الگوی اجاره نشینی طوری بوده که خانوارها از مناطق شمالی به سمت جنوب و از جنوب به سمت حاشیه کوچ کرده اند؛ این وضعیت تاثیر مستقیم وقایع اقتصادی اخیر است و در مورد خانه دار شدن هم بیراه نیست که بگوییم بیشتر مردم دیگر تا مدتها قادر به خرید خانه نخواهند بود و بیشتر آنهایی که هم چنین شرایطی نصیبشان شده است بعید است با موقعیتهای چند سال پیش مواجه شوند؛ هرچه باشد آنها هم قدرت خریدشان کمتر از قبل شده است.
این کارشناس اقتصاد اجتماعی میافزاید: بازار مسکن از چند سال قبل در وضعیتی تورم رکودی قرار گرفت؛ فعالیتهای ساخت و ساز حالا به مانند گذشته ادامه ندارد؛ نه اینکه بساز و بفروشی متوقف شده باشد بلکه این کسب و کارها به کمترین میزان فعالیت خود رسیده است؛ خانههای زیادی را میتوان یافت که خالی مانده اند و چون کسی قادر به خریدشان نیست صاحبانشان هم فعلا تمایلی برای فروش ندارند و حتی حاضر نیستند تا آنها را اجاره دهند.
معادلاتی که باید تغییر کنند
به باور یزدانی وضعیت کنونی طوری است که حتی بعید است که بتوان با تهدید به گرفتن مالیات از خانههای خالی، دادن مشوقهایی نظیر افزایش سقف وام مسکن یا تخفیف قائل شدن برای ساخت و ساز در مناطقی خاص به بیرون آمدن از وضعیت کنونی کمک موثری کرد.
وی در عین حال میگوید: البته که انجام هر کدام از این اقدامات به تنهایی با خود تاثیراتی به همراه دارد؛ اما این دامنه تاثیرات مقطعی و بردشان محدود است؛ با وضعیت اقتصادی حاضر بیشتر متقاضیان خرید مسکن حتی شرایط دریافت یا بازپرداخت تسهیلات وام مسکن را هم ندارند؛ گرفتن مالیات از خانههای خالی هم نمیتواند برای همه صاحبخانهها ترسناک باشد.
این کارشناس اقتصاد مسکن ادامه میدهد: بالاخره همه سرمایه گذاران بازار مسکن که بساز بفروش خردپا نیستند. در این بازار بازیگردانی اصلی با اشخاصی است که فعالیت و نفوذ اقتصادی گستردهای دارد؛ گرفتن چنین مالیاتی در بهترین حالت بازار فروش خانههای لوکس را از رکود خارج میکند؛ بازاری که تنها منحصر به مناطق شمالی و مرفه نشین است و در عمل بر بیشتر پروژههای ساختمانی که در مناطق عادی و محروم ساخته شده اند هیچ تاثیری ندارد.
یزدانی که باور دارد بهترین نتیجه چنین اقدامی تشویق سرمایه گذاران برای ورود به فعالیتهای ساخت و ساز در مناطق غیر مرفه نشین است، با تقسیم کردن بازار مسکن کشور به سه دسته خانههای لوکس، متوسط و ارزان قیمت، صحبتهای خود را اینطور دنبال میکند: در هر ناحیه مشتریان با وضع اقتصادی و درآمدی خاص خود ساکن هستند.
وی ادامه میدهد: حتی اولویت بندی برای گرفتن عوارض بیشتر از ساخت و ساز در برخی محلات و تخفیف قائل شدن برای ساخت و ساز در برخی مناطق دیگر تاثیر بلند مدت و ماندگاری نخواهد داشت؛ البته که این اقدام حکم مشوق را دارد، اما اینها همه فاکتورهای موثر و تعیین کننده این بازار نیستند.
به باور این کارشناس اقتصاد مسکن، اگر قرار است مردم با رویای صاحبخانه شدن زندگی کنند باید در معادلات کنونی بازار مسکن تغییراتی در جهت کنترل کردن روند افزایشی قیمتها و افزایش توان اقتصادی عمومی ایجاد شود؛ به صورت مشخص تسهیلات کنونی برای همه قابل استفاده نیست و همینطور اعطای مشوقهای کنونی هم برد موثری ندارند؛ باید اول از همه به افراد این شانس را داد تا با داشتن یک فعالیت اقتصادی متعارف و معمولی بتوانند برای خانه دار شدن خود برنامه ریزی کنند.
یزدانی میگوید: قطعا افرادی هستند که ترجیحشان بر نخریدن خانه است؛ آنها به هر دلیلی تمایلی به صاحب خانه شدن ندارند و سبک زندگی آنها همین است، اما این وضعیت با شرایط کنونی از زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ شرایطی که بیشتر مردم میخواهند خانه دار شوند، اما فشار مشکلات اقتصادی چنین مهلتی به آنها نمیدهد.