اقتصاد۲۴- مهدی الیاسی: فحش خوردن سیاستمداران اگرچه در کشورهای دیگر هم مرسوم باشد اما در جامعه سیاستزده، مخصوصا برای دولتهایی که آفتاب عمرشان بر لب بام است، شنیدن ناسزا و تمسخر اعضای کابینه یک سنت دیرینه است. در اندک ماههای باقیمانده از کابینه دوازهم، بیژن زنگنه، وزیر نفت در پاسخ به پرسشی درباره قیمتگذاری دستوری، با گفتن این جمله که "قیمتها دست خداست" بهانهای به ناسزاگویان و تمسخر کنندگان داد، بیکار نمانند!
محمد ماشینچیان، پژوهشگر اندیشههای اقتصادی، در گفتوگوی پیشرو توضیح میدهد که حرفهای اخیر بیژن نامدار زنگنه دارای ریشه و پشتوانه است و دست کم پیش از وزیر نفت، پیامبر اسلام هم گفته است که قیمتها دست خداست.
آقای زنگنه، وزیر نفت در اظهار نظری در خصوص قیمتگذاری دستوری، گفتند: قیمتها دست خداست؛ صحبتی که با واکنشهای منفی بسیار و بعضا تمسخر آمیز مواجه شد؛ انتقاد از این حرف چقدر وارد است؟ آیا توقع به جایی است که دولت و حاکمیت با ابزارهایی که در اختیار دارد باید در تعیین قیمتها به شیوه دستوری مداخله کند؟
به باور من آقای زنگنه حرف درستی زدند، کسانی که مسخره کردند یا متوجه نشدند و یا نشان دادند که هم با ادبیات اقتصاد مدرن و هم با سنتها و فرهنگ جامعه نا آشنایند. در ادبیات اقتصاد مدرن این پدیده را به عنوان دست نامرئی بازار می شناسیم که آدم اسمیت برای نخستین بار آن را به کار برد؛ البته در سنت فرهنگی جامعه ایران هم این پدیده سابقه بیشتری دارد و دست کم ریشه آن به صدر اسلام و زمان رسول خدا میرسد؛ صحبت از زمانی است که در مدینه قحطی آمد و مردم از پیامبر خواستند تا با مداخله خود و قیمتهای بازار آن زمان را به صورت دستوری تعیین کند؛ که در مرحله اول پیامبر زیر بار آن نمیرود، برای مرتبه دوم که این درخواست از سوی مردم مطرح میشود، ایشان میگویند که تعیین قیمتها دست من نیست و من در قیمتگذاری دخالت نخواهم کرد و قیمتها دست خداست.
امروز به کمک ادبیات اقتصاد مدرن میدانیم که حرف آن روز پیامبر درست است؛ حرف آقای زنگنه هم غیر از این نیست؛ وزیر نفت به فرآیند کشف قیمت در بازار اشاره دارد و اینکه تعیین قیمت، دست شخص وزیر نفت نیست.
در فرآیند بازار قیمت نه تعیین که کشف می شود؛ در مورد سابقه قیمتگذاری پدیده در میان بودن دست خدا از جهات مختلفی اهمیت دارد.
اهمیت ماجرا آنجاست که برای مدت چهار هزار سال دولتهای مختلف در قیمت گذاری دخالت داشتند و تا پیش از اسلام ادیان و رهبران مذهبی و سیاسی در دوره باستان حرف خاصی در حوزه اقتصاد نداشتند. از زمان افلاطون و سقراط، حاکمان سیاسی و پادشاهان بی آنکه آراء خاصی در مورد اقتصاد داشته باشند مدام در قیمت گذاری بازار دخالت می کردند اما در مقابل ادیان و مکاتب فکری و فلسفی خیلی توجهی به اقتصاد و مادیات نداشتند.
بیشتر اقتصاد:نگاهی به اظهارات بیژن زنگنه درباره قیمتگذاری دستوری/ بالاخره قیمتها دست خداست یا دولت؟
خب، از این جهت رویکرد اسلام به مسائل اقتصادی جالب و شگفت انگیز و یگانه است؛ شاید یک دلیلش این بود که پیامبر اسلام خودش بازرگان بود و با مناسبات اقتصادی آشنایی داشت؛ غیر از این اگر نگاه کنیم اکثر کسانی که در صدر اسلام جایگاه و سمتی داشتند بازرگان بودند و با مناسبات بازار آشنایی داشتند؛ این مسئله در جای خود داستان مفصلی است.
اسلام نخستین دینی است که آموزه های اقتصادی دارد و در عین حال اولین حکومتی است که با قیمتگذاری در بازار و مداخله مخالف است. بهترین نمودش هم همین عبارت قیمتها دست خداست.
ببینید وقتی حضرت محمد برای اولین بار در مدینه حکومت اسلامی برقرار می کند برای رقابت تجاری با مکه مالیاتها را برمیدارد؛ خیلی از نهادهایی که در زمان پیامبر توسط ایشان در مدینه تقویت می شود قبل از ایشان هم وجود داشته مثل پیمان ایلاف که سوره ای هم در قرآن دارد. میخواهم بگویم که در جزیره العرب سنت بازرگانی از قبل پیامبر بوده وجود داشته است . این نکته مهمی است که یک مکتب الهی به وجود میآید که حرف جدیدی راجع به اقتصاد دارد.
پس سابقه قیمتگذاری دستوری سبقه ای چهار هزار ساله دارد؟ دستاورد و ثمره آن چه بوده است؟
در همه تمدن های باستانی از ایران باستان گرفته تا مصر، یونان و چین رم و بابل پدیده قیمت گذاری را داشتیم؛ محض نمونه حتی در منشور حمورابی هم به این مسئله اشاره شده است. یکی از دلایل شکلگیری دوران طلایی پیامبر همین رویکرد بازار آزاد و متفاوتی بود که پیامبر اسلام در بحث اقتصادی در پیش گرفت و تا مدتها هم ادامه مییابد.
در ایران معاصر هم انواع و اقسام مداخله دولتی در بازار و قیمت گذاری داشتیم و داریم و این موضوع خیلی تغییر زیادی نکرده است؛ به صورت مشخص قیمت گذاری دستوری و مجازات گرانفروشان در قبل و بعد از انقلاب، پدیدهای در جریان بود و جدید نیست؛ جای تعجب است که ادامه این رویکرد در سالهای پس از انقلاب از خیلی جهات با آموزه های اسلامی همسو نیست.
الان وضعیت قیمتگذاری دستوری در اقتصاد ایران و جهان چه شرایطی دارد؟
تا سالها قیمتگذاری دستوری در همه دنیا شایع بود؛ علتش هم این بود که بعد از جنگ جهانی دوم مداخلات دولتها در اقتصاد آغاز شد؛ این اتفاقی بود که حتی برای اقتصاد کشورهای توسعه هم افتاد.
از نظر تقویمی این اندیشه تا حدود 40 سال پیش یعنی مقارن پیروزی انقلاب اسلامی به صورتی عالمگیر جریان داشت اما از یک جایی به بعد ابتدا کشورهای توسعه یافته و بعد سایر کشورها به اشتباهشان پی بردند و نظامهای اقتصادی متبوعشان را اصلاح کردند؛ معروفترین این اصلاحات در دوران ریاست جمهوری ریگان در آمریکا و نخست وزیری تاچر در انگلیس اتفاق افتاد؛ از آخر دهه 80 میلادی هم با فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی، اقتصادهای بلوک شرق و کمونیستی به سوی اقتصاد بازار روی آورند.
در خصوص ایران اما متاسفانه این مسیر برخلاف همه دنیا طی شد؛ سیاست مداخله دولت در قیمت گذاری اتفاقی بود که عموم کشورهای جهان در دهه 80 و 90 میلادی از آن دست کشیدند و به سمت اقتصاد بازار تغییر جهت دادند.
جامعه ایران با وجود این سابقه فرهنگی و تاریخی، مسیر بلوک شرق را در اقتصاد ادامه داد. جدا از ما امروز در دنیا به غیر از چند کشور خاص مثل ونزوئلا که هنوز برپایه اقتصادهای کمونیستی و سوسیالیستی قرار دارند؛ در سایر کشورهای دنیا اما قیمت گذاری دولتی دیگر جایی ندارد و دولتهای مختلف خدمات عمومی یکسانی را به شهروندانشان ارائه نمی کنند. در یک کشور ممکن است دولت تمام خدمات بهداشتی یا آموزشی را رایگان کند و یا به صورتی ترکیبی ارائه دهد. اما جز همان چند نمونهای که عرض کردم هیچ کشوری در قیمتگذاری دخالت نمیکند. از این منظر رویهای که ما در ایران دنبال می کنیم کاملا غلط و در دنیای امروز غیرمتعارف است.
با این احوال قیمتگذاری دستوری منافاتی با بخش خصوصی در اقتصاد ندارد؟ می توان مشارکت بخش خصوصی در اقتصاد سخن گفت؟ یا به نوعی تمام شرکتها با وجود قیمتگذاری دستوری، خصولتی به شمار میآیند؟
خب، وقتی دولت در قیمتگذاری دخالت کند، بخش خصوصی نمیتواند عملکردی قوی داشته باشد؛ در عمل کارآفرینان سراغ مزایای نسبی نمیروند و در نتیجه اقتصاد کشور رقابتپذیر، در مقایسه با اقتصاد بقیه دنیا نخواهد بود و در عمل تا ثریا دیوار کج خواهد بود.