طی نیمقرن گذشته، منابع آب تجدیدپذیر ایران از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب (۱۳۷۳) به ۱۰۳ میلیارد مترمکعب (۱۴۰۱) کاهش یافته؛ یعنی ۲۱ درصد افت در ۳۰ سال. در همین مدت، مصرف از ۸۱ میلیارد مترمکعب به بیش از ۹۵ میلیارد مترمکعب رسیده است. این یعنی سالانه نزدیک به ۹۰ درصد منابع تجدیدشونده مصرف میشود، درحالیکه در معیارهای جهانی استفاده پایدار حداکثر ۴۰ درصد است.
ایران اکنون با بحران فرونشست در مقیاس ملی روبهروست؛از حیاط خانه شهروندی خسته در اصفهان تا مزارع مرودشت و خطوط انتقال کرمان، نشانهها یک چیز میگویند: زمین زیر پای ما دیگر مانند گذشته تابآور نیست. در این گزارش درباره ابعاد فاجعه فرونشست زمین در ایران بخوانید.
خشکسالی بیسابقه و نبود فرصتهای شغلی در روستاها، موج تازهای از مهاجرت به شهرها را رقم زده است؛ موجی که در صورت بیتوجهی، حاشیهنشینی و ناامنی غذایی را به بحران ملی تبدیل میکند
رئیس شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم میگوید: از دهه شصت و به ویژه پس از سال ۱۳۸۰، بیش از ۵۰ سد بزرگ و بندکوچک متعدد بر روی رودخانههایی که به دریاچه میریزند، ساخته شده است
بررسیها نشان میدهد از ۲۷ همت در نظر گرفته شده برای رفع تنش آب، حدود یکدهم یعنی کمتر از ۳ همت از این نیاز تأمین شده و بسیاری از پروژههای رفع تنش آبی تحت تأثیرعدم تأمین منابع مالی، با تأخیر در اجرا مواجهاند.
«مجموع حجم موجودی مخازن سدهای طالقان، لتیان، لار، ماملو و کرج تا ۲۵ مردادماه، به گفته سعید سلیمانیها، کارشناس اندیشکده تدبیر آب ایران به «اعتماد» حدود ۳۲۵ میلیون مترمکعب است که بیانگر درصد پرشدگی کمتر از ۱۸ درصد است. به گفته این کارشناس حدود نیمی از این حجم برای تامین آب شرب مردم استانهای تهران و البرز مناسب است.»
ارومیه تنها یک دریاچه نیست؛ آینهای است که تصویر آینده اقلیمی ایران را نشان میدهد. اضطراب اقلیمی مردم شمالغرب، پژواکی از اضطراب تمام ایرانیان در برابر خشکیدن رودها، تالابها و سفرههای زیرزمینی است
استاد پژوهشکده بینالمللی زلزلهشناسی میگوید: «کاهش سطح آب در دریاچه ارومیه، که بخشی از آن به دلیل شدت گرفتن خشکسالی است، تنش بر گسلهای فعال مجاور را افزایش داده است و به طور بالقوه باعث لرزهخیزی بالاتر میشود. به عبارتی، تغییرات اقلیمی با افزایش فعالیت لرزهای مربوط است.»
یک کنشگر محیطزیست میگوید: «از حدود۳۰ سال پیش دانشمندان، اکولوژیستها، بومشناسان و اقلیم شناسان بهاتفاق اعلام کردند که گرم شدن زمین بر اثر دخالت انسانی و مصرف سوختهای فسیلی است؛ اما مسئولان ما به طور کلی و وزارت نیرو به طور خاص، نسبت به این قضیه بیتفاوت بودند، خود را به نشنیدن زدند و این مشکلات را نادیده گرفتند.»
در اصفهان، هر ترک تازه بر دیوار خانههای تاریخی و هر شکاف عمیق در دشتهای اطراف، تنها نشانهای از فرسودگی سازهها یا خشکی زمین نیست؛ اینها نشانههای یک فروپاشی تدریجیاند. فروپاشیای که زمین را در سکوت میبلعد.
عیسی کلانتری، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیطزیست و وزیر اسبق کشاورزی، با ابراز نگرانی از وضعیت منابع آبی ایران تاکید کرد که «کشورمان برای ۵۰ میلیون نفر کشور کمآبی بود و الان برای نزدیک ۱۰۰ میلیون نفر جمعیت، به مرز بیآبی رسیده است.
این گزارش به دنبال بررسی این موضوع است که با ادامه روند کنونی، تهران و مناطق مرکزی فلات ایران در چه بازه زمانی ممکن است با شرایط بیابانی مواجه شوند و چه عواملی میتوانند این روند را تسریع یا کند کنند؟
بعضی روستاها آب لولهکشی دارند، اما شبکه فرسوده است یا برای مثال قبلا برای ۲۰ خانوار جوابگو بوده که با افزایش جمعیت و گسترش روستا دیگر شبکه قبلی جوابگوی مردم نیست و با وجود لولهکشی، اما خیلی وقتها آبی در لوله نیست.
خاورمیانه با بحران جدی آب مواجه است. این منطقه استراتژیک با جمعیت حدود ۴۰۰ میلیون نفر، با تاریخی کهن و خاستگاه دهها قومیت، درحالی که بیش از ۵۵ درصد منابع نفت و ذخایر عظیم گاز طبیعی جهان را در خود جای داده، به دلیل آنکه از دیرباز یک اقلیم گرم و خشک داشته، همواره با بحران جدی آب روبهرو بوده است.
براساس آمارهای رسمی تهرانیها بهطور میانگین بیش از دو برابر سرانه جهانی آب مصرف میکنند، درحالیکه شبکه توزیع آب به دلیل فرسودگی لولهها، بخش بزرگی از این منابع را به هدر میدهد.
بر اساس جدیدترین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، زمستان ۱۴۰۳ با کاهش ۳۶ درصدی بارش خشکسالی را در ایران تشدید کرد. ذخایر سدها به ۲۳ میلیارد مترمکعب (کاهش ۵ درصدی) رسید و سدهای کلیدی مانند امیرکبیر و زایندهرود در آستانه خشکشدگی قرار دارند.
مصرف بیرویه آب در بخش کشاورزی، آن هم کشاورزی سنتی و غیراقتصادی در حالی تداوم دارد که طبق گزارش سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری ایران در اواسط سال ۲۰۱۳ بیش از دوسوم خاک ایران ـ در حدود ۱۱۸ میلیون هکتار ـ بهسرعت در حال تبدیلشدن به بیابان است.
سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور با اشاره به آغاز پدیده فرونشست از اوایل دهه ۱۳۵۰، گفت: تمرکز جمعیت به سمت شهرها، تغییر اقلیم، کمبارشی و خشکسالیهای مکرر و افزایش برداشت آبهای زیرزمینی از عوامل تشدید این پدیده در سالهای اخیر بوده است.