اقتصاد۲۴ - فرابورس ایران، محفلی شبیه به حیات خلوت تعدادی از مدیران جویای نام شده تا با راه انداختن جُنگهای شادی به نام حمایت از استارتاپهای حوزه مالی، بر ضعف عملکرد اصلی خود که نظارت بر بازار و توسعه بازار سرمایه با استفاده از ابزارها و نهادهای مالی جدید است، سرپوش بگذارند. بررسی هزینه فایده فرابورس، این موضوع را به ذهن متبادر میکند که موفقیتهای اندک این بورس، بر اساس اصول کلی بورس تهران بوده و پس از ۱ دهه فعالیت، حتی ادغام آن نیز مشکلی ایجاد نخواهد کرد و مونوپل مدیریت آن طی این سالها، ثمرهای پر هزینه و کم فایده ایجاد کرده است.
فرابورس، دومین بورس اوراق بهادار کشور، از سال ۱۳۸۸ کار خود را آغاز کرد. اما آنچه امروز تحت عنوان «فرا» بورس میبینیم، با آن بازاری که قرار بود معاملات بازارهای خارج از بورس را پوشش دهد، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد و نشان میدهد که این شرکت به بیراهه رفته است. البته در بطن شروع به کار این بورس، سرعت و تسهیل در فرآیندهایی نظیر پذیرش شرکتها و ایجاد بازار اولیه نیز مدنظر بود که با گذر زمان، این رکن جدیدالورود بازار سرمایه، از هدف ذاتی خود فاصله گرفت و اکنون با انبوهی از بازارهای تاسیس شده، اما بی استفاده، ابزارهایی که تنها از حالت آکبند در آمدند و محفلی به دور از شفافیت، مواجه است.
قبل از این که بخواهیم بررسی عملکرد فرابورس را در این بخش بررسی کنیم، بهتر است شرحی در خصوص OTC یا بازار خارج از بورس بدهیم.
در واقع بازارهای خارج از بورس، برای آن دسته از معامله گرانی ایجاد شدند و که علاقهای به معامله در بازارهای شکل یافته سهام نداشتند و ترجیح میدادند در محلی به جز بورسهای کلاسیک، گرد هم آیند. در بازارهای خارج از بورس، قوانین استاندارد اقلام مورد مبادله انعطاف پذیری دارد و در واقع «قانون معاملات» معمولا ناشی از توافق طرفیناست ساعات کاری نیز در این بازارها منعطف است کهانجام معاملات ۲۴ ساعته را امکان پذیر میکند. این موضوع برای برای معامله گراناز قارههای مختلف یک مزیت جدی محسوب میشود. نهاد واسط در این قبیل از بازارها به ۳ طریق بازارسازی، نماینده مشتری یا نماینده عرضه کننده و یا ایجادکننده معامله جایگزین میتواند ایفای نقش کند که هر یک از این موارد، کارمزد خاص خود را دارد.
فرابورس چند بازار مجزا دارد که تحت عنوان بازار اول، دوم، سوم، پایه، بازار شرکت¬های کوچک و متوسط، دارایی فکری، شناخته میشود. بررسی این بازارها از نمای نزدیک، نشان میدهد که مدیران فرابورس تنها به فکر زیاد کردن بازار بودند و خبری از بهبود فرآیندهای معاملاتی و افزایش کارایی در این بازارها، وجود نداشته است. بازار اول و دوم فرابورس، تفاوت معناداری با بازارهای بورس تهران ندارند، و صرفا در چند متغیر نظیر میزان سرمایه تفاوت دارند که شاهد آن هستیم بسیاری از شرکتها به دلیل مزایای بورس، از فرابورس خارج شده و به بورس تهران میروند.
هم اکنون ۷۰ ناشر در بازار اول و ۷۲ ناشر در بازار دوم حضور دارند که تقریبا به اندازه ۱۰ درصد از ناشران بورس تهران هستند. بازار سوم، ساز و کار معاملاتی متفاوتی نسبت به ۲ بازار اول و دوم دارد و به ۴ بخش سامانه مذاکره ادغام و تملیک، عرضه یکجا و جمع آوری تقسیم میشود.
سامانه ادغام و تملیک، یکی از سامانههایی است که توسط مدیرعامل فرابورس خلق شد که در واقع ساز و کار آن در هیچ بورسی نمیگنجد و تا کنون به جز نمایشی که در روزهای رونمایی در این بازار شاهد بودیم، برون داد دیگری از این بازار دیده نشد و تنها به گوشهای رانده شد.
بیشتر بخوانید: در بورس طلا بخریم یا نخریم؟
در تابستان سال ۱۳۹۷ که این سامانه راه اندازی شد، امیر هامونی اعلام کرد این سامانه به عنوان یک بازار مذاکره و بازاریابی میان خریداران عمده و فروشندگان سهام شرکتها شرایطی را فراهم کرده تا توسط آن سازمانهایی از قبیل سازمان خصوصیسازی، بانکها، موسسات و نهادهای عمومی، سازمان تامین اجتماعی و ... کل فهرست قابل واگذاری سهام شرکتهای زیرمجموعه خود را با مشخصات آنها در اختیار فرابورس ایران قرار دهند تا پس از آنکه خریداران احتمالی آنها مشخص شد امکان آگهی و در نهایت عرضه آن وجود داشته باشد و در کل فرایند واگذاری سهام شرکتها از این طریق بیش از گذشته تسهیل شود. وی در آن زمان ادعا کرد که اطلاعات ۶۴ شرکت اعم از شرکتهای زیرمجموعه صندوق بازنشستگی نفت، بنیاد تعاون ناجا، شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) و بانک سپه برای واگذاری سهام روی این سامانه قرار گرفته است.
اما اکنون که کل عملیات صورت گرفته در این بازار را رصد میکنیم، شاهد آن هستیم پس از ۳ سال تنها شرکت اسالیب از دسته محصولات شیمیایی در این سامانه اظهار اطلاعات کرده و خبری از ۶۴ شرکتی که اقای هامونی راجع به آنها صحبت کرده بود، نیست. پس از ۳ سال هم اتفاق خاصی در این بازار رخ نداد، کمکی به تسریع روند خصوصی سازی نکرد و تنها یک گزینه به فهرست بالابلند ناکامیهای فرابورس، افزود.
در بازار دارایی فکری نیز که هشتمین سال از حضور خود در بازار سرمایه را میگذراند، خبری از معامله نیست. البته نه که صفر باشد، بلکه از ۷۰ عرضه انجام شده در این بازار، تنها ۱۳ معامله انجام شده و موفقیت ۱۸ درصدی این بازار را نشان میدهد. ۱۸ درصد موفقیت پس از ۸ سال فعالیت، طبعا رقم قابل دفاعی نیست و اصولا ضرورت وجود این ساختار را زیر سوال میبرد.
ویترین بعدی فرابورس، بازار شرکتهای کوچک و متوسط است که بررسی آن، جذابیتهای نوینی را ازاین رکن بازار سرمایه نشان میدهد. بازار SMEها که اکنون به ۵ سالگی وارد شده است، تنها ۵ ناشر پذیرفته شده دارد و تنها ۲۰ معامله (در نماد کیا) در این بازار صورت گرفته است. از هیاهوی خبری زمان تاسیس این بازار، خبری نیست و تنها گزینهای به کارنامه بی کارکرد فرابورس ایران افزوده است.
بازار ابزارها و نهادهای فرابورس، تیر آخری است که بر پیکر این رکن بی استفاده وارد شده است. آنچه تحت عنوان ابزارهای نوین مالی در فرابورس پرده برداری شد، در واقع بازاری بود که به محل جولان اوراق دولتی درآمد و معروفترین آنها اسناد خزانه اسلامی بود. نمیتوان خردهای بر این موضوع گرفت، اما وقتی که ورود سایر اوراق به خصوص اوراق مربوط به شرکتهای بخش خصوصی را بسیار کمرنگ میبینیم، این شک ایجاد میشود که آیا اساسا فرابورس ماموریت توسعه بازار برای خود تعریف کرده است و یا فقط قرار بود به اوراق دولتی سامان دهد؟ در حالی که بازار ثانویه انواع اوراق در بورس تهران وجود داشت و توجیهی برای ایجاد زیرساخت مگر با نگاه توسعهای در این رکن بازار سرمایه وجود نداشته است. در بخش صندوقهای زمین و ساختمان تنها ۲ صندوق مشاهده میشود که هنوز ورود سرمایه به این صندوقها که قرار است از طریق پذیره نویسی باشد، صورت نگرفته است.