تاریخ انتشار: ۱۶:۰۴ - ۰۶ اسفند ۱۴۰۳
اقتصاد۲۴ گزارش می‌دهد؛

یعقوب لیث صفاری کیست؟/ احیاگر زبان پارسی را بشناسید

در دوره نوجوانی و جوانی، یعقوب به گروه‌های عیاران پیوست. عیاران گروه‌هایی از جوانان جنگجو، وطن‌دوست و عدالت‌طلب بودند که در برابر ظلم والیان عباسی و ستمگران محلی می‌ایستادند. او با رشادت‌های خود در بین عیاران سیستان به مقام رهبری رسید و به تدریج نیرویی منسجم برای مقابله با ظلم خلفای عباسی تشکیل داد.

یعقوب لیث صفاری کیست؟/ احیاگر زبان پارسی را بشناسید

اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: یعقوب لیث صفاری (۸۴۰–۸۷۹ میلادی) یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخ ایران و بنیان‌گذار سلسله صفاریان بود. او با خاستگاهی از طبقه‌ای پایین، اما با شجاعت و توانایی نظامی فوق‌العاده، توانست نخستین حکومت مستقل ایرانی را پس از حمله اعراب تأسیس کند و پایه‌های احیای هویت ایرانی را پس از دو قرن سلطه خلفای عباسی بنا گذاشت.

زندگینامه یعقوب لیث

یعقوب، فرزند لیث، رویگری از اهالی سیستان بود. پدر یعقوب، چهار پسر (یعقوب، عمرو، علی و طاهر) داشت که نسب خود را ابتدا به خسرو انوشیروان ساسانی و از انوشیروان به تهمورث می‌رساندند. او در جوانی همراه برادرانش علی و عمرو در عیاری‌ها شرکت می‌کرد. یعقوب از کودکی در سیستان داستان‌های مربوط به پهلوانی زال و سام نریمان را می‌شنید و این داستان‌ها در شکل‌گیری شخصیت او به‌عنوان یک عیار و پهلوان، اثرگذار بود. او به‌دلیل علاقه به جنگ و نظامی‌گری از جوانی چکش رویگری را به کناری گذاشت و شمشیر جنگاوری را به دست گرفت.

خصلت پهلوانی یعقوب سبب می‌شد در حق فقرا تعدی نکند و همین از او چهره یک پهلوان محبوب رشید در نزد مردم را ساخته بود. یعقوب در آغاز به گروه‌های مطوعه که به‌طور داوطلبانه به جنگ می‌رفتند پیوست و چندی پس از آن به درهم بن ناصر که زرنگ را از دست عمال طاهریان درآورده بود گروید. او در جنگی که به فرماندهی درهم با خوارج درگرفت، شرکت کرد و عمار فرمانده خوارج را کشت و شهرت بیشتری کسب کرد.

پادشاهی یعقوب لیث

در دوره نوجوانی و جوانی، یعقوب به گروه‌های عیاران پیوست. عیاران گروه‌هایی از جوانان جنگجو، وطن‌دوست و عدالت‌طلب بودند که در برابر ظلم والیان عباسی و ستمگران محلی می‌ایستادند. او با رشادت‌های خود در بین عیاران سیستان به مقام رهبری رسید و به تدریج نیرویی منسجم برای مقابله با ظلم خلفای عباسی تشکیل داد. زمانی که از سوی خلفای عباسی، طاهر بن عبدالله و جانشینانش بر خراسان و سیستان حاکمیت داشتند، ابراهیم بن حضین قوسی از سال ۸۳۹ میلادی بر ولایت سیستان گماشته شد. 


بیشتر بخوانید: جلال‌الدین منکبرنی کیست و از آخرین پادشاه خوارزمشاهیان چه می‌دانیم؟


برخورد مسالمت‌آمیز وی با مردم منطقه و مخالفانش باعث قدرت‌یابی بیشتر خوارج سیستان شد و این امر باعث ایجاد درگیری‌هایی بین مردم و خوارج این منطقه شد. از جمله، افرادی هم، چون غسان بن نصر بن مالک مطوعی از منطقه بست با جمع کردن عده‌ای از مردم بر ضد خوارج بر ابراهیم شورید، ولی شکست خورد و به قتل رسید. در زمان پسر او احمد بن ابراهیم فردی دیگر به نام احمد قولی با علیه احمد بن ابراهیم شوریدند. بار دیگر احمد بن ابراهیم در نبرد با بشار بن سلیمان شکست خورد و به سیستان آمده و شهر به دست بشار افتاد. 

بر اثر بدرفتاری بشار با مردم، صالح بن نصر مطوعی، برادر غسان، با همراهی مردم بست و سیستان که عیاران و یعقوب در زمره آنها بودند، شورش کردند و بشار را به قتل رساندند. پس از آن مردم با صالح بیعت کردند. صالح نیز کثیر بن رقاد، درهم بن نصر و یعقوب لیث را به نبرد با عمار خارجی که در کش قیام کرده بود فرستاد که به شکست عمار انجامید. جنگ سختی درگرفت که با شکست صالح و تصرف اموالش توسط یعقوب به پایان رسید.

پس از فرار صالح، سپاه یعقوب با درهم بن نصر بیعت کردند. سپس یعقوب به همراهی حامد سرباتک به سپهسالاری سپاه درهم منصوب شده و فرماندهی جنگ‌های زیادی را علیه خوارج و مخالفان درهم عهده‌دار شدند. شجاعت یعقوب باعث بیم درهم شد و خود را به بهانه بیماری در خانه محبوس کرد. یعقوب با این جمله که بدین صورت نمی‌توان پادشاهی نیمروز کرد پیغام داد که بیرون بیاید. درهم از روی خشم، دستور قتل یعقوب را صادر کرد و یعقوب که از خدعه او به موقع مطلع شده بود او را اسیر و زندانی کرد. پس از این واقعه مردم سیستان در سال ۸۶۱ میلادی با یعقوب بیعت کردند. برخی نیز معتقدند زمانی که سپاهیان درهم او را از اداره امور ناتوان دیدند یعقوب را به جای وی انتخاب کردند. درهم نیز بدون مبارزه کنار کشید. پس از بیعت مردم با یعقوب و به امارت رسیدن وی، حامد بن عمر سرباتک، فرمانده دیگر درهم، به همراه سایر سپاهیان با یعقوب لیث بیعت کردند. زمانی که مردم با یعقوب بیعت کردند متوکل عباسی، خلافت را بر عهده داشت و سپس المنتصر بالله در سال ۸۶۱ میلادی خلافت را بر عهده گرفت و پس از شش ماه المستعین بالله جانشین وی شد و طاهر بن عبدالله، حاکم طاهریان، نیز در آن زمان مشروعیت خود را از جانب خلفای عباسی بر سرزمین‌های شرقی ایران از جمله سیستان دریافت کرد.

یعقوب لیث و فتح هرات

یعقوب برای دست یابی به خراسان، ابتدا می‌بایست هرات را فتح می‌کرد. توان رزمی بالایی که او در جنگ با خوارج از خود نشان داد، سبب شد از سوی محمد بن طاهر به حاکمیت کرمان منصوب شود. یعقوب علاوه بر کرمان، سیستان را نیز ضمیمه قدرت خود کرد؛ اما هدف او نیشابور بود و فکر تسخیر خراسان یک لحظه هم او را رها نمی‌کرد. یعقوب نمی‌توانست حکومت طاهریان را بر خراسان تحمل کند و سرانجام مصمم شد کار آنها را یکسره کند. او برای حمله به خراسان دنبال بهانه بود که با پناهنده شدن عبدالله بن محمد به محمد بن طاهر (امیر طاهری)، بهانه او فراهم شد و به خراسان یورش برد. در آن زمان عبدالله بن محمد فرمانروایی هرات را داشت و یعقوب که به آنجا چشم داشت، فرصت را غنیمت شمرد و به هرات حمله کرد. یعقوب در این جنگ زخمی شد، اما توانست پیروز شود و هرات را به چنگ آورد. 

عبدالله بن محمد به خراسان گریخت و به محمد بن طاهر پناه آورد. یعقوب لیث فرصت را فراهم دید تا به خراسان حمله کند و قصد دیرین خود را به انجام رساند. یعقوب همچنین راهی نیشابور شد تا علاوه بر از میان برداشتن عبدالله، نیشابور را هم ضمیمه قدرت خود کند. عبدالله بن محمد از ضعف محمد بن طاهر مطلع بود؛ از این رو، هنگام ورود به خراسان نیروهایش را همراه برد و و نیشابور را به محاصره خود درآورد. محمد بن طاهر که فساد تمام دستگاه حکومتش را فرا گرفته بود، قدرت رویارویی با عبدالله را نداشت. سرانجام با وساطت علمای دربار، بین محمد بن طاهر و عبدالله صلح برقرار شد و حکومت طبس و قهستان به عبدالله داده شد.

نبرد‌های یعقوب لیث با خلفای عباسی

خلفای عباسی که قدرت گرفتن او را تهدیدی جدی برای حکومت خود می‌دانستند، چندین بار علیه او لشکرکشی کردند. یعقوب در چندین نبرد بزرگ با المعتمد، خلیفه عباسی جنگید و حتی تا نزدیکی بغداد پیشروی کرد. او قصد داشت خلافت عباسی را سرنگون کند و ایرانیان را از سلطه اعراب آزاد سازد.

یعقوب لیث و پاس‌داری از زبان پارسی

با ورود اسلام به ایران، زبان عربی زبان رسمی حکومت‌های ایرانی- اسلامی شد و تا روی کار آمدن یعقوب لیث صفاری تداوم داشت. یعقوب لیث نخستین پادشاه ایرانی بود که بعد از ۲۰۰ سال که زبان عربی بر ایران سایه افکنده بود، آن را کنار زد و دستور داد زبان فارسی دری زبان رسمی کشور و دربار شود. پس از یعقوب با روی کار آمدن سامانیان، زبان رسمی در دربار آنها تداوم یافت و به شکوفایی بیشتری رسید. یعقوب دستور داد که هیچ کسی حق ندارد در سرزمین تحت تسلط او، به زبان عربی سخن بگوید. مورخان دراین‌باره اشاره کرده‌اند که وقتی یکی از شاعران شعری در مدح یعقوب لیث به زبان عربی سرود و برای او خواند، یعقوب به او گفت: «چرا به زبان پارسی شعر نگویی؟ چیزی را که من اندر نیابم نباید گفت.»

مرگ یعقوب لیث صفاری

در سال ۸۷۹ میلادی، یعقوب لیث در اثر بیماری شدید در شهر جندی‌شاپور (خوزستان امروزی) درگذشت. پس از مرگ او، برادرش عمرو لیث صفاری جانشین او شد، اما صفاریان دیگر نتوانستند شکوه دوران یعقوب را حفظ کنند.

میراث و اهمیت یعقوب لیث صفاری

۱. نخستین حکومت مستقل ایرانی پس از اسلام

یعقوب لیث نخستین کسی بود که توانست پس از دو قرن سلطه خلفای عباسی، یک حکومت کاملاً مستقل ایرانی ایجاد کند.

۲. احیای زبان فارسی

برخلاف حاکمان عباسی که عربی را زبان رسمی کردند، یعقوب لیث زبان فارسی را در دربار خود زنده کرد.

نقل است که وقتی شاعران عربی‌گو برای او شعر خواندند، پاسخ داد: «چرا به زبانی که نمی‌فهمم شعر می‌گویید؟»

۳. ایستادگی در برابر ظلم و بی‌عدالتی

یعقوب لیث یکی از نماد‌های عدالت‌طلبی، مبارزه با ستم و استقلال‌خواهی در تاریخ ایران است.

نتیجه‌گیری

یعقوب لیث صفاری، از یک مسگر ساده به پادشاهی مقتدر تبدیل شد که توانست نخستین حکومت ایرانی مستقل را در برابر خلفای عباسی تشکیل دهد. او به نماد مقاومت ایرانیان در برابر سلطه خارجی تبدیل شد و نقش مهمی در احیای هویت ملی ایران ایفا کرد.

ارسال نظر