اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: انوشیروان ساسانی که به نام خسرو اول نیز شناخته میشود، یکی از مشهورترین پادشاهان امپراتوری ساسانی و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ ایران باستان است. او بین سالهای ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی بر ایران حکومت کرد و به دلیل اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود به خسرو انوشیروان دادگر شهرت یافت.
انوشیروان خسرو در اردستان، به دنیا آمد. وی سومین پسر قباد و دارای دو برادر دیگر به نامهای کاووس و جم بود. مادر خسرو، شاهزاده نیوندخت بود. در زمان حکومت پدرش، ایران با بحرانهای متعددی از جمله شورشهای داخلی و نارضایتی از سیاستهای اقتصادی و مذهبی مواجه بود. قباد امیدوار بود که ویژگیهای پادشاهی را در خسرو ببیند. به همین دلیل برای تقویت حکومت خسرو، او به امپراتور روم پیشنهاد صلح داد و از ژوستینین خواست تا خسرو را بهعنوان فرزند خود بپذیرد. این اقدام میتوانست ژوستینین را ملزم به حمایت از خسرو کند. اما ژوستینین به شرطی این کار را میپذیرفت، که این فرزند خواندگی به شکل کتبی ثبت نشود و به وسیله سلاح باشد که تکلیفی ندارد. با این حال، قباد شرایط این پیشنهاد را نپذیرفت و در نتیجه صلحی میان ایران و روم به انجام نرسید. با درگذشت قباد، انوشیروان در سال ۵۳۱ میلادی به تخت نشست و بلافاصله تلاش کرد تا اوضاع آشفته کشور را سامان دهد.
در منابع تاریخی مربوط به انوشیروان ساسانی (خسرو اول)، اطلاعات دقیقی درباره همسران و فرزندان او وجود ندارد، اما بر اساس متون تاریخی و ادبیات ایران باستان، میتوان نکاتی کلی درباره خانواده او یافت. مانند بسیاری از شاهان ساسانی، انوشیروان نیز احتمالاً چندین همسر و همسران رسمی و غیررسمی (صیغه) داشته است. در آن دوره، ازدواجهای سیاسی میان خاندانهای اشراف و شاهان مرسوم بود تا اتحادهای استراتژیک ایجاد شود. بنابراین، احتمالاً همسران انوشیروان از خاندانهای اشرافزاده و متحدان سیاسی او بودهاند. یکی از همسران او شاهدخت گوکتُرک مادر هرمز چهارم بود که بهعنوان ولیعهد و جانشین انوشیروان انتخاب شد؛ نام دقیق او در منابع تاریخی به ثبت نرسیده است. خسرو انوشیروان چندین فرزند داشت که معروفترین آنها عبارتند از:
۱. هرمز چهارم
هرمز چهارم یکی از پسران انوشیروان بود که پس از مرگ او در سال ۵۷۹ میلادی به سلطنت رسید. دوران حکومت هرمز با چالشها و شورشهای متعددی همراه بود و برخلاف پدرش که به دادگری و تدبیر مشهور بود، هرمز به دلیل سختگیریهایش مورد انتقاد قرار گرفت. حکومت او کوتاه بود و در نهایت در یک کودتا توسط نجیبزادگان به قتل رسید.
۲. نوشزاد
۳. یزداندار
۴. سورنا
۵. واختانگ
انوشیروان، حکمرانی خود را در زمانی آغاز کرد که پدرش هنوز در حال حکومت بود. او به سرکوب مزدکیان پرداخت تا استحکام حکومت خود را تضمین کند. همچنین او درخواست فرمانبرداری از بزرگان را نیز اعلام کرد. پس از درگذشت قباد یکم، پسران او به اختلاف پیوستند و ابتدا پسر بزرگتر قباد کیوس (کاووس)، خود را شاه اعلام کرد. اما برادرش، خسرو علیه او تن به جنگ داد و کاووس در نبرد شکست خورد و به دستور خسرو کشته شد. وزیر اعظم، مهبد، نیز با پادشاهی کاووس مخالفت کرد و اعلام کرد که شاه تنها با رأی بزرگان باید انتخاب شود.
بیشتر بخوانید: قباد اول ساسانی کیست؟/ پیدایش نهضت مزدک در دوره قباد
پس از جلسهای که بزرگان کشور داشتند، خسرو به عنوان پادشاه برگزیده شد. او با لقب «انوشیروان» در سال ۵۳۱ میلادی بر تخت پادشاهی نشست. برخی از بزرگان کشور در تلاش بودند که دیگر فرزند قباد را به سلطنت برسانند، اما خسرو از توطئه آنها باخبر شد و اقدامات لازم را انجام داد. انوشیروان پس از رسیدن به تخت پادشاهی تلاش کرد تا نظم و آرامش را در جامعه برگرداند و پایگاههای روحانی را سازماندهی کند. او همچنین توازن قدرتها را در کشور بازسازی کرد تا حکومت پایدارتری داشته باشد.
فعالیتهای مزدک و پیروانش از سال ۴۹۴ میلادی آغاز شد. از آنجایی که قباد تمایل به کاستن قدرت از اشراف داشت، از مزدکیان حمایت میکرد. یکی از شورشهای مزدکیان در شهر مداین به وقوع پیوست. این شورش با خشکسالیهای وسیعی که در دوران حکومت قباد یکم رخ داده بود، بهانه شورش مزدکیان شد. حدود ۱۰ سال پس از تولد قباد یکم، ملخها و خشکسالیهای وحشتناکی کشور ایران را تحت تاثیر قرار دادند. مردم در طی این سالها به بسیاری از مشکلات رو به رو شدند.
مزدکیان در این شرایط، تاراج انبارهای مدائن را شروع کردند. آنها در مباحثاتی با قباد فرمان و اجازه غارت انبارهای کسانی که دست به احتکار غلات زده بودند، گرفتند. این شورشها به سرعت به نواحی دیگر هم گسترش یافت. در سال ۵۱۹ میلادی، مسئله انتخاب جانشین برای قباد یکم مطرح شد. مزدکیان تلاش کردند کاووس را بهعنوان جانشین انتخاب کنند. این اقدام باعث جنگ نظامی بزرگی بین کیوس و خسرو یکم شد که در آن خسرو پیروز شد و بهعنوان پادشاه بر تاج و تخت نشست. با رسیدن خسرو به قدرت، شورشهای مزدکیان به سرعت سرکوب شدند. او دستور داد تا مزدکیان و پیروانش را نابود کنند. این عمل در تاریخ بهنام «کشتار مزدکیان» شناخته میشود و نمادی از تثبیت قدرت خسرو در دوران حکومتی که با شورشها و مشکلات اقتصادی مواجه بود، است.
وضعیت اجتماعی در دوران خسرو انوشیروان نمایانگر تعدادی تغییر و تحول اجتماعی و فرهنگی در ایران بود. در این دوره، ایرانیان با ملتهای دیگر مانند هند، روم، و دیگر ممالک روابط اقتصادی و فرهنگی داشتند و از لحاظ اندیشه و ایدئولوژی با یکدیگر دادوستد میکردند.
در این دوران، از هند به ایران علم و فرهنگ انتقال پیدا میکرد و ایرانیان از آثار هندیان در زمینههایی مانند اخترشناسی، پزشکی، قصهگویی، و شطرنج بهره میبردند. از سوی دیگر، از روم نیز متون و آثار فرهنگی و علمی به ایران منتقل میشد و ترجمه میشدند. این تبادل فرهنگی میان ملل مختلف، به توسعه علوم و هنرهای مختلف در ایران کمک کرد.
در دوره خسرو انوشیروان، موسیقی و هنر به ویژه موسیقی بسیار ارزشمند بود و خسرو به خوانندگان، نوازندگان و تمام افرادی که مشغول به موسیقی بودند، مکان و مقام ویژهای اختصاص داد. او اهمیت زیادی به توسعه و پیشرفت موسیقی میداد. در این دوره، از لحاظ اجتماعی نیز تغییراتی رخ داد.
طبقه اشراف و بزرگان دچار کشمکشهای داخلی و خانوادگی شده و به تنگدستی میافتادند. از طرفی، ایستامی یا امپراتوری غربی که توسط موکان خان تأسیس شد، از یتیمان خاندانهای نجیب حمایت میکرد و این یتیمان را بچههای خود مینامید. خانوادههای اشراف معمولاً دختران خود را به افرادی میدادند که از لحاظ طبقهای با خودشان مشابه بودند و جهیزیه دختران را نیز از خزانه شاه تأمین میکردند.
در این دوره، طبقه جدیدی به نام دهقانان شکل گرفت. دهقانان از نجیبزادگان کوچکتر بودند و در اداره دههای بزرگ که برای دیگران نیز بود اختیار داشتند. این دهقانان نقش مهمی در حمایت از شاه و اقتصاد کشور داشتند و بهعنوان طبقه حمایتی از شاه به شمار میآمدند. همچنین وظیفه دهقانان برداشت مالیات از مردم بود.
انوشیروان ساسانی در طول دوره حکومت خود، دستاوردهای بسیاری داشت که یکی از آنها، اصلاحات او در زمینههای اقتصادی بود. پیش از اصلاحات انوشیروان، مالیات زمینداران، مطابق برداشت محصول بود. با اصلاحاتی که انوشیروان انجام داد، مالیات بر طبق مساحت زمین و مالیات باغها نیز بر اساس تعداد درختها در نظر گرفته میشد. انوشیروان افرادی را مامور میکرد تا درختان را سرشماری کرده و مالیات را طبق آنها مقرر کنند. مالیات تنها بر درختان زیتون و خرما گذاشته شد و برای دیگر محصولات، مالیات تعیین نشد، تا از این طریق، به تقویت و توانمند شدن مردم در کار و زندگی کمک شود. خسرو سرانه مالیات را اصلاح کرد. او افراد ۲۰ تا ۵۰ ساله را مشمول مالیات، معرفی کرد و مبلغ آن را بر اساس توانمندی افراد در نظر گرفت.
انوشیروان، دبیران، جنگجویان، مرزبانان، اسبسواران، درباریان و خاندانهای حکومتی و بزرگ را از پرداخت مالیات معاف کرد. زرتشتیان و افراد زیر ۲۰ سال نیز جزو کسانی بودند که از مالیات معاف شدند. انوشیروان مالیاتها را برای هزینههای جنگ درنظر میگرفت و آن را خرج دیگر چیزها، نمیکرد.
۱. شطرنج و تخته نرد
در دوره پادشاهی انوشیروان ساسانی، هند جزو کشورهایی بود که از ایران فرمانبرداری میکرد. کشورهایی که فرمانبردار ایران بودند، علاوه بر خراج، هدایایی نیز برای شاه ارسال میکردند. شاه هند نیز علاوه بر ارسال هدایا، یک بازی هندی را برای انوشیروان ارسال کرد و برای او پیام فرستاد که اگر فلسفه این بازی که نام آن شطرنج است را بفهمد، خراج سالانه را به ایران پرداخت میکند و اگر راز آن را کشف نکند، خراج به ایران نمیفرستد. خسرو رمزگشایی بازی شطرنج را به بوذرجمهر سپرد. بوذرجهر وزیر، رمز بازی شطرنج را دریافت و هندوستان موظف شد خراج را به ایران ارسال کند. بوذرجمهر تخته نرد را اختراع کرد و آن را برای شاه هند فرستاد. دربار هند تلاش بسیاری برای کشف رمز بازی تخته نرد انجام داد؛ اما نتوانست راز آن را درک کند و توضیح آن را از دربار ایران خواستند. هندوستان بهدلیل عدم کشف راز بازی تخته نرد، موظف شد خراج بیشتری را به ایران ارسال کند. این داستان را فردوسی در شاهنامه، در قالب ابیاتی توضیح داده است.
۲. دانشگاه و بیمارستان جندیشاپور
تاسیس دانشگاه جندی شاپور، همان طور که از نامش پیدا است جزو برنامههای شاپور بود. این دانشگاه را شاپور اول ساسانی بنیان گذاشت و در دوره شاپور دوم، قوت گرفت. با این وجود، تاسیس رسمی آن در دوره انوشیروان ساسانی بود. ترجمههایی که از کتابهای مختلف توسط اساتید این دانشگاه صورت گرفت، بهویژه ترجمه کلیله و دمنه و دیگر آثار، در دوره انوشیروان دادگر بود. انوشیروان، بیمارستان جندیشاپور را نیز راهاندازی کرد. در بیمارستان حدود ۱۲۰۰ پزشک از سرزمینهای روم، هند و ایران به کار گرفته شدند. این پزشکان، آثار زیادی در زمینه پزشکی تالیف و کتابهایی را نیز از زبان هندی به زبان پهلوی ترجمه کردند. بیمارستان جندیشاپور از زمان راهاندازی در دوره انوشیروان تا ۳۰۰ سال پس از آن، فعال بود. در جندی شاپور علاوه بر علم پزشکی، علوم ریاضی، حکمت، فلسفه و نجوم نیز تدریس میشد. انوشیروان بسیار خردمند بود. او زمانی که مدارس فلسفی در روم تعطیل شدند، فیلسوفانی که به دربار ایران آمدند پناه داد و از آنها در دانشگاه جندی شاپور استفاده کرد و آنها بعدها به روم بازگشتند.
• طاق کسری
طاق کسری مشهورترین بنایی است که دوره ساسانی ساخته شد. طاق کسری که به آن ایوان کسری هم میگویند، در زمان خسرو انوشیروان بنا شد. این کاخ یکی از بناهای شکوهمند دوره ساسانی بود که امروزه ویران شده و چیزی از آن بر جای نمانده است. بنای طاق کسری در فاصله ۱۰۰ متری بنای دیگری به نام حریم کسری واقع شده است. دیوارهای بنا بدون پنجره هستند و چهار طبقه است که طاقهای آن بسیار کوچک هستند. بنای طاق کسری طاقنماهای زیادی دارد و ستونهای آن برجسته هستند.
نمونه آنها را باید در سرزمینهایی که در مشرق یونان قرار دارند، پیدا کرد. طاق کسری، مقر شاه ساسانی بود و او در آنجا به امورات مملکت رسیدگی میکرد. کاخ تیسفون در دوره حکومت ساسانی، محلی برای بار عام شاه و برگزاری جشنها و دیدارهای مهم سیاسی آن دوره بود. ایوان این طاق در حدود ۲۵ متر طول و بلندی آن در حدود ۳۰ متر است. کاخ کسری در زمان حمله اعراب، غارت شد. از این بنا مدتی بهعنوان مسجد استفاده شد؛ سپس بلااستفاده ماند و بعد از گذشت زمان، متروک شد. منصور عباسی تلاش زیادی برای نابودی طاق کسری انجام داد و زمانی که دید نابودی کاخ، برای او خرج زیادی دارد، از ادامه کار با او منصرف شد.
انوشیروان در هنگام تاجگذاری، بزرگان را جمع کرد و بعد از ستایش خداوند، به اندرز مردم پرداخت. انوشیروان بهدلیل علاقه به فلسفه و حکمت سیاسی، اندرزنامهای دارد که در آن اندرزهایی کوتاه را در قالب ضربالمثل بیان کرده است. اندرزهای او به پسرش در مجموعهای با عنوان اندرزنامه «خسرو کواتان» جمعآوری شده است. به برخی از اندرزهای او را که در قالب ضرب المثلهای انوشیروان دادگر هستند، در ادامه اشاره میکنیم:
• اگر پادشاه به عدل و داد رفتار کند، همه شاد میشوند.
• کار امروز را به فردا مینداز، چه میدانی فردا چه خواهد شد.
• گلستان پر از گل ممکن است فردا بیبار شود.
• رشک و حسد از دردهایی است که هیچ پزشکی نمیتواند آن را درمان کند.
• اگر هوا و هوس بر عقل چیره شود، جز دیوانگی ثمری ندارد.
• انسان بیکار و زیادهگو نزد کسی آبرو ندارد.
• راه کج همیشه تاریک و راه راست هموار است.
محل قبر انوشیروان، بهطور دقیق مشخص نشده است. انوشیروان در سن ۷۸ سالگی در تیسفون یا مدائن درگذشت. به گفته منابع، طبق وصیت او انوشیروان را در دخمه گذاشتند؛ اما محل دخمه او مشخص نشد. داستان دخمه انوشیروان در منابع مختلف، متفاوت ذکر شده است. مطابق تاریخ بناکتی، مامون قصد داشت دخمه انوشیروان را ببیند. دخمهبان انوشیروان به او میگوید که انوشیروان پیشبینی کرده بود که شاهی عرب، یک روز به دیدن او خواهد آمد. پیرمرد به مامون میگوید در دخمه طلسمهای فراوان گذاشتهاند تا مانع ورود افراد به دخمه شوند. او همچنین به مامون میگوید که راه دخمه را نیز ویران کردهاند تا کسی نتواند از آن بازدید کند.
در مورد مکان قبر انوشیروان، دو نظریه داده شده است. چندین سال پیش نیز برخی باستانشناسان، خبر از کشف قبر انوشیروان در خفر فارس دادند. به گفته جمشید صداقتکیش، قبر انوشیروان در منابع خارجی نیز خفر فارس گزارش شده است. بعد از آن، خبر تکمیلی درباره گزارش کشف آرامگاه انوشیروان داده نشد. برخی دیگر، مطابق برخی از ابیات شاهنامه، قبر او را در اشکفت کولکنی لرستان دانستهاند. این روایت، بیشتر بر اساس روایات شفاهی و گفتههای مردم محلی این منطقه استوار است.