اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: احمد بن اسماعیل سامانی (۹۰۷–۹۱۴ م) دومین امیر سلسله سامانیان بود که پس از درگذشت پدرش، اسماعیل بن احمد (معروف به امیر ماضی)، حکومت را در دست گرفت. او به دلیل مرگ ناگهانی و مشکوک، به «امیر شهید» معروف شد.
زندگینامه احمد بن اسماعیل سامانی
او فرزند اسماعیل بن احمد سامانی (امیر ماضی) بود، از اینرو میتوان حدس زد که دوران کودکی و آموزشهای او در دربار سامانیان در بخارا سپری شده است. او احتمالاً در سال ۸۸۰ میلادی بهدنیا آمده و در یکی از پایدارترین حکومتهای ایرانی پس از اسلام، یعنی سامانیان، رشد کرده است. پدرش، اسماعیل سامانی، بنیانگذار قدرت سامانیان بود و در دوران او، بخارا به مرکز علم، فرهنگ و سیاست تبدیل شده بود. احمد بن اسماعیل بهعنوان ولیعهد سامانیان، از سنین نوجوانی در امور حکومتی نقش داشته و در کنار پدرش در تصمیمگیریهای نظامی و سیاسی شرکت میکرد. پس از مرگ پدرش، در سال ۹۰۷ میلادی، او در سن حدود ۲۵ سالگی به حکومت رسید و تلاش کرد تا قلمرو سامانیان را توسعه دهد. اما حکومت او تنها ۶ سال طول کشید و در سال ۹۱۴ میلادی به دلیل شورش داخلی به قتل رسید.
پادشاهی احمد بن اسماعیل سامانی
احمد بن اسماعیل پس از مرگ پدرش، در سال ۹۰۷ میلادی قدرت را به دست گرفت و تلاش کرد تا سلطه سامانیان را بر خراسان، ماوراءالنهر و بخشهایی از ایران گسترش دهد. او فردی شجاع و علاقهمند به گسترش قلمرو اسلام بود.
جنگ اسحاق بن احمد و احمد بن اسماعیل سامانی
پس از مرگ اسماعیل سامانى ۹۰۷ میلادی در نقاط مختلف، شورش هایى پدید آمد. احمد بن اسماعیل که بلافاصله پس از بر تخت نشستن درصدد تصرف شهر ری برآمد. برای اطمینان خاطر خویش به سرکوب شورش عموی خود پرداخت. ظاهراً حاکم سامانی به توصیه ابراهیم بن زیدویه به این امر پرداخته است. وی به احمد چنین گفت که بهتر است، نخست سمرقند را تسخیر کند و عموی خویش اسحاق بن احمد را بگیرد که مبادا در مدت غیبت امیر، او قیام و تمرد نماید و حکومت را مشغول به سرکوب شورش کند.
امیر احمد نیز به نصیحت او عمل نمود. عموی خود را به بخارا فراخواند و او را در بند کرد. سپس راه خراسان را گرفت و از رود گذشت. راوندی در خصوص این قیام مینویسد: «در اوایل پادشاهى احمد بن اسماعیل، عموی او، اسحق بن احمد سامانى در سمرقند قیامى برپا کرد که پس از یک جنگ خونین پایان یافت» . در روایتی دیگر به قول اقبال آشتیانی، احمد در اوّل کار خویش، لشکر به سمرقند برد و آن جا را که از طرف پدرش به اسحاق بن احمد سپرده شده بود؛ گرفت و اسحاق را به اسارت به شهر بخارا برد. هر سه روایت در اصل موضوع با هم کی هستند. اما دو روایت آخر در بیان حوادثی که رخ داده با نقل قول اول اختلاف دارند. با این وجود این موضوع نشان میدهد که در درون خاندان سامانی مخالفتهایی با به حکومت رسیدن فرزند اسماعیل، احمد وجود داشته است و گسترش این موضوع میتوانست، بنیانهای حکومت تازه تاسیس سامانی را متزلزل سازد. بههمین دلیل تطمیع و اطاعت اعضای خاندان، بسیار مهم و ضروری به نظر میرسید.
مهمترین اقدامات احمد بن اسماعیل سامانی
• حفظ و تثبیت قدرت سامانیان در خراسان و ماوراءالنهر
• جنگ با قرمطیان و گسترش نفوذ اسلام در شرق ایران
• سرکوب شورشهای داخلی و مقاومت در برابر مخالفان
• روابط نزدیک با خلافت عباسی و حفظ حمایت خلیفه
قتل و سرنوشت احمد بن اسماعیل سامانی
در مورد قتل امیر احمد بن اسماعیل که پس از قتل به امیر شهید معروف شد، نظرات گوناگونی در منابع تاریخی وجود دارد. بر همین اساس مورخان و محققین نیز نظریات گوناگونی را ارائه کردهاند. نکته بسیار مهم اینکه نوع رفتار امد بن اسماعیل با زیردستانش بود. وی در حدود دوهزار و هفتصد غلام ترک داشت که نسبت به غلامان ترک خود اهانتهاى عجیب روا مىداشت. نکته مشترکی که میتوان در تمامی منابع دست اول در مورد قتل احمد بن اسماعیل پیدا کرد، کشته شدن وی به دست غلامانش است.
برای درک بهتر مطلب به نمونهای از این گزارشها خواهیم پرداخت. طبری مینویسد که: «احمد بن اسماعیل بن احمد فرمانرواى خراسان و ما وراء النهر کشته شد. یکى از غلامان ترک وى که نزدیکترین غلامانش بود، سرش را برید، با دو غلام دیگر که در قبهاش به نزد وى رفتند، سپس گریختند و یافت نشدند». در تاریخ رویان آمده که: «در راه غلامان فتک و غدر کرده، سرش را ببریدند» و ابن اثیر نیز مینویسد: «نیز در این سال گزارش رسید که فرمانرواى خراسان احمد بن اسماعیل بن احمد در کرانه رودخانه بلخ به دست غلامان خود کشته شده». این روایات حاکی از توطئهای بر ضد امیر را نشان میدهد که به دست غلامان وی – ترکان – اجرا شده است.
اما قتل امیر احمد در موقعی که وی درصدد دفع شورش علویان در طبرستان بود، اتفاق افتاده است. چنین مشهور است که، چون نامه ابوالعباس محمد بن صلعوک والى طبرستان دایر بر قیام ناصر کبیر به او رسید، چنان متزلزل شد که از خدا طلب مرگ کرد و از قضا در همان ایام هم در شکارگاه چند تن از غلامان در جمادى الاخرى سال ۳۰۱ او را کشتند و به همین علت پس از قتلش بر او نام امیر شهید گذاشتند. البته هر شب شیرى بر در اقامتگاه احمد بن اسماعیل بود، تا هیچکس جرات نزدیک شدن نداشته باشد. آن شب آن شیر را نیاوردند و دیگر افراد از اصحاب بر در خیمه نخوابیدند. پس اندر شب چندى از غلامان او داخل آمدند و گلوى او بریدند و این اتفاق در روز پنجشنبه رخ داد.
در مورد انگیزه قتل وی در منابع اطلاعات بیسار کمی وجود دارد و تنها چند منبع محدود به دلایل این اقدام پرداختهاند. گردیزی مینویسد که پس از دفن احمد بن اسماعیل، گروهی را در پی غلامان فرستادند که تعدادی از آنها را گرفتند و کشتند. هم چنین به ابوالحسن نصربناسحاقالکاتب تهمت زدند که وی با غلامان برای کشتن امیر هم دست بوده است، بنابراین او را گرفتند و دار زدند. ابولحسن یکی از درباریان امیر شهید بود که پیش از مجازات از سوی امیر سامانی به خاطر کارهای خلاف قانونش به این عمل دست زده است.
اما در تاریخ نگارستان به مطلب دیگری اشاره شده که احمد بن امیر اسماعیل مراعات طبقه فضلا را بیش از دیگران داشت و اکثر اوقات با ایشان ملاقات میکرد و هم صحبت آنها بود. به همین دلیل فرقهای از غلامان از این اقدام رنجیده و، چون هم در آن چند روز به شکار رفته بود، معاودت نمود آتش در آن منزل که نزول کرده بود زدند. در خلال آن احوال خبر اختلال ملک و شورش از هر جانبى بمسامع جلال امیر رسید باز مراجعت فرموده در منزل سوخته فرود آمد همگنان آنرا بفال بد گرفتند.
نتیجهگیری
احمد بن اسماعیل، معروف به امیر شهید، یکی از فرمانروایان کوتاهمدت، اما تأثیرگذار سامانیان بود که توانست قدرت این سلسله را حفظ کند. اما به دلیل شورش داخلی، به قتل رسید و حکومتش پایان یافت. مرگ او یکی از نقاط مهم در تاریخ سامانیان بود که نشاندهنده تنشهای داخلی این سلسله نیز بود.