اقتصاد ۲۴ - همین شوق به گفتوشنود هم برخی از سیاسیون را امیدوار کرده که کلابهاوس ناجی انتخابات ۱۴۰۰ و رافع دغدغه مشارکت باشد. مشخصا آن گروه از نامزدهای احتمالی و قطعی که تیم رسانهای خود را مامور ساخت اتاقها و پوشش رسانهای آن در سایتها، روزنامهها و کانالهای تلگرامی کردهاند، بر این باورند که حضور پررنگ در کلابهاوس برگ برنده آنان خواهد بود.
در این بین، اما چندین سوال مهم و نکته قابل تامل وجود دارد. اول از همه آنکه این شبکه تا انتخابات ماندنی است یا خیر؟ این طور که به نظر میرسد پاسخ به این پرسش حداقل در دو ماه آتی که فضای سیاسی متاثر از انتخابات است، مثبت باشد. به هر حال هر دو جریان سیاسی در حال بهرهبرداری از آن هستند و نمیخواهند که این تریبون جدید را از دست بدهند؛ لذا اصلاحطلبان در گفتگوهای خود بیشتر حواسشان به رد نکردن خطوط قرمز است و اصولگرایان نیز آستانه تحمل خود را بالاتر میبرند.
بعد از انتخابات که نیازشان رفع و از شمار اتاقهای متمرکز بر سیاست و انتخابات کاسته شد، اما معلوم نیست که این شبکه اجتماعی تازه چه سرنوشتی پیدا کند.
همچنین باید دید که این گفتگوهای کلابهاوسی آنقدر که برخی تصور میکنند موجب افزایش مشارکت شده یا در تصمیمگیری مردم درباره یک کاندیدا اثرگذار است؟
غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات در این باره میگوید: «طبیعتا هر نرمافزار و سختافزاری که تولید یا با امکانات بیشتری عرضه میشود، جامعه را توانمندتر کرده و این امکان را میدهد تا افراد بتوانند در جامعه بیشتر بروز و ظهور داشته باشند. کلابهاوس و دهها پلتفرم دیگر نیز نقشی موثر در حضور انسان در حوزههای مختلف اجتماعی از جمله انتخابات که همان حق تعیین سرنوشت است، دارند.
وی البته تاکید میکند: «این اثرگذاری به معنای آن نیست که سیستمهای ارتباطی به تنهایی برای حضور بیشتر مردم در یک عرصه کافی هستند.» او توضیح میدهد: «سیستمهای ارتباطی میتوانند مثبت باشند و موجب اقبال مردم به یک موضوع شوند. در عین حال میتوانند منفی هم باشند چراکه آنها صرفا به ارائه و توزیع اطلاعات و دادهها میپردازند و اندیشه مردم برای حضور در یک عرصه مثل انتخابات، اقدامی مثل خرید یک کالا و… نیازمند عوامل متعددی است.»
بیشتر بخوانید: شائبه فیلترینگ نرم
ظریفیان میافزاید: «عوامل موثر اگر کنار این ابزار و امکانات باشد، میتواند موثر واقع شود، اما در غیر این صورت نمیتواند جامعه را دلگرمتر کند یا سبب شود که افراد جامعه احساس کنند نقش تعیینکنندهتری دارند.» به گفته او «اگر این پلتفرم بتواند سیاستمداران، برنامهریزان و افراد تعیینکننده در نظام بوروکراسی را آگاهتر کند، توانسته با توانایی خود آنان را متقاعد کند که رویههای بهتری را اتخاد کنند و نقش موثری خواهد داشت، اما اگر نتواند، نتیجه حضور گسترده در عرصه انتخابات نخواهد بود و نتیجه این همهمه و گفتگوهای سیاسی فیلترینگ خواهد بود یا اینکه نهایتا به بیتوجهی به پیامها رسیده و نقش معکوسی را در ارتباط با حضور مردم در عرصه انتخابات ایفا خواهد کرد.» بیژن مقدم، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا، اما کلابهاوس را آنقدرها هم دارای ظرفیت و اثرگذار بر فضای انتخاباتی کشور نمیداند. او در گفتگو با «جهان صنعت» ضمن اشاره به شرایط جامعه و ظرفیتهای این پلتفرم جدید میگوید: «به نظر من کلابهاوس معایب قابل توجهی دارد. اول از همه به خاطر ساختار آن که میتوان نامش را یک رادیو تعاملی گذاشت. این ساختار نمیتواند ظرفیت زیادی ایجاد کند. اگرچه به خاطر تفاوت با پلتفرمهای قبلی جذابیتهایی دارد، اما تصور نمیکنم که خیلی فراگیر باشد. چون محدودیتهایی دارد. مثلا در هر اتاق بیش از هشت هزار نفر نمیتوانند حضور داشته باشند. یا ساختار رادیویی هم محدودیت است. طولانی بودن مباحث نیز محدودیت دیگری است، زیرا فضای مجازی ذائقهها را تغییر داده است. الان دیگر کسی یک فیلم دو دقیقه و نیم را نمیبیند یا متنهای طولانی دیده نمیشود. در واقع حوصلهها کم شده و این هم زاییده همین فضای مجازی است.»
وی میافزاید: «تصور نمیکنم در این فضا یک رادیو که یک مدیر دارد و میتواند به افرادی میکروفن دهد، خیلی تاثیر فراگیر داشته باشد. به نظر من این شبکه مربوط به خواص است. ممکن است که اول عموم مردم هم بیایند و استقبال کنند، اما از نظر ساختاری مربوط به خواص است.»
سومین موضوع قابل توجه این است که کلابهاوس چه تاثیری بر رسانهها خواهد داشت؟ چندی قبل تصور میشد که اگر میزان استقبال از این شبکه اجتماعی چنانکه شاهدیم تصاعدی باشد، موجب از میدان به در شدن برخی رسانهها شود. در حقیقت گمان میرفت همانطور که کانالهال تلگرامی به خاطر سرعت خود در اطلاعرسانی بازار سایتهای خبری را کساد کردهاند، کلابهاوس نیز به خاطر همراه کردن مقامات، مسوولان و چهرههای سیاسی جای روزنامهها را برای مردم بگیرد. طی چند هفته، اما معلوم شد که رونق کلابهاوس بعد از بحث همزمانی با انتخابات، از پشتیبانی رسانهها گرفته میشود.
به این معنا که اگر سایتهای خبری و روزنامهنگاران نامآشنا دست از پوشش خبری مطالب عنوانشده در اتاقها بردارند، این شبکه آنقدرها هم اثرگذار نخواهد بود. شنوندگان و مخاطبان عمومی سهم چندانی در بازتاب محتوای کلابهاوس ندارند و این رسانههای سنتی هستند که پژواک آن صدا میشوند.
ظریفیان نقش حمایت و پشتیبانی رسانهای از محتوای گفتگوها در کلابهاوس را قابل اعتنا و بدیهی میداند و معتقد است که: «تواناییها و قدرت این پدیده نوظهور روشن است. مشتریان آن توانستهاند از مزایای آن به خوبی بهرهمند شده و از آثار و تولیدات آن به خوبی استفاده کنند و سطح اطلاعات را گسترش دهند. بدیهی است که اگر این پشتیبانی صورت نگرفته بود با این سرعت از کلابهاوس استقبال نمیشد.»
بیژنمقدم نیز در این رابطه میگوید: «یکی از ضعفهای کلابهاوس همین است که ابزار توزیع دادهها به حساب نمیآید. محتوای آن دیده بازنشر نمیشود مگر اینکه یک شبکه دیگر اطلاعات آن را ریز کرده و پوشش دهد. این ناشی از همان ضعف ساختاری است.»
سوال مهمتر و اساسیتر، اما آنجایی به ذهن میرسد که میبینیم برخی از چهرههای شاخص با حضور و حرفهای خود جنجالآفرین میشوند. اینجاست که باید دید آیا گفتگوهای کلابهاوسی صرفا یک فرصت تبلیغاتی، انتخاباتی است یا اینکه تهدید هم به حساب میآید؟
پاسخ البته روشن است. حضور علی مطهری و سخنانی که درباره ستار بهشتی، حجاب، حقوق زنان، تعدد زوجات و… گفت مثال خوبی است که ثابت میکند ظرفیت گفتوگوی مستقیم با تعداد زیادی مخاطب در حالی که آمادگی فکری و ذهنی آن در گوینده موجود نباشد، دردسرساز است.
ظریفیان درباره فرصتها و تهدیدات کلابهاوس برای اهالی سیاست که این روزها با ذوقزدگی از آن استفاده میکنند نیز میگوید: «طبیعی است هرقدر که در جامعه نفوذ ارتباطی بیشتر میشود و دیوارها شیشهایتر میشود، افراد آنطور که هستند دیده میشوند و دیگر مثل سابق امکان روتوش کردن ایدهها و افکار وجود ندارد. هرقدر هم که نورافکنهای بیشتری بر ذهن افراد انداخته میشود، افراد این فرصت را خواهند داشت که عمیقتر و نزدیکتر وارد گفتگو با کنشگران سیاسی و اجتماعی شوند لذا این پدیده میتواند روشنگر باشد و به آن ابعادی که تاکنون پرتو افکنده نشده بود، پرتو افکند.»
ظریفیان تاکید میکند: «کسانی که وارد این شبکهها شده و مورد خطاب قرار میگیرند قطعا بعد از مدتی با آمادگی بیشتری وارد گفتگو خواهند شد و موفقیتشان در گفتگوها نیز بستگی به این دارد که چقدر خودشان را آماده کردهاند. طبیعی است که این افراد باید آمادگی پاسخگویی به مخاطبان خود را داشته باشند. نکته دیگر این است که این گفتگوها موجب مکشوف شدن لایههای ذهنی افراد است. در این گفتوگوهاست که تواناییها، قدرت استدلال، نوع نگاه معرفتی و دیگر ابعاد فکری افراد برای مردم روشن میشود لذا همچنان یک فرصت به حساب میآید، تهدید هم هست.»
وی میافزاید: «این پلتفرم برای کسانی که تواناییهای خوبی دارند و میتوانند در این فضا از پس پاسخها برآیند، فرصت است. ضمن اینکه از جهتی میتواند منفی باشد، زیرا افرادی که زبانباز هستند و پیچیدگیهای بیشتری دارند، میتوانند تاثیر بیشتری گذارند. به هرحال طبیعی است که افراد باید خود را متناسب با شبکههای مورد استفاده خود آماده و از ظرفیتهای آن استفاده کنند و از تهدیداتش در امان بمانند.»
بیژن مقدم، اما از زاویه دیگری به موضوع مینگرد. او به مشکلات امنیتی که ممکن است ایجاد شود، اشاره کرده و میگوید: «این یک فضای گفتگو است، اما نگرانیهایی را نیز ایجاد میکند. مثلا ممکن است مسوولانی که حاضر میشوند به خاطر حجم سوالات و اینکه از افراد از هر گروه تفکری هستند، تحت فشار قرار گرفته و اطلاعاتی را بیان کنند که از نظر امنیتی مشکل ساز باشد.»
وی تاکید میکند: «اگر مسوولان در این فضا صحبت میکنند و پرسش و پاسخی صورت میگیرد، باید حواسشان باشد که در آنجا افراد با گرایشهای سیاسی متفاوتی هستند و در برخی موارد بگویند که به این سوال پاسخ نمیدهیم.»
مقدم درباره آسیب این فضا برای چهرههای سیاسی غیرمسوول که عادت به این شکل از مواجهه با مخاطب را ندارد نیز میگوید: «این فضا از جهتی فرصت است، زیرا مونولوگ را تبدیل به دیالوگ کرده است و افراد یاد میگیرند که گفتگو کنند حتی اگر خطا داشته باشند.
اما مشکل وقتی ایجاد میشود که دقت کنیم بسیاری از سیاسیون ما که اکنون مدام مصاحبه کرده، توییت میکنند و… توانایی مناظره ندارند. به این خاطر که مناظره یک سری فنون دارد، حضور ذهن و حاضر جوابی و نوعی زرنگی میخواهد. این باعث نمیشود که ما بگوییم مناظره خوب نیست، اما نمیتوان نادیده گرفت که برخی توانایی آن را ندارند.» وی میافزاید: «به هرحال برخی به بیانهای یک طرفه عادت دارند و فکر میکنند که هر حرفی زدند، همه باید بپذیرند برای همین در ساختار کلابهاوس به چالش کشیده میشوند. به هر حال به نظر من این تمرین خوبی برای گفتگو است و افرادی که شرکت میکنند باید قدری سنجش داشته باشند و بدانند که چه مباحثی را مطرح کنند یا نکنند.»
با این وصف میتوان استقبال از کلابهاوس را موقتی تلقی کرد. از این جهت که یا بعد از فرونشستن تب انتخابات و اتمام مهلت فضای باز سیاسی که مقتضی از آن است، کار به فیلترینگ میکشد یا چنانچه بیژن مقدم میگوید، مخاطب عام رفته رفته از این رادیو تعاملی دلسرد میشود.
درباره اثرگذاری آن در انتخابات نیز خیلی نمیتوان امیدوار بود، زیرا همان طور که ظریفیان اشاره میکند، عوامل متعدد دیگری نیز برای تزریق شور انتخاباتی به جامعه باید در کار باشد.
از سوی دیگر این شبکه اجتماعی را نمیتواند تهدید جدی برای رسانههای موجود تلقی کرد، زیرا ضعف ساختاری آن مانع از آن است که چنین جایگاهی را پیدا کند.