اقتصاد۲۴ - طرح انتقال آب از رودخانه زاب به حوضه دریاچه ارومیه از سال ۸۳ با هدف مهار و انتقال آب مرزی، سالانه به میزان ۶۲۳ میلیون مترمکعب آغاز شد و در حال حاضر نیز همچنان یکی از پروژههای مهم احیای دریاچه ارومیه به شمار میرود. این طرح از آغاز تاکنون همواره موافقان و مخالفانی داشته است که به صورت معمول مسئولان دولتی از پشتیبانان این طرح هستند.
ناصرآق، عضو هیأت علمی دانشگاه ارومیه و مدیر وقت پژوهشکده دریاچه ارومیه در سال ۹۴ ضمن دفاع از این طرح آن را یکی از بهترین طرحهای احیای دریاچه خوانده و گفته بود: «زاب رودخانهای است که از داخل ایران به عراق میرود و حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب دارد. برنامه ایران این است که بتواند ۵۰ درصد آن را بهعنوان حقابه ایران به کشور انتقال دهد. به گفته آق، زاب آب شیرین دارد و میتواند بهعنوان منبع کمکی اثر مثبتی در وضعیت دریاچه داشته باشد.
در همان زمان، اما ناصر کرباسی، استاد دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران، ضمن مخالفت با انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه، عنوان کرده بود: «وضعیت موجود، نتیجه ندانمکاریهای گذشته است و این ندانمکاریها با اجرای طرح انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه نیز ادامه دارد، اینکه میخواهند رودخانهای را که بهصورت طبیعی جریان دارد، خشک کرده و آب آنجا را به سمت دریاچه آورند کار اشتباهی است، چون با این اقدام بعد از مدتی در یک نقطه دیگر کانون تولید ریزگرد ایجاد میشود و آن موقع لابد تصمیم به انتقال آب از یک حوضه دیگر به رودخانه زاب را خواهند گرفت، بنابراین انتقال آب بهمنظور جبران ندانمکاریها کار خطایی است و از لحاظ اکولوژیکی نیز آسیبزاست.
بیشتر بخوانید: خبر خوب درباره دریاچه ارومیه
فرهاد دبیری معاون طبیعی و تنوع زیستی وقت سازمان حفاظت محیطزیست نیز ضمن اعلام موافقت این سازمان با انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه ارومیه گفته بود: «پس از بررسیهای انجام شده، کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که هر طور شده باید آب به دریاچه ارومیه برسد و یکی از بهترین مسیرها برای این پروژه، انتقال آب از رودخانه زاب است.» درعین حال، او همزمان با اعلام این خبر تاکید کرده بود که قطعا چنین پروژههایی اثرات منفی بر محیطزیست خواهد داشت، اما با درنظر گرفتن نتایج مثبتی که انتقال آب زاب برای دریاچه ارومیه خواهد داشت، به این نتیجه رسیدیم که اثرات منفی این پروژه ناچیز است و در ازای مزایای آن میتوان اثراث منفی را نادیده گرفت.
نکته جالب و قابل توجه این است بر اساس پژوهشی که در سال ۹۵ در خصوص انتقال آب زاب به این دریاچه صورت گرفته بود انتقال آب به لحاظ زیست محیطی نمیتواند نجات بخش دریاچه ارومیه باشد و شاید تنها به مثابه یک مسکن عمل کند.
در حالی که برخی از کارشناسان معتقدند که انتقال آب تنها یک مسکن و راهکاری موقت است، اما کار انتقال آب رودخانه زاب به این دریاچه با صرف هزاران میلیارد تومان همچنان ادامه دارد، آنچنانکه محمد مهدی شهریاری استاندار آذربایجان غربی ۱۲ خرداد ۹۹ با اشاره به دستور رئیس جمهور برای اختصاص منابع مالی مورد نیاز اتمام پروژه انتقال آب به دریاچه ارومیه گفته بود: «رئیس جمهور به سازمان برنامه و بودجه دستور داد تا ۳۰۰ میلیارد تومان برای انتقال آب از رودخانه زاب به دریاچه ارومیه تخصیص یابد.
وی سد خاکی کانی سیب، تونل انتقال آب، کانال انتقال آب از خروجی تونل اصلی به سمت دریاچه ارومیه و بند انحرافی بادیناوا را چهار جزء اصلی این طرح بزرگ انتقال آب از رودخانه زاب برشمرده و عنوان کرده بود: تا پایان سال ۹۷، ۱۴۴۰ میلیارد تومان از محل منابع عمومی و تسهیلات صندوق توسعه ملی برای این پروژه هزینه شده بود و در سال ۹۸ نیز ۱۳.۶ میلیون یورو از محل مقابله با اثرات مخرب ریزگردها و ۱۷ میلیون دلار نیز از محل باقیمانده تسهیلات صندوق توسعه ملی تخصیص یافت.
چند ماه بعد یعنی در بهمن ماه سال ۹۹ نیز وبخت از ضمن بازدید از تونل انتقال آب کانی سیب از تخصیص ۱۵۰ میلیارد تومان برای ادامه روند احداث تونل انتقال آب کانی سیب خبرداد. تونلی که به گفته موافقان، با افتتاح آن سالانه نزدیک به ۶۵۰میلیون مترمکعب آب روانه دریاچه ارومیه خواهد شد! این درحالی است که مشخص نیست با انتقال چنین حجمی از آب رودخانه زاب چه بر سر رودخانه خواهد آمد. به هر حال با همه اظهار نظرهای مثبت و منفی و پژوهشهای صورت گرفته و هشدارهای اعلام شده، اما کار انتقال آب دریاچه زاب به دریاچه ارومیه همچنان ادامه داشته و کار تکمیل تونلی که برای این کار در نظر گرفته شده است و به گفته متخصصان ذیربط در خرداد ماه سال جاری به پایان میرسد.
رئوف آذری کنشگر اجتماعی و فعال محیط زیست میگوید: همان طور که میدانید دریاچه ارومیه از اواخر دهه ۸۰ رو به خشکی گذاشت که طبق نظر بسیاری از کارشناسان علت این وضعیت، احداث ۳۳ سد روی رودخانههای منتهی به این دریاچه، حفر چاههای عمیق اطراف آن برای کشت و زرع و برداشت بی رویهی آب در کنار خشکسالیهای آن زمان بود. مجموعه این عوامل باعث پایین آمدن سطح آب و در نهایت خشک شدن آن شدند.
وی با اشاره به اینکه دریاچه ارومیه در پیرامون شهر ارومیه (مرکز استان) قرار دارد، ادامه میدهد: شهرهای اشنویه، نقده، پیرانشهر، سردشت، میاندوآب و بوکان در پایین دست این دریاچه قرار دارند. این مساله باعث شده که در مناطق مذکور و روی رودخانههایی که در این مناطق جاری هستند به بهانه احیای دریاچه ارومیه سدهایی احداث شود. مثلا در شهرهایی مانند بوکان، مهاباد، اشنویه، پیرانشهر و سردشت نیز سدهایی ایجاد یا تغییرکاربری داده شد.
این فعال محیط زیست عنوان میکند: سد ملی سردشت در چند کیلومتری مرز و روی رودخانه زاب ایجاد شده است. احداث این سد باعث شد که جلوی جریان رودخانه زاب بسته و پشت دریاچه آن، آب ذخیره شود. تجمیع آب پشت این سد باعث شد که توجه عدهای به آن جلب شده و در نهایت، انتقال آب از یکی از مهمترین سرشاخههای زاب برای احیای دریاچه ارومیه در دستور کار قرار گیرد. در این راستا کانال انحرافی بادیناوا هم ایجاد شد تا آب سرشاخه بادیناوا که سرمنشا حیات زاب و تامین کننده اصلی آب آن بود را از طریق سد مخرنی کانیسیب و تونل منتهی به آن به دریاچه ارومیه، منتقل کنند. این موضوع در شهرهای دیگر و نیز سدهای دیگر به طرق گوناگون تکرار شد و در واقع از اطراف و اکناف آبها را به سمت این دریاچه برای احیای آن هدایت کردهاند.
وی توضیح میدهد: این اقدام در حالی درحالی انجام شد که بسیاری از کارشناسان معتقدند این دریاچه مانند یک کاسه گود بوده و آب آن شور است، به همین دلیل هم، آب آن در چاههای عمقی کشاورزان بلعیده شود که درنتیجه درون تشت دریاچه، نشانهای از حیات مشهود نیست، به بیان دیگر با وجود این که طی سالهای اخیر از تمامی سدهای اطراف آب به سمت دریاچه سرازیر شده است، اما همچنان نمیتوان گفت دریاچه احیا شده است.
این کنشگر محیط زیست با بیان اینکه اندک افزایش تراز آب دریاچه ارومیه در ۲ سال اخیر تنها به دلیل خوب بودن بارشها در این مدت بوده است و احتمالا شانس خوب ستاد احیاء آن، میافزاید: احیای دریاچه از طریق روشهای مورد استفاده توسط ستاد احیاء دریاچه محل تردید است، زیرا اگر سرریز آب رودخانهها و سدهای اطراف به این دریاچه قطع شود بار دیگر شاهد خشکی آن خواهیم بود لذا به نظر میرسد احیای دریاچه، تنها بهانهای است در دست افرادی که اقدام به کسب بودجه برای این امر میکنند
آذری خاطرنشان میکند: اگر ۳۳ سد احداث شده در اطراف دریاچه، سرپا مانده و وضعیت چاههای عمیق و باغات ایجاد شده در اطراف آن، به همین شکل باقی بماند و فکری به حال آنها نشود بازهم وضعیت خشکی دریاچه ادامه خواهد داشت و روشهایی که برای احیای آن به کار گرفته میَشود، تنها صرف هزینه از بودجه بیتالمال و نمایشی صوری و بدون نتیجه خواهد بود.
وی اظهار میکند: طی صحبتهایی که با متخصصان مربوطه داشتهام، متوجه شدم که دریاچه با این روشهایی که ستاد احیاء به کار گرفته و هزاران میلیارد بودجهای که صرف آن شده است، امکان احیا ندارد و حتی اگر احیا شود هم مقطعی بوده و با این روشها احیاء دریاچه دائمی نخواهد بود.
این فعال محیط زیست درباره آسیبهای ناشی از انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه هم میگوید: تمام کارشناسان حوزه آب در جهان معتقدند که آثار منفی هرگونه نقل و انتقال آب از یک نقطه به نقطه دیگر بیش از آثار مثبت آن است. در حال حاضر سدی که روی زاب ایجاد شده تبدیل به تخریبگر محیط زیست شده است. عمر این سد قرار است ۱۰۰ سال باشد، اما میزان آب دریاچه پشت آن به دلیل اینکه زاب از اصلیترین سرشاخه به دریاچه ارومیه منتقل میشود، کاهش یافته و عملا سازه سد هیچ فایدهای ندارد، در حالیکه قرار بود میلیونها مترمکعب آب پشت این سد ذخیره شود.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضردر پایین دست سد سردشت یک نیروگاه ۱۵۰مگاواتی برق ایجاد شده است، اظهار میکند: وقتی که آبی داخل دریاچه پشت این سد نباشد و نتواند روی توربینها هدایت شود، طبیعتا نیروگاه برقآبی هم هدر میرود و آبی برای فعالیت نیروگاه نیست. از سوی دیگر در حالیکه زمینهای زراعی و جنگلهای اطراف سد، قربانی احداث آن شدهاند، اما میزان آب زاب یا همان آب تجمیع شده در پشت سد به گونهای کاهش یافته است که زمینهای کشاورزی باقیمانده در ضلع شرقی دریاچه سد نمیتوانند به درستی آبیاری شوند به این معنا که قرار بود این زمینها توسط آبی که از دریاچه سد (رودخانه زاب) پمپاژ میشود، آبیاری شوند، اما بسیاری از این زمینها همچنان هیچ بهرهای از آب سد نمیبرند و تشنه ماندهاند.
آذری با بیان اینکه فرایند انتقال سرشاخههای زاب به دریاچه باعث شده زمینها و نیروگاه برق آبی برای استفاده از آب سد رقابت میکنند، تصریح میکند: در حال حاضر هم که اندک آبی در زاب و مخزن سد، باقی است تنها به یک سوم زمینهای کشاورزی یاد شده آب میرسد آنهم در شرایطی که وقتی نیروگاه کار کند آب به زمینها نمیرسد و وقتی این زمینها آبیاری شوند آب به نیروگاه نمیرسد. البته این موضوع مربوط به سالهای پربارش است. در حال حاضر بیش از دو سوم دریاچه سد خالی است. ممکن است بگویند به دلیل ترس از سیل، دریاچه را خالی کردهاند، اما این موارد بهانه است، زیرا ما قسمتهایی در پشت سد داریم که تخریب شدند تا سد آبگیری شود.
وی تاکید میکند: آنقدر سطح آب زاب که پشت سد تجمیع شده است، کاهش یافته که شرکتهای شن و ماسهای که به ظاهر مجوزدارند، تا عمق۲۰ تا ۳۰ متری ساحل رودخانه وبالادست مخزن، زمین را کنده و پایین میروند تا شن و ماسه کف این رودخانه را استخراج کرده و به شهرهای اطراف بفرستند. مسالهای که میتواند سلامت و جان گردشگران را با خطر مواجه کند. همچنین اگر این روند، همچنان ادامه داشته باشد شاید کشورهای همسایه نیز خواهان سهمی از ماسه حوضه دریاچه سد ملی سردشت شوند.
آذری با اشاره به تبعات منفی انتقال و کاهش آب زاب بر گونههای جانوری و گیاهی اطراف این رودخانه در گسترده سردشت تا پیرانشهر میگوید: کریدوری که براساس جاری بودن رودخانه زاب برای ادامه حیات گونههای جانوری و گیاهی این منطقه وجود داشت، تحت تاثیر انتقال آب قرار گرفته و دچار آسیب شده است.
این کنشگر محیط زیست اضافه میکند: زمانی که سد سردشت احداث شد به درخواست ما برای انتقال درختان جنگلی به نقطهای دیگر پاسخ منفی داده شد و در نتیجه این درختان زیر آب سد خفه شدند. حالا با کاهش آب سد این درختان سر از کف رودخانه بیرون آوردهاند، اما با توجه به اینکه زیر آب اکسیژن کافی نداشتهاند حیاتی در آنها جاری نیست. در چنین شرایطی عدهای در هیأت متولی سد یا کارگاه آن، اقدام به کفتراشی کرده و درختان قتل عام شده را قطع و به تجارچوب میفر وشند. گاهی نیز تحت پوشش این اقدام درختان زنده جنگلهای بلوط را قطع و درمیان درختان کف تراشی شده حوضه دریاچه، به فروش میرسانند و در واقع اقدام به قاچاق چوب میکنند.
او تاکید میکند: مدتی پیش تصمیم گرفته شد در ۲ نقطه دیگر سد و کانال انحرافی ایجاد کرده و از دو سرشاخه دیگر نیز آب زاب را به دریاچه ارومیه انتقال بدهند که به صورت موقت این اقدام متوقف شده، اما همچنان در دستور کار قرار دارد. اگر این اقدام صورت گیرد بستر رودخانه زاب به طور کلی خالی از جریان آب شده و زایندگی این رودخانه در منطقه از دست میرود این موضوع باعث اتفاقاتی بسیار نامیمون در اطراف این رودخانه و اکوسیستم آن خواهد شد.
آذری میگوید: اطراف رودخانه زاب از منطقه پردانان تا پایین دست شهر سردشت و هم مرز شهرستان بانه و اقلیم کردستان، زمینها، تاکستانها و جنگلهای بسیاری قرار دارند که قطع جریان آب رودخانه در بالادست دریاچه سد، سبب میشود این منابع طبیعی از دست بروند. این موضوع همچنین باعث بروز اختلاف بر سر آب میان مردم شده و با وجود قومیتهای مختلف در این استان، جریان انتقال نیز میتواند باعث درگیریهای قومی و طایفهای بشود به گونهای که به احتمال زیاد، از دههی دوم ۱۴۰۰ شاهد درگیریهایی از این دست در منطقه خواهیم بود که ممکن است بستر ساز بروزرخدادهای ناگوار و تحمیل هزینه غیرقابل جبران در منطقه شود.
وی خاطر نشان میکند: انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه ارومیه و آسیبهای ناشی از آن ذکر شد، باعث بدبینی شدید مردم نسبت به مسئولان منطقه که واکنشی نسبت به این موضوع ندارند، شده است که میتواند تبعات منفی برای منطقه به دنبال داشته باشد.
منبع: رویداد۲۴
البته که این بودجه رقم های درشتی رو مسئولین نوش جان کرده اند مانند تمامی طرح های دیگر کشور ، درحالی که اگر این بودجه رو به خود آذری زبان ها می دادند با سطل این دریاچه رو از اقیانوسها پر می کردند.
ما اگر نتونیم در یاچه را احیا کنیم بایستی با باران و برف هم خداحافظی کنیم