اقتصاد ۲۴ - با نزدیک شدن انتخابات ریاستجمهوری در ایران، برخی به دنبال رسیدن به توافقی با غرب جهت احیای برجام هستند. اما در این زمینه سوالاتی جدی مطرح است که پاسخ به آنها ضروری است. چرا که شواهد گویای آن است که باز هم خطوط قرمز اعلام شده از سوی رهبری در این مذاکرات زیر پا گذاشته شده است و بنظر میرسد خسارت محض دیگری در راه است.
امروز دیگر برای هر ناظر منصفی روشن شده است که برجام چیزی جز خسارت برای ایران نبوده است. اما چرا برجام نتوانست انتظارات را آن گونه که مسببان برجام ادعا میکردند برآورده سازد؟ عمده اشکالات برجام را میتوان در چند مورد زیر خلاصه کرد:
۱- فقدان تضمینهای لازم برای انجام تعهدات طرفهای غربی
بر خلاف ادعای تیم مذاکرهکننده ایرانی، برجام فاقد یک سازوکار جدی قانونی برای الزام طرفهای غربی به انجام تعهداتشان بود. حضور آمریکا در این توافق بر اساس یک دستور اجرایی از سوی رئیسجمهور این کشور انجام گرفته بود که با تغییر دولت در آمریکا، ترامپ به سادگی آن را زیر پا گذاشته و از آن خارج شد! علاوه بر آمریکا، کشورهای اروپایی نیز عملاً به تعهدات برجامی خود پایبند نبودند.
۲- فقدان سازوکار صحیح و منصفانه برای رفع اختلاف
سازوکار حل اختلافات در برجام (مکانیزم ماشه) به گونهای طراحی شده بود که عملاً هر اعتراضی که ایران به نقض عهد طرفهای غربی میکرد میتوانست منجر به بازگشت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران شود! این موضوع یکی از دلایل مهم مماشات دولت با نقض عهدهای متعدد طرفهای غربی بود.
۳- تعلیق شدن تحریمها به جای لغو آنها
اگرچه پس از امضای برجام رئیسجمهور کشورمان رسماً اعلام کرد که همه تحریمها «لغو» و نه «تعلیق» شدهاند، اما واقعیت این بود که این تحریمها با دستور اجرایی رئیسجمهور آمریکا در دورههای ۱۲۰ روزه تعلیق میشد و تعلیق مجدد آن نیازمند دستور جدید بود. از این رو علیرغم تعلیق برخی تحریمها به دلیل آنکه همواره سایه تحریم بر سر اقتصاد ایران بود، ریسک همکاری با ایران برای طرفهای خارجی کاهش پیدا نکرد و عملاً اثر تحریمها به جای خود باقی ماند.
۴- حفظ ساختار تحریمها
اما موضوع آخر اینکه اگرچه دولتمردان ایران ادعا میکردند ساختار تحریمهای آمریکا شکسته شد، اما واقعیت این بود که ساختار تحریمها کاملاً محفوظ مانده بود و بازگشت تحریمها به یک امضا یا عدم امضا وابسته بود. از این رو تحریمها نتیجه عملی برای ایران نداشت و صرفاً روی کاغذ تعلیق شده بود.
جالب این جاست که همه نقاط ضعف برجام مواردی هستند که بارها به عنوان خطوط قرمز مذاکرات از سوی رهبری نظام تذکر داده شد، اما تیم مذاکره کننده ایران عجولانه عمل و این خسارت بزرگ را به کشور تحمیل کرد.
اما با روی کار آمدن یک دولت دموکرات در آمریکا، امید جریان غربگرا برای احیای برجام شدت گرفت و منجر به مذاکرات فشردهای در وین برای بازگشت آمریکا به برجام شد. این بار نیز رهبری نظام «حرف قطعی» و موضع رسمی ایران را در مذاکرات پیش رو چنین اعلام کردند که بازگشت ایران به تعهدات برجامی خود مشروط به لغو همه تحریمهای آمریکا و راستیآزمایی ایران نسبت به این اقدامات خواهد بود (۱). اما شروط آمریکا برای بازگشت به برجام چیست؟
مصاحبهای یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا در ۲۱ آوریل به خوبی گویای راهبرد آمریکا درباره مذاکرات وین است. این مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در این مصاحبه تحریمها را به سه بخش تقسیم کرده است: دسته اول تحریمهایی هستند که آمریکا حاضر است آنها را برای بازگشت به برجام بردارد. دسته دوم تحریمهایی است که آمریکا به هیچ وجه حاضر به برداشت آنها نیست و دسته سوم تحریمهای جدید وضع شده در دولت «ترامپ» بوده یا تحریمهایی است که برچسب تحریمی آنها تغییر کرده است. به گفته این مقام آمریکایی، همه تحریمهای موجود در دسته سوم نیز برداشته نخواهد شد و باید بر سر آنها مذاکره شود.
این مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا در بخش دیگری از مصاحبه خود درباره تقدم اقدامات آمریکا در بازگشت به تعهدات برجامی خود میگوید: «توالیای که در آن ایالات متحده قبل از اینکه ایران کاری انجام دهد همه کارها را انجام دهد توالی قابل قبولی نیست. ما این موضوع را برای ایران روشن کردهایم.»
بیشتربخوانید:جزییات گام جدید کاهش تعهدات برجامی از زبان صالحی
وی همچنین درباره راستیآزمایی ایران از اقدامات آمریکا میگوید: «اگر موضع ایران این باشد که ایالات متحده برای بازگشت به انطباق [با برجام]نیاز به لغو کلیه تحریمها دارد، سپس ایران باید آنها را تأیید کند و فقط در این صورت ایران اقدام خواهد کرد، این توالیای نیست که ما بتوانیم آن را بپذیریم».
اما موضع دولت دموکرات آمریکا درباره ارائه تضمین به خارج نشدن از برجام هم در نوع خود جالب توجه است. یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سوال معاون بخش اخبار آفریقا و خاورمیانه روزنامه «وال استریت ژورنال» میگوید: «واضح است چیزی به عنوان ضمانت وجود ندارد. این یک درک سیاسی است و در زمان برجام کاملاً مشخص بود که این حق حاکمیت همه شرکت کنندگان است که تصمیم بگیرند که آیا میخواهند مشارکت خود را حفظ کنند یا خیر».
اکنون پرسش این است که قرار است کدام برجام احیا شود؟ آیا همان برجامی که در آن هیچ تضمینی برای الزام طرفهای غربی در عمل به تعهداتشان وجود ندارد؟ آیا همان برجامی که ساختار تحریمهای آمریکا در آن حفظ میشود و تعلیق تحریمها (و نه لغو آنها) مشروط به امضای رئیسجمهور آمریکا آن هم برای دورههای ۱۲۰ روزه خواهد بود؟! طبیعی است بازگشت به چنین توافقی، تکرار همان خسارت محضی خواهد بود که وضعیت امروز کشور نتیجه همان توافق است.
موضوع زمانی نگرانکننده میشود که اخباری از توافق میان تیم مذاکرهکننده ایرانی و طرفهای غربی به گوش میرسد. به عنوان نمونه عراقچی در ضمن مصاحبهای از آغاز نگارش متن توافق سخن گفته و رئیسجمهور به تازگی عنوان کرده که «تحریم شکسته شد».
باید توجه داشت که در آستانه انتخابات این شائبه وجود دارد که برخی بخواهد برای مدیریت افکار عمومی با هدف پیروزی در انتخابات، به قیمت زیر پا گذاشتن خطوط قرمز اعلام شده و تن دادن به توافقی ضعیف در ماههای آخر تصدی ریاستجمهوری، گشایشی موقت در کشور ایجاد کند. از این رو تمام ارکان حاکمیت، به ویژه مجلس شورای اسلامی، باید مراقب باشند تا منافع ملی فدای منافع حزبی و جناحی نشود و مانند سال ۹۴ خطوط قرمز سیاست خارجی جمهوری اسلامی زیر پا گذاشته نشود و خسارت محض برجام تکرار نگردد.