اقتصاد ۲۴- با شدت گرفتن بحران آب در خوزستان کنکاش بر سر یافتن دلایل این مسئله شدت گرفت. در این شرایط یکی از پرتکرارترین دلایل طرح شده توسط نمایندگان منطقهای پیرامون شدت گرفتن کمبود آب تیرماه خوزستان، پروژههای انتقال آب سر شاخۀ رودخانههای استان خوزستان به سایر استانهای فلات مرکزی کشور است.
به طور کلی پروژههای انتقال آب بین حوضههای آبریز پروژههای در دنیا بسیار رایجی هستند که با هدف تامین آب شرب، کشاورزی و صنعتی و تولید انرژی مورد استفاده قرار میگیرد.
به استناد اطلاعات مندرج در مقالات علمی 27 درصد از میزان حجم آب برداشت شده در دنیا توسط پروژههای انتقال آب بین حوضهای جابهجا میشود.
نتایج تحلیل 170 پروژه انتقال آب بین حوضهای با شرایط اکولوژی متفاوت بیانگر آن است که 43.75 درصد از این پروژههای برای تامین آب شهری و روستایی، 18.75 درصد با هدف آب کشاورزی و تولید انرژی و 27.12 درصد برای اهداف چند منظوره و تامین آب صنعت به سرانجام رسیده است.
در ایران نیز پدیده انتقال آب در قالب قناتها و کاریزها سابقه 2500 ساله دارد و هم اکنون نیز با در نظر گرفتن شرایط کارشناسی در حوزههای مختلف مورد اجرا قرار میگیرد.
یکی از علتهای اساسی که پروژههای انتقال آب بین حوضهای در ایران از دیرباز سابقه دارد، مسئله تناسب نداشتن گستره بارش و جمعیت در کشور است.
به عبارت دیگر، ایران کشور خشک و نیمهخشکی است و متوسط بارش یکسوم متوسط بارش جهانی را در هرسال به ثبت میرساند. از سوی دیگر همین میزان کم بارش توزیع زمانی و جغرافیایی همگونی در سطح کشور ندارد.
برای مثال در استانهای فلات مرکزی کشور در بهترین حالت متوسط بارش 50 میلیمتر در سال را به ثبت میرسانند اما مناطقی هم در کشور وجود دارد که بارش متوسط آنها از 1000 میلیمتر در سال فراتر میرود. این یعنی میزان میزان کم بارش حدود 25 تا 30 درصد پهنۀ کشور را در برمیگیرد و عمدتاً در غرب زاگرس و شمال البرز متمرکز میشود. به همین دلیل است که تونلهای انتقال آب عمدتا از مناطق بسیار پربارش سر چشمه میگیرند.
بیشتربخوانید:سه گام به سوی تشنگی رودها
در چنین شرایطی حفظ جمعیت ساکن در مناطق کشور یک مقولۀ امنیت ملی است و نمیتوانیم جمعیت مناطق کمآب و خشک را به سمت مناطقی پرآب کوچ داد. در چنین شرایطی پهنۀ وسیعی از کشور بدون جمعیت و خالی شده که به نوبه خود یک تهدید امنیت ملی برای ایران است.
با توجه به بررسی شرایط طبیعی، جغرافیایی اجتماعی و امنیتی، پروژههای انتقال آب کشور هر یک به نوبه خود میتواند مورد واکاوی قرار گرفته و بر سر ساخت آن تصمیمگیر شود.
در همین راستا، رضا اردکانیان وزیر نیرو در بیان لزوم توجه به پروژههای انتقال آب کشور گفت:« اصل موضوع انتقال آب یک مفهوم مردود در کشور ما با توجه به شرایط اقلیمی و توپوگرافی نیست و ما باید جزء طرحها داشته باشیم.»
فارغ از دلایل بیان شده در ضرورت ساخت پروژههای انتقال آب بین حوضهای، این پروژهها مخالفین جدی نیز در کشور دارد، برای مثال بخشی از بدنه کارشناسان محیط زیستی کشور فارغ از بررسی همه جانبه و ارزیابی فنی اقتصادی پروژههای انتقال آب از زمینه ساخت چنین پروژههایی را به دلیل فاصله گرفتن از جریان طبیعی نفی میکنند.
بر اساس نکات بیان شده پروژههای انتقال آب بین حوضهای یک ضرورت برای موقعیت کشور ماست و هر پروژه باید با در نظر گرفتن تاثیر همه عوامل در سطح کارشناسی مورد واکاوی قرار بگیرد.
با وجود اینکه بحث پیرامون ساختن یا نساختن یک پروژه انتقال آب در سطح کارشناسی مطرح شده و دامنه این بحثهای به هیچ عنوان در قالب بحثهای سطح پایین منطقهای طرح نمیشود اما به دلیل نوع مواجه مسئولان منطقهای با پروژههای انتقال آب، بحث پیرامون ماهیت این سازهها به بحث استادیومی بدل شده و به غیر از تشدید تنش میان قومیتهای ساکن در کشور هیچ عایدی دیگر ندارد.
با وجود اینکه در حال حاضر پروژههای انتقال آب به عنوان یکی از اصلیترین متهمان خشکسالی خوزستان توسط عدهای مطرح میشود اما باید توجه کرد حجم انتقال آب از سرشاخۀ رودهای دز و کارون استان خوزستان توسط 3 تونل کوهرنگ و تونل بهشت آباد در سالهای ترسالی از 780 میلیون متر مکعب در سال فراتر نمیرود.
این در حالیست که کلنگ تونل انتقال آب بهشت آباد هنوز بر زمین نخورده است. در همین راستا اگر میزان آورد سالیانه توسط این 4 تونل به عنوان اصلیترین تونلهای انتقال آب سرشاخه کارون و دز با میزان آورد سالیانه کل این 2 رودخانه مقایسه شود، تاثیر ناچیز ساخت این تونلهای انتقال آب مشخص خواهد شد.
در این رابطه آورد سالیانه رودخانه دز و کارون بر اساس متوسط 60 ساله آورد معادل 28 میلیارد متر مکعب برآورد میشود. این یعنی کمتر از 3 درصد از آورد سالیانه 2 رودخانه عظیم کارون و دز در شرایط ترسالی به فلات مرکزی کشور انتقال پیدا کرده و سهم این تونلها در کاهش آورد سالیانه کارون بزرگ بسیار ناچیز است.
علاوه بر تاثیر کم تونلهای انتقال آب، باید توجه کرد که مشکل اساسی خشکسالی اخیر خوزستان مرتبط با پایاب کرخه است که هورالعظیم و روستاهای غرب خوزستان را سیراب میکند. این درحالیست که هیچ تونل انتقال آبی در سرشاخه کرخه وجود نداشته و اساسا تمامی آورد سالیانه این رودخانه در استان خوزستان مورد استفاده قرار میگیرد.
به نظر میرسد طرح دلایل غیر منطقی برای توجیه خشکسالی استان خوزستان تنها سرپوشی بر ناتوانی متولیان این حوزه در بخش مدیریت آب استان خوزستان است و تنها با توجه به دلایل منطقی شدت گرفتن بحران آب از جمله رهاسازی آب سدهای به جهت تامین برق به جای ذخیرهسازی و بهرهبرداری در دوران خشکسالی باید حل مسئله پرداخت.