اقتصاد۲۴ - سید احسان خاندوزی در روز سوم شهریورماه سال ۱۴۰۰ با اخذ ۲۵۴ رای از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر اقتصاد دولت سیزدهم انتخاب شد. وی پیش از وزارت، نماینده مجلس یازدهم و نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس بود که در دوران نمایندگی خود بارها در خصوص سیاست هایبازار سرمایه انتقاد کرده بود. هنگامی که به عنوان وزیر اقتصاد برگزیده شد نیز برنامههای زیادی برای بهبود اوضاع بازار سرمایه عنوان میکرد تا بتواند بورس را از رکودی که از مرداد ۱۳۹۹ گریبان گیر آن شده بود، خلاص کند.
اما آنچه رخ داد، این است که شاخص کل بورس در این مدت از نیمه بالایی کانال ۱ و نیم میلیون واحدی به نیمههای کانال ۱ میلیون ۲۰۰ هزار واحدی رسیده و نزولی حدود ۳۰۰ هزار واحد داشته است.
حال نزار بورس، اما از اکتفا به ریزش ۳۰۰ هزار واحدی شاخص بدتر است. بسیاری از سهام بازار که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بازار پایینتر از محدوده ارزش ذاتی خود معامله میشوند، روزهای متوالی در صف فروش گذرانده اند. سرمایه سهامداران روز به روز کوچکتر میشود. بسیاری از افراد که به دعوت دولت قبلی، سرمایههای خود را به بورس سپردند، با مشکلات واقعی اقتصادی و معیشتی دست به گریبان هستند، زندگیهای بسیار زیادی از یکدیگر پاشیده شده است، برخی تا مرز سکته و بیماریهای ناشی از استرس رفته اند، بسیاری افراد توان تامین هزینههای درمانی خود و خانواده مریض خود را ندارند و هزاران مشکل دیگر از ورود مردم به بورس ایجاد شده است که شاید بخش اعظمی از آن حاصل ناآگاهی باشد، اما بخش بسیار بزرگی نیز حاصل خلف وعدههای مسئولان اقتصادی و سازمان بورس به شمار میرود. اگر پای درد و دل مالباختگان بورس بنشینیم، مشاهده خواهیم کرد که آنچه این حجم از نارضایتی و ضرر را ایجاد کرده، دیگر ناآگاهی و سرمایه گذاری اشتباه نیست، بلکه عدم عمل به وعدههای دولت و مسئولین سازمان بورس، فروش اوراق دولتی در بورس برای جبران کسری بودجه، خلف وعده حقوقیها و بازارگردانها و از همه مهمتر، روند مریض و مافیایی جابجایی مدیران در بازار سرمایه با اتکا به رفاقت با آقای وزیر است. حال قصد داریم بخشی از پازل قدرت در بازار سرمایه را با یکدیگر مرور کنیم.
خاندوزی، دانش آموخته دکترای علوم اقتصادی از دانشگاه امام صادق (ع) و هم دورهای حامد سلطانی نژاد، مدیرعامل فعلی بورس کالاست که آوازه رفاقت آنها شهره عام و خاص است. پس از وزیر شدن خاندوزی، صحبتهای زیادی از انتخاب سلطانی نژاد یا محسن خدابخش، دیگر مدیر فارغ التحصیل دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان رئیس سازمان میشد که پس از گمانه زنیهای بسیار، با همراهی و موافقت مجلس، سلطانی نژاد به عنوان گزینه اصلی ریاست سازمان بورس انتخاب شد.
اما در ساعات منتهی به برگزاری جلسه شورای عالی بورس، به طور ناگهانی سلطانی نژاد از پذیرفتن ریاست سازمان بورس سرباز زد. ناگفته نماند که در آن روز خبری مبتنی بر تخلف سلطانی نژاد در پایگاه خبری تدبیر خبر نیز منتشر شد که بر اساس آن، مشخص شد " سلطانی نژاد در زمان حضور خود به عنوان مدیرعامل بورس کالای ایران، پاداش سنواتی بازخرید میلیاردی دریافت کرده، در حالی بورس کالا را ترک نکرده بود و هنوز مدیرعامل این شرکت است. لازم به ذکر است که این پاداش، فارغ از پاداش مجمعی است که وی هر سال دریافت میکرد. این موضوع در گفتگو با برخی از اعضای هیئت مدیره بورس کالا که البته ترجیح دادند نام آنها آورده نشود نیز تایید شده است که وی در ۲ مرحله با فشار بر هیئت مدیره، این پاداش را دریافت کرده و همچنان در بورس کالا مانده است. این موضوع در گفتگو با علی اکبر علیزاده برمی، نماینده مجلس شورای اسلامی نیز تصدیق شد و وی اظهار کرد که مجلس در جریان تحقیق و بررسیهای خود، این موضوع و سایر تخلفات را بررسی خواهد کرد"؛ بنابراین پس از سرباز زدن سلطانی نژاد از پذیرفتن ریاست سازمان بورس، مجید عشقی به عنوان گزینه اصلی ریاست سازمان بورس مطرح شد.
بیشتر بخوانید: پنج خبر مهمی که پیش از شروع بورس باید بخوانید
مجید عشقی نیز دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) است و در سالهای ابتدایی مدیرعامل سلطانی نژاد در بورس کالا، قایم مقام وی بود. همچنین در سابقه مدیریتی وی حضور در کارگزاری تدبیرگران فردا، سرمایه گذاری پویا، گروه توسعه سیستم سانای شرق، سرمایه گذاری تدبیر ارزش، توسعه اقتصاد بین الملل آینده، سرمایه گذاری مهرگان سرمایه پارس، صندوق سرمایه گذاری مشترک پیروزان، سامان تجارت تدبیر ایرانیان، گروه توسعه اقتصاد، کارآفرینان دامون، و هیات مدیره در کارگزاری بانک پاسارگاد دیده میشود.
پس از انتخاب وی به عنوان رئیس سازمان بورس که شنیده میشود با رای قاطعانه خاندوزی و عدم موافقت مجلس انجام شد، علیرضا ناصرپور که تا آن زمان معاون توسعه بازار و مطالعات اقتصادی بورس کالای ایران بود نیز از معاونت بورس کالا به هیئت مدیره سازمان بورس و معاونت نظارت بر معاونت نظارت بر نهادهای مالی نقل مکان کرد. وی نیز دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) است و همچون عشقی، سالها همکاری و رفاقت با سلطانی نژاد را در کارنامه حرفه¬ای و شخصی خود دارد.
مهرداد مسعودی فر، دیگر دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) است که در دوره جدید به عضویت هیئت مدیره سازمان بورس درآمد و معاون حقوقی سازمان شد. دیگر عضو جدید هیئت مدیره سازمان، حسن فرج زاده است که او نیز دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) است و معاونت اجرایی سازمان را بر عهده دارد. از هیئت مدیره قبلی سازمان تنها محسن خدابخش در سازمان بورس باقی ماند که البته همانطور که ذکر کردیم وی نیز از دانش آموختگان دانشگاه امام صادق (ع) است.
نکتهای که نباید از آن غافل شویم گروه سنی این تیم از صدر تا ذیل است. آنطور که در اطلاعات ما به دست آمده است خاندوزی متولد ۱۳۵۹، عشقی متولد ۱۳۵۸، مسعودی فر متولد ۱۳۶۲، خدابخش متولد ۱۳۶۳، سلطانی نژاد متولد ۱۳۵۷ و ناصرپور و حسن فرج زاده نیز متولد دهه ۶۰ هستندو جمع دانش آمئختگان دانشگاه امام صادقی (ع) هم دوره را تشکیل داده اند و برای بازار سرمایه که اکنون سرمایه میلیونها ایرانی را جذب و بلع کرده را قرار است، مدیریت کنند. مدیریتی که به نظر میرسد رفاقت در مقامی بالاتر از تخصص در آن قرار گرفته است.
حال که در حال شناخت مراتب مدیریت در دوران جدید بازار سرمایه هستیم، همین دورانی که شاخص در عرض کمتر از ۳ ماه، ۳۰۰ هزار واحد ریزش کرد و اصلاحات نهادی صورت نگرفت، نباید نقش گادفادر اصلی بازار را فراموش کنیم که کماکان به مهره چینیهای خود اصرار میورزد.
دقیقا ۱ سال قبل از تکیه زدن احسان خاندوزی بر مسند وزارت، یعنی در روز ۳ شهریور سال ۱۳۹۹ محمودرضا خواجه نصیری به همراه امیر هامونی در گفت و گوی ویژه خبری حضور پیدا کرد. در آن روزها ریزش ناگهانی بازار سرمایه به تازگی آغاز شده بود و خواجه نصیری که مدیرعامل تامین سرمایه تمدن، از بزرگترین سرمایه گذاران حوققی بازار سرمایه بود، وعده خرید ۱۰ هزار میلیارد تومان توسط حقوقیها در بازار را از روز بعد داد. وعدهای که بسیاری از سهامداران را خوشحال و امیدوار کرد، اما این وعده نه تنها هرگز عملیاتی نشد، بلکه برعکس هم شد و بازار بیش از پیش ریزش داشت. وی که در زمان مدیرعاملی خود در تامین سرمایه تمدن، ساز و کار آی-بی شاپ را فراهم آورده بود تا سامانهای برای فروش واحدهای صندوقهای سرمایه گذاری باشد، پس از عدم توفیق در فروش تمامی واحدهای تمامی صندوقهای بازار، تنها به فروش واحدهای صندوقهای تحت مدیریت تامین سرمایه تمدن اکتفا کرد و میثم فدایی را مدیرعامل این شرکت کرد. شرکتی که عملیات آن عملا با سایتهای فروش واحدهای صندوقهای سرمایه گذاری تفاوت چندانی ندارد و صرفا باری بر گردن تمدن بود.
فدایی که او هم دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) بود، با تکیه بر روابط دانشگاهی خود و حمایت خواجه نصیری، در زمان ریاست دهقان دهنوی به همراه ساراعلیاری، از تامین سرمایه تمدن به سازمان بورس کوچ کردند. سارا علیاری به عنوان مدیر روابط عمومی و میثم فدایی مدیر نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس شدند. مدیریت این ۲ نفر در سازمان بورس هرچند کوتاه بود، اما حاشیههای فراوان داشت. در خصوص ساراعلیاری حاشیههایی اعم از به کارگیری مشاورانی که پیش از این کارشناس هم تراز آنها در بخش روابط عمومی سازمان بورس وجود داشت، جدا سازی پایگاه خبری سنا از شرکت اطلاع رسانی و نظارت مستقیم بر آن و همچنین پول پاشی در رسانههایی خاص مطرح میشد که البته هیچ یک از این موضوعات از سوی وی و مقامات سازمان بورس رد یا تایید نشد.
اما میثم فدایی با سهولت دوچندان در ارائه مجوزها به خصوص در حوزه سبدگردانی، توانست دل برخی از مدیران بازاری را به دست آورد، اما از سوی دیگر در حالی که بازار سرمایه روزهای خوشی نداشت و روز خوش به خود نمیدید، باعث ازدیاد تعداد سبدگردانها و به تبع آن در روزهای بد بازار، افزایش چشمگیر تعداد تخلفات آنها و شکایتهای میان سبدگردانها و مشتریان آنها شد.
با وجود آن که وی با داشتن شخصیت رسانهای بسیار قوی، ادعای سر و سامان دادن به شرکتهای سرمایه گذاری استانی برای مدیریت سبد سهام عدالت را داشت، نتوانست این مهم را به سرانجام برساند و در حالی سازمان بورس را ترک کرد که تکلیف شرکتهای سرمایه گذاری استانی سهام عدالت روشن نشد.
خروج فدایی از سازمان بورس به مقصد فرابورس بود. پس از آن که امیرهامونی، مدیرعامل سابق فرابورس پس از سالها زحمت شبانه روزی، فرابورس را از شرکتی کوچک به عنوان رکنی مهم در بازار سرمایه به ثمر رساند، با وجود برخی کم و کاستیها که البته در تمامی سطرح اقتصادی کشور وجود دارد، مامور شد تا به بازار متشکل ارزی برود و در آن جبهه نیز سازندگی کند. اما میثم فدایی، جوان متولد سال ۱۳۶۸ که سابقه مدیریتی چندانی هم در بازار سرمایه ندارد، به عنوان سرپرست فرابورس به این شرکت رفت. شنیدهها حاکی از این است که سرپرستی وی با فشار شدید عشقی و خدابخش بوده و با رضایت و مصلحت اندیشی هیئت مدیره فرابورس همراه نبوده است. در اینجا رکن حاکمیت شرکتی که در شرکت¬داری مدرن به عنوان موضوعی مهم مطرح میشود نیز زیر سوال رفته است.
اما حضور او در فرابورس در همین چند روز اندک، با اتفاقات خوبی همراه نبوده و در مقابل آثار منفی نیز داشته است. نمونه بارز آن عرضه اولیه سهام شرکت توسعه سرمایه و صنعت غدیر (سغدیر) است که با وجود عرضه منحصر به صندوقهای سرمایه گذاری، پس از ۲ روز به منفی شدن گرایید. هشداری که پیش از عرضه بارها از سوی کارشناسان و تحلیلگران داده شده بود که این سهم در حال عرضه با قیمتی فراتر از ارزش است و بازاری که اکنون به شدت شکننده شده است، توان هضم آن را ندارد. اما فدایی به این توصیهها از سوی بازار توجهی نکرد و سهم را در قیمت فراتر از ارزش عرضه کرد.
اما میثم فدایی تنها مدیر گسیل شده از این جمع رفقای هم دانشگاهی نبود. بلکه حمید اسکندری، مدیرعامل فعلی شرکت توسعه مدیریت و آموزش بورس (شرکت اطلاع رسانی و خدمات بازار سرمایه سابق) نیز از دانش آموختگان دانشگاه امام صادق (ع) است که دوستی دیرینه با حامد سلطانی نژاد و احسان خاندوزی دارد. وی که حتی شرکتی ثبت شده با خاندوزی را نیز در سابقه کاری خود داشته است، در زمان حضور سلطانی نژاد در شرکت سپرده گذاری مرکزی و تسویه وجوه، با وی کار میکرد و با وجود عدم تحصیلات مرتبط با بازار سرمایه، پلههای ترقی را دو تا یکی طی کرده¬است.
با وجود این حجم از انتصابات در مدت زمان کوتاه و عدم کارکردی بودن این نیروها که حضورشان در حلقه دوستان آقای وزیر، دلیل انتخاب و انتصاب انها بوده، بعید نیست که قطار حرکت وزیر جوان اقتصاد به سمت استیضاح با عنایت به نارضایتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی از عملکرد وی در تمامی حوزهها به خصوص بازار سرمایه با سرعت بالایی حرکت کند. در شرایطی که اقتصاد کشور درگیر معضلاتی اعم ازتحریمهای ناجوانمردانه، رکود و تورم است، ناآرامی مدیریتی و کژکارکردی وزارت اقتصاد، بحرانی بر چالشهای موجود فضای اقتصادی کشور افزون میکند؛ بنابراین نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز که طرح تحقیق و تفحص از بازار سرمایه را کلید زده اند، بهتر است با تکیه بر اطلاعات مدیران موجود، ضمن ریشه یابی عارضه ها، از هدر رفتن فرصت در زمان فعلی نیز جلوگیری کنند.