اقتصاد24 - در سال 97 شاخص کل بورس با رشد بیش از 70 درصدی همراه بود و دراین سال شاخص رکوردهای زیادی را به نام خود ثبت کرد اما از نگاهی دیگر این رکوردهای پرتعداد به دلیل این که منشأ و خاستگاه آنها مربوط به بهبود عملکرد شرکتهای بورسی نبود و از عوامل بیرونی نشأت گرفته واقعی به نظر نمیرسد. درواقع در سال گذشته افزایش نرخ ارز، کاهش ارزش پول ملی، رشد نرخ تورم و به تبع آن رشد نقدینگی مهمترین عواملی بودند که بازدهی بورس را افزایش دادند و درآمد بخشی از شرکتها نیز تحت تأثیر همین عوامل رشد داشت و ناشی از بهبود فرایندهای تولید این شرکتها نبود.
درحالی که بخش اعظم شرکتها و صنایع بورسی از آبان ماه امسال تحت تأثیر تحریمها با کاهش تولید مواجه بودند اما به دلیل رشد نرخ ارز همچنان به سودآوری خود ادامه دادند.
از سوی دیگر بازدهی 70 درصدی بورس درمقایسه با بازارهای رقیب مانند ارز، طلا، مسکن و... اندک به نظر میرسد که این نشان دهنده این است که این بازار رشد چندانی نداشته است. در سال گذشته ارز با رشد نزدیک به 200 درصد، طلا با رشد بیش از 200 درصد، مسکن حدود 150 درصد و خودرو حدود 100 درصد بازدهی داشتهاند که فاصله زیادی با بازار سهام دارد. بنابراین بازارسرمایه با این میزان بازدهی تا حددی توانسته است ارزش داراییهای خود را حفظ کند. درمجموع با وجود رشدی که بازار سرمایه تجربه کرد به اندازهای نبود تا به عنوان یک بازار جذاب نقدینگیهای سرگردان را جذب کند. اگر بازارسرمایه فعالتر و کاملتری داشتیم با فراهم کردن امنیت سرمایهگذاری و سودآوری بالا میتوانست از ورود نقدینگی به بازارهای موازی که بهطور عمده نقش تخریبی دراقتصاد دارند جلوگیری کند.
دراین خصوص متولی بازار سرمایه باید به گونهای برنامه ارائه دهد که بتواند حمایت مسئولان ارشد اقتصادی کشور را جلب کند. این درحالی است که شاهد یک عملکرد منفعلانه در این بخش هستیم. برای این که شرکتهای بورسی در سال 98 نیز سودآوری قابل قبولی داشته باشند به چند عامل نیاز دارند که مهمترین آن کاهش تنشهای سیاسی داخلی و بینالمللی است. درصورتی که محدودیتهای تحریم کاهش یابد میتوان شاهد رشد تولید و فروش شرکتهای بورسی بود. در سال 97 با وجود تمام کاستیهای موجود فرصت مناسبی برای هدایت نقدینگی به سمت بازار سرمایه وجود داشت که متأسفانه نتوانستیم آنگونه که باید از این فرصت استفاده کنیم.
به همین دلیل نقدینگی جدیدی که در سال گذشته وارد بورس شد به صورت عمده صرف فعالیتهای سفته بازانه و نوسان گیران شد و دوباره از بورس خارج شد. درصورتی که نقدینگی وارد شده به سمت تأمین مالی شرکتهای بورسی هدایت میشد تأثیر بسیار مثبتی بر بازار سرمایه میگذاشت. برهمین اساس در سال گذشته تأمین مالی از طریق آورده نقدی شرکتها افت زیادی داشته است. درمجموع در سالجاری چهار مؤلفه اصلی میتواند بازار سرمایه را تحت تأثیر خود قرار دهد و مسیر آن را تغییر دهد.
اولین و مهمترین عامل بحث ریسک سیاسی چه داخلی و چه خارجی است. ریسکهایی مانند برجام و اف ای تی اف و تنشهای منطقهای که تأثیرگذاری زیادی بر اقتصاد و بازار سرمایه دارد. دراین خصوص درصورتی که اف ای تی اف به تصویب برسد میتواند تحول مثبتی در بازار سرمایه ایجاد کند چرا که هرچه محدودیتها در مراودات با جهان خارج بیشتر شود شرکتهای بورسی ضربه بیشتری میخورند. دومین مؤلفه تأثیرگذار در بازارسرمایه سیاستگذاری اقتصادی و نحوه آن است. نوع سیاستهایی که دولت در عرصه اقتصادی تدوین و اجرا میکند به صورت مستقیم بر روی حمایت شرکتهای بورسی تأثیر میگذارد. این درحالی است که برخی از تصمیمات دولت در سال گذشته در حوزه اقتصاد به نفع بورس نبود. دراین خصوص مهمترین بخشهایی که سیاست دولت درباره آن اهمیت زیادی دارد به نرخ ارز، اصلاح نظام بانکی و نرخ بهره و سیاستهای یارانهای و حمایتی مربوط میشود.
سومین عامل مهم تحولات بازارهای جهانی است که خود تابعی از عوامل مختلف مانند جنگ تعرفهای چین و امریکا و سیاستهای اروپاست. دراین زمینه چشمانداز چندان مثبتی از رشد اقتصادی جهان به خصوص کشورهای نوظهور وجود ندارد. برهمین اساس برآورد نرخ رشد اقتصادی در سالجاری از 6.4 درصد به 5.8 درصد کاهش یافت. درمجموع پیشبینی میشود که اقتصاد جهانی وارد نوعی رکود اقتصادی شود.
عملکرد سازمان بورس اوراق بهادار به عنوان متولی بازار سرمایه چهارمین مؤلفه اثرگذار بر نوع حرکت بازار سرمایه در سال 98 است.این که تا چه حد این سازمان بتواند زمینه جذب نقدینگی را فراهم کند و سرمایه گذاران را جلب کند اهمیت بالایی دارد. دراین زمینه میتوان برنامههای متعددی تدوین کرد. درمجموع در سال 98 درصورتی که با همین شرایط موجود حرکت کنیم نمیتوان انتظار رشد بالایی در بازارسرمایه داشت.