اقتصاد۲۴- اعیانیسازی یک مفهوم اساسی از تحول محله است که از دو فرآیند ضروری تشکیل شده است: ۱- ورود ساکنان مرفه و سرمایهگذاری (که بهعنوان سرمایه نیز نامیده میشود) به یک محله و ۲- خروج جمعیت کمدرآمد از همان محله.
«روث گلس»، جامعهشناس، اصطلاح «اعیانیسازی» یا «اصالتبخشی» را در سال ۱۹۶۴ ابداع کرد. او مارکسیستی از مهاجران آلمان نازی و پیشگامان جامعهشناسی شهری در اروپا بود. او این اصطلاح را برای تبیین فرایندهای جدید و متمایز تحول شهری در بخشهای مرکزی لندن به کار گرفت؛ تغییراتی که امروزه با عنوان اصالتبخشی کلاسیک شناخته میشود. گلس در مهمترین کتابش یعنی «لندن: جنبههای تغییر» مینویسد:
«اکثر بخشهای کارگرنشین لندن، یکی پس از دیگری، مورد تهاجم طبقات متوسط قرار گرفته و کلبههای فرسوده- با دو اتاق در بالا و دوتا در پایین- با اتمام زمان اجاره، برچیده و به خانههایی باشکوه و گرانقیمت تبدیل شده است. خانههای بزرگ ویکتوریایی که تا چندی پیش رونق خود را کامل از دست داده بود، بار دیگر ارتقا یافته است.
امروزه بسیاری از این خانهها به آپارتمانهای گرانقیمت کوچک تقسیم شده است. وضعیت اجتماعی و ارزش چنین خانههایی غالباً در تضاد با وضعیت واقعی آنها قرار دارد و در قیاس با سطوح پیشین محلات مناسبتر است. فرایند اصالتبخشی با آغاز در یک محدوده بهسرعت پیش میرود؛ تا جایی که تمام یا حداکثر طبقهٔ کارگر ساکن در محل جابهجا میشود و شخصیت اجتماعی محله دستخوش تغییر میشود.»
«روث گلس»، جامعهشناس، اصطلاح «اعیانیسازی» یا «اصالتبخشی» را در سال ۱۹۶۴ ابداع کرد. او این اصطلاح را برای تبیین فرایندهای جدید و متمایز تحول شهری در بخشهای مرکزی لندن به کار گرفت.
بییشتر بخوانید:نابودی خانههای ملی؛ بافت فرسوده یا بافت تاریخی؟
«همنت» اشاره میکند که استفاده روث گلس از واژهٔ اصالتبخشی توأم با طعنه و انتقاد است و این امر در پیچیدگیهای ساختار طبقهٔ روستایی انگلستان ریشه دارد. بنابراین، این واژه برای بیان ظهور یک اصالت جدید شهری در تقارن با اصالت روستایی قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی انگلستان، یک طبقه را بین طبقهٔ اشراف و مالکان زمین و طبقهٔ کشاورزان و دهقانان تعریف میکند.
بنابراین، از لحاظ لغوی واژهٔ اصالتبخشی بهمعنای جایگزینی جمعیت موجود با جمعیتی اصیل است. این واژه با برابرنهادهٔ «اعیانیسازى»، اغلب با اشارههای سطحی در متون شهرى و اجتماعى ایران نیز به چشم میخورد و با خود ابهاماتى را بههمراه آورده است. بهطور مثال برخى به اشتباه آن را جزء رویکردهاى مطرح در مرمت شهرى (مانند باززندهسازى یا نوسازى) به حساب میآورند و برخى نیز هرچند به تفاوت اصلی آن با مفاهیم یادشده توجه کردهاند؛ ولى نسبت به میزان انطباق ابعاد آن با شرایط شهر و محلهٔ ایرانى آگاهى ندارند.
یکی از انواع پروژهها و اقدامات نوسازی شهری در بافتهای فرسوده، اعیانیسازی است که در واقع فرآیند بازسازی مناطق و محلات بهوسیلهٔ ایجاد محیط و ساختارهای جدید زندگی است. جابهجایی ساکنان محلی و تغییرات فرهنگی و اجتماعی از عواقب معمول این اقدام است که موجب شکلگیری مباحث زیادی پیرامون درستی و نادرستی این عمل در طول صد سال اخیر شده است.
اگرچه اعیانیسازی عمدتاً به دیدی منفی نگریسته میشود و همواره بهسبب تبعات اجتماعی ناشی از آن مورد نقد قرار میگیرد. باوجوداین، در بسیاری از شهرهای جهان بهعنوان روشی زودبازده برای مداخله در بافتهای فرسوده و مسئلهدار توسط متصدیان و مسئولان مورد استفاده قرار گرفته است.
اعیانیسازی بافت فرسوده در اثر اقدامات سرمایهگذاری توسط دولت یا گروههای محلی در بافت فرسوده روی میدهد. این اقدامات افزایش قیمت املاک و بهتبع آن افزایش درآمد دولت ناشی از مالیاتها را در پی دارد. به تعریف دیگر فرآیند ورود افراد توانگر به آن محدوده و بهدنبال آن جابهجایی ساکنین در اثر افزایش اجارهبها باعث تغییر ماهیت و فرهنگ در آن حوزه خواهد شد.
رویکرد اعیانیسازی و با تخریب بناهای قدیمی، افزایش اجارهبها و بیتوجهی به نیازهای ساکنین در فرآیند مداخلات، موجب میشود ساکنین سابق حوزههای نوسازیشده خود را در محیط بیگانه ببینند. این فرآیند علاوهبر فروپاشی هویت فرهنگی و منظر تاریخی محله میتواند منجر به ترک اجباری از طرف ساکنین شود و ویرانی ساختار اجتماعی محله و بافت را به همراه داشته باشد.
نتیجهٔ این اقدامات میتواند بافت فرهنگی محلات بافت فرسوده را دگرگون سازد و اهمیت بخشی از محلات را نامتعادل سازد. چرا که بهواسطهٔ افزایش قیمت و افزایش مالیاتها، ساکنان قدیمی و کمدرآمد محله ناگزیر به ترک محله میشوند و بهتدریج بافت فرهنگی سنتی محله با ورود مهاجران جدید تغییر میکند. درحالیکه هویت شهری و محلی وجه تمایز یک شهر از شهر دیگر و یک محله از محله دیگر است و موجب حس تعلق مکانی شهروندان و مشارکت آنها در توسعهٔ شهر میشود.
اگرچه اعیانیسازی عمدتاً به دیدی منفی نگریسته میشود و همواره بهسبب تبعات اجتماعی ناشی از آن مورد نقد قرار میگیرد. باوجوداین، در بسیاری از شهرهای جهان بهعنوان روشی زودبازده برای مداخله در بافتهای فرسوده و مسئلهدار توسط متصدیان و مسئولان مورد استفاده قرار گرفته است.
علاوهبر اثرات مثبت و گستردهٔ کالبدی-فضایی، کاهش جرم و جنایت، افزایش سرمایهگذاری در ساختوسازهای جدید و زیرساختهای شهری و ارتقای فعالیتهای اقتصادی در محلات، اهدافی هستند که اتخاذ این روش را توجیهپذیر و حتی در مواردی اجتنابناپذیر جلوه میدهند. ورود سرمایهگذاریها، زمینههای مالیاتی جدید و رونق بازارهای محلی، ارتقای خدمات، افزایش زیبایی محله و حذف مشاغل و عوامل ایجادکنندهٔ آلودگیهای صوتی و بصری از معمولترین موارد مورد تقاضای ساکنان تازهوارد است. همچنین زمانی که بهجای مستأجران کسانی در بافت ساکن میشوند که خود توان خرید مسکن و مالک شدن را دارند، محله پایدارتر میشود.
درهٔ دیکمن در آنکارا: درهٔ دیکمن یکی از نواحی اصلی شهر آنکارا بود که از جنوب به شمال ۵ کیلومتر را در بر داشت و زاغهنشینان در آن سکونت گزیدهاند. شرق و غرب این دره در احاطهٔ خانههای اعیان و متوسط بود. اهداف این پروژه شامل تبدیل دره به یک ناحیهٔ تفریحی در مقیاس شهری، ایجاد یک قطب تجاری، فرهنگی و اجتماعی بود، بهطوریکه بتواند خدماتی در سراسر شهر ارائه دهد و مشکلات مسکن ۱۰۸۰ نفر سکنه در ۵۵۰ زاغه را با یک مدل جابهجایی براساس مدل سرمایهٔ ساکنین و مشارکت حل کند.
این پروژه در سال ۱۹۸۹ آغاز شد و ساکنین زاغهنشین از این ناحیه به مساکن موقت منتقل شدند و بهصورت استیجاری در آنها اقامت گزیدند. اجارهبها را شهرداری پرداخت میکرد. پس از تخریب زاغهها، آپارتمانهای کوچک و ازپیشساختهشده در راستای حاشیهٔ دره ساخته شد که اکنون بهصورت یک پارک بزرگ است.
با پایان فاز اول پروژه، ساکنین زاغهها به آپارتمانهای جدید نقل مکان کردند، اما سبک زندگی زاغهای در این دره همچنان باقی ماند. مثلاً سکنه فرشهای خود را در خیابانها شسته و خشک میکردند، زنان بیشتر به سبک روستایی لباس میپوشیدند و در پلکان اضطراری برای نوشیدن چای دور هم جمع میشدند. آنها به سبک آپارتمانی زندگی عادت نداشتند و در آپارتمانهای کوچک راحت نبودند.
بنابراین، عدهای به سکونتگاههای حاشیهای نقل مکان و بهمرور مسکنهای خود را ترک کردند و بهمحض اینکه توانایی مالی پیدا کردند، به جایی دیگر رفتند. قیمت زمین و ملک در نزدیکی بخش جنوبی بهقدری بالا رفت که حتی شهرداری نیز اکنون فلج شده است و دیگر قادر به سلب مالکیت برای توسعهٔ محیط زیست نیست. بنابراین، این پروژه سعی داشت مشکلات نواحی فرسوده را بهویژه در مناطق مرکزی با طرحهای بهبودی رفع کند، اما بدون ایجاد یکپارچگی اجتماعی و فیزیکی با شهر و بدون مشارکت شهروندان، به نتیجهٔ مطلوب نرسید.
محلهٔ جهانگیر در استانبول: قدمت سکونت در محلهٔ جهانگیر به قرن پانزدهم بازمیگردد.
در این تاریخ محلهٔ جهانگیر یک منطقهٔ مسکونی مسیحی و یهودینشین بود. محلهٔ جهانگیر نیز مانند دیگر محلات قدیمی استانبول، خارج از شبهجزیرهٔ تاریخی شهر، مکانی بود که بیشتر ساکنین آن تا اواسط قرن بیستم غیرمسلمان بودند. ساخت آپارتمانها و خانههای سنگی در پایان قرن نوزدهم و ۲۵ سال اول قرن بیستم، جهانگیر را به یک محلهٔ مسکونی متراکم تبدیل کرد.
از دههٔ ۳۰ تا دههٔ ۵۰ جهانگیر هنوز محلهای با جمعیت ترکیبی بود، اما در طول زمان، ویژگی اجتماعی ترکیبی خود را از دست داد. بعد از جنگ جهانی دوم و پس از تشکیل دولت اسرائیل، بیشتر جمعیت غیرمسلمان یهودیتبار از ترکیه مهاجرت کردند.
اعیانیسازی در جهانگیر شروعی مشخص ندارد. فرایند اعیانیسازی در جهانگیر بسیار کند بود. زمانی که پیمانکاران در پی ورود هنرمندان به این ناحیه (بهدلیل دسترسی به مراکز شهری و زیبایی مناظر از تنگهٔ بسفور) افزایش تقاضا و اجارهها را احساس کردند، این فرایند شتاب گرفت.
بنابراین، دگرگونی فضایی در این محله، بعدی سرمایهگذاری بهدست میآورد. فرایند اعیانیسازی در پاسخ به جاذبهٔ رو به رشد ناحیهٔ توسط گروههای مستقل تحقق یافت. ساکنان جذبشده به این ناحیه در ابتدا قشر با سطح بالای فرهنگ و بهدنبال آن سرمایهگذاران با مقیاس کوچک که بهخاطر شرایط بازار به این منطقه آمده بودند. افزایش قیمتها و هزینهٔ زندگی در این ناحیه منجر به جاذبهٔ بیشتر برای گروههای پردرآمد و دافعهٔ بیشتر برای ساکنین کنونی شد.
بیشتر بخوانید:ساختمانهای ۷ طبقه درکوچههای ۸ متری فرسوده تهران سبز میشوند؟
محلهٔ جویباره در اصفهان: شهر اصفهان شهری با نمادهای تاریخی و بافت کهن و باارزش در ایران است. منطقهٔ قدیمی شهر، دارای آثار تاریخی متعدد و بافت کالبدی منحصربهفرد و منطبق با شرایط تاریخی، فرهنگی و طبیعی منطقه است؛ اما بعد از ورود تفکر شهرسازی مدرنیسم، سازمانهای ذیربط، آگاهانه و یا خود ناخواسته اقدام به جراحی بافت کالبدی شهر و توسعهٔ آپارتماننشینی در بخش قدیمی شهر نمودهاند؛ که نتیجهٔ آن، نابودی بافت قدیمی و تخریب خانهها و اماکن تاریخی در شهر بوده است، بهطوریکه ساکنان قدیمی دیگر حاضر به بازگشت به محلهٔ قدیمی خود نیستند. در این راستا، شهرداری اصفهان بهمنظور بازیابی هویت تاریخی و فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شهر اقداماتی نظیر سنگفرش کردن برخی از کوچههای جویباره و بدنهسازی، مرمت دیوار خانهها، بهسازی فضای منارهها و مرمت آنها، تعریض برخی کوچهها و ایجاد پارک و فضای سبز و نوسازی حسینیه و مراکز مذهبی انجام شده است. اما هنوز این اقدامات در شهر اصفهان و بهطورکلی در کشور ایران، نتوانسته مانع از اعیانیسازی و تخریب بافت کالبدی شهرها گردد.
با تعریف فرآیند اعیانیسازی و پیشینهٔ موضوع در ایران و جهان همچنین مزایا و معایب آن، میتوان یک چشمانداز کلی از این رویکرد داشت. هرچند بیشتر نظرات در ارتباط با موضوع جابهجایی ساکنان از محدودهٔ زندگی خود و عدم تطبیق دوبارهٔ آنها و نبود حس تعلق را به دنبال خواهد داشت، اما با وجود این نقاط ضعف، همچنان این فرآیند بهعنوان یکی از روشهای مداخله بهمنظور باززندهسازی بخشهای درونشهری و حاشیهٔ شهرها استفاده میشود.
به عقیدهٔ برخی از محققین محلهایی که مورد اعیانیسازی قرار میگیرند، قربانی موفقیت خود خواهند بود. به تعریف دیگر امتیازات حاصل از فرآیند اعیانیسازی معمولاً تأثیر مثبتی بر حال ساکنین پیشین محدوده ندارد و تنها ساکنین جدید را بهرهمند میسازد. اثرات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی اعیانیسازی گاهی منجر به شکلگیری تعارضات سیاسی میشود که بهعلت تفاوتهای نژادی، طبقاتی و فرهنگی تشدید میشوند.
ساکنین پیشین احساس میکنند که به رسمیت شناخته نشده، نادیده گرفته شده، یا مورد تاختوتاز قرار گرفتهاند. تازهواردین نیز ممکن است با این اتهام مواجه شوند که تلاشهایشان برای ارتقای کیفیت محلات خصمانه یا نژادپرستانه است.
بهطورکلی این حقیقت که اقشار تنگدست اجتماع همواره بازندهٔ فرآیند اعیانیسازی هستند، موجب شده است تا مردم، نهادها، مؤسسات توسعهٔ اجتماعی و مدیریت شهری در بسیاری از شهرها درصدد تبدیل این فرآیند به شرایطی باشند که در آن، همه برنده باشند.